تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگ‏تر مى‏شود مگر ظرف دانش كه با تحصيل علوم، فضاى آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797962891




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کاریکلماتور چیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کاریکلماتور چیست ؟
کاریکلماتور چیست؟
در 21 خرداد 1346 برای اولین بار کلمه ی «کاریکلماتور» در مجله ی خوشه به کار رفت و شاملو این نام را بر سیاق « کاریکاتور » از ترکیبی از « کاری + کلمات + ور » ساخت و آن را به نوشته های پرویز شاپور ( 1302 – 1378 ) اطلاق کرد . بدین قصد که همان کاری که یک کاریکاتوریست در عالم نقاشی می کند ، شاپور در حوزه ی زبان انجام می دهد ( رستگارفسایی 1380 : 302 ) .از پرویز شاپور شش کاریکلماتور منتشر شد و طرح های او نیز در کتاب های فانتزی سنجاق قفلی و تفریح نامه به چاپ رسید . کاریکلماتورهای شاپور نمودار نثر موجز طنزآمیز است که با سنجیدگی بسیار ، نکته یا نکته های تفکرانگیز و گاهی انتقادآمیز و حتی شاعرانه ای را در کمال ایجاز مطرح می کند و در عین حال لبخندی طنزآمیز بر لب می نشاند ، و خواننده را در دنیایی از زیبایی و ابهام و سؤال و واقعیت های تلخ فرو می برد .-از تولدم فقط موهای سپیدم را به یاد دارم که رنگش به مرور زمان به فلفل نمکی گرایید و حالی که این سطور را رقم می زنم یکدست سفید شده است .-از هفت سالگی به مدرسه رفتم . خوب یادم می آید زنگ های دیکته وقتی (جا) می انداختم ، کیفم را زیر سرم می گذاشتم و در آن (جا) آسوده به خواب عمیق فرومی رفتم .-در دوره ی تحصیل ، به علت وضع خراب مالی ، ناگزیر بودم خودنویسم را از سیاهی شب پرکنم و روزی هم که می خواستم به مجلس ختم یکی از همکلاسی هایم بروم ، به علت نداشتن لباس تیره رنگ ، ناگزیر شدم سایه ام را راهی مجلس کنم زیرا هنوز به این مرحله از تکامل نرسیده بودم که با سیاهی شب ، برای خودم لباس رسمی بدوزم و در جشن تولد ماه شرکت کنم .-حالا که صحبت از جشن تولد به میان آمد بد نیست این را هم بدانید که چون تاریخ تولد جسم و روحم با هم فرق می کند مجبورم سالی دوبار برای خودم جشن تولد بگیرم .-عادت عجیبی هم که دارم این است که تا روبان سیاه به یقه ام نزنم غیرممکن است صفحه ی ترحیم و تسلیت روزنامه ها را بخوانم . عنوان کاریکلماتور گاهی به طنز کلمات ، بازی با کلمات و شوخی با کلمات نیز اطلاق می شود که به نظر می رسد چندان جامع و مانع نباشد . چراکه در اینصورت هرگونه بازی زبانی را می توان کاریکلماتور تلقی کرد و حال آنکه کاریکلماتور تنها دربرگیرنده ی آن دسته از بازی های زبانی است که در جهت هرچه تصویری تر و هرچه دیداری تر کردن زبان می کوشد . مثلاً توجه به کارکرد زبانی واژه ی شیر در سطر :-شیر را محکم ببندصرفاً توجه به وجوه معنایی این واژه است اما در :-شیر اضافه‎ی باغ‎وحش‎، به درد ماست‎بندی‎‎نمی‎خورد ( حسین ناژفر )مؤلف از توجه به بعد معنایی واژه گامی فراتر نهاده و به حوزه ی تصویری وارد شده . در حقیقت کاریکلماتور باید به آن گروه از نوشته ها اطلاق شود که با استفاده از پتانسیل های کلمات چه در حوزه ی صورت و چه در حوزه ی معنا بتوانند طرحی گرافیکی و دیداری را به تصویر بکشند ، همان طور كه عمران صلاحی می نویسد : « هر هنری برای بیان خود ابزاری دارد و وسیله ی بیان کاریکاتور هم  خط است ، اما شاپور این وظیفه را بر عهده ی کلمه گذاشته است . او همانطور که با خط می نویسد با کلمه هم کاریکاتور می کشد ( شاپور 1371 : 8 ) و به اعتقاد من اصیل ترین نوع كاریكلماتور راهم می توان كشید و هم می توان نوشت . مثل :-پایین آمدن درخت از گربه ( پرویز شاپور)-آی  ِ با کلاه ، تنها‎حرفی است که سرش کلاه رفته ( حسین ناژفر ) با توجه به وجه تصویری و گرافیكی كاریکلماتور توجه به دو نكته حائز اهمیت است :1. از آنجایی که کاریکلماتور ترکیبی از طرح و کلمه است و در راستای تصویری كردن كلام می كوشد شاید محور قرار دادن وجوه شنیداری محض در آن چندان مناسب نباشد مثل كاریكلماتورهایی از پرویز شاپور كه محوریت آن ها صدا و سكوت است :- نسیم بهاری سرشار از صدای شكفتن شكوفه هاست ( پرویز شاپور )-فاصله ی بین دو باران را سكوت ناودان پر می كند ( پرویز شاپور )2. از آنجایی كه كاریكلماتور می كوشد وجوه گوناگون زبان را به وجه دیداری و تصویری نزدیك كند و به تعبیری سعی در عینیت بخشیدن به مفاهیم ذهنی دارد ، شاید نتوانیم مفاهیمی كه نهاد و گزاره ی آن ها هر دو ذهنی هستند را كاریكلماتور بدانیم . چنانکه پرویز شاپور درباره ی سوژه های كاریكلماتورهایش می گوید : در واقع نمی شود گفت سوژه چیست ؟ سوژه جزو خط ها شده است . حالتی است دیدنی ، نه گفتنی ( شاپور 1371 : 20 ) و با این حال خود نوشته های بسیاری دارد كه گفتنی هستند ، نه دیدنی ، نظیر :-غم كلكسیون خنده ام را به سرقت برد ( پرویز شاپور )-فریاد زندگی در سكوت گورستان ته نشین می شود ( پرویز شاپور ) و گذشته از توجه به بعد تصویری کاریکلماتور نیز ، توجه به دو نکته ی دیگر ضروری به نظر می رسد :1. عمران صلاحی می گوید : شاپور در طراحی کمترین خط و در نوشتن کمترین کلمه را به کار می گیرد و بیشترین حرف را می زند ( شاپور 1371 : 14 ) و از آنجایی كه ایجاز از شروط اصلی كاریكلماتور است ، شاید نوشته هایی كه به وسیله ی تركیبات وصفی و اضافی متعدد و استفاده از قیود زمانی و مکانی و حالت و ...  به اطناب می گرایند از دایره ی شمول كاریكلماتور - به معنای واقعی کلمه -  خارج شوند نظیر :- برای آب خنک خوردن احتیاجی به زندان رفتن نیست ، فقط کافیست در یخچال را باز کنید ( سهراب گل هاشم)2. یکی از مؤلفه های اصلی کاریکلماتور طنز است و همین مؤلفه است که کلمات قصار و حکمت را اساساً از کاریکلماتور جدا می کند . بنابراین عباراتی چون :- درختی که از زمستان بترسد به بهار نمی‌رسد.-  متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !( سید ابراهیم نبوی ) -  فردی که فکرش سیاه است مویش زودتر سپید می شود .( پرویز شاپور ) - سایه ی درخت چون ریشه ندارد نمی تواند سرپا بایستد. ( پرویز شاپور ) - چون عمر شهاب کوتاه است شتاب دارد. ( پرویز شاپور )عملاً از حوزه ی کاریکلماتور خارج می شوند .با توجه به این ابعاد می بینیم که بخش عظیمی از نوشته هایی كه امروزه تحت عنوان كاریكلماتور نوشته و منتشر می شوند و حتی تعدادی از نوشته های مرحوم پرویز شاپور خارج از حوزه ی حقیقی کاریکلماتور اند . شاید بتوان این قبیل نوشته ها را طرح یا پیش شعرهایی دانست كه زمینه ی مناسب برای شعر شدن را دارند اما در حد دریافت های ذهنی باقی مانده اند .با نگاهی دقیق تر می توان کاریکلماتورها را به دو گروه ادبی و غیر ادبی تقسیم کرد که در این تقسیم بندی لفظ ادبی صرفاً متضمن بیان حالتی از حالات نفسانی و برانگیختن رحم و رقت خواننده یا تحریک خشم و غیرت او نیست ، بلکه بر کاریکلماتورهایی اطلاق می شود که اساس شکل گیری آن ها شگردی ادبی است . نظیر کاریکلماتورهای زیر :بر مبنای تشبیه-هنگام  ِ پیری ، ارتفاعاتم‎ سفیدپوش‎‎شد ( ناز *)- قفس پرنده کنسرو بی عدالتی است ( پرویز شاپور )-فیلم نامه ی ‎عمر ، تنها ‎دو سكانس خواب و بیداری‎ دارد ( ناز )-قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست ( پرویز شاپور ) بر مبنای جاندارانگاری اشیاء بی جان-درخت آلزایمر گرفت ، زمستان شکوفه کرد ( حسین ناژفر)-مترسك ، عاشق بازی كلاغ پر است ( ناز )-در زمستان پوست موز را نمی کنم چون می ترسم سرما بخورد ( پرویز شاپور ) بر مبنای جاندار انگاری مفاهیم ذهنی- غم ، کلکسیون خنده ام را به سرقت برد ( پرویز شاپور ) بر مبنای حسن تعلیل-آدم ها وقتی به آسمان خوشبین بودند هواپیما ساختند و وقتی بدبین شدند چترنجات را ( مهدی ساعی )- می خواست در مصرف زندگی صرفه جویی کند ،خودش را دار زد ( رویا صدر)-برای اینکه قطرات اشکم را با دانه های باران اشتباه نکنم در روزهای بارانی اشک نمی ریزم ( پرویز شاپور )-نغمه سرایی پرندگان بهاری درختان را از خواب زمستانی بیدار می کند ( پرویز شاپور )-گاهی کلمات از ترس سانسور،پشت چند نقطه پنهان می شوند ( سهراب گل هاشم ) بر مبنای تضاد-آدم های با نمک ، حرف های شیرین می زنند ( سهراب گل هاشم ) بر مبنای تجاهل العارف-عرب جاهل ، دختران را می کاشت تا درختشان سبز شود ( فاطمه شتابی وش ) بر مبنای کنایه-برای آب خنک خوردن احتیاجی به زندان رفتن نیست ، فقط کافیست در یخچال را باز کنید ( سهراب گل هاشم )-رد پای ماهی نقش بر آب است ( پرویز شاپور ) بر مبنای حس آمیزی- بویایی ، ‎حس بینایی شكم است ( ناز ) بر مبنای استخدام-«ی» در بین الفبا ، حرف آخر را می زند ( ناز )-لنگیدن ، درد مشترك پا و چرخ زندگی است ( ناز )- وقتی لحظه ها ساعتم را هل می دهند جلو می رود ( پرویز شاپور ) بر مبنای ایهام- با آدم بی‎كله ، نمی توان «سر به سر» گذاشت ( ناز )-آخرین «تور» ماهی ، سفر به خشكی است ( ناز)- تنها خطی كه متحول نشده است ، «خط فقر» است ( ناز)-قالی ، قبل از تولد به دار آویخته ‎شد ( ناز)- فنر‎‎‎خاصیت ارتجاعیش‎ را از دست‎ داد ، روشنفكر‎‎شد ( ناز )-پول‎سازترین آدم ها ، در «ضرابخانه» كارمی كنند ( ناز)-در باغ وحش تشنه بودم ، ترسیدم به شیری دست بزنم ( حسین ناژفر )- زن آدم نیست ، حواست ! ( سعیدنژادسلیمانی )- برای اینکه حرف های پخته بزنم به کلاس آشپزی رفتم ( سهراب گل هاشم )- برای آنکه آینده اش را خراب کنند حالش را گرفتند ( سهراب گل هاشم )- وقتى خبرى دهان به دهان بچرخد حتما بودار مى شود چون خیلى ها مسواك نزده اند ( سهراب گل هاشم )- آن قدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت ( شیندخت )**- وقتی پرنده را از قفس منها می کنم اشک شادی در چشمم جمع می شود ( پرویز شاپور ) اما گذشته از شگردهای ادبی مألوف که تحت عناوین صنایع ادبی در کتاب های بسیاری ذکر شده اند ، کاریکلماتورهای زیبایی وجود دارند که در راستای هرچه تصویری تر و گرافیکی تر کردن کلام از شگردهای دیگری بهره جسته اند که در تصویرسازی شعر معاصر بسیار مورد توجه واقع شده اند ، نظیر قواعدی چون : این همانی ( که چیزی فراتر از تشبیه است ، و حال آنکه در استعاره هم نمی گنجد )- وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند ( پرویز شاپور )که به طور ضمنی می گوید تصویر گل محمدی همان گل محمدی است .این قاعده ی هنری در شعر معاصر ، در اشعار گروس عبدالملکیان نمود چشمگیری دارد :دود ، فقط نام های مختلفی داردوگرنه سیگار من و خانه های خرمشهرهردو به آسمان رفتند . و نیز :ندیده ای ؟!همان انگشت که ماه را نشان می دادماشه را کشید توجه به ظرفیت های نوشتاری ( که در برخی کتب صنایع بدیعی تحت عنوان حرف گرایی اشاره ی مختصری به آن شده و این بیت خاقانی را به عنوان شاهد مثال ذکر کرده اند :چنان استاده ام پیش و پس طعن            که استاده الف های اطعنا )- آی  ِ با کلاه ، تنها ‎حرفی است که سرش کلاه رفته ( حسین ناژفر )- بیناترین حرف در الفبا ، «هـ » دوچشم است ( حسین ناژفر )اختفای فاعل حقیقی ( که می توان با مسامحه آن را زیر مجموعه ی جاندارانگاری قرار داد )-زمستان سر خیلى ها را كلاه گذاشت ( سهراب گل هاشم )این شگرد هنری نیز در تصویرسازی های زیبا و شاعرانه ی بیژن نجدی بسیار به کار رفته است :-       مردم پشت سوختگی ، كف صابون ، رماتیسم و گریه هایشان پنهان شده اند [ به جای : سوختگی ، كف صابون ، رماتیسم و گریه ظاهر مردم را پوشانده است ]-صدای بنان دریچه های یك پنجره را باز و بسته می كند [ به جای : کسی پنجره ای را باز و بسته کرد ] توجه به بدیهیات (  یعنی توجه به اموری که مقابل دید همگان قرار دارد اما مورد توجه همگان قرار نمی گیرد )-در آخرین دم ، بازدمی وجود ندارد ( سهراب گل هاشم )- سایه ی چهار نژاد یک رنگ است ( ناز )- دیدن شب احتیاج به چراغ ندارد  ( پرویز شاپور )- برای هواپیمای بازنشسته پریدن از جوی هم کار مشکلی است ( پرویز شاپور )- قطره ی باران هدیه ی آسمانی است ( پرویز شاپور )- موجود گیوتین زده شانس حلق آویز شدن رابرای همیشه از دست می دهد ( پرویز شاپور )- بهترین دونده ها ، با تاتی تاتی آغاز كرده‎اند ( ناز ) مرحوم عمران صلاحی در مقدمه ی گزینه ی کاریکلماتورهای پرویز شاپور نوشته اند: به نظر می‌رسد کاریکلماتور قالب بسته‌ای داشته باشد و نتوان در آن جولان بیشتری داد ، اما این طور نیست . حتی ناشری تشخیص داده بود با این شیوه می‌توان رمان نوشت و از پرویز شاپور درخواست نوشتن رمان کرده بود . شاپور گفته بود استعداد من در همین کوتاه نویسی‌هاست ( شاپور 1371 : 28 ) . اما با توجه به این نکته که ایجاز شرط اصلی کاریکلماتور است هم تشخیص آقای ناشر زیر سؤال می رود هم قطعیتی که در « اینطور نیست » مرحوم صلاحی نهفته است . البته توجه به این نکته نیز ضروری است که هر نوع ادبی در بدو پیدایش چهارچوب و قوانین مشخصی ندارد و پس از گذشت زمان و پدید آمدن نمونه هایی چند است که می توان با بررسی نمونه های اصیل به استخراج قوانین آن پرداخت . چنانکه می بینیم مرحوم شاپور نیز که خود پدید آورنده ی این نوع ادبی است می گوید « استعداد من در همین کوتاه نویسی هاست » گواینکه خود شرط ایجاز را ذاتی کاریکلماتور نمی دانسته و احتمال خلق کاریکلماتورهای مطنب توسط دیگران را می داده است . اما پس از گذشت سال ها و آفرینش کاریکلماتورهای بسیار ، و با توجه به وجوه ممیز کاریکلماتور از دیگر نثرهای ایجازی ، علاوه بر ایجاز ، می توان نزدیکی وجه نوشتاری زبان به وجه دیداری - تصویری - گرافیکی ، نزدیک کردن ذهنیت به عینیت ، و طنز را از مؤلفه های اصلی کاریکلماتور دانست . بدیهی است با گذشت زمان و با خلق کاریکلماتورهای موفق اصول و قوانین حاکم بر آن گسترش خواهد یافت و چه بسا مؤلفه های دیگری به آن افزوده و عناصری از آن کاسته شود و همانطور که در آغاز این نوشتار ذکر شد ، این پژوهش تنها بر اساس نمونه ی کاریکلماتورهای موفق چاپ شده تا سال 1388 می باشد . امید است در سال های آتی شاهد نمونه های درخشان تری از این نوع ادبی باشیم . * نام مستعار است** نام مستعار است لیلا کردبچهتهیه و تنظیم برای تبیان: زهره سمیعی - بخش ادبیات





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن