واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خصلتی برای روحانیت ؟
گفتاى از: شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتىروحانى يك عالم دينى است كه در راه تزكيه و تعليم و تلاوت و فرا خواندن آيات خدا بر مردم مى كوشد. و در حقيقت كار پيامبران راادامه مى دهد.هوالذى بعث فى الامبين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمه . 1روحانى مسئوليت تلاوت آيات خدا بر مردم تزكيه مردم دادآموزش اسلامى به مردم و نشان دادن راه زندگى سالم و سعادت آفرين به مردم را بر پايه تعاليم خدا بر عهده گرفته است .ايفاى اين مسئوليت اين مسئوليت خطير وسازنده به وسيله روحانى ايجاب مى كند كه روحانى خودش اهل علم باشد خودش درباره قرآن و اسلام درس بخواند مطالعاتى داشته باشد كتاب و سنت را بفهمد و چون مى خواهد ديگران را تزكيه كند اول بايد خودش را تزكيه كند در راه تقوى باشد خود را بسازد عادل و با تقوى خداترس و داراى مكارم اخلاق باشد.و چون مى خواهد ديگران را بسازد و به آنها ياد بدهد بايد خود يك آدمى باشد داراى جوهر سازندگى و يادگيرى سازندگى و يادگيرى خودش يك كار دشواراست .ما تا زمان خودمان را نشناسيم ما تا محيط خودمان را نشناسيم تا مردم خودمان را نشناسيم نمى توانيم مردم را در راه اسلام دعوت كنيم و آموزش بدهيم و بسازيم پس بايد محيط و زمانش را هم درك كنيم .و چون ساختن مردم و ياد دادن به مردم علاوه بر آگاهى به اسلام قرآن سنت سيره پيغمبر و عترت[ سلام الله عليهم اجمعين] نياز دارد به اينكه : آدم خود مردم و زمان خودش را هم درك كند.ما تا زمان خودمان را نشناسيم ما تا محيط خودمان را نشناسيم تا مردم خودمان را نشناسيم نمى توانيم مردم را در راه اسلام دعوت كنيم و آموزش بدهيم و بسازيم پس بايد محيط و زمانش را هم درك كنيم .روحانى بايد مردمى باشدروحانى كسى است كه بااين اندوخته ها و بااين سرمايه در بين مردم و در رابطه با متن مردم زندگى و كار مى كند.اگرامام جماعت است صبح و ظهر و شب يا ظهر يا شب توى مسجدش با مردم است با مردم عبادت مى كند براى مردم صحبت مى كند مردم ازاو سئوالات مى كنند دائما در تماس مستقيم با مردم است .اگر منبرى است واعظ و سخنران است باز هم توى همين مردم و توده ها سخنرانى مى كند سخنرانيش به يك قشر معين مربوط نيست به همه مربوط است .او سخنرانى نيست كه بيايد حرفش را بزند و برود حرفش را مى زند يا همان وقت با مردم است . يا شبش مردم مى آيند توى خانه اش دم خانه اش با وى معاشرت دارند.روحانى و مردم مثل ماهى مى ماند و آب روحانى با مردم و در مردم زنده است بدون مردم و دوراز مردم نمى تواند رسالتش راايفا كند.علاوه براين روحانى در جامعه ما يك نقش ديگر هم خود به خود بر عهده دارد و آن : خدمت بى منت به مردم است مردم ما! بخواهيم يا نخواهيم از روحانى محلشان انتظار دارند كه اگر گره اى در كارشان پيدا مى شود قدم بگذارد جلو گره گشائى كند مشكلى پيدا مى شود حل كند.يادم مى آيد در نجف آباداصفهان يك عالم مردمى فعال محبوب به نام مرحوم آقاى حاج ابراهيم رحمه الله عليه زندگى مى كرد.خوب يادم مى آيد كه آن وقتها ما طلبه جوانى بوديم و دوست داشتيم اين الگوها را خوب بشناسيم از آنها چيز ياد بگيريم پرسيديم : خوب وضع آقاى حاج ابراهيم در ميان مردم نجف آباد چطوراست ؟گفتند: مردم آقاى حاج ابراهيم رااز صميم قلب دوست دارند.- چطور؟- چون ايشان هم امام جماعت است هم واعظاست و هم خادم است .به مردم خدمت مى كند بعد گفتند:از باب مثال برايت مى گوييم ايشان گاهى بعداز نيمه شب مثلا دوى بعداز نيمه شب يك كسى مى آيد در خانه اش را مى زند: آقاى حاج شيخ ؟- بله ؟- بازنم دعوامان شده توى خانه ريش سفيدهاى فاميل نتوانستند دعوا را حل كنند كار بالا گرفته ناچار به شما زحمت داديم لطفا بيائيد بينمان رااصلاح بدهيد.آقاى حاج شيخ ابراهيم هم باكمال خوشرويى با كمال خوشحالى پا مى شود مى آيد آنجا و مى نشيند و مى گويد:- خوب يك چائى درست كن تا با همديگر بخوريم و مى نشيند تا صبح اختلاف آنها را حل مى كند و نماز صبح را مى خواند و مى رود.بسيارى از روحانيين آماده به خدمت براى خدمات مردم زندگى مى كنند بدون اينكه ساعت معين داشته باشند هميشه دراختيار مردم هستند.اينها خصلتهاى اساسى يك روحانى است .دراين بازار تهران يك بچه بازارى نفت فروش در زمان رضاخان قلدر آنوقتى كه روحانيت تحت فشار بود آن وقتى كه درصدد ريشه كن كردن روحانيت بودند تصميم مى گيرد:[حالا كه روحانيون رااينقدر تحت فشار قرار مى دهند من مى آيم درس مى خوانم و روحانى مى شوم] .اين هم خودش يك شجاعت است ايشان مى آيد درس مى خواند نفت فروشيش را هم مى كرده درسش را هم مى خوانده تا كم كم يك مقدر طلبه درس خوانده اى مى شود تصميم مى گيرد: بچه هاى ديگر بازار و كارگرها و بچه هاى الان عده اى شان جزوافراد موثر در تداوم انقلاب اسلامى ما هستند و در سال 1341 - 42 دراداره و سازماندهى نيروهاى انقلاب نقش اساسى داشته اند.اين آقا روزهاى جمعه بچه هاى كوچك را مى برده بيرون شهر پيك نيك دنگى راستى هم دنگى خودش هم دنگ مى داده آنجا با هم برايشان حديث مى گفته با آنها نماز مى خوانده مى گفته اين بچه ها روزهاى جمعه تعطيل هستند خوب هست براى اينها برنامه داشته باشيم كه اينها فاسد نشوند.اينها برنامه روحانيت است در رابطه بااسلام . در قسمت بعد موضوع روحانیت و سیاست را پی خواهیم گرفتمنبع مجله حوزه شماره4
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]