واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كسينجر فاش کرد:"اقدام بعدي در قبال ايران" وي مدعي شد اين چالشها با ايران در صورتي حل خواهد شد كه ايران همخواني نويني با نظم بينالمللي ايجاد كرده و اسلام را با مطابق با همزيستي مسالمتآميز بداند. وزير امور خارجه سابق آمريكا كه از وي به عنوان طراح سياست خارجي اين كشور ياد ميشود با اشاره به اين كه بار ديگر توجهات از لبنان به برنامه هستهاي ايران جلب خواهد شد، پيشنهاد كرد در مرحله بعدي مذاكرات هستهاي بايد به مسايل گستردهتر از تعليق غنيسازي مانند تدوين نظام جهاني غنيسازي معطوف شود. به گزارش فارس، در مقاله وي در شماره امروز روزنامه "واشنگتن پست" با عنوان "اقدام بعدي در قبال ايران" آمده است: «توجه جهانيان اكنون به مناقشه در لبنان و نوار غزه معطوف است اما بازگشت به پرونده هستهاي ايران غيرقابل اجتناب است. اما ديپلماسي براي رسيدگي به اين موضوع [ايران] بر اثر تحولات كنوني در حاشيه مانده است و در حالي كه بمبها شهرهاي لبنان را زير و رو ميكنند، پيشنهاد شش كشور همچنان منتظر پاسخ ايران است.» وي ارزيابي كرد، تهران از پيامهايي كه درباره برنامه اين كشور به گوش ميرسد به عنوان نشانههاي ضعف برداشت كرده و شايد ناآراميها در لبنان نيز ايرانيها را به فكر دامن زدن به بحران انداخته است. كسينجر افزود: «شش كشور پيشنهاددهنده هستهاي به ايران ديگر نميتوانند بيش از اين از چالشهايي كه ايران براي آنها به بار خواهد آورد، اجتناب كنند.» اين سياستمدار كهنهكار آمريكايي تلاش ايران براي آن چه كه دستيابي به سلاح عنوان كرد را نشانه خواست تهران براي رسيدن به مدرنيته از طريق سمبل قدرت كشورهاي عصر نوين در كنار حفظ تندروي مذهبي در كشورهاي خاورميانه ارزيابي كرد. وي مدعي شد اين چالشها با ايران در صورتي حل خواهد شد كه ايران همخواني نويني با نظم بينالمللي ايجاد كرده و اسلام را با مطابق با همزيستي مسالمتآميز بداند. وزير امور خارجه سابق آمريكا رويكرد شش كشور آمريكا، روسيه، چين، فرانسه، انگليس و آلمان را در صورت رد مذاكرات از سوي ايران مبهم توصيف كردند البته بجز روندي كه آنها در شوراي امنيت سازمان ملل دنبال ميكنند. كسينجر ادعا كرد: «اگر اعضاي دائم شوراي امنيت بعلاوه آلمان نتوانند در كنار هم به اهداف مورد نظري كه بطور علني در مورد آن تعهد دادهاند دست پيدا كنند آنگاه همه كشورها بخصوص اين شش كشور با تهديد مواجه ميشوند و شاهد فشارهاي گروههاي اسلامي داخلي خود و يا گسترش تسليحات هستهاي مواجه خواهند شد.» وي در ادامه اين مقاله نوشت: «ايراني مدرن، قوي و آرام ميتواند ستون آرامش و ثبات و پيشرفت در منطقه باشد. اين امر اتفاق نخواهد افتاد مگر اين كه سران ايران از ميان دو گزينه كه نماينده يك نگرش هستند يا مردم و آيا انگيزه آنها همكاري بينالمللي است يا خير انتخاب انجام دهند.» كسينجر به شش كشور توصيه ميكند ايران را مجاب كنند يكي از اين گزينهها را انتخاب كند. در اين مقاله آمده است: «ديپلماسي در خلاء عمل نميكند. ديپلماسي با سخنوري عاملان آن محقق نميشود بلكه بايد ميان مشوقها و خطراتي كه در كار است توازن ايجاد كرد. "كلاوسويتز" جمله معروفي دارد مبني بر اين كه جنگ در حقيقت ادامه ديپلماسي با ابزار ديگر است كه در آن چالشها و محدوديتهاي ديپلماسي تعريف ميشود.» كسينجر با اشاره به مشخصههاي ديگر ديپلماسي در اين مقاله درباره ايران مينويسد: «بسياري تاكيد دارند كه در ارتباط با ايران بايد ديپلماسي به سبك دهه 1970 كه در آن چين از تقابل به همكاري با آمريكا كشانيده شد، پي گرفته شود.» وي تصريح كرد: «اما براي وارد كردن چين به اين روند اقدام پرمهارت ديپلماتيك نياز نبود. بلكه چين به دنبال يك دهه مناقشه فزاينده با شوروي به سوي آمريكا كشيده شد چرا كه تهديدي كه از سوي سرمايهداري آمريكا عليه آن مطرح بود كمتر از تمركز قواي شوروي در مرزهاي شمالي اين كشور بود. درگيري نظامي چين و شوروي در امتداد رودخانه "اوسوري" بر روند اجتناب پكن از همپيماني با شوروي تسريع بخشيد.» وي افزود: «ديپلماسي آمريكا اين بود كه اهميت اين امر درك شود و بر اساس اين دانش عمل كند. دولت نيكسون چين را به تغيير اولويتها ترغيب نكرد بلكه نقش آن اين بود كه چين را متقاعد كنند راهبردي را اجرا كند كه براي شكوفايي بلند مدت چين مفيد باشد و اين كار با استقاده از تمركز بر گفتوگوي ديپلماتيك بر اهداف اساسي ژئوپولتيك انجام شد. بيانيه شانگهاي در سال 1972 كه به نخستين بيانيه چين و آمريكا بدل شد نمود اين روند بود.» كسينجر با مقايسه اين وضعيت با مسئله ايران، نوشت: «چالش مذاكره با ايران پيچيدهتر است. چرا كه در مورد چين دو طرف به مدت دو سال مذاكرات سختي و اقدامات ديپلماتيكي براي فهماندن نيات خود انجام دادند كه در نهايت اين روند بطور تاكتيكي به درك متقابل از اوضاع بينالملل منجر شد و چين زندگي در كنار دنياي همراه با همكاري را برگزيد.» وي در اين مقاله تاكيد كرد: «چنين امري ميان ايران و آمريكا اتفاق نيفتاده است. حتي ديدگاه قابل مقايسهاي در جهان وجود ندارد. در حقيقت ايران هنوز انتخاب خود را انجام نداده است و يا به گزينه غلطي از ثبات بينالمللي رسيده است.» اين سياستمدار كهنهكار آمريكايي ارزيابي كرد: «تاكنون ايران بازي با زمان را در پيش گرفته بود. حاكمان ايران به ظاهر تلاش داشتند تا آن جا كه ميتوانند توان هستهاي خود را تقويت كنند تا اگر قرار باشد غنيسازي تعليق شود آنها در موقعيتي باشند كه از تهديد ازسرگيري آن به عنوان امتياز استفاده كنند.» وي پيشنهاد ميكند: «تعليق غنيسازي اورانيوم نبايد پايان روند باشد. قدم بعدي بايد روشن كردن نظام جهاني غنيسازي اورانيوم به گونهاي باشد كه مراكز مختلف جهان تحت كنترل بينالمللي درآيند همانگونه كه ميان ايران و روسيه پيشنهاد شده است. اين كار اين برداشت را كه عليه ايران تبعيض صورت گرفته از بين ميبرد و الگويي براي توسعه انرژي هستهاي بدون بحران آفريني در زمينه هستهاي به شمار ميرود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 612]