تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797834036




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اخلاق اجتماعی و برخورد کریمانه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اخلاق اجتماعی و برخورد کریمانه
اخلاق اجتماعی و برخورد کریمانه نويسنده:جواد محّدثي همیشه عمل های بزرگ و اقدام های والا، از سوی صاحبان روح های بلند سر می زند. این که نیکی را به نیکی پاسخ دهیم و به لبخد دیگری با لبخند پاسخ دهیم، رفتاری عادی است.برخورد کریمانه، نشان دادن نوعی «مناعت طبع» و «بلند همتی» و «روحیه ی والا» است که دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. مثل آن که بدی را با نیکی پاسخ بگویی و قهر و خشونت را، با محبت و عاطفه. فتوّت و جوانمردی در برخورد، یکی از این گونه «بزرگواری» ها در معاشرت هاست. «خود» را ندیدن و برای «دیگران » در قاموس زندگی شخصی، جایی بازکردن و دلی به دست آوردن و تکیه گاهی برای یک بینوا گشتن!ضعیفان و جوان مردان صاحبان دل های شکسته، در پی مرهم گذار، چشم به این سو و آن سو می دوزند . غریبان بی پناه، در تنگناهای زندگی در سایه ی همت و فتوّت آزادمردان می آرمند و مظلومان بلادیده، دل را با دستِ گرم و نوازشگر جوان مردان خوش می سازند و به حمایت و یاری آنان دل گرم و امیدوارند. اگر در جامعه، افراد آزاده ای نباشند که عشق محرومان و ضعیفان را در دل دارند، ستمگران روزگار آنان را سیاه تر می کنند و بی دردان، تهیدستان را به زور سیاه می نشانند. در عهد کهن، رمز و راز پیدایش گروه هایی از «جوان مردان» و «عیّاران» ، همین روحیه ی خدمت به هنوع و یاری بی دفاع و پناه بودن برای بی پناهان بوده است. چه خوش سروده است مرحوم فیض کاشانی:بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیمانیس جــان هم، فرســوده ی بیمــار هم باشیــمشب آید، شمعِ هم گردیم و بهر یکدگر سوزیمشود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیمدوای هم، شفـای هم، برای هم، فــدای همدل هم، جــان هم، جانــان هم، دلـدار هم باشیمفتوّت و جوان مردی، زیباترین آرایش یک انسان است. به فرموده ی امیرمؤمنان علیه السلام:«ما تَزَیَّنَ الأنسانُ بِزینة اَجمَلَ مِنَ الفُتُوَّةِ» ؛(1)انسان به هیچ زینتی، زیباتر از مروّت و جوان مردی آراسته نشده است.مفهوم فتوّتبی دردی و بی خیالی نسبت به وضع مردم و نیاز و محرومیّت و مظلومیّت آنان، از نردانگی و از مسلمانی به دور است. از آن سو، غم مردم خوردن و حامی مظلوم بودن و یاری به بینوا رساندن، مسلمانی و مردانگی است.آیین «رادمردی» حکم می کند که صاحبان قدرت و مُکنت، دستی هم به سر و گوشِ محرومان بکشند و بازوی آنان را بگیرند و از زمین گیری و خاک نشینی بلند کنند، عزّت ببخشند و حرمت گزارند. این، زکاتِ توانایی و توانگری است!«مردانگی» صفت برجسته و ارزشمندی است که به یک اجتماع زنده آبرو می بخشد. بزرگواری و کرامت نفس در برخورد با دیگران، خصیصه ی آزادمردانی است که از روی فتوّت و جوان مردی، اندیشه ی محرومان را در سر می پرورانند و مهرشان را در دل . زندگی بی حضور چنین فرزانگانی، نه لذّت دارد نه زیبایی. جامعه ای که از جوان مردان خالی باشد، غبار مرگ بر چهره اش نشسته است.این سجیّه و خصلت عملی، ریشه در درون و اندیشه دارد و از آنجا به رفتار و معاشرت و برخوردها سرایت می -کند. امام علی علیه السلام می فرماید:«بُعدُ المرءِ عَنِ الدنیّة فُتُوَّةٌ» ؛(2)جوان مردی، دور بودن انسان از پستی و فرومایگی است.و ... فرومایگی چیست، جز زور و تحقیر، بی حرمتی و تکبّر، خودخواهی و حق کشی، کینه توزی و انتقام جویی، بُخل و حسادت، سخت گیری و بدرفتاری، بی وفایی و دروغ، نفاق و دورنگی؟...و مردانگی چیست، جز ایثار و گذشت، عفو و مدارا، بخشندگی و نوازش، صبوری و تحمل، همت بلند و حسن خُلق، یکرنگی و وفاداری، صداقت و دلجویی؟...در دید شما «نامرد» و «پست» و «فرومایه» کیست؟ و مروّت و مردانگی کدام است؟خواجه عبدالله انصاری می گوید:«اگر بر روی آب رَوی، خسی باشی،و اگر به هوا پری، مگسی باشی، دل به دست آر، تا کسی باشی!»(3)و خداوند، همین را می پسندد و پاداش می دهد، چرا که دهلی شکسته، جلوه گاه محبت خدا و امید به درگاه او است و جوان مردی، آرامش بخشیدن به آن دل هاست. به گفته ی مولانا:هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود گر دلی بیازاری(4)در حدیثی، امیرالمؤمنین علیه السلام چارچوب و استخوان بندی مروّت و جوان مردی را این گونه بر می- شماردکه می تواند معیاری برای هر شخص جهت ارزیابی میزان فتوّت خویش باشد.« نِظامُ الفُتُوَّة اِحتمالُ عَثَراتِ الأخوانِ وَ حُسنُ تَعَهُّدِ الجیران»؛(5)نظام مردانگی، تحمل لغزش های برادران و رسیدگی شایسته به همسایگان است. برخی از نشانه هانه فتوّت به ادّعا است، نه جوان مردی به سخن! رفتار و عمل، شاهد مردی و نامردی هر انسان اس. فتوّت نیز تنها با عمل ایت که مهر تأیید می خورد و مقبول خاطرها می گردد، نه بار حرف وشعار.بعضی از نشانه های رادمردان که در رویات آمده، از این قرار است:1. عفو و گذشتروح های بزرگ، ظرفیت بخشایش و گذشت نیز دارندو اما افراد حقیر و فرمایه، به سرعت درصدد انتقام بر می -آیند. به فرموده ی حضرت علی علیه السلام:«لَیسَ مِن شِیَمِ الکرامِ تَعجیلُ الإنتقام»؛(6)شتاب و سرعت در انتقام گرفتن، از اخلاق انسان های بزرگوار نیست. باز هم از کلام حضرت امیر علیه السلام بیاموزیم :«المبادَرةُ اِلَی العَفوِ مِن اَخلاقِ الکِرامِ، المُبادَرَةُ اِلَی الإنتقامِ مِن اَخلاقِ الّلئام»؛(7)سرعت در عفو، از اخلاق مردان بزرگوار است و شتاب در انتقام گرفتن، از اخلاقِ فرومایگان.2. آغاز به نیکیگاهی کسی از انسان چیزی می طلبد، انسان هم پاسخ می دهد.ولی اخلاق جوان مردانه آن است که حفظ آبروی دیگران کنی و پیش از سؤال شان، در رفع نیازشان بکوشی که این خصلت، مردانگی و فتوّت است و نشانه ی کرامت روح. به تعبیر حضرت علی علیه السلام:«الکریمُ مَن بَدَءَ بِاحسانِه»؛(8)کریم، کسی است که آغازگر نیکی باشد و شروع به احسان کند. 3. پاسخ بدی با نیکیاین رفتار نیز، روحیه ای والا و عفوی بزرگ می خواهد که اگر دیگران بدی کردند و ناسزا گفتند و بی اعتنایی نمودند، تو خوبی کنی و ادب و احترام نشان دهی و اگر از تو بریدند و قطع رابطه کردند، تو قطع رابطه نکنی و پیوندها را نگه داری. در اینجا هم مناسب است این کلام علوی آویزه ی گوشمان باشد: «الکریمُ مَن جازی الإسائَةَ بالإحسانِ»؛(9)جوان مرد، کسی است که بدی را با نیک پاسخ دهد. آری... در عفو، لذتی است که در انتقام نیست. 4. عفو با قدرتجوانمرد کسی است که وفتی قدرت دارد و می تواند انتقام بگیرد، درگذرد و عفو را پیشه ی خود سازد. حضرت علی علیه السلام فرمود:«الکریمُ اِذا قَدَرَ صَفَحَ وَ اِذا مَلِکَ سَمِحَ وَ اِذا سُئِلَ اَنجَحَ»؛(10)جوان مرد و بخشنده کسی است که :- وقتی قدرت یابد، درگذرد و ببخشاید- و چون توانمند و مالک گردد، عطا کند و ببخشد،- و آن گاه که چیزی از او خواسته شود، نیاز را برآورد.5. غمخواری محرومانجوان مردان به نیازمندان رسدیگی و نسبت به آنان حمایت و دلجویی می کنند و خود را در راحت و رنج دیگران شریک می شمارند.به قول سعدی:تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی«پوریای ولی»، از پهلوانان نامدار و عارفی که از مردانگی او حکایت های بسیاری زبانزد مردم است،(11)در یک رباعی چنین سروده است:گر بر سر نفس خود امیری، مردی ور بر دگری نکته نگیری، مردیمـــردی نبود فتــاده را پــای زدن گر دستِ فتاده ای بگیری، مردی (12)جوان مردی همان خوشخویی، بخشندگی، مردم نوازی و رسیدگی به بینوایان است و همه ی این ها به شکرانه -ی قدرت و توانایی که پروردگار عطا کرده است . به گفته ی حافظ:ای صاحب کرامت! شکرانه ی سلامت روزی تفقّدی کن، درویش بینوا را تماشای جلوه های فتوّت و بزرگواری و «برخورد کریمانه» در آینه ی رفتار بزرگان و اسوه ها، تماشایی تر است. نمونه هایی از این رفتارهای زیبا و نمونه های تاریخی تقدیم شما می شود. در مکتب جوان مردان و کریمانفتوت و جوان مردی، یکی از شاخصه های «برخورد کریمانه» در معاشرت های اجتماعی است. از آنجا که ذکر نمونه های عینی در اخلاق و رفتار جوان مردان، تأثیرگذار است، به چند نمونه ی تاریخی از رفتار اولیای دین اشاره می شود. اما برای این که ذهنیت آماده تری داشته باشیم، به کلامی از حضرت امیر علیه السلام در این مورد استناد می کنیم که فرمود: «ثَلاثةٌ هُنَّ المُروءَةُ: جُودُ مَعَ قِلَّةٍ، وَ احتمالٌ مِن غیر ذِلَّةٍ وَ تَعَفُّفٌ عَنِ المَسألة»؛(13)مروت سه جیز است:- بذل و سخاوت، در عین تنگ دستی- تحمل و بردباری، بدون ذلت و خواری- عفاف ورزیدن از سؤال و طلب.به قول صائب تبریزی:دست طلب چو پیش کسی می کنی درازپل بسته ای که بگذری از آبروی خویش مسأله مناعت طبع، دوری ازسؤال و طلب و طرح نکردن نیازمندی با این و آن نیز از نشانه های تعالی روح است و آنان که صورت خود را سیلی سرخ نگه می دارند و فقر و تنگ دستی خویش را به خاطر حفظ آبرو، با دیگران در میان نمی گذارند، از این گروهند. و اما نمونه های تاریخی :تاریخ اسلام و شرح حال بزرگان، اندوخته های فراوانی از مروت های فراموش نشدنی به خاطر دارد که هر کدام درسی از «فتوت» است و تابلویی است که چشم دل را به سوی خود جذب می کند. در این بخش به چند نمونه اشاره می شود:1. پیامبر صلی الله علیه وآله و «پیمان جوان مردان»از فرازهای برجسته ی دوران جوانی رسول خدا صلی الله علیه وآله پیش از بعثت، شرکت و عضویت او در پیمانی بود که عده ای از جوان مردان قریش برای دفاع از حقوق افتادگان و مظلومان بستند و به «حَلف الفضول» معروف شد. این گروه، خود را ملزم و متعهد می دانستند که به استغاثه و استمدادهای بی پناهانی که به حق شان تجاوز می شود پاسخ دهندو پیامبر خدا صلی الله علیه وآله از این پیمان به عظمت و نیکی و با افتخار یاد می کرد و هرگز حاضر نبود به هیچ قیمت آن را بشکند. (14)2. رسول خدا صلی الله علیه وآله و« عفو عمومی »نمونه ی دیگر بزرگواری و مروت و مدارای پیامبرصلی الله علیه وآله، حتی نسبت به دشمنان سرسخت خویش، اعلان «عفو عمومی» بود که نسبت به مردم مکه داشت. در سال «فتح مکه» که مسلمانان پیروزمندانه وارد مکه شدند، با آن که مکیان، آن حضرت و مسلمانات را بسیار آزرده بودند و چندین بار برای نابودی اسلام، لشکرکشی کرده بودند و خود مشرکان نیز، خویش را مستحقّ هرگونه انتقامجویی می دیدند، اما انتظار کرم و بزرگواری هم داشتند. رسول خدا صلی الله علیه وآله همه را بخشود.(15) و با جمله ی «اِذهَبوا فانتُمُ الطُّلقاء» - بروید، آزادید- همه را عفو کرد و آب عفو و گذشت بر آتش کینه ها ریخت. این گونه برخورد با دشمن نیز، نشان روحیه ی والای او بود.3. علی علیه السلام در میدان نبرد خندقرادمردی علی علیه السلام در تاریخ، نمونه است و نمونه هایش نیز فراوان. در جنگ خندق، وقتی با رقیب شجاعی هم چون «عمرو بن عبدودّ» در افتاد و او را به هلاکت رساند، چون خواهر «عمرو» کنار کشته ی برادرش آمد و دید که زره قیمتی او بر تنش باقی است، پرسید : قاتل او کیست؟ گفتند: علی ابن ابیطالب . آن گاه گفت: او را هماوردی بزرگوار و جوان مرد کشته است. سپس در سوگ برادرش اشعاری خواند. به این مضمون : اگر کشنده ی عمرو، کسی جز «علی» بود، همواره بر برادرم می گریستم؛ ولی چه کنم که قاتل او کسی است که از قتل او، عیب و عاری بر «عمرو» نیست.(16) 4.مروت علی علیه السلام با قاتل خودامیرالمؤمنین علیه السلام با آن که می دانست قاتلش «ابن ملجم» است، اما متعرض او نشد و قصاص قبل از جنایت نکرد. مردانگی را به حدی رساند که به فرزندش امام مجتبی علیه السلام فرمود: او که اکنون در اختیار شماست، با او مدارا کنید و اگر من از دنیا رفتم، تنها یک ضربت به او بزنید. و دستور داد از شیر و غذای خودش به او هم بدهند.(17) این گونه حتی دشمنان و اسیران را مورد محبّت و مروّت قرار می داد. به قول شهریار:به جز از علی که گوید به پسر که : قاتل منچو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مداراهمین فتوت های علی علیه السلام بود که او را ملقب و مفتخر به «لا فتی الاّ علی ...» ساخت. 5. با سپاه معاویهدر جنگ صفین، وقتی سپاه معاویه بر نهر فرات دست یافتند، یاران علی علیه السلام را از برداشتن آب جلوگیری کردند. خطر بی آبی سپاه حضرت را تهدید می کرد. با سخنان پرشور آن حضرت، سربازان اسلام بر دشمن تاختند و فرات را تصرف کردند. آنان می توانستند مقابله به مثل کنند و سپاه معاویه را با تشنگی به هلاکت برسانند. اما علی علیه السلام فرمود تا جایی را باز بگذارند تا لشکریان معاویه هم بتوانند از آب فرات بردارند.(18) این نیز نمونه ای از جوان مردی مولی، حتی در برخورد با لشکریان متجاوز شام و دشمنی هم چون معاویه بود. 6. عاشورا، جلوه گاه مروتحماسه ی عاشورا سراسر درس کرامت و بزرگواری و جلوه ای از برخوردهای کریمانه ی اهل بیت علیه السلام با دیگران بود. وقتی سپاه تشنه ی حرّ آمدن و راه را بر امام علیه السلام بستند، حسین بن علی علیه السلام دستور داد همه ی آن گروه هزار نفری و حتی اسب هایشان را هم سیراب کنند.(19)روز عاشورا، همین حرّ بن یزید، وقتی تصمیم گرفت از سپاه باطل جدا شود و به حسین بن علی علیه السلام بپیوندد، امام او را پذیرفت وخطای گذشته اش را نادیده گرفت. حرّ به آغوش جوان مردی امام حسین علیه السلام پناه آورد و توبه کرد، توبه اش هم قبول شد.(20) حسین بن علی علیه السلام به سپاه کوفه فرمود: « اگر دین ندارید، لااقل آزادمرد باشید» خود او که روح بلند و خصلت جوان مردی داشت، دشمن را هم به داشتن مردانگی و پرهیز از هجوم به زنان و کودکان بی دفاع، فرا می خواند.علمدار رشید و وفادارش حضرت ابوالفضل علیه السلام نمونه ی اعلای فتوّت و جوان مردی بود، به ویژه آنجا که لب تشنه بر فرات وارد شد و مشک را از آب پر کرد و خواست از آب زلال آن بنوشد که یاد تشنگی امام حسین علیه السلام و کودکان خیام، مانع از آن شد و به خود خطاب کرد : ای نُفس! پس از حسین زنده نباشی! او و یارانش در آستانه ی مرگ و شهادتند و تو می خواهی آب سرد بنوشی؟ ... آب را بر روی آل ریخت و لب تشنه از فرات بیرون آمد و به شهادت رسید. (21)حضرت ابوالفضل، پهلوانی در میان فتوت و نام آوری از دودمان غیرت و رادمردی بود.به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریامروّت بین، جوان مردی نگر، غیرت تماشا کن 7. امام حسن علیه السلام و مرد شامیمردی شامی که در اثر تبلیغات، دشمن اهل بیت علیه السلام بود، در مدینه امام مجتبی علیه السلام را دید و شروع کرد به ناسزاگویی و لعنت و ... آن حضرت نیز هیچ نمی گفت، سخنانش که تمام شد حضرت رو به او کرد، سلام داد و لبخند زد و فرمود: گویا غریب هستی! اگر از ما چیزی بخواهی می دهیم، اگر راهنمایی بخواهی، رهنمون می شویم، اگر بخواهی بارت را به مقصد می رسانیم. اگرگرسنه ای، سیرت می کنیم، اگر برهنه ای، تو را می پوشانیم، اگر نیازمندی بی نیازت می کنیم، اگر رانده شده و بی پناهی، پناهت می دهیم، اگر حاجتی داری بر می آوریم، اگر به منزل ما بیایی، تا وقتی که بخواهی بروی، مهمانت می کنیم و... مرد شامی که ابن سخنان را شنید و این برخورد را دید، گریست و گفت: شهادت می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد. تو و پدرت در نظر من منفورترین اشخاص بودید، اما اینک تو محبوب ترین فرد در نظر منی. آن گاه به خانه ی امام علیه السلام رفت و تا بود، مهمان او بود و از دوستداران اهل بیت علیه السلام گردید.(22) این معجزه، رفتار کریمانه است که حتی دشمن را به دوست تبدیل سازد.8. امام سجاد علیه السلام و جوان مردیهشان بن اسماعیل، یکی از دولت مردان اموی و حاکم مدینه بود که در دوران حکومتش ستم های بسیار بخصوص بر علویان و بزرگ آنان امام سجادعلیه السلام کرده بود. وقتی عزل شد، به فرمان حاکم جدید او را جلوی خانه ی «مروان حکم» نگه داشته بودند که هر کس از او ستم دیده یا ناروا شنیده است، بیاید و تلافی کند. شهید مطهری می نویسد: »خود هشام، بیش از همه نگران علی بن الحسین و علویّون بود. با خود فکر می کرد انتقام علی بن الحسین در مقابل آن همه ستم ها و سبّ و لعن ها نسبت به پدران بزرگوارش کمتر از کشتن نخواهد بود. ولی از آن طرف، امام به علوین فرمود: خوی ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن پس از آن که ضعیف شد انتقام بگیریم. بلکه برعکس، اخلاق ما این است که به افتادگان کمک و مساعدت کنیم.هنگامی که امام با جمعیت انبوه علوّیین به طرف هشام بن اسماعیل می آمد، رنگ در چهره ی وی باقی نماند. هر لحظه انتظار مرگ را می کشید. ولی برخلاف انتظار وی، امام طبق معمول که مسلمانی به مسلمانی می رسد، با صدای بلند فرمود: «السلام علیکم» و با او مصافحه کرد و برحال او ترحم کرده، به او فرمود: اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم. بعد از این جریان، مردم مدینه هم شماتت به او را موقوف کردند».(23)سخن از جوان مردی و رفتار کریمانه با دوست و دشمن، به ویژه در سیره ی پیشوایان مکتبی و اصحاب آنان دامنه ای وسیع دارد.این بحث را با فرازی از دعای امام سجادعلیه السلام در صحیفه ی سجادیه به پایان می بریم که نشانگر روح بلند آن حضرت است و تجلی شخصیت کریمانه که در نیایش او مشهود است:«خدایا!... بر پیامبر و دودمانش درود فرست و توفیق ده و یاری کن در برابر کسی که با من ناراستی می کند، خیرخواهانه رفتارکنم، کسی را که از من دوری می گزیند، به نیکی پاداش دهم، و هر که مرا محروم می سازد، به او عطا و بخشش کنم، و هر که با من قطع رابطه می کند، صله رحم کنم، هر که مرا غیبت کند، نیکی -هایش را یاد کنم، نعمت را سپاس گویم و از بدی ها درگذرم...»(24)امید است که گوشه ای از این رفتار کریمانه و اخلاق و منش بزرگوارانه و فتوت و جوان مردی در زندگی های ما جلوه یابد و چهره ی جامعه و معاشرت های مردم را زیبا سازد.پی نوشت:1-غرر الحکم، ج 6 ، ص 96.2- همان، ج 3 ، ص260.3- مناجات، خواجه عبدالله انصاري، بخش مقالات، ص 35.4- کليات شمس، جزء 6 ، ص 298.5- غررالحکم ، ج 6 ، ص 185.6- همان، جلد 5 ، ص 81.7- ميزان الحکمه، ج 8 ، ص 367.8- همان، ص 365.9- همان.10- غررالحکم، ج 7، ص 346.11- فرهنگ فارسي (معين)، بخش اعلام.12- چکيده ی انديشه ها، ج 2، ص 257.13- ميزان الحکمه، ج 9، ص 113.14- فروغ ابديت، ج 1، ص 151.15- مغازي، واقدي، ج 2، ص 835.16- زندگاني حضرت محمد، رسول محلاتي، ص 453.17- بحارالانوار، ج 42، ص 289.18- شرح ابن ابي الحديد، ج 3، ص 331.19- حياه ی الامام الحسين، ج 3، ص 74.20- اعيان الشيعه، ج 1، ص 603.21- مقتل الحسين، مقرّم، ص 336.22- مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4 ، ص 19.23- داستان راستان، ج 1، ص 74 (داستان؛ لگد به فتاده).24- صحيفه ی سجاديه، دعاي 20 (مکارم الاخلاق)... سدّدني لان اعارض...منبع:اخلاق معاشرت
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 785]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن