تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797798416




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيدايش صهيونیسم و اشغال فلسطين


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيدايش صهيونیسم و اشغال فلسطين
پيدايش صهيونیسم و اشغال فلسطين سرزميني كه امروزه صيونيست ها آن را « اسرائيل» ناميده اند سرزمين فلسطين است .سرزمين فلسطين از آن رو كه گذرگاه مهمي براي اتصال سه قاره اروپا ، افريقا و آسياست پيوسته در طول تاريخ در معرض تهاجم امپراتورها و سرداران جنگي بوده و آنها همواره براي تسلط بر شهرهاي بندري و راه هاي تجاري فلسطين تلاش مي كردند . هر نيروي تازه واردي سرانجام يا در جمعيت اين سرزمين جذب مي گرديد و يا به وسيله نيروي فاتح ديگري كنار زده مي شد. از قرن دوم هجري قمري به بعد ساكنان فلسطين عموما اعرابي بوده اند كه زبان و فرهنگ مشترك داشته اند . شهرهاي فلسطين ، همچون بيت المقدس ، مراكزي تمدن عربي بوده اند كه دانشمندان ، شاعران و عالمان بسيار از آنجا برخاستند . پس از ظهور اسلام ، اگرچه اجتماعات كوچكي از يهوديان و مسيحيان در اين سرزمين بر مذهب خود باقي ماندند ، اما به تدريج اكثر مردم فلسطين مسلمان شدند .در 1517 م . با گسترش امپراتوري عثماني ، سلطان سليم پادشاه اين امپراتوري ، فلسطين را به سرزمين هاي تحت تصرف امپراتوري خويش افزود و چهارصد سال بعد ، ترك هاي عثماني بر فلسطين به عنوان بخشي از منطقه ي اداري ‌« سوريه ي بزرگ » حكومت مي كردند .امپراتوري عثماني ، از آغاز قرن هيجدهم ميلادي تدريجا دچار ضعف شد و مردم سرزمين هاي تحت سلطه ي آن نظير صربستان ( يوگسلاوي ) ، روماني ، مصر ، بلغارستان و يونان يكي پس از ديگري شورش كردند و خواهان استقلال شدند .(1)قدرت هاي استعمارگر اروپايي به ويژه انگلستان از ضعف تدريجي عثماني استفاده كردند و ضمن حمايت از طغيان اقوام مختلف از دولت عثماني امتيازاتي مي خواستند . بريتانيا مخصوصا علاقه مند بود كه خاورميانه را صاحب شود. اين علاقه بيش از هر چيز يافتن بازار جديد به منظور فروش كالاهاي تجارتي بود .انگلستان توانسته بود كه دو قرن تمام ثروت هاي آسيا ، افريقا و امريكا را غارت كند و با تجارت طلا ، نقره ، كتان و ادويه ثروت فراواني بيندوزد و بخشي از اين ثروت ها را در مسير ايجاد كارخانه ها و مراكز صنعتي به كار اندازد و عملا صنعتي ترين كشور جهان شود . از آنجايي كه با پيشرفت صنعت ، كارخانه هاي بريتانيا هر سال بيش از سال گذشته كالا تهيه مي كردند ، دولت ها ، بازرگانان و كارخانه داران آزمند انگليسي درصدد يافتن بازارهاي جديد براي فروش كالاهايشان بودند .در 1838 ميلادي انگلستان قرارداد بريتانيا – تركيه را بر دولت عثماني تحميل كرد . با اين قرارداد بازرگانان انگليسي براي فروش كالاهايشان در بازارهاي عربي آزادي كامل داشتند. البته انگلستان ، همزمان با رشد منافع اقتصادي خود در منطقه ، به فكر راه هاي تازه براي گسترش نفوذ سياسي خود نيز بود .سياست مداران انگليسي در اين انديشه بودند كه با حمايت از اقليت هاي مذهبي جاي پايي در فلسطين بيابند . قدرت هاي ديگر اروپايي هم با حمايت از فرقه هاي كوچك مسيحي امتيازاتي گرفته بودند . از جمله اينكه مسيحيان از پرداخت بسياري از ماليات ها معاف باشند و از محاكمه در محكمه هاي اولياي محلي ترك مصون بمانند. انگلستان تصميم گرفت از بيست هزار يهودي كه در مجتمع هاي مذهبي در فلسطين زندگي مي كردند حمايت كند. بدين منظور در 1840 به تشكيل يك اداره ي كنسولگري در بيت المقدس اقدام كرد.حمايت از يهوديان فقط گام اول بود زيرا سياست مداران اين كشور قصد داشتند با تأسيس مستعمره مهاجران يهودي در خاك فلسطين كنترل كامل اين سرزمين را بدست گيرند.در 1840 ميلادي لردپالمرستون(2) كه يكي اشراف زاده قدرتمند انگليسي بود از دولت بريتانيا خواست كه كمك به مهاجرت يهوديان اروپايي به فلسطين را رسما تصويب كند . او معتقد بود كه اين طرح در خدمت منافع بزرگ تر امپراتوري بريتانيا خواهد بود . در آن زمان هندوستان ثروتمندترين مستعمره بريتانيا بود و پنبه ، منبع اصلي براي صنعت نساجي انگليس به شمار مي رفت . بنابراين تشكيل يك مجتمع مستقل يهودي در فلسطين مي توانست راه تجاري استراتژيك بين هند و انگليس را براي منافع انگلستان امن تر سازد.در 1875 انگليسي ها كنترل كانال سوئز را – كه تازه ساخته شده بود – به دست آوردند . اكنون ، تجار انگليسي قادر بودند كه در نصف زمان گذشته فاصله ي اروپا تا هند را به وسيله ي كشتي طي كنند .لرد « شافتسبري » (3) در 1876 با صراحت نيات استعمارگرانه بريتانيا را چنين فاش ساخت:« بزودي فلسطين و سوريه بسيار مهم خواهند شد . اين كشورها فاقد سرمايه و جمعيت اند. يهوديان مي توانند چنين كمبودهايي را تأمين كنند . آيا انگلستان منافع ويژه اي در توسعه چنين تجديد ساختمان و بازسازي ندارد ؟ اگر يكي از رقباي انگليس جاي پايي در سوريه به دست آورد ضربه ي بزرگي بر انگلستان خواهد بود . امپراتوري انگليس كه از كانادا تا كلكته و استراليا امتداد دارد به دو قطعه تقسيم مي شود . انگلستان بايد سوريه را براي خود حفظ كند . پس از آن نقش حمايت از اسكان يهوديان در فلسطين به انگلستان تعلق خواهد داشت . »پيدايش صهيونيسمكلمه ي صهيونيسم از واژه ي صهيون يا « صيون » گرفته شده است . صهيون نام كوهي در بيت المقدس است كه مسجد الاقصي و قبه الصخره بر روي آن ساخته شده است . صهيونيسم عنوان يك نهضت سياسي است كه تئودور هرتزل روزنامه نگار يهودي اهل امپراتوري ( اتريش – مجارستان ) آن را عنوان و سپس آن را در اولين كنگره ي يهودي مطرح کرد .(4)صهیونیست ها ادعا می کنند که یهود اولین قومی بوده که در فلسطین سکونت داشته اند . اما بر خلاف ادعای صهیونیست ها ، کنعانیان اولین قوم سامی نژاد بودند که وارد سرزمین فلسطین شدند . بعدها اقوام فلسطینی از « جزیره کرت » وارد این سرزمین گشتند . به همین دلیل است که نام این خطه ی باریک کنار مدیترانه را به نام صاحبان اصلی آن – یعنی فلسطینی ها – سرزمین فلسطین نامیده اند . در 3500 قبل از میلاد پس از آنکه اقوام سامی نژاد از قلب شبه جزیره عربستان گردیدند و پس از استقرار در این سرزمین و در طی سالها و قرون متمادی یا بومیان فلسطینی اختلاط و آمیزش یافتند که نتیجه یهودی آن فلسطینی های کنونی هستند . مدت ها پس از مهاجرت فلسطینی ها و کنعانیان به سرزمین فلسطین، شاخه ای از عبرانی ها وارد این سرزمین شدند و در کنار دو قوم دیگر در فلسطین به زندگی پرداختند. به این ترتیب بر خلاف ادعای صهیونیست ها که پیوسته می کوشند تا «عبرانیان» را نخستین ساکنان فلسطین معرفی کنند ، تا آنجا که مدارک و اسناد تاریخی نشان می دهد ، حداقل سومین گروهی بودند که وارد فلسطین شدند . ( صهیونیست ها از آغاز ، این واقعیت های تاریخی را منکر می شدند . اولین کنگره صهیونیست ها در 1897 « سازمان جهانی صهیونیست » در شهر باسل سویس شروع به کار کرد . این کنگره در قطعنامه یهودی خود اعلام کرد : « هدف صهیونیسم ، ایجاد وطنی برای مردم یهودی فلسطین در پناه قانون است .» واژه « وطن » در واقع روش زیرکانه ای برای بیان « دولت » بود . بعدا تئودور هرتزل (4) در کتاب خود نوشته بود : « در مورد این واژه اندوهگین نشوید . مردم آن را « دولت یهودی» خواهند خواند ». بعدها صهیونیست ها کتاب هرتزل را که دولت یهودی نام داشت ارج بسیار نهادند و آن را به عنوان مانیفست غیر رسمی نهضت نژاد پرستانه خود پذیرفتند و سپس این سؤال پیش آمد که صهیونیسم برای منافع چه کسانی بوجود آمده و در خدمت چه کسی است ؟ اگر چه صهیونیسم ادعا می کرد که برای منافع طبقه محروم یهودی تلاش می کند ، اما در واقع این نهضت در خدمت خواسته های قدرت های استعمارگر اروپایی و طبقه ی ثروتمند یهودی اروپا بود . نگاهی به زندگی خود هرتزل نشان می دهد که چگونه صهیونیسم در خدمت این طبقه از یهود قرار داشت . شیوه ی زندگیش نمونه ی زندگی بسیاری از یهودیان اروپای غربی در آن زمان بود . بسیاری از آنان موقعیت های مناسبی از جهت حرفه ی تجارت و امور مالی داشتند . آنها احساس می کردند که در جامعه ی اروپایی حل شده اند . در دهه 1880 ، بحران اقتصادی بر سراسر اروپا گسترش یافته بود . در این هنگام جریان مداومی از مهاجران بسیار فقیر یهودی که از روسیه به اروپا می آمدند، زنگ خطری برای یهودیان طبقه ی متوسط بود. به نظر می رسید که زندگی فقیرانه ، لهجه های عجیب وسنت های مشخص مهاجران یهودی جدید ، امنیت آنان را مورد تهدید قرار داده است . یهودیان طبقه ی متوسط در جستجوی راه حل هایی بودند تا به نحوی مسائلی را که احساسات ضد یهودی بر آنان ایجاد کرده بود حل کنند . تئودو هرتزل به این طبقه متوسط تعلق داشت و از روزهای دوران تحصیل خود ، از رشد تمایلات ضد یهودی در اتریش – یعنی محل زندگیش – آگاه بود . وی قبل از آنکه یک روزنامه نویس شود ، حقوق دانی بود که به علت یهودی بودنش نتوانست مقام مهمی بدست آورد . مدتی بعد هرتزل توانست در یکی از روزنامه های نسبتا پر تیراژ شهر وین شغلی بدست آورد . سر دبیر این روزنامه مدتی بعد وی را به عنوان خبرنگار به پاریس فرستاد . در پاریس هرتزل ناظر محاکمه دریفوس افسر یهودی بود که به خیانت متهم گشت . دریفوس محکوم شد و از مقام خود برکنار گردید و در این مدت هرتزل گزارش های خود مربوط به این محاکمه را به وین ارسال می کرد . مدتی بعد عده زیادی که دریفوس را بیگناه می دانستند علیه حکم دادگاه قیام کردند . دادگاه دیگری تشکیل شد . دریفوس تبرئه گردید و مقام و درجات سابق خود را بازیافت. محاکمه جدید برای هرتزل اهمیتی نداشت . وی در هنگام اولین محاکمه دریفوس متوجه احساسات ضد یهودی فرانسویان شده بود . او فریاد آنان را از بیرون دادگاه شنیده بود که فریاد می کشیدند : « مرگ بر خائن ، مرگ بر یهودی » . وی بعدها در خاطرات خود نوشت : « همچنان که گفته ام ، نگرش آزادانه من نسبت به تمایلات ضد یهودی در پاریس موجب شد که درک و شناخت تازه ای نسبت به این پدیده ی تاریخی داشته باشم . ودر همان جا بود که به بیهودگی مبارزه با تمایلات ضد یهودی پی بردم . »هرتزل در کتابش – دولت یهودی – به این نتیجه می رسد که یهودیان برای حل مسئله خود باید به تأسیس یک دولت یهودی اقدام کنند . او عقیده داشت که یهودیان در اروپا ملتی بیگانه بوده و مهاجرت یهودیان از روسیه و اروپای شرقی ، تمایلات ضد یهودی را هر چه بیشتر گسترش خواهد داد . وی یهودیان طبقه ی متوسط را به پیوستن ، و یا حداقل حمایت از نهضت « تشکیل دولت یهودی » دعوت کرد . اما وی در مورد سرزمینی که یهودیان باید دولت خود را در آن تشکیل دهند در مجموع به مکان خاصی علاقه نشان نمی داد . وی در این مورد نوشت : « اکنون همه چیز را در باره ی سرزمین معهود ، جز محل آن ، به شما خواهم گفت . » هرتزل به این مطلب که حکومتی قادر خواهد بود بر بنیاد ادعاهای مذهبی ساخته شود ، ویا اینکه گروه های کوچک مستعمره های یهودی قادر به ایجاد دولتی خواهند بود ، عقیده نداشت ، او معتقد بود که « دولت یهودی » باید با حمایت یکی از کشورهای قدرتمند اروپایی تشکیل شود . و برای به دست آوردن چنین حمایتی نهضت صهیونیسم می بایستی در خدمت آن قدرت اروپایی قرار گیرد . هرتزل ابتدا یهودیان طبقه ی متوسط را با خود همراه ساخت و سپس نوبت مقامات و فرمانروایان استعمارگر اروپایی رسید ، در این زمان با رقابتی که میان قدرت های اروپایی پیش آمده بود ، این قدرت ها به خدمتگزاران وفادار سخت نیازمند بودند . همانطور که خواندیم در آغاز قرن نوزدهم ، رقابت سرمایه داران اروپایی منجر به تشکیل انحصارات غول آسا گشته بود . این انحصارات میلیون ها انسان را در سراسر اروپا مورد استثمار قرار داده بودند . حاصل رنج و زحمت کارگران به جیب معدودی سرمایه دار و صاحبان تراستها و انجصارات و مونوپولها می رفت . در نیمه ی دوم قرن نوزدهم ، اغلب کشورهای اروپایی شاهد شورش ، اعتصابات و تظاهرات محرومان و گرسنگان بودند . با پدید آمدن این بحران ها ، انحصارات به گسترش هر چه بیشتر نیاز داشتند . آنان برای راضی نگاه داشتن کارگران معترض ، به فروش هر چه بیشتر کالاهایشان نیاز داشتند . بنابراین انحصارات غربی درصدد یافتن بازارهای جدید برای فروش کالاهای باد کرده ، مکان های جدید برای به کار انداختن سرمایه های بی مصرف و منابع جدید مواد خام و نیروی کار ارزان بودند . اکنون اروپا درصدد یافتن سرزمین های جدید بود که آن سرزمین ها خواسته های انحصاری تجاری ، سرمایه داران و صاحبان صنایع را ، که نبض اصلی سیاست های کشورهای اروپایی را در دست داشتند ، برآورده می کرد . سیسیل رودس – که او را معمار استعمار بریتانیا نامیده اند – و ما در فصول آینده و در هنگام بحث از تاریخ استعمار انگلستان در افریقا به تفصیل از او سخن خواهیم گرفت – در این مورد با صراحت می گوید : « من روز گذشته در محله شرق لندن – محل زندگی کارگران – در جلسه افراد بیکار شرکت کرده و به سخنرانی های تند و خشمگین – که در واقع فریاد و دادخواستی برای نان بود – گوش دادم . در حین بازگشتم به خانه ، در مورد جلسه فوق الذکر به تفکر مشغول گشتم و سرانجام بیش از هر زمان دیگر به اهمیت « امپریالیسم » معتقد شدم . برای نجات چهل میلیون انگلیسی از یک جنگ داخلی ، وظیفه ی ما سیاستمداران است که سرزمین های جدیدی بدست آوریم . با بدست آوردن سرزمین های جدید می توانیم بخشی از این جمعیت را در آن جا جای دهیم و بازارهای جدید فروش برای کالاهای تولید شده بدست آوریم . همانطور که پیوسته گفته ام مسئله یهودی اصلی امپراتوری ( انگلستان) مسئله نان و کره است ، اگر می خواهید دچار جنگ داخلی نشوید باید امپریالیست شوید . » این سخنان در واقع اهداف اصلی همه ی استعمارگران اروپایی را از تسخیر سرزمین های جدیدی در آسیا ، افریقا و امریکای جنوبی نشان می دهد : تسخیر سرزمین های جدید برای به دست آوردن بازارهای جدید فروش کالاهای تولید شده ! هرتزل با توجه به اهداف استعمارگران تصمیم گرفت که نهضت جدید ، یعنی صهیونیسم را در اختیار استعمار قرار دهد . وی در مورد این برنامه آشکارا به یک سیاستمدار آلمانی گفت : « نهضت من در دو جبهه می تواند کمک برساند ، از طریق کم کردن تدریجی طبقه ی یهودی کارگر یهودی مزاد ، و از طریق بکار انداختن سرمایه بین امللی » . در این زمان ، سیسیل رودس عملیات یک ارتش استعماری را در افریقا رهبری می کرد . هدف اصلی این ارتش تسخیر سرزمین های ثروتمند جنوب افریقا برای انگلستان بود . هرتزل فعالیت های رودس را مورد ستایش و تمجید قرار می داد . انگلیسی ها در جنگ با بومیان افریقا پیروز شدند و توانستند از سیاه پوستان برای کار رایگان ، یا با مزدی بسیارکم، در معادن و مزارع استفاده کنند . گرهی از مهاجران انگلیسی به سرزمین زیمبابو که در قلب افریقا ست ، پیش رفتند و آن را به افتخار رودس ، رودزیا نام نهادند . هرتزل نامه ای به رودس نوشت و از او خواست که « طرح صهیونیستی » را تصویب کند . در بخشی از نامه آمده بود : « از شما دعوت می شود که در ساختن تاریخ به ما کمک کنید . چنین [ طرحی ] نباید ترس و بیمی را در شما پدید آورد . این مسئله مربوط به افریقا نیست بلکه مربوط به سرزمینی در آسیای صغیر است و موضوعی مربوط به انگلیسی ها نیست ، بلکه به یهودیان مربوط می شود . خوب شما می پرسید که چگونه من در مورد کاری به شما مراجعه کرده ام که در راستای کارها و اقدامات روزانه ی شما نیست ؟ واقعا چرا ؟ جواب این است که این طرح و موضوعی استعماری است » . از نظر هرتزل ، رودزیا و دولت یهودی پروژه های مهاجرت های استعماری شبیه به هم بودند . او امیدوار بود که رودس را در مورد حمایت یک نیروی استعمارگر قدرتمند خاطر جمع کند . در کتاب دولت یهودی ، هرتزل روش های مهاجرت یهودیان را به فلسطین مورد انتقاد قرار داده بود . هرتزل معتقد بود که بدون حمایت یک قدرت امپریالیستی از مهاجرت دسته جمعی ، کوشش های فردی یهودیان برای مهاجرت به فلسطین با شکست مواجه خواهد شد . او در این مورد نوشت : « نفوذ و مهاجرت تدریجی سرانجام به نحو نامطلوبی پایان می پذیرد . این مهاجرت فقط تا لحظه ای ادامه خواهد یافت که جمیعت بومی خود را در معرض تهدید احساس نکند . در غیر این صورت مردم بومی حکومت را مجبور خواهند کرد که ورود یهودیان را متوقف سازد . مهاجرت بدون یک برتری مطمئن بی ثمر است . » در اینجا مقصود هرتزل از یک برتری مطمئن ، یک کشور نیرومند استعمارگر بود که نقشه های او را تأیید می کرد . کنگره ی صهیونیست ها هرتزل را به خاطر کوشش هایش در راه یافتن یک پشتیبان امپریالیستی مورد حمایت قرار داد . هرتزل آنگاه به دیدار ویلهلم قیصر آلمان ، تزال روسیه و حتی پاپ رفت و برایشان توضیح داد که صهیونیسم جامعه ی اروپایی را از یهودیان مزاحم ( !!) خلاص خواهد کرد . هرتزل حتی در 1903 که هنوز سلطان عثمانی بر اریکه قدرت بود به استانبول رفت و ضمن دیدار با سلطان قول داد که : « اگر اعلیحضرت فلسطین را به ما بدهد ما در عوض اداره امور مالی ترکیه را که به افلاس کشیده شده به عهده خواهیم گرفت . » این دیدار اگرچه محرمانه بود اما خبرش به بیرون درز کرد و موجی از خشم و طوفان و اعتراض را برانگیخت . سلطان عبدالحمید طبعا با چنان وضعی نمی توانست آشکارا قول همکاری به صهیونیست ها بدهد . هرتزل سرانجام به امپراتوری استعمارگر بریتانیا روی آورد . او که بخوبی از منابع «بریتانیای کبیر » آگاه بود نوشت : « انگلستان با تملکات و ثروتش در آسیا برای بدست آوردن کوتاه ترین راه به هندوستان از طریق فلسطین به صهیونیسم توجه دارد . سیاست مداران انگلیسی اولین کسانی بودند که نیاز به گسترش قلمرو استعماری را احساس کردند و از همین روست که اکنون پرچم انگلیس در سراسر اقیانوس ها در اهتزار است . این مسائل باید مرا معتقد سازد که در انگلستان اندیشه یهودی صهیونیسم ، که اندیشه ای استعماری است . به سهولت و به سرعت در شکل جدیدش قابل درک است . » بریتانیا برای استفاده از صهیونیسم جهت توسعه ی امپراتوریش اشتیاق فراوان داشت . از آن رو که هنوز بر فلسطین کنترل کامل نداشت نویل چمبرلن(6) – وزیر مستعمرات بریتایا – اوگاندا را برای مهاجرت یهودیان پیشنهاد کرد . هرتزل این پیشنهاد را پذیرفت و در هفتمین کنگره ی صهیونیستی استعمار اوگاندا را موضوع بحث قرار داد. این پیشنهاد با شکست روبرو شد زیرا که اغلب صهیونیست ها غیر از فلسطین به سرزمین دیگری توجه نداشتند. یک سال پس از انعقاد کنگره ی هفتم صهیونیست ها ، هرتزل درگذشت وبه جای وی یک صهیونیست روسی به نام چایم وایزمن(7) به رهبری رسید . چایم وایزمن قصد داشت آرزوی هرتزل را در به دست آوردن یک حامی امپریالیستی ، با آرزوی اکثر صهیونیست ها ، که به دست آوردند سرزمین فلسطین بود با هم ترکیب کند. صهیونیست ها اکنون تنها هدفشان تصاحب سرزمین فلسطین بود و ضامن و متعهد رسیدن به چنین هدفی انگلستان بود که کنترل فلسطین را در دست داشت . صهیونیست ها با آغاز جنگ بین الملل اول حداثر استفاده را از سیاست های فریبکارانه انگلستان کردند و این واقعیت را هیچ کس منکر نیست که با کمک استعمار انگلستان در فلسطین مستقر شد و روز به روز تقویت گردید . بنابراین می توان گفت صهیونیسم زاییده استعمار است . در 1913 یک حقوقدان از شهر یافا حزبی را به نام « حزب ملی » برای پیکار با صهیونیسم پایه گذاری کرد . انجمن های ضد صهیونیستی نه تنها در شهرهای فلسطینی بیت المقدس و نابلس ، بلکه حتی در مصر و عراق تشکیل شد . این انجمن ها به جمع آوری پول اقدام کردند تا در صورتی که صهیونیست ها خواستار خریدن زمینی شدند آنها قبلا به خرید آن اقدام کردند . در 1914 هنگامی که صهیونیست ها درصدد خرید منطقه حولاه از ترک ها و به دست آوردن امتیاز استخراج معادن ثروتمند آن بودند فلسطینی ها به شورشی بزرگ دست زدند . با گسترش هر چه بیشتر برخورد بین مردم فلسطین ومهاجران صهیونیستی ، گروه های بیشتری از مردم فلسطین به مطالعه و بررسی دقیق جنبش صهیونیست ها پرداختند . دانشجویان فلسطینی اسناد و مدارک مربوط به صهیونیست ها را ترجمه کردند و آنها را به طور مخفیانه در فلسطین منتشر ساختند . این نوشته ها و مدارک آشکارا و بخوبی هدف اصلی صهیونیست ها را اعلام می کرد : « ایجاد دولت یهودی در فلسطین » . مقاومت مردم فلسطین آغاز می شود اهالی فلسطین شهر بندری یافا(8) سال 1880 میلادی را آغاز اولین جریان بزرگ مهاجرت یهودیان اروپایی به سرزمینشان می دانند . در اثنای این سال های یهودیان در بعضی از کشورهای اروپایی مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند و به همین دلیل ، گروهی از آنان در زیر پرچم صهیونیسم به سوی فلسطین سرازیر شدند . این مهاجران در بیت المقدس یا یافا مسکن گزیدند و در صدد یافتن کار بر می آمدند . عده ای از آنان در شهرها مغازه باز کردند ، اما گروه زیادی تصمیم گرفتند که کشاورزی کنند . آنها در این سال ها هشت مجتمع کشاروزی ، که آن را « کولونی » می نامیدند ، تشکیل دادند . از همین زمان دشواری ها آغاز گشت . زمین های مناسب کشاورزی چندان زیاد نبود . مهاجران جدید برای گرفتن این زمین ها با مقاومت کشاورزان فلسطینی که صاحبان اصلی زمین بودند ، مواجه گشتند . مهاجرت یهودیان از همان آغاز موجب برخوردهایی تند بین مهاجران و روستائیان شد . در 1891 « آحاد حام » نویسنده یهودی خشونت مهاجران را مشاهده کرد و با صراحت تمام آن را فاش ساخت : « مهاجران با اعراب رفتار خشونت آمیز و کینه توزانه داشته و آنان را از حقوقشان محروم می کنند . بدون دلیل آنان را می آزارند و حتی از اعمال خود احساس غرور می کنند بدون دلیل آنان را می آزارند و حتی از اعمال خود احساس غرور می کنند و شگفت اینکه هیچکدام از ما با چنین تمایلات قابل نکوهشی مخالفت نمی کنیم ! » اعتراض فلسطینی ها ادامه می یابد خشونت یهودیان همچنان ادامه یافت و مهاجران نه تنها از خشونت خود نکاستند بلکه هر روز زمین های بیشتری را صاحب شدند . ادامه چنین وضعی سبب شد که اعتراض و مقاومت فلسطینی ها شدت یابد . در اغلب شهرهای بزرگ و کوچک تشنج رشد یافت . گذشته از فلسطینی های مسلمان ، اقلیت مسیحی فلسطین نیز نگران ورود مهاجران بودند . سلطان عثمانی به تدریج قدرت خود را در فلسطین از دست داد و در عوض قدرت انگلیس به طور فزاینده ای در آنجا رشد یافت . در 1903 ماجرای بانک صهیونیستی پیش آمد و نشان داد که سلطان عبدالحمید با آن همه کروفر و آن همه القابی که چاپلوسان قبل و بعد از نامش می افزودند چقدر ناتوان وضعیف است . ماجرای بانک صهیونیستی در واقع آزمایشی از میزان قدرت و نفوذ انگلیسی ها بود. در این سالها صهیونیست ها تصمیم به تأسیس بانکی به نام « آنکو – پلستاین » گرفتند . این بانک قرار بود بود صهیونیست ها را در خرید زمین ها در فلسطین یاری دهد . فلسطینی های شهر یافا از سلطان خواستند که از تأسیس چنین بانکی جلوگیری کند . سلطان تقاضای آنها را پذیرفت . چند ماه بعد انگلیسی ها به وی هشدار دادند که حق ندارد از تأسیس بانکی که فقط هدف های عمرانی دارد جلوگیری کند . سلطان عبدالحمید که هرگز مایل نبود عملی انجام دهد که انگلیسی ها را عصبانی کند در مقابل آنها تسلیم شد و کار ساختمان بانک صهیونیستی ادامه یافت . از آن به بعد مردم فلسطین فهمیدند که قدرت سلطان فقط برای سرکوب نهضت های آزادی خواهانه مردم مسلمان است و او در مقابل قدرت های استعماری زبون تر و بی اراده تر ازآن است که تصور می کردند . انقلاب 1908 در 1894 در ترکیه کمیته ای به نام « اتحاد و ترقی » که بعدها ترک های جوان نام گرفت، تأسیس شد . اعضای کمیته عبارت بودند از افسران و روشنفکران مترقی که تقاضای اولیه شان اعاده قانون اساسی و هدفشان تبدیل امپراتوری عثمانی به دولتی مشروطه بود نیروهای پلیس با کمک برخی از عناصر نفاق افکن ، برخی از سازمانهای ترک های جوان را کشف ورهبران آنها را بازداشت کردند محاکمه ی برخی اعضای کمیته از 1897 تا 1899 ادامه داشت و بسیاری از رهبران کمیته مجبور به مهاجرت گشتند . اما با وجود فعالیت های کمیته اتحاد و ترقی دنبال شد تا 1906 که کمیته درصدد برآمد شبکه وسیعی از سازمانهای مبارز در سراسر امپراتوری پدید آورد . ترک های جوان ، مقدونیه را به عنوان مرکز اصلی جنبش برگزیدند و در کنگره ای که در 1907 با شرکت همه ی احزاب و گروه های مخالف امپراتوری عثمانی در پاریس تشکیل گردید تصمیم گرفته شد که در اکتبر 1908 همه ی نیروهای مسلح علیه حکومت عبد الحمید قیام کنند . حوادث بین المللی بروز شورش را جلو انداخت . روز 3 ژوئیه 1908 احمد نیازی فرماند دژ مقدونیه قیام کرد و نیروهای خود را به مناطق کوهستانی برد . در آنجا مصطفی کمال ، جمال و دیگران همراه دسته های خود به او پیوستند و چند روز بعد « مناستیر » را که مرکز ارتش اول عثمانی بود اشغال کردند و از آنجا استانبول را تهدید نمودند . سلطان عبدالحمید که می دانست واحدهای مستقر در پایتخت و آسیای صغیر نیز هوادار ترک های جوانند از در سازش وارد شد و روز 24 ژوئیه 1908 قانون اساسی را اعاده و انتخابات را آغاز کرد. وی سپس فرامینی مبنی بر برقراری آزادی بیان، مطبوعات و اجتماعات صادر کرد، سانسور را لغو کرد و زندانیان سیاسی را مورد عفو قرار داد. خبر پیروزی نسبی ترک های جوان و اعاده قانون اساسی در ایالات عربی امپراتوری عثمانی شادمانی بسیار پدید آورد . اعراب پیروزی ترک ها را پیروزی خود می دانستند . در همه جا مجالس جشن و سرور برپا گردید و نویسندگان ، عصر تازه ای را که عصر «آزادی ، برابری و برادری » می نامیدند نوید دادند . ترک های جوان برای نشان دادن حسن نیت خود سانسور را از مطبوعات عربی هم برداشتند . اما سلطان عبدالحمید هنوز دست از توطئه برنداشتنه بود . وی با کمک فئودال ها و عوامل درباری در روز 13 آوریل 1909 دست به کودتا زد . یاران عبدالحمید چند ساختمان دولتی را اشغال کردند اما ترک های جوان بسرعت موفق شدند کودتا را شکست دهند . ارتش ترک های جوان به فرماندهی محمود شوکت پاشا و مصطفی کمال پس از پیکاری شدید در خیابان ها قوای دولتی را برجای خود نشاندند و سرانجام روز 27 آوریل 1909 سلطان عبدالحمید دوم از تخت سلطنت سرنگون شد . ادامه ی مبارزه برای آزادی ترک های جوان با مستحکم شدن حکومتشان به قول و پیمان های گذشته خود وفادار نماندند . سانسور مطبوعات و از بین بردن آزادی ها دوباره آغاز شد .این سیاست به تدریج اعراب را به مخالفت با رژیم ترک های جوان برانگیخت و در سراسر ایالات عربی نهضت های آزادی خواهانه علنی و مخفی پدید آمد . در آن زمان بسیاری از اعرب خواستار استقلال وجدایی کامل از حکومت ترک ها نبودند بلکه امیدوار بودند که با بدست آوردند آزادی بیان و قلم ابتدا سطح شعور و فرهنگ عمومی را بالا ببرند و سپس در پی کسب استقلال باشند . این نهضت نوپای عرب به سرعت روشنفکران را بخود جلب کرد . نویسندگان و روشنفکران فلسطینی نیز به این نهضت پیوستند. در شهر حیفا روزنامه « الکرامه » و در یافا روزنامه « فلسطین » سخنگوی آنان بود . نویسندگان آگاه فلسطینی ، طرح های صهیونیستی را در فلسطین افشا کردند و با هشدار به مرد عرب از آنان خواستند که در مقابل نقشه های صهیونیستی مقاومت کنند . آنان همچنین خواستار کنار گذاشتن زبان ترکی به عنوان زبان رسمی و لزوم به کار بردن زبان عربی شدند . هدف های نوجوانان و جوانان عرب به این خواست ها محدود نشد وبه تدریج زمزمه استقال طلبی در همه جا اوج گرفت . در 1911 هفت دانشجوی عرب در پاریس ، انجمن به نام « الفتاة » یا « جوانان » تشکیل دادند . این سازمان که ابتدا به صورت شبکه های مخفی تشکیل یافته بود ، بزودی صدها تن از اعراب را در ایالات مختلف عربی به خود جلب کرد و خواستار استقلال و جدایی کامل از ترکها شد . در فوریه 1913 کمیته ی اصلاحات در بیروت از محدودیت خاصی که ترک ها برای آن تعیین کرده بودند پا فراتر گذاشت و آشکارا خواستار خود مختاری برای ایالات عربی شد. به دنبال آن در سوریه و فلسطین دمونستراسیونها و تظاهرات بزرگی برای پشتیبانی از چنین خواسته ای براه افتاد و سیلی از نامه ها و تلگراف ها به شهر استانبول ، پایتخت ترک ها سرازیر شد ، ترک ها فورا کمیته اصلاحات را منحل ساختند و مراکز آن را تعطیل کردند . به دنبال آن مغازه ها و مراکز تجاری علامت اعتراض در بیروت تعطیل شد و روزنامه ها نیز به عنوان اعتراض به انحلال کمیته با حاشیه سیاه منتشر شدند . تظاهرات آنقدر ادامه یافت تا اینکه ترک ها تسلیم شدند . کمیته بعدها به سازمان « الفتاة » پیوست تا در اولین کنگره ی اعراب که در ماه ژوئن 1913 در پاریس تشکیل می شد شرکت کند . این کنگره رسما خواستار الغای هرگونه سانسور ، به کار رفتن زبان عربی به عنوان زبان رسمی و اداری و خود مختاری بیشتر برای ایالات عرب شد . فلسطینی ها از این خواسته ها پشتیبانی کردند اما از اینکه کنگره در قطعنامه خود به خطر صهیونیسم که فلسطین عربی را تهدید می کرد اشاره ای نکرده بود از آن انتفاد کردند . فقط چند ماه قبل از آن ، فروش قطعه زمین بسیار بزرگی به صهیونیست ها موجب شده بود که یک روزنامه ی فلسطینی بنویسد : « اگر اوضاع فعلی همچنان ادامه یابد ، صهیونیست ها بر کشور ما مسلط خواهند شد . آنها دهکده به دهکده ، شهر به شهر پیش می روند آنچنانکه ما فردا شاهد فروش بیت المقدس به آنها خواهیم بود و سرانجام همه ی فلسطین در اختیار آنها قرار خواهد گرفت » . فلسطینی ها برای سی سال شاهد بودند که چگونه مهاجران اروپایی با اهداف استعماری به میهن مقدسشان سرازیر می شوند این تجربه آنان را وادار کرد که یک نهضت سیاسی سازمان یافته تشکیل دهند که با جنبش ملی مردم عرب همسو اما بر آرمان مردم فلسطین تأکید بیشتری داشته باشد. این نهضت هم با تسلط ترکها و هم با استعمار صهیونیستی به مخالفت برخاست . در فصل مربوط به فلسطین بعد از جنگ بین الملل اول درباره ی تحولات مربوط به این سرزمین مطالب بیشتری خواهیم خواند . پي نوشت:1. براي آگاهي بيشتر از علل ضعف و انحطاط امپراتوري عثماني مراجعه كنيد به : تاريخ تمدن يا داستان زندگي انسان ، تأليف نگارنده ، ج 9 ، تهران ، شركت سهامي انتشار. 2. لرد پالمرستون Lord Palmerston (1784-1865) سياست مدار معروف انگليسي مدت 58 سال عضو مجلس عوام انگلستان بود و از پايه گذاران سياست هاي استعمارگرانه انگليس محسوب مي شود . براي آگاهي از زندگيش به دائره المعارف آلن پالمر با نام تاريخ جديد منتشره از مؤسسه پنگوئن – 1983 – متن انگليسي ، ص 219 مراجعه كنيد . 3. Lord Shaftesbury4. هرتزل در طول دو دهه ي 1880 و 1890 در وين و پاريس به شغل روزنامه نگاري مشغول بود و در همين زمان بود كه متوجه احساسات ضد يهودي مردم اروپا گرديد . وي در سال 1896 كتاب دولت يهودي ( Jewish State ( را منتشرساخت و سال بعد اولين كنگره صهيونيست ها را در شهر « باسل » سويس تشكيل داد . 5. Theodore Herzl6. Neille Chamberlain7. Chaimweismann8. يافا شهر بسيار قديمي فلسطين و بندر عمده ي اين كشور در ساحل درياي مديترانه است . اين شهر بيش از صد هزار نفر جمعيت دارد كه بيشتر عرب هستند . يافا در طول تاريخ بارها دست به دست گشته و ويران شده است . در هنگام حمله صليب ها شهر يافا پس از مقاومت دليرانه مسلمين به دست مهاجمان صليبي افتاد اما مدتي بعد مسلمانان آن را پس گرفتند . ناپلئون در سال 1799 و انگليسي ها در جنگ جهاني اول بر آن دست يافتند. در سال 1948 ارتش يهود پس از تصرف اين شهر بسياري از مردم را قتل عام كرد و عده ی زيادي را با تهديد ، فشار و ترور از خانه و كاشانه خود بيرون راند . منبع: کتاب نگاهی به تاریخ معاصر جهان یا بحران های عصر ماتصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 721]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن