محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1797925935
امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان نويسنده:مرتضی عبدالوهابی «اسماء شهدای شما از قبل در «لوح محفوظ الهی» ثبتشده است که اینان خواهند آمد و از اسلام و قرآن دفاع خواهند کرد .» (1) حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)شهید آیت الله مدرس(رحمت الله علیه) «پدرم سیداسماعیل، اجداد طاهرین ما را، سرمشق عبرت قرار میداد و میگفت: تسلیم ناپذیری در برابر زور و ستم را از جد شهیدمان، سیدالشهداءعلیه السلام بیاموزیم . یزید بن معاویه، در مقابل بیعتبه آن حضرت، مال و منال فراوان و زندگی آسوده وعده داد . ولی او در راه مبارزه برای حق و حقیقت و دفاع از ایمان و عقیده خویش، آن وعدهها را نادیده گرفت و خون پاک خود و خانوادهاش حتی نوجوانان و کودکان شیرخوار خانواده را فدا کرد .» (2) شهید دکترچمران(رحمت الله علیه) «ای حسین! درکربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش میکشیدی، میبوسیدی، وداع میکردی . آیا ممکن است هنگامی که من نیز به خاک و خون خود میغلتم; تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی؟ از این دنیای دون میگریزم . از اختلافات، خودنماییها، غرورها، خودخواهیها، سفسطهها، مغلطهها، دروغها و تهمتها خسته شدهام . احساس میکنم که این جهان، جای من نیست . آنچه دیگران را خوشحال میکند; مرا سودی نمیرساند . سرورم! آمدهام تا در رکابت علیه کفر و ظلم و جهل بجنگم . با همه وجود آمدهام . تاسوعاست . گروهی بزرگ از یزیدیان با تانکها و توپها و زره پوشها و ماشینهای زیاد و سربازان فراوان در حرکتند . حق با باطل رو به رو شده است . دشمن سیل آسا پیش میآید و من میخواهم مثل یکی از اصحاب تو در کربلا بجنگم .» (3) شهیدان کربلایی ایران قطع شدن دست «حسین» باعثشده بود دیگران نسبتبه او حساس باشند و کارهایش را زیر نظر بگیرند . او این را خوب میدانست و سعی میکرد تا آنجا که امکانپذیر است، اوضاع را عادی جلوه دهد . در این کار هم به خاطر سعی و تلاش بیوقفه خود موفق بود . خیلی زود کارها را با تمرینات مرتب یاد گرفته و شخصا انجام میداد . حسین عاشق محرم و سینه زنی بود . مخصوصا چون لشکر او به نام مقدس سیدالشهداءعلیه السلام بود; ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا میشد . بعضی وقتها که دوستان در سنگر جمع بودند; با آن دستش که قطع نشده بود، سینه زنی میکرد . چقدر با صفا بود! آخر او سردار سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر 14 امام حسینعلیه السلام در جبههها بود . (4) بعد از این، در این بازار، ضرب عشق باید زد هم به نام خرازی، هم به نام زینالدین هفت ماهه به دنیا آمد، لاغر اندام و ضعیف; تولدش روز سوم شعبان بود . او را غلامحسین نام نهادند . دوسال بیشتر نداشت که خانوادهاش او را به زیارت امام حسینعلیه السلام بردند . «غلامحسین افشردی» در سال 1359 ش . با نام مستعار «حسن باقری» در واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمتشد . اقدامات پیگیر و اساسی او در زمینه اطلاعات، به راه اندازی واحد اطلاعات، عملیات در ستاد عملیات جنوب منتهی شد . سر لشکر شهید حاج حسن باقری، عاشق مولایش بود . آن روزها، در ایام سوگواری امام حسینعلیه السلام و درست قبل از عملیات محرم، فرماندهان سپاه در «قرارگاه فتح» واقع در منطقه عین خوش، جلسه هماهنگی تشکیل داده بودند . حسین خرازی، مهدی زین الدین، مجید بقایی و حسن باقری در جلسه حاضر بودند . پس از پایان جلسه، حاج حسن باقری با قد و قواره بلند ایستاد و با حزن و اندوه، مصائب کربلا را به زبان آورد . بعد، از روی کتابی که در دست داشت، شروع به خواندن کرد . وقتی به این جمله حضرت قاسم رسید: «شهادت از عسل برای من شیرینتر است .» دیگر نتوانست طاقتبیاورد و خودش را کنترل کند . جملهها را بریده بریده و با هق هق گریه ادا میکرد . در همین حال با چفیه چشم هایش را پاک میکرد . بقیه تحت تاثیر قرار گرفته و با صدای بلند گریه میکردند . او دیگر نتوانست ادامه بدهد . نشست روی زمین و هایهای گریه کرد . (5) شب تاسوعای امام حسینعلیه السلام بود . غربت و غم از سر و روی بچهها میبارید . نیروهای بعثی لحظه به لحظه نزدیک و نزدیکتر میشدند . چیزی به سقوط سوسنگرد نمانده بود . دشمن ناجوانمرد، پیشتر هویزه مظلوم را زیر پاگذاشته و از سد بستان و دهلاویه نیز گذشته بود . بچهها با آنکه نفراتشان اندک بود و ساز و برگشان ناچیز، اما با شهامت تمام به دفاع از شهر ایستاده بودند . به سرافرازی نخلهای سرجدایی که در میانه آتش و خون هنوز ایستادن را پای میفشردند . در آن شب جانسوزترین نالههای عاشقان حسینعلیه السلام در زیر چرخهای زمخت تانکهای بعثی، له شد و سوسنگرد بر مظلومیتیاران پاکبازش گریست . عاشقانی چند در این شب رازناک، قفس خاک نهادند و به افلاک بال گشودند . از جمله شهید «رضا پیر زاده» و شهید «اصغر گندمکار» . پس از شهادت این دو بود که شهید «حسین علم الهدی» چونان سیارهای شعله ور، بر مدار مدور عشق و جهاد، یکپارچه آتش شد و گرگرفت . (6) «مصطفی» در دوران کودکی و بزرگ سالی، پرده خوان عاشورا بود . در کودکی همسالان خویش را در مدرسه جمع میکرد و از عاشورا برای آنان میگفت و این تاریخ را یکبار دیگر در جبههها زنده کرد، با حماسهای خونین چونان عاشورا . او پرده خوان عاشورا بود که خود پرده از حجابهای دنیوی برداشت و به سراپرده حقیقت پیوست . از کربلاییان بود و به آنان ملحق شد . وقتی همیشه از «کربلا» بگویی و از نینوا روایت کنی، دیگر آنچه میگویی، زمزمه هایگلویت نیست; بلکه رشحات روح توست . وقتی «عشق» میگویی باید تمام وجودت زبانی شود تا با تمامتخویش از آن بگویی . عشق را نمیتوان با زبان معمولی که از دنیا وصف کرده، شرح کرد . در عشق نمیتوان زبان بازی کرد; نمیتوان آن را با زبان قال گفت; بلکه با زبان حال و زبان حال، زبان دل است . مصطفی از دل میگفت و بر دل مینشست . عشق را در مدرسه نخوانده بود . پای مکتب استادی زانو نزده بود . آموزههای او همه در مدرسه حقیقت و شهادت، یعنی مکتب اباعبداللهعلیه السلام بود . استادی جز حسینعلیه السلام نداشت و چه خوب شاگردی بود! «مصطفی کلهری» امیر خط شکن گردان سیدالشهداءعلیه السلام (لشکر 17 علی ابن ابیطالب) (7) به امام حسینعلیه السلام ارادت خاصی داشت . بیشتر اوقات از امام حسینعلیه السلام و رشادتهای او در روز عاشورا میگفت . بارها از زبان خودش شنیدم که میگفت: «ای کاش با تو بودم یا حسین!» فرمانده گردان به من و برادر «حمیدرضا همت» و برادر «تورجی زاده» دستور داد تا سنگر کمینی را نزدیک عراقیها حفر کنیم و همان جا مستقر شویم . مدتی گذشت . دشمن متوجه ما شده بود و باید در همان مکان میماندیم و با گشتیهای دشمن درگیر شده و از نفوذ آنان به جبهه اسلام جلوگیری میکردیم . یکی از گلولههای خمپاره دشمن، نزدیک سنگر ما اصابت کرد و برادر حمیدرضا همتسر از بدن پاکش جدا شد و به فیض شهادت رسید . او را با مشکلات فراوانی به عقب آوردیم . شب بعد، برادر محمدرضا تورجی زاده در خواب، همت را دید که میگفت: «آرزو داشتم مانند امام حسینعلیه السلام به شهادت برسم که به حمد خدا رسیدم . اما سر امام مفقود نشد . سر مرا با جنازهام به عقب بفرستید .» شب بعد بچهها دوباره جلو رفته و سر این شهید را پس از دو ساعت جست و جو، یافته و به عقب انتقال دادند . (8) السلام علیک یا ابا عبداللهعلیه السلام پیر مرد 70 ساله بود . پشتخط، مسئول ایستگاه صلواتی بود . محاسنی سفید و چهرهای نورانی داشت . بسیجیان به او «بابا صلواتی» میگفتند . و گاهی به شوخی میگفتند: «بابا امروز نور بالا میزنی!» واقعا چهرهای دوست داشتنی و شخصیتی مجذوب کننده داشت . از گفتار و رفتارش لطف و عطوفت میبارید . چهارماه بود به مرخصی نرفته بود . هر وقت علتش را میپرسیدیم . میگفت: «چرا به مرخصی بروم؟ من آمدهام در خدمت رزمندگان باشم . عمرم را کردهام . این آخر عمری از خدا خواستهام شهادت را نصیبم نماید . آرزو دارم شهید شوم و مانند امام حسینعلیه السلام سرم از بدن جدا شود و بر نیزه قرار گیرد .» از نظر ما، محال بود این آرزوی باباصلواتی برآورده شود . تا این که یک روز هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران کردند . یک اکتبه ایستگاه صلواتی اصابت کرد . پیرمرد به شهادت رسید . وقتی به کنار جنازه سوختهاش رسیدیم; سر در بدن نداشت . دو روز بعد بچهها سر باباصلواتی را در نیزارهای اطراف رودخانه پیدا کردند . او به آرزویش رسیده بود! (9) عملیات کربلای 5، در جبهه شلمچه، مامور حمل مجروح بودیم . نیروها به سمتشهرک دوعیجی پیشروی میکردند . دو نفر مجروح را به سمت آمبولانس بردیم . آتش خمپارههای دشمن شدید بود . به پشتخاکریز رسیدیم . یکی از بچههای آر . پی . جیزن، شدیدا از ناحیه سر مجروح شده بود . قمقمه آب را در آوردیم و نزدیک دهانش بردیم . ولی او نخورد و اشاره کرد آب را به دیگران بدهیم . یک وقت دیدم او به من نگاه کرد و با اشاره دست از من خواست او را به طرف راستبچرخانم . خیال کردم سمت چپ و شانه چپ او مجروح شده و نمیتواند به آن طرف بچرخد . او را به طرف راست چرخاندم . لبخندی روی لبهایش نشست . نفس بلندی کشید و آهسته گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله!» و بعد تمام کرد . (10) در این اواخر، «علی اصغر» به نورانیت عجیبی دستیافته بود که توصیف حالات معنوی ایشان، برایم مقدور نیست! حتی یک روز آن قدر احساس کردم چهرهاش دگرگون شده و به اصطلاح عشق به شهادت در سیمایش نمود ظاهری پیدا کرده، که چند بار چشمهایم را بستم و گشودم و در دلم گفتم: خدایا! پناه برتو! او به من گفت: «من میدانم این دفعه شهید خواهم شد . اگر عملیات در روز عاشورا باشد، در این روز، اگر در شب عاشورا باشد، در این شب و گرنه، در یکی از روزهای ماه محرم به شهادت میرسم .» اول محرم سال 1362 بود که برای آخرین بار به جبهه رفت و همان گونه که خود پیش بینی کرده بود; در بیست و هشتم ماه محرم به مولایش حسینعلیه السلام پیوست . (11) روز قبل از آغاز عملیات شوش، من به شدت مریض شدم . غروب دلتنگی بود . توی سنگر دراز کشیده و با درد خود خلوت کرده بودم . تازه چشمم گرم رؤیایی خوش شده بود که یکباره غلتی خوردم و آینه رؤیایم شکست . احساس نیم خفتهام بر پیکره صدایی دلنشین، که انگار از کرانههای غیب میوزید; پیچید . و صدا آشنا مینمود . پلک گشودم و در نور تیره رنگ غروب، نگاهم بر سیمای ملکوتی صاحب صدا نشست . سردار شهید «سعید درفشان» بود که رو به سمت کربلا، زیارت عاشورا میخواند و اشکهایش بر سواحل خیس گونهاش قدم میزدند . فردا که شد، او نیز به خیل عظیم شهیدان عشق پیوست . (12) پینوشتها: 1 . سر دلبران، یادنامه سرلشکر پاسدار، شهید مهدی زین الدین، ص 78 . 2 . حکایتهایی از شهید مدرس، مسعود نوری، ص 66 . 3 . یادنامه شهید چمران، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص 27 . 4 . هزار قله عشق، خاطراتی از سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، ص 92 . 5 . چشم بیدار حماسه، خاطراتی از سرلشکر شهید حاج حسن باقری، ص 121 . 6 . ما آن شقایقیم، تقی متقی، ص 142 . 7 . امیر خط شکن، یادنامه فرمانده گردان سیدالشهداء، شهید مصطفی کلهری، ص 113 . 8 . خط شکنان، مجموعه خاطرات، ص 75 . 9 . مشقهای آسمانی، مجموعه خاطرات فرهنگیان ایثارگر، ص 48 . 10 . همان، ص 54 . 11 . ما آن شقایقیم، ص 27 . 12 . همان، ص 116 . منبع: ماهنامه کوثر
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]
صفحات پیشنهادی
امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان
امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان نويسنده:مرتضی عبدالوهابی «اسماء شهدای شما از قبل در «لوح محفوظ الهی» ثبتشده است که اینان خواهند آمد و از اسلام و قرآن دفاع خواهند ...
امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان نويسنده:مرتضی عبدالوهابی «اسماء شهدای شما از قبل در «لوح محفوظ الهی» ثبتشده است که اینان خواهند آمد و از اسلام و قرآن دفاع خواهند ...
مقالات محرم
آیا عزاداری برای امام حسین علیهالسلام، در زمان امامان علیهمالسلام سابقه دارد؟ ... حسينى • امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان • افشای مفاسد معاویه ویزید در سخنان امام حسین ...
آیا عزاداری برای امام حسین علیهالسلام، در زمان امامان علیهمالسلام سابقه دارد؟ ... حسينى • امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان • افشای مفاسد معاویه ویزید در سخنان امام حسین ...
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)-سیاست و حکومت در سیره امام ... اولین جرقههای آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) درگرفت و به صورت علنیدر سال 65 ه. .... و مشاهده جنایات ابن زیاد به ویژه بر نیزه کردن سرهای شهدا اندیشه انتقام رادر وجود او ...
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)-سیاست و حکومت در سیره امام ... اولین جرقههای آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) درگرفت و به صورت علنیدر سال 65 ه. .... و مشاهده جنایات ابن زیاد به ویژه بر نیزه کردن سرهای شهدا اندیشه انتقام رادر وجود او ...
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)-سیاست و حکومت در سیره امام ... اولین جرقههاى آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) درگرفت و به صورت علنىدر سال 65 ه. .... و مشاهده جنایات ابن زیاد به ویژه بر نیزه کردن سرهاى شهدا اندیشه انتقام رادر وجود او ...
سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)-سیاست و حکومت در سیره امام ... اولین جرقههاى آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) درگرفت و به صورت علنىدر سال 65 ه. .... و مشاهده جنایات ابن زیاد به ویژه بر نیزه کردن سرهاى شهدا اندیشه انتقام رادر وجود او ...
سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی(2)
سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی(2)-سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام ... سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینیقسمت دوم ..... امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ...
سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی(2)-سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام ... سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینیقسمت دوم ..... امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ...
آزادی بیان در سیره امام علی(ع)
آزادی بیان در سیره امام علی(ع)-اندیشه - سید احمد خاتمی حضرت علی (ع) در دوره حکومت ... بیان مصایب و مراثی سرور شهیدان امام حسین (ع) به اندازهای مهم و ضروری است که .
آزادی بیان در سیره امام علی(ع)-اندیشه - سید احمد خاتمی حضرت علی (ع) در دوره حکومت ... بیان مصایب و مراثی سرور شهیدان امام حسین (ع) به اندازهای مهم و ضروری است که .
سياست و حكومت در سيره امام سجاد(ع)
اولين جرقههاى آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسين(ع) درگرفت و به صورت .... و مشاهده جنايات ابن زياد به ويژه بر نيزه كردن سرهاى شهدا انديشه انتقام رادر وجود او زنده كرد و ...
اولين جرقههاى آن بلافاصله بعد از شهادت امام حسين(ع) درگرفت و به صورت .... و مشاهده جنايات ابن زياد به ويژه بر نيزه كردن سرهاى شهدا انديشه انتقام رادر وجود او زنده كرد و ...
عاشورا و تجلیات عدالت در سیره امام حسین (ع) و اصحاب
عاشورا و تجلیات عدالت در سیره امام حسین (ع) و اصحاب-عاشورا و تجلیات عدالت در سیره امام حسین (ع) و اصحاب نویسنده : نکوزاد منبع : راسخون چکیده سخن ما در این پژوهش ...
عاشورا و تجلیات عدالت در سیره امام حسین (ع) و اصحاب-عاشورا و تجلیات عدالت در سیره امام حسین (ع) و اصحاب نویسنده : نکوزاد منبع : راسخون چکیده سخن ما در این پژوهش ...
سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) در زنده نگه داشتن عاشورا
سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) در زنده نگه داشتن عاشورا-سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) در ... بیان مصایب و مراثی سرور شهیدان امام حسین (ع) به اندازهای مهم و ضروری است که ...
سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) در زنده نگه داشتن عاشورا-سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) در ... بیان مصایب و مراثی سرور شهیدان امام حسین (ع) به اندازهای مهم و ضروری است که ...
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان نويسنده:آیت الله محمد محمدی اشتهاردی(رحمت الله علیه) فرهنگ عزاداری سخن را با این فراز از سخن حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) آغاز میکنیم: «گریه کردن به عزای امام حسین(ع) زنده نگهداشتن ... پیشینه عزاداری، و عزاداری در سوگ شهیدان کربلا، و فلسفه آن و فلسفه ارزشی بودن آن جلب ..... [ آرشیو کل دین و اندیشه ] ...
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان نويسنده:آیت الله محمد محمدی اشتهاردی(رحمت الله علیه) فرهنگ عزاداری سخن را با این فراز از سخن حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) آغاز میکنیم: «گریه کردن به عزای امام حسین(ع) زنده نگهداشتن ... پیشینه عزاداری، و عزاداری در سوگ شهیدان کربلا، و فلسفه آن و فلسفه ارزشی بودن آن جلب ..... [ آرشیو کل دین و اندیشه ] ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها