تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):غِنا از خود نفاق بر جای می گذارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836476715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترس


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ترس
ترس نويسنده: آرزو خمسه كجوری زن گفت: آقا صدای اون نوارو كم كن! راننده از توی آینه نگاهی به زن انداخت و گفت: «بی‌خیال شو آبجی دیگه باید همه، غزلو بخونیم زل‍ز‍‌ل‍ه رو كه دیدی؟ هر چی ثواب كردی بسه دیگه باید كاسه كوزه رو جمع كنیم و همه چی رو تحویل اوسا كریم بدیم.» زن چادرش را روی سر مرتب كرد. پیراهن مشكی مخمل، قالب تنش بود. دستی به ابروهای پرش كشید و گفت: «من اعصاب ندارم آقا كمش كن» راننده لب ورچید. صدای محكم زن و چشمهای ماتش كه انگار هیچ‌چیز را نمی‌دید توان هر پاسخی را از راننده گرفت. صدای نوار را كم كرد و زیر لب گفت: «خدا گره از كار همه باز كنه» به زن گفتم: «خیلی وحشتناك بود، من كه داشتم زهره‌ترك می‌شدم.» زن سر برگرداند و گفت: «از چی؟» چشمهای عسلی‌اش میان سبزه تند صورتش می‌درخشید. گفتم: «زلزله» گفت: «ترسیدی؟» گفتم: «تا به حال آنقدر نترسیده بودم.» گفت: «بچه داری؟» گفتم: «نه» باز رویش را برگرداند طرف شیشه و مات خیابان شد. ـ «پس چرا می‌ترسی؟» سرما همه آغوشم را پر كرد. می‌خواستم بگویم؛ به قول مامانم بچه‌های شما چه گلی به سر شما زده‌‌اند كه بچه من بزند، همان بهتر كه بچه ندارم، تا حالش گرفته شود. اما او كه نمی‌دانست من بچه‌دار نمی‌شوم. گفتم: «شما نترسیدید؟» بغض كرد: «من دیگر نمی‌ترسم. پنج بار ترسیدم توی بم. دیگر برای چه بترسم. خدا بدش نیاید خوشحال هم می‌شوم. حالا همه شیشه پنجره‌های تاكسی را كشیده بودند پایین و مات درختهای فرار شده بودند. منبع: سوره مهر
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن