تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):چهار چيز از خوشبختى و چهار چيز از بدبختى است: چهار چيز خوشبختى: همسر خوب، خانه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796946056




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قران و سرزنش نمازگزاران


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قرآن و سرزنش نمازگزاران
سجاده
حقايقي که در قرآن کريم بيان شده است، در صورتي که انسان آن‌ها را در وجود خودش به کمال برساند و حقيقت را تبديل به حقيقت جامع کند، بدون شک با به کمال رساندن حقايق و جامع نمودن حقيقت، به رحمت وجود مقدّس حضرت حق خواهد رسيد. من دو نمونه از اين حقايق بيان شدة قرآن کريم را براي‌تان مي‌گويم. خود شما هم تصديق خواهيد فرمود که جز با کمال رساندن اين حقايق، يا با جامع نمودن حق، دسترسي به رحمت پروردگار ميسّر نخواهد بود. در آغاز سخنم، حقيقتي را عرض مي‌کنم که به عنوان حکمي از احکام شرعية پروردگار مطرح است. نماز در قرآن، در نزديک به صد و سه آيه، و از ابتداي آن تا آخرين جزء‌اش هم مطرح است و به طور يقين، سبب رساندن انسان به رحمت حق است، امّا شما در قرآن مجيد ملاحظه مي‌کنيد که پروردگار نماز را درخيمة حيات نمازگزار به صورت يک واقعيت بيان نمي‌کند و به هر نمازي نظر ندارد. امضاي وجود مبارکش که عبارت است از پذيرش و قبولي او، کنار هر نمازي نمي‌آيد. روايات عجيبي هم در اين زمينه به دنبال آيات قرآن هست که بعضي نمازها از مقام اول رد نمي‌شود و بعضي نمازها از مقام دوم، و بعضي نمازها تا مقام چهارم مي ‌رود، جلوي برنده را مي‌گيرند و مي‌گويند، آن را برگردانيد و بر سر صاحبش بزنيد. در قرآن مجيد مي‌بينيد، حملة شديدي به نمازگزارني شده است. شدت اين حمله، از كاربرد کلمة «ويل» دربارة آن‌ها معلوم مي‌گردد، وقتي كه قرآن مي‌گويد: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (ماعون:4). معلوم مي‌شود که اين نماز‌گزار در وجود خود نماز را کامل نکرده و در نتيجه، يک حقيقت جامعي را به پيشگاة مقدس حضرت حق ارايه نکرده است، بلکه آمده، پيکره‌اي از نماز ساخته که اصلاً اين پيکره، زيبايي ندارد؛ جان ندارد؛ شکل معنوي ندارد؛ صورت معنوي ندارد؛ در واقع، براي او اين نماز ابزار و وسيله‌اي بوده که با به کار‌گيري آن، به شهواتش، به اهداف پليدش و به نيت‌هاي باطلش برسد. البته، اين نماز، راه رسيدن به رحمت خدا نيست. اين نماز، نمازي است ناقص و داراي عيب؛ نمازي است که يک صورت دارد، ولي کاملاً بي‌سيرت است؛ يک جسم مرده است که جان در او دميده نشده است؛ علتش هم اين است که نماز‌گزارش يا منافق است، يا مشرک، و يا رياکار، و يا به تعبير قرآن کريم، عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ (ماعون:5) است بنابراين، او هنري را که بتواند با آن نماز کاملي براي خود بسازد، فراهم نکرده است. آنچه او ساخته، يک هيولا است؛ يک چيز زشتي است؛ يک چيز نابابي است که نظر مقدس پروردگار بزرگ عالم، به اين هيولا و به اين موجود بدشکلِ پرعيبِ ناقص جلب نمي‌شود؛ علتش هم خود نمازگزار است؛ چون نمي‌گويد: «فَوَيْلٌ لِلْصَلَوةِ»، بلكه مي‌گويد: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ. حضرت حق مي گويد: من  موادي را به تو داده‌ام که عبارت‌اند از: تکبيرة الاحرام، حمد، سوره، رکوع، سجود، تشهّد و تعداد رکعات، و تو بايد اين عناصر را با معرفت، با نيت خالص، با عشق به بندگي، با عشق به مولا و با عشق به جلب رضايت او، تبديل به يک صورت و يک سيرت کامل بكني تا بشود اين عمل را منِ خداوند به عنوان نماز بپذيرم؛ ولي اگر مکلّف عيب و نقص داشت؛ آلوده به شرک بود؛ آلوده به نفاق بود؛ آلوده به ريا بود؛ در عمل آلوده به اغراض شهواني و مالي بود، ديگر قلمي ندارد که سيرت و صورت اين نماز را کامل بکند و قابل عرضه به پيشگاة من كند؛ يعني يک غير نقاش آمده، نمازي را نقاشي کرده و به جاي اين كه نقشي زيبا بسازد، يک هيولا ساخته است؛ ديو کشيده است و اسمش را نماز گذاشته.در مشهد يک نفر مي‌گفت؛ البته، با گريه هم مي‌گفت و چقدر هم من بدم مي‌آيد آن را نقل كنم: شبي در عالم رؤيا، جواني را ديدم كه نسبتاً و نه به طور کامل، زيبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روي کله‌اش بود. كه خيلي من را بهت‌زده کرد. اين همه زيبايي و طراوات، و اين تناسب اندام، و چرا روي کلة اين جوان، دو شاخ است؟ آخر، داشتن شاخ، متعلّق به انسان نيست، بلکه متعلّق به حيوانات شاخ‌دار است. به او گفتم، حيف از آن زيبايي، و اين دو شاخ! جوان  گفت: والله اين شاخ‌ها متعلّق به من نيست، متعلّق به تو است که بر روي کلة من گذاشتي. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت اين عيب‌ها را داشتي، و آن عيب‌ها، اين شاخي است که با چشمت داري مي‌بيني. فکر مي‌کني خدا من را با اين دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هيچي.مني که مي‌خواهم وارد نماز بشوم، با همة وجود دارم در نماز وارد مي‌شوم. بدن تنهايم که وارد نماز نمي‌شود. البته، بدن هم خون هست؛ گوشت هست؛ پوست هست؛ قلب هست؛ نفس هست؛ روح هست و همه هم بايد رو به قبله باشد، نه اين که بدنم رو به قبله باشد، جانم پشت به قبله؛ بدنم رو به خدا و دلم پشت به پروردگار. آمدم وارد نماز شدم، اما در درونم، حسد، کبر، غرور، بخل و ريا که از همة حيوانات بدترند و با آب هيچ دريايي پاک نمي‌شوند، در من دارند موج مي‌زنند. بعد، من اين نماز را تحويل خدا مي‌دهم. در شکل اين نماز، حيوانات مختلفي هست. نفسِ نجس هست؛ مال حرامِ خورده شده در خونم هست‌، و همة اين‌ها به عملم منتقل مي‌شود. اين عمل نمي‌تواند راه به سوي رحمت خدا باشد.آيا شما كه به دنبال يک نقاشي کامل مي‌گرديد، مي‌توانيد قلم را به يک بي‌سوادي که تا حالا قلم نقاشي دست نگرفته، بدهيد و از او بخواهيد در يک صفحة پرقيمت، منظره‌اي براي‌تان بكشد که وقتي آن را مي‌بينيد، لذت ببريد و خستگي‌تان بيرون رود؟ آيا توقّع داريد که چنين كسي اين منظره را بکشد؟ خواهيد گفت، نه. پس به خدا حق مي‌‌دهيم که در قرآن کريم، با استخدام شديدترين کلمه، كلمة «ويل»، به نمازگزار حمله بکند، نه به نماز، که چرا نماز را ضايع کرده‌اي: فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ (مريم:59). خود عناصر نماز که پاک بوده و از پيشگاة مقدّس حق نازل شده است؛ «الله اکبر»، من الله است؛ حمد كه اولين سورة قرآن است، من الله مي‌باشد؛ ذکر رکوع، من الله است؛ تعداد رکعات، من الله است. اين عناصر را که به صورت رنگ‌هاي مختلف است و قلمش هم من هستم، به دست من دادند و گفتند بيا وارد کار شو و اين عناصر را با معرفت، با اخلاص، با عشق با همت، با همديگر، کنار هم بچين تا آن نمازت قابل قبول از کار در بيايد.اين سخن خداوند كه گوياي تنفّر از نماز خواندن درحالت كسالت است، به اين معنا مي‌باشد ‌كه: وقتي سست، کسل و بي‌حاليد و خوشتان نمي‌آيد، من را عبادت نکنيد روايات عجيبي هم در اين زمينه به دنبال آيات قرآن هست که بعضي نمازها از مقام اول رد نمي‌شود و بعضي نمازها از مقام دوم، و بعضي نمازها تا مقام چهارم مي ‌رود، جلوي برنده را مي‌گيرند و مي‌گويند، آن را برگردانيد و بر سر صاحبش بزنيد. بعضي نمازها از مقام پنجم رد نمي‌شوند. بعضي نمازها جهش‌وار از همة مقامات رد مي‌شوند و به قبولي پروردگار عالم مي‌رسند، و بعد، خداوند به ملايکه مي‌گويد، آن روز که گفتيد، اين موجود را خلق نکن، حالا ببينيد، من به اين بنده‌ام مباهات مي‌کنم و با افتخار به شما مي‌گويم كه من در کل زمين که پر از فساد و شهوات است، ‌چنين رفيق‌هايي هم دارم. حمله به خود نماز نيست. باز هم دقت بفرماييد، فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، حمله به نمازگزار است. خود نماز که حمله ندارد. عناصرش كه حمله‌اي ندارد؛ الله اکبرش، حمدش، رکوعش، سجده‌اش و تشهّدش، كه حمله ندارد. خداوند به آني که بي‌هنرانه وارد نقاشي نماز شده، دارد حمله مي‌کند که چرا زماني كه هنوز نقّاش واقعي نشده‌اي، داري نقش مي‌زني؟ چرا نماز را با جهل مي‌خواني؟ چرا نماز را با کسالت مي‌خواني؟ وَ لاَيَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسَالَى (توبه:54): و (منافقان) نماز نمي‌خوانند مگر اين كه كسل هستند. اين سخن خداوند كه گوياي تنفّر از نماز خواندن درحالت كسالت است، به اين معنا مي‌باشد ‌كه: وقتي سست، کسل و بي‌حاليد و خوشتان نمي‌آيد، من را عبادت نکنيد و من نمي‌خواهم در چنين حالتي به نماز من نزديک شويد؛ براي اين كه در اين حالت، آن را ضايع مي‌کنيد و مي‌رويد، و اصلاً نمي‌خواهم در چنين حالتي جلويم بيايد.برگرفته از سخنان استاد شيخ حسين انصاريانتنظيم براي تبيان: شکوري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن