تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):مؤمن، خاموشى اختيار مى‏كند تا سالم بماند و سخن مى‏گويد تا سودى ببرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796890661




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ايجاد نهضت روحانيت به رهبري امام خميني (ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ايجاد نهضت روحانيت به رهبري امام خميني (ره)
ايجاد نهضت روحانيت به رهبري امام خميني (ره) طلوع شخصيت سياسي امام خميني (ره)، آغازي بر پايان رژيم پهلوي بود. هنگامي که تفکر جدايي دين از سياست (سکولاريزم) در جامعه و حتي حوزه هاي علميه حکومت يافته بود و برخي کسان شأن دين را تنها در امور معنوي و فردي مي ديدند و گروهي ديگر تشکيل حکومت اسلامي و قيام براي آن را در دوره ي غيبت کبري جايز نمي دانستند، دخالت يک فقيه و مرجع در سياست و تلاش براي ايجاد نهضت روحانيت شگفت انگيز مي نمود. امام خميني (ره) درباره ي آن شرايط سخت مي گويد:وقتي شعار جدايي دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در مسائل فردي و عبادي شد قهرا فقيه هم مجاز نبود که از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حکومت دخالت نمايد.(1)امام خميني (ره) با شجاعت بي نظير خود اين جو فکري را شکست و با صداي بلند اعلام کرد:و الله اسلام تمامش سياست است. اسلام را بد معرفي کرده اند. سياست مدرن از اسلام سرچشمه مي گيرد. من از آن آخوندها نيستم که در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم. من پاپ نيستم که فقط روزهاي يکشنبه مراسمي انجام دهم و بقيه ي اوقات براي خود سلطان باشم و به امور ديگر کاري نداشته باشم. (2)حرکت اسلامي امام خميني (ره)، موجي از اميد و نشاط را در حوزه هاي علميه به ويژه در بين طلاب جوان برانگيخت و نهضت روحانيت شيعه به رهبري آن رادمرد الهي، نويد بخش دوران جديدي بود. هنگامه ي شروع نهضت امام خميني، روحانيون، چهار جريان متمايز را تشکيل مي دادند. روشن است در سالهاي آغازين نهضت (1341-1342) روحانيت انقلابي در اقليت قرار داشت، اما به مرور زمان از ساير جريان هاي درون نهاد روحانيت - که توضيح آن خواهد آمد - به آنان پيوستند و اکثريت روحانيان به مقابله ي با رژيم پهلوي برخاستند. جريان هاي درون نهاد روحانيت 1- روحانيت وابسته به دستگاه حکومت پهلوي اين گروه از روحانيان که در اقليت بودند و در بين مردم جايگاهي نداشتند، به شدت با نهضت امام خميني (ره) و جنبش سياسي روحانيت مخالف بودند. آنان از محمدرضا پهلوي به عنوان تنها پادشاه شيعه حمايت مي کردند و دعاگوي رژيم بودند و برخي از آنان با دربار و سازمان امنيت رژيم (ساواک) رابطه داشتند. افراد برجسته در بين آنان معمولا به استقبال و بدرقه ي شاه در سفرها مي رفتند. امام خميني (ره) به شدت با روحانيان درباري يا وعاظ السلاطين مخالفت مي کرد و خواستار طرد و رسوايي آنها بود. (3)دليل وابستگي بخشي از اين روحانيان و بالتبع مخالفت با نهضت امام خميني(ره) منافع مادي و دنيايي آنان بود؛ از قبيل اشتغال به کار در دفاتر طلاق و ازدواج و ادارات اوقاف که زير نظر دولت اداره مي شدند. 2- روحانيت انقلابي اين گروه از روحانيان که در رأس آنان امام خميني (ره) جاي داشت. سقوط رژيم پهلوي و ايجاد حکومت اسلامي را هدف گرفته بودند. آنان برخلاف تبليغات سکولار رژيم پهلوي دخالت در سياست را تکليفي ديني مي دانستند و خود را براي همه نوع مقابله با رژيم و تحمل زندان، شکنجه و شهادت آماده کرد ه بودند. شخصيتهاي برجسته ي اين جريان در نهضت امام خميني (ره)، تشکل يافتند و جامعه ي روحانيت مبارز را پديد آوردند. در شرايطي که مراجع و علماي بزرگي همچون آيت الله العظمي بروجردي و آيت الله کاشاني با توجه به شرايط و مقتضيات زمان خود از درگيري مستقيم با شاه پرهيز داشتند، امام خميني (ره) محور نظام سلطنتي يعني محمدرضا شاه پهلوي را هدف گرفته بود. امام خميني(ره) کوله باري از تجربه ي سياسي را با خود داشت؛ از مشروط گرفته تا نهضت ملي شدن نفت، و از کوششها و فعاليتهاي علماي بزرگي چون شهيد مدرس آگاه بود و راه نجات کشور را در ايجاد نهضت روحانيت و انقلابي عظيم مي ديد.امام (ره) در سال 1322- 1323 ش. با تأليف کتاب کشف الاسرار پس از اينکه دوره اي از جهاد اکبر و خودسازي را پشت سر نهاد، مبارزه ي فکري و سياسي اش را آغاز کرد. کتاب کشف الاسرار در پاسخگويي به شبهات و افکار انحرافي فردي به نام حکمي زاده نوشته شد. در اين کتاب، امام ضمن تأکيد بر اصل نظام سياسي و ضرورت حکومت، ولايت فقيه را نيز مطرح کرده است. (4)در سال 1341 هنگامي که رژيم در لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، سوگند به قرآن و شرط اسلام را از انتخاب شوندگان حذف کرد، اسلام در ايران با مخاطره اي جدي مواجه شد، امام (ره) براي نجات اسلام به پا خاست و با مبارزه ي قاطع خود، دولت اسدالله علم را وادار به عقب نشيني کرد. پس از آن، شاه اصول شش گانه ي الغاي نظام ارباب و رعيتي، ملي شدن جنگلها، فروش سهام کارخانه ها، سهيم کرد ن کارگران در سود کارخانه ها، اصلاح قانون انتخابات و مشارکت زنان و همچنين ايجاد سپاه دانش را به عنوان انقلاب سفيد مطرح و بر خلاف قانون اساسي مشروطه که اجازه ي رفراندوم به شاه نداده بود، به رفراندوم گذاشت. اين حرکت، که به دستور اربابان آمريکايي شاه، در راستاي منافع آمريکا نه ملت ايران و به ظاهر براي جلوگيري از انقلاب کمونيستي صورت گرفت، با مخالفت علما روبه رو شد و امام (ره)رفراندوم را غير قانوني اعلام کرد. بنيانگذار نهضت روحانيت با هوشمندي فوق العاده ي سياسي خود، ريشه هاي اصلي فساد در ايران، يعني شاه و دربار، رژيم استکباري آمريکا، صهيونيزم و اسرائيل و بهائياني را که در حکومت نفوذ داشتند نشانه گرفته بود. شاه نهضت روحانيت انقلابي را «ارتجاع سياه» نام گذاشت. رابطه ي اين جريان از روحانيت با رژيم پهلوي روز به روز تيره تر مي شد و امام خميني در عصر روز عاشورا، يعني 13 خرداد 1342، خطابه اي آتشين عليه رژيم در فيضيه ايراد کرد. رژيم پهلوي رهبر نهضت اسلامي را در شب 15 خرداد دستگير نمود که پس از قيام خونين 15 خرداد 1342در تهران، قم و ورامين به وقوع پيوست. با مخالفت علما و مراجع بزرگ و اعلام مرجعيت امام از سوي روحانيت انقلابي، رژيم ناچار شد امام را در تاريخ 15 فروردين 1343 آزاد کند. هنگامي که امام (ره) در بازداشت به سر مي برد، رژيم در تلاش بود تا نظريه ي شيطاني بودن سياست و جدايي آن از ديانت را به امام (ره) تحميل کند؛ اما ايشان در مقابل نظر پاکروان رئيس ساواک که گفت: «آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدر سوختگي است و آن را شما براي ما بگذاريد». فرمود: «ما از اول وارد اين سياست که شما مي گوييد نبوده ايم. » (5)امام خميني(ره) و روحانيون انقلابي پيرو او همچنان بر مبارزه ي خود عليه رژيم افزودند و سرانجام، مخالفت امام (ره) عليه کاپيتولاسيون در سال 1343 موجب تبعيد ايشان به ترکيه شد. امام (ره) در سال 1344به نجف رفت و در سال 1348 نظريه ي جايگزين خود براي رژيم پهلوي يعني حکومت اسلامي و ولايت فقيه را تدريس کرد. روحانيان انقلابي با انتشار آن با عنوان کتاب ولايت فقيه حرکت خود را استمرار بخشيدند و تحت رهبري امام (ره) تا سقوط رژيم پهلوي فعاليت خود را با ايثار و فداکاري فراوان پي گرفتند. ازجمله شخصيتهاي برجسته ي اين جريان از روحانيت، مي توانيم از شهيد سيد محمدرضا سعيدي، شهيد سيد اسدالله مدني، شهيد مرتضي مطهري، شهيد سيد محمدحسين بهشتي، شهيد سيد علي اندرزگو، شهيد محمد منتظري، مرحوم رباني املشي، مرحوم رباني شيرازي، آيت الله خامنه اي، آيت الله هاشمي رفسنجاني، آيت الله طالقاني و آيت الله منتظري نام ببريم. آيت الله خامنه اي در مشهد از جمله ارکان استوار مبارزه عليه رژيم به حساب مي آمد و ضمن تدريس علوم ديني به ويژه تفسير قرآن و تربيت طلاب انقلابي، مبارزه عليه رژيم پهلوي و افکار انحرافي مانند تفکر انجمن حجتيه را پي مي گرفت. هسته ي اصلي نهضت روحانيت، که پس از سال 1341 به رهبري امام خميني (ره) آغاز شد، متشکل از همين جريان روحانيت بود و آنان بودند که با کمک اقشار مختلف مردم و به ويژه استادان، دانشجويان و دانش آموزان مذهبي و انقلابي، بار سنگين انقلاب اسلامي را بر دوش مي کشيدند. 3- روحانيت مخالف ميانه رو اين جريان از روحانيت با اينکه استبداد رژيم پهلوي را بر نمي تافتند، به مبارزه ي قهرآميز و براندازي نظام شاهنشاهي نيز معتقد نبود. روحانيان مخالف ميانه رو، تلاش داشتند تا محمدرضا پهلوي قانون اساسي مشروطه را به طور کامل اجرا کند. در مراحل بعدي انقلاب آنها به جريان روحانيت انقلابي به رهبري امام خميني (ره) پيوستند؛ اما آقاي شريعتمداري ارتباطات خود را با شاه و دربار بيش تر کرد. (6) رژيم پهلوي نيز براي تضعيف روحانيت مبارز و انقلابي به اين جريان بها مي داد. 4- روحانيت غير سياسي اين گروه از روحانيان هر چند به لحاظ تئوريک دين را از سياست جدا نمي دانستند، اما در عمل، يا به دليل شرايط خاصي که در آن قرار داشتند. به شدت از ورود و دخالت در سياست پرهيز مي کردند. آنان به تحصيل، تدريس، توجه به مسائل اخلاقي و معنوي مشغول بودند.(7) يک شاخه از اين جريان انجمن حجتيه بود که خود را ولايتي و منسوب به امام زمان (ع) مي دانست. البته در دوره ي شتاب انقلاب اسلامي بخشي از اين جريان به روحانيت انقلابي پيوست. نبايد فرو گذاشت که هر يک از جريان هاي چهارگانه علاوه بر قم و تهران در استان هاي مختلف کشور نيز هواداران و نمايندگاني داشتند و لازم است از فعاليتهاي ضد رژيم مراجعي نظير آيت الله محمدهادي ميلاني در مشهد و بهاء الدين محلاتي در شيراز ياد کرد. (8)فعاليت هاي فرهنگي روحانيت در فاصله ي سالهاي 1341تا 1357 فعاليتهاي فرهنگي روحانيت در فاصله ي سالهاي 1341 تا 1357، يعني آغاز نهضت تا پيروزي انقلاب اسلامي، بيش تر صبغه ي سياسي داشت. البته دارالتبليغ اسلامي و انجمن حجتيه را در اين ميان بايد استثناء کرد. محورهاي مهم اين فعاليتها که نقش بنيادي سياسي خود را بعدها آشکار کرد، به قرار زير بود:1- عنوان کردن اجتهاد براي ارائه احکام خدا از منابع اصيل اسلامي، در پاسخگويي به نيازهاي مردم مسلمان؛ 2- تببين اصول عقايد اسلامي و پاسخگويي به شبهات معاندان و مخالفان؛ 3- تلاش براي ارائه اصول اخلاقي اسلام، اهتمام به تزکيه و تهذيب نفس خود و جامعه و تربيت انسان هاي متخلق به اخلاق الهي؛ 4- تبيين تاريخ اسلام و بهره گيري از آن براي پيشبرد مبارزه عليه استبداد و استعمار؛ 5- روشن نمودن حقايق نوراني قرآن از گذر علم تفسير؛ 6- تبليغ علوم اسلامي در سراسر کشور و حتي خارج از ايران؛ 7- امر به معروف و نهي از منکر؛ 8- تدريس علوم اسلامي و تربيت طلاب جوان و دانشمند. براي اين فعاليت ها، روحانيان علاوه بر بهره گيري از حوزه هاي علميه، مساجد، تکايا و بقاع متبرکه، مؤسسات جديدي نيز بنيان نهادند. آنان همچنين مدارس جديدي از جمله مدرسه حقاني و رسالت را بنا نهادند که در کنار دروس معمول حوزه ها، يعني ادبيات عرب، فقه و اصول، به دروس مورد نياز ديگري نيز توجه داشتند. روحانيان همچنين در کنار انتشار کتب ديني، مجلات خاصي را مانند مکتب اسلام، مکتب تشيع، سالنامه معارف جعفري و نشريه ي مسجد اعظم را منتشر مي کردند. نکته ي توجه برانگيز در اين دوره احساس ضرورت اصلاحات در تشکيلات حوزه ها است که برخي از علما از جمله شهيد مرتضي مطهري مبتکر آن بودند. (9) همچنين توجه بيش تر به کارهاي تشکيلاتي و سازماندهي شده، از ويژگيهاي اين دوره در عرصه هاي فرهنگي و سياسي است. اگر در دروه ي پيش از نهضت روحانيت عمدتا به صورت فردي به ابهامات و شبهات فکري پاسخ داده مي شد و نمونه ي آن را در کتاب کشف الاسرار و يا کتب منتشر شده در پاسخ به افکار انحرافي کسروي مي بينيم، (10) در اين زمان تلاش مي شود تا در قالب ايجاد مؤسسات فرهنگي جواب فراهم آيد و از اسلام دفاع گردد. از ميان مؤسسات ياد شده مؤسسه ي در راه حق و دارالتبليغ اسلامي ياد کردني ترند. مؤسسه ي در راه حق در سال 1343 تأسيس شد. بنيانگذاران آن آقايان سيد هادي خسروشاهي، سيد محسن خرازي و سيد جمال الدين دين پرور بودند. آنان با کمک برخي از بازاريان به فعاليتهاي فرهنگي مي پرداختند. محورهاي اصلي فعاليت اين مؤسسه مبارزه ي فکري با تبليغات مسيحيت و مارکسيسم بود. (11)دارالتبليغ اسلامي را در سال 1344 آيت الله شريعتمداري بنيان نهاد در اين مرکز دروسي از قبيل نهج البلاغه، عقايد، تراجم علماي اسلام، فن نويسندگي، ادبيات فارسي، فن خطابه، تاريخ اسلام، درايه، حديث شناسي، تفسير قرآن، فقه و هيئت تدريس مي شد. روحانيت انقلابي نسبت به تأسيس دارالتبليغ بدبين بود و از دلايل اين بدبيني ايجاد انحراف در مسير نهضت انقلابي روحانيت بود. در هنگام آغاز نهضت، توجه طلاب به اين مرکز مي توانست راهبرد اصلي مبارزه با رژيم را - که راهبردي سياسي و انقلابي بود - منحرف نمايد و به ايجاد شکاف در صفوف روحانيت بينجامد. دوم اينکه ايجاد چنين مرکز گسترده ي تبليغي نيازمند کسب موافقت ساواک، همکاري با دولت ستم شاهي و امتياز دهي به آنان بود. بر اين اساس امام خميني (ره) و روحانيان مبارز نسبت به آن با ديده ي منفي مي نگريستند. تأسيس دارالتبليغ اين شبهه را در ذهن برخي افراد دامان مي زد که ممکن است اين مرکز همان طرح دانشگاه اسلامي باشد که محمدرضا شاه پهلوي مي خواست آن را براي تربيت طلاب وابسته به دولت بنيان نهد. (12)دارالتبليغ علاوه بر آموزش طلاب ايراني براي تبليغ، بخشي را نيز براي طلاب خارجي و زنان طلبه اختصاص داد ه بود. همچنين نشرياتي را به نام «نسل نو» براي جوانان، «پيام شادي» براي کودکان و مجله ي پژوهشي علمي «الهادي» به زبان عربي منتشر مي کرد. موضع گيري در برابر تبليغات مسيحيت و مبارزه فرهنگي با مارکسيسم از جمله محورهاي فعاليت فکري دارالتبليغ بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و جريان حزب خلق مسلمان اين مؤسسه به دفتر تبليغات اسلامي واگذار شد. (13)ترجمه ي آثار سيد قطب (1903- 1966م.) از رهبران اخوان المسلمين مصر و محمد قطب برادر او نيز از جمله آثار فرهنگي روحانيان است و همچنين مي توان به ترجمه ي کتاب آينده در قلمرو اسلام اشاره کرد که به قلم حضرت آيت الله خامنه اي ترجمه شد. (14)شايسته بيان است که فعاليتهاي فکري - فرهنگي علامه سيد محمدحسين طباطبايي و شهيد مرتضي مطهري در ضربه زدن به سامانه هاي فکري مارکسيسم و انديشه هاي سکولار غربي در اين دوره بسيار مؤثر بود. همچنين بايد از اقدامات فکري - فرهنگي دکتر علي شريعتي، مهندس مهدي بازرگان و آيت الله طالقاني ياد کرد. تشکل هاي اسلامي خارج از حوزه هاي علميه در کنار جريان بزرگ روحانيت، که سرچشمه ي نشر افکار اسلامي و مبارزه با رژيم پهلوي بود، تشکل هاي ديگري نيز خارج از حوزه هاي علميه در سالهاي 1340 به بعد شکل گرفت. بعضي از اين گروهها با روحانيت ارتباط داشتند؛ اما بخشي ديگر مستقل از روحانيت عمل مي کردند. اينک خواهيم کوشيد مهم ترين آنها را بر شماريم و رفتار آنها را توضيح دهيم. هيئت هاي مؤتلفه اسلامي هيئت مؤتلفه ي اسلامي جمعي از فعالان مساجد و جوانان بازاري بودند که در اوايل سال 1342 طبق توصيه ي امام خميني (ره) گرد هم آمدند و اين تشکل سياسي را پديد آوردند. (15) برخي از اعضاي اين گروه سابقه ي همکاري با فدائيان اسلام نيز داشتند. ارتباط هيئت هاي مؤتلفه با روحانيت بسيار قوي بود. آنان خود را تابع مرجعيت مي دانستند. بر اين اساس، در رأس اين تشکيلات يک شوراي روحاني مرکب از محيي الدين انواري، شهيد مرتضي مطهري، شهيد محمدحسين حسيني بهشتي و مولايي قرار داشت. هسته اصلي اين گروه شامل سه هيئت مذهبي بود:اول، گروه مسجد امين الدوله که افراد برجسته ي آن عبارت بودند از:شهيد مهدي عراقي، حبيب الله عسکر اولادي، حاج حبيب الله شفيق، حاج ابوالفضل توکلي، مصطفي حائري، حاج مهدي احمد، حاج سيد محمود محتشمي و حاج هاشم اماني. دوم، هيئت مسجد شيخ علي که افراد برجسته ي آن عبارت بودند از: صادق اماني، محمدصادق اسلامي، سيد اسدالله لاجوردي، حاج احمد قديريان، عباس مدرسي فر (که بعد عضو مجاهدين خلق گروه رجوي شد)، حاج حسين رحماني و حاج عبدالله مهديان. سوم، گروه اصفهاني ها که افراد برجسته ي آن عبارت بودند از: حاج سيد علاءالدين ميرمحمد صادقي، حاج مهدي بهادران، عزت الله خليلي، حاج محمد متين و اسدالله بادامچيان. (16)تصميم گيرندگان اصلي اين تشکل، شهيد صادق اماني، شهيد محمدصادق اسلامي و حبيب الله عسکر اولادي بودند. هيئت هاي مؤتلفه از يک شاخه ي نظامي نيز برخوردار بود که شهيد سيد علي اندرزگو از اعضاي آن محسوب مي شد. از جمله اقدامات اساسي مؤتلفه ترور حسنعلي منصور نخست وزير وقت، پس از تبعيد امام خميني (ره) به ترکيه در سال 1343 بود در نتيجه ي اين اقدام محمد بخارايي، رضا صفار هرندي، مرتضي نيک نژاد و صادق اماني دستگير و در خرداد 1344 به شهادت رسيدند. شمار ديگر از اعضاي مؤتلفه نيز دستگير و به زندان محکوم شدند. از جمله اين افراد عسکر اولادي، شهيد مهدي عراقي و انواري بودند که نفر آخر به 15 سال زندان محکوم شد. (17)جهت دادن سياسي به فعاليتهاي هيئتهاي مساجد، توزيع اعلاميه هاي امام خميني (ره)، شرکت فعال در راهپيماييهاي ضد رژيم، توزيع نشريات مذهبي در بين مردم از جمله اقدامات مؤتلفه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود. آنان هم اکنون تحت عنوان «حزب مؤتلفه اسلامي» همسو با روحانيت مبارز و با پيروي از ولايت فقيه مشغول فعاليت سياسي در نظام جمهوري اسلامي اند. انجمنهاي اسلامي توجه به مسائل سياسي و مذهبي تنها در بين اقشار روحاني و بازاري رايج نبود؛ بلکه در طول سالهاي 1340 تا پيروزي انقلاب اسلامي، جوانان دانشگاهي و حتي دبيرستاني نيز داراي گرايشهاي سياسي و مذهبي بودند. افزون بر دانشجويان و دانش آموزان، معلمان و مهندسان و پزشکان نيز در اين عرصه فعال بودند. آنان با تشکيل انجمن هاي اسلامي به فعاليتهاي ديني و سياسي مي پرداختند. بسياري از اين انجمنها با دعوت از شخصيت هاي روحاني تلاش مي کردند تا با حقايق اسلام بيش تر آشنا شوند. البته بسياري از آنان به دليل تحصيلات جديد و غير حوزوي از مکاتب جديد غربي و انديشه هاي روشنفکري متأثر بودند. از اين انجمنها بودند: انجمن اسلامي دانشجويان در دانشگاه تهران، انجمن اسلامي پزشکان، انجمن اسلامي مهندسين و انجمن اسلامي معلمان. در سال 1340کنگره اي از سيزده انجمن و کانون اسلامي با حضور برخي شخصيت هاي روحاني، از جمله آيت الله طالقاني، در تهران تشکيل شد و سال بعد، اين کنگره با حضور هفده گروه بر پا گشت و برخي از علما از جمله آيت الله ميلاني و شريعتمداري براي آنها پيام و نماينده فرستادند. (18)انجمن هاي مذکور در طول نهضت اسلامي ايران فعال بودند و در راهپيماييها و تظاهرات مردمي شرکت گسترده داشتند. گفتني است که به دليل ضعف اطلاعات اسلامي و ارتباط کم رنگ با روحانيت اصيل، از يک سو و قرار گرفتن در فضاي تبليغات مارکسيستي و ليبرال در دانشگاهها از سوي ديگر، برخي از اعضاي اين انجمنهاي اسلامي به انحرافات فکري در افتادند و به عضويت برخي از سازمان هاي مسلحانه مانند چريکهاي فدايي خلق و مجاهدين خلق درآمدند و پس از پيروزي انقلاب در مقابل نظام جمهوري اسلامي ايستادند. حزب ملل اسلامي اين حزب را سيد محمدکاظم بجنوردي فرزند آيت الله ميرزا حسن بجنوردي به سال 1340 ش. بنيان نهاد. هدف حزب، سرنگوني نظام شاهنشاهي و برقراري حکومت اسلامي بود. حزب براي نيل به اين مقصود عضوگيري خود را از ميان نيروهاي مذهبي جوان و برخي طلاب در سالهاي 1343- 1344 آغاز و 55 نفر را جذب خود کرد. از جمله اعضاي اين حزب عبارت بودند از: ابوالقاسم سرحدي زاده، محمد ميرمحمد صادقي، سيد حسن طباطبائي، عباس دوزدوزاني، سيد اصفر قريشي، سيد محمودي، جواد منصوري، محمدجواد کرماني، احمد احمد و مرتضي حاجي. (19)راهبرد مبارزاتي حزب، جنگ مسلحانه بود. نشريه ي ارگان آنها «خلق» نام داشت. حزب ملل اسلامي به دليل جوان بودن و کم تجربگي در سال 1344 شناسايي شد و اعضاي آن به سرعت دستگير شدند؛ اما حمايت علماي نجف مانع از اعدام بجنوردي شد و از اين رو، او و ديگر اعضا براي سالها در زندان باقي ماندند. (20)گروه هاي هفت گانه در دهه ي 1350، در شرايطي که مبارزه مسلحانه با رژيم پهلوي گونه اي ارزش به حساب مي آمد و از سوي ديگر ماهيت ارتدادي و منافقانه سازمان مجاهدين خلق آشکار شده بود، برخي از افراد مرتبط با سازمان مجاهدين خلق و يا هوادار آن که گرايش مذهبي آنان مانع از همراهي با سازمان بود، دست به تأسيس گروه ها ي مسلح کوچکي زدند. از جمله ي اين گروه ها ي کم شمار هفت گروه منصورون، امت واحده، توحيدي بدر، توحيدي صف، فلاح، فلق و موحدين بودند که پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشکيل دادند و در آغاز سال 1358 اعلام موجوديت کردند. آنان اعلام نمودند که با عناصر، سازمانها، حکومتها ابرقدرتها و هر جرياني که عليه گسترش و تحقق انقلاب اسلامي عمل کند، اعم از امپرياليستهاي چپ و راست و صهيونيست ها و منافقان، فرصت طلبان و منحرفان داخلي مبارزه ي ايدئولوژيک - سياسي خواهند کرد و در صورت لزوم حمله ي نظامي ترتيب خواهند داد. (21)در اينجا به اختصار گروه هاي هفت گانه ياد شده را معرفي مي کنيم: 1- منصورون: اعضاي اين گروه، که مرکب از انشعابهاي مجاهدين خلق پس از ماجراي ارتداد سال 1354و عده اي ديگر بودند، بيش تر در مناطق جنوبي کشور - شهرهاي اهواز، خرمشهر، آبادان و دزفول - فعاليت داشتند. بنيانگذار آن شهيد غلامحسين صفاتي دزفولي بود. آنها براي جلوگيري از تجربه ي تلخ منافقين روابط خود را با روحانيت استحکام بخشيدند. کساني که سخت به عقايد ديني و اسلام فقاهتي پايبند بودند، سعي کردند تا از طريق آيت الله راستي کاشاني ارتباط خود را با مرجعيت و روحانيت حفظ کنند آنان همچنين کوشيدند از اصلاحات قرآني مانند «حصين» براي «خانه تيمي» و «تواصي» به جاي «انتقاد» استفاده کنند. از اعضاي برجسته ي اين گروه، محسن رضايي (فرمانده ي پيشين سپاه پاسداران و دبير فعلي مجمع تشخيص مصلحت نظام)، سردار محمدباقر ذوالقدر (جانشين سابق فرمانده کل سپاه و جانشين فعلي وزير کشور) و دريابان علي شمخاني (وزير سابق دفاع) بودند که پس از تشکيل سازمان در سال 58 از امام درخواست کردند تا آيت الله راستي به عنوان نماينده در سازمان معرفي شود. اين گروه در حفظ جريان اعتصاب کارگران شرکت نفت در جنوب در آستانه پيروزي انقلاب نقش داشتند و چند اقدام مسلحانه نيز در سال هاي 57- 56 در جنوب کشور انجام دادند. (22)2- امت واحده: اين گروه را بهزاد نبوي تشکيل داد. او نيز پس از ارتداد سازمان منافقين از آن جدا شد و در سال 1355 اين تشکل را بنيان نهاد. از افراد برجسته ي آن، محمد سلامتي، پرويز قدياني، صادق نوروزي و علي شجاعي زند بودند. (23)3- گروه موحدين: به دست شهيد سيد حسين علم الهدي پايه گذاري شد. پيروان اين گروه نيز در خوزستان فعال بودند و با گروه منصورون همکاري داشتند. عمده ي فعاليت آنها سال 1356 بود و «پل گريم»آمريکايي از مسئولان شرکت نفت را ترور کردند. (24)4- گروه فلاح: بنيانگذار اين گروه، شهيد محمد منتظر قائم (فرمانده ي سپاه پاسداران يزد) بود. از اعضاي اين گروه برادرش حسن منتظر قائم و مرتضي الويري بودند. (25) 5- گروه توحيدي بدر: اين گروه در شهر ري فعال بود و در سال 1354 تشکيل شد. بنيانگذار آن حسين فدايي (رئيس فعلي جمعيت ايثار گران انقلاب اسلامي) و از اعضاي آن افراد زير بودند: علي عسگري، حسن اسلامي مهر، شهيد قلمبر، شهيد طابه نژاد، شهيد فدايي و شهيد اخوت. (26) اين گروه ارتباط نزديکي با روحانيت داشت و امام خميني (ره) را به عنوان رهبر و مرجع پذيرفته بود. 6- گروه توحيدي صف: در سال 1355 تشکيل شد و از جمله اعضاي برجسته آن شهيد محمد بروجردي (از فرماندهان سپاه که در کردستان به شهادت رسيد) و شهيد سلمان صفوي، اکبر براتي و حسين صادق بودند. (27)7-گروه فلق: متشکل از دانشجويان ايراني بود که در خارج فعاليت مي کردند و به ايران بازگشته بودند. از اعضاي برجسته ي آن مي توان به سيد مصطفي تاج زاده و حسن واعظي اشاره کرد. (28) يادآور مي شويم که رابطه ي گروه هاي هفت گانه با روحانيت پس از انقلاب اسلامي دچار تحولاتي شد که در اين کتاب در صدد بيان آن نيستيم. نبايد فرو گذاشت که علاوه بر گروه هاي ياد شده، تشکل هاي ديگري نيز فعال بودند که مي توان به گروه «ابوذر» (مرکب از جوانان مبارز نهاوند که با حجج اسلام فاکر، موحدي ساوجي و رباني شيرازي در ارتباط بودند) و «مهدويون» در اصفهان (با مسئوليت مهدي امير شاه کرمي) و «مجاهدين اسلام» (به رهبري رجبعلي طاهري) در شيراز اشاره کرد. (29)پي نوشت : 1. امام خميني (ره)، صحيفه نور، ج 21، ص 91.2. سيد حميد روحاني، بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، جلد اول، ص 657.3. نک: امام خميني (ره)، حکومت اسلامي، ص 201 - 202.4. نک: امام خميني (ره)، کشف الاسرار، ص 185-190.5. سيد حميد روحاني، بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني (ره)، ج 1، ص 657.6. سيد حميد روحاني، شريعتمداري در دادگاه تاريخ، ص50 - 115.7. يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ص 436 - 439.8. نک: جريان ها و جنبش هاي مذهبي - سياسي ايران، ص 131- 134.9. نک شهيد مرتضي مطهري، بحثي درباره ي مرجعيت و روحانيت. 10. از جمله اين کتاب ها به «کجرويهاي کسروي» اثر فرهنگ نخعي و «شکست کسروي» از سيد نورالدين مجتهد شيرازي مي توان اشاره کرد. 11. جريان ها وجنبش هاي مذهبي - سياسي ايران، ص 163- 164.12. همان، ص 156-161.13. همان، ص 162- 163.14. همان، ص 177- 179. 15. نک: اسدالله بادامچيان و علي بنايي، هيئت هاي مؤتلفه اسلامي، ص 35.16. همان، ص 136- 154.17. جريان ها و جنبش هاي مذهبي - سياسي ايران، ص 185- 189.18. نک: همان، ص 215- 216.19. نک: جريان ها و جنبش ها...، ص 190-191. و مجله ي تاريخ و فرهنگ معاصر، ش 2 تا ش 8 که خاطرات رهبر و اعضاي آن بيان شده است. 20. همان. 21. نک: مجموعه بيانيه هاواطلاعيه ها، ج 1، ص 13.22. نک: تاريخچه ي گروههاي تشکيل دهنده ي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ج 1،ص53- 143.23. نک: همان، سعدالله زارعي، روند کارکرد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، گزيده ي اخبار و تحليل، ش 99، ص 7.24. نشريه عصر ما، شماره 7، 1373/11/19، ص 6 - 7.25. نک: لطف علي لطيفي، جامعه شناسي سياسي احزاب، شماره (4)، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ص 20.26. همان. 27. همان. 28. همان. 29. نک: جريان ها و جنبش هاي مذهبي - سياسي ايران، ص 317-321.منبع: کتاب جريان شناسي سياسي ايران معاصر/س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 835]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن