تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796789403




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجراي حضرت ابراهيم (ع) و نمرود


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماجراي حضرت ابراهيم (ع) و نمرود
ماجراي حضرت ابراهيم (ع) و نمرود منبع: سایت اندیشه قم نام مبارك حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ قهرمان توحيد 69 بار در 25 سوره قرآن آمده، و يك سوره قرآن (چهاردهمين سوره) به نام سورة ابراهيم است. فرازهاي سازنده و گوناگون زندگي سودمند آن حضرت در ضمن 25 سورة قرآن ذكر شده است، و اين موضوع بيانگر عنايت خاص قرآن به زندگي ابراهيم ـ عليه السلام ـ است، تا پيروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهاي بزرگ زندگي را بياموزند. و از مكتب سازنده و آموزندة او براي پيشروي به سوي كمال، الهام بگيرند. هدف از نقل اين فرازها نيز، همين است، چنان كه در آية 68 سورة آل عمران مي‎خوانيم: «إِنَّ اَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ؛ سزاوارترين مردم به ابراهيم ـ عليه السلام ـ آنانند كه از او پيروي كردند.» ابراهيم ـ عليه السلام ـ دومين پيامبر اولوالعزم است كه داراي شريعت و كتاب مستقل بوده، و دعوت جهاني داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح ـ عليه السلام ـ ظهور كرد، و سلسلة نسب او تانوح ـ عليه السلام ـ را چنين نوشته‎اند: «ابراهيم بن تارُخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفكشاذ بن نوح». مادر ابراهيم «نونا» يا «بونا» نام داشت، ‌مطابق بعضي از روايات مادر لوط پيامبر، و مادر ساره همسر ابراهيم با مادر ابراهيم، خواهر بودند، و پدرشان يكي از پيامبران به نام «لاحج» بود.[1] ابراهيم ـ عليه السلام ـ هنوز به دنيا نيامده بود كه پدرش از دنيا رفت، و آزر عموي ابراهيم سرپرستي او را بر عهده گرفت، از اين رو ابراهيم او را به عنوان پدر مي‎خواند.[2] ابراهيم حدود چهار هزار سال قبل مي‎زيست و 175 سال عمر كرد، و سراسر عمرش را در راه توحيد و مسائل انساني سپري نمود. زندگي درخشان ابراهيم ـ عليه السلام ـ در پنج دوره خلاصه مي‎شود: 1. بندة خالص خدا بود، و خدا بندگي او را پذيرفت. 2. مقام پيامبري. 3. مقام رسالت. 4. مقام خليل (و دوست خالص) خدا بودن. 5. مقام امامت. به اين ترتيب او نردبان تكامل را پيمود و سرانجام بر قلّة اوج يك انسان كامل كه مقام امامت است، نايل گرديد. و چون زندگي ابراهيم ـ عليه السلام ـ در همة ابعاد زندگي، سازنده است و در پيشاني تاريخ مي‎درخشد، خداوند او را به عنوان يك امّت معرفي كرده و فرمود: «ابراهيم يك ملت بود.»[3] يعني يك فرهنگ و مجموعه‎اي از برنامه‎هاي انسان ساز بود. ابراهيم ـ عليه السلام ـ از پيامبراني است كه پيروان همة اديان مانند: يهوديان، مسيحيان، مجوسيان، مسلمانان و... او را به بزرگي و قهرماني ياد مي‎كنند، چرا كه زندگي ابراهيم ـ عليه السلام ـ به ابديت پيوسته و الگوي همة انسانهاي آزاد انديش و پيشرو است، و از نظرات گوناگون موجب سازندگي و سعادت ابدي مادي و معنوي خواهد بود. طاغوتي به نام نمرود و خواب هولناك او در سرزمين بين النهرين (بين دجله و فرات واقع در كشور عراق كنوني) شهري زيبا و پر جمعيت به نام بابِل قرار داشت كه (روزگاري اسكندر، آن را پايتخت ناحية شرقي امپراطوري خود نموده بود،) طاغوتي ديكتاتور به نام نِمرود فرزند كوش بن حام در آن جا سلطنت مي‎كرد. بابل پايتخت نمرود، غرق در بت پرستي و انحرافات مختلف و فساد بود، هوسبازي، شرابخواري، قمار بازي، آلودگيهاي جنسي،‌ فساد مالي و هر گونه زشتي از در و ديوار آن مي‎باريد. مردم در طبقات گوناگون زندگي مي‎كردند و در مجموع به دو طبقه زير دست و زبر دست، تقسيم شده بودند، حاكم خود پرست كه سراسر زندگيش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه مي‎شد، بر آن مردم فرمانروايي مي‎كرد، محيط از هر نظر تيره و تار بود و شب ظلماني گناه و آلودگي بر همه چيز سايه افكنده بود، و در انتظار صبح سعادت به سر مي‎برد. نمرود علاوه بر بابل، بر ساير نقاط جهان نيز حكومت مي‎كرد، چنان كه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمين سلطنت كردند،‌دو نفر از آنها از مؤمنان به نام سليمان بن داود و ذو القرنين و دو نفر از آنها از كافران به نام نمرود و بخت النّصر بودند.»[4] خداوند به مردم ستمديده و رنج كشيده بابل لطف كرد و اراده نمود تا رهبري صالح و لايق به سوي آنها بفرستد و آنها را از چنگال جهل و ناداني، بت پرستي و طاغوت پرستي نجات دهد، و از زير چكمة ستمگران نمرودي رهايي بخشد، آن رهبر صالح و لايق، همان ابراهيم خليل بود، كه هنوز چشم به جهان نگشوده بود. عموي ابراهيم به نام آزر، از بت پرستان و هواداران نمرود بود و در علم نجوم و ستاره شناسي اطلاعات وسيع داشت، و از مشاوران نزديك نمرود به شمار مي‎آمد. آزر با استفاده از علم ستاره شناسي چنين فهميد كه امسال پسري چشم به جهان مي‎گشايد كه سرنگوني رژيم نمرود به دست او است، او بي درنگ خود را به محضر نمرود رسانيد‌ و اين موضوع را به نمرود گزارش داد. عجيب اين كه در همين وقت همزمان نمرود در عالم خواب ديد كه ستاره‎اي در آسمان درخشيد و نور آن بر نور خورشيد و ماه، چيره گرديد. پس از آن كه نمرود از خواب بيدار شد، دانشمندان تعبير كنندة خواب را به حضور طلبيد و خواب ديدن خود را براي آنها تعريف كرد،‌آنها گفتند: تعبير اين خواب اين است كه: «به زودي كودكي به دنيا مي‎آيد كه سرنگوني تو و رژيم تو به دست او انجام مي‎شود». نمرود بر اثر گزارش منجم، و تعبير دانشمند تعبير كنندة خواب، به وحشت افتاد، بسيار نگران شد، منجّمين و دانشمندان تعبير خواب را حاضر كرد و با آنها به مشورت پرداخت، سرانجام اطمينان يافت كه گزارشات، درست است، اعصابش خرد شد، و وحشت و نگرانيش افزايش يافت، و اضطراب و دلهره تار و پود وجودش را فرا گرفت.[5] دو فرمان خطرناك نمرود براي آن كه نطفة ابراهيم ـ عليه السلام ـ منعقد نشود، نمرود فرمان صادر كرد كه زنان را از شوهرانشان جدا سازند و به طور كلي آميزش زن و مرد غدغن گردد، تا به اين وسيله، از انعقاد نطفة آن پسر خطرناك، در آن سال جلوگيري شود. اين فرمان اجرا شد، و مأموران دژخيمان آشكار و نهان نمرود، همه جا را تحت كنترل شديد خود درآوردند، و براي اين كه اين فرمان، به طور دقيق اجرا شود، زنان را در شهر نگه داشتند، و مردان را به خارج از شهر فرستادند. ولي در عين حال تارَخ پدر ابراهيم ـ عليه السلام ـ ، با همسرش تماس گرفت و كاملاً به دور از كنترل مأموران، با او همبستر شد، و نور ابراهيم ـ عليه السلام ـ در رحم مادرش منعقد گرديد.[6] در اين هنگام دومين فرمان نمرود، چنين صادر شد: «ماماها و قابله‎ها و هركس در هر جا كه توانست، زنان باردار را تحت كنترل و مراقبت قرار دهند، ‌هنگام زايمان، ‌كودكان را بنگرند اگر پسر بود كشته و نابود گردد، و اگر دختر بود زنده بماند، اين فرمان حتماً بايد اجرا شود، براي متخلّفين از اجراي فرمان، مجازات شديد در نظر گرفته شده است... حتماً... حتماً.» كنترل شديد در همه جا اجرا گرديد، جلّادان خون آشام نمرودي، در همه جا حاضر بودند، نوزادان پسر را مي‎كشتند، و نوزادهاي دختر را زنده مي‎گذاشتند. كار به جايي رسيد كه به نوشتة بعضي از تاريخ نويسان 77 تا 100 هزار نوزاد كشته شدند.[7] مادر ابراهيم ـ عليه السلام ـ بارها توسط ماماها و قابله‎هاي نمرودي آزمايش شد، ولي آنها نفهميدند كه او باردار است، و اين از آن جهت بود كه خداوند رحم مادر ابراهيم ـ عليه السلام ـ را به گونه‎اي قرار داده بود كه نشانة بارداري آشكار نبود.[8] همه جا سخن از كشتن نوزادهاي پسر بود، و جاسوسان نمرود، اين موضوع را با مراقبت شديد دنبال مي‎كردند، در چنين شرايط سختي پدر ابراهيم ـ عليه السلام ـ بيمار شد و از دنيا رفت. «بونا» مادر شجاع و شير دل ابراهيم ـ عليه السلام ـ خود را نباخت و هم چنان با امداد الهي به زندگي ادامه داد، او با اين كه فشار زندگي لحظه به لحظه بر او شديدتر مي‎شد، و همواره ساية هولناك دژخيمان تيره دل و بي‎رحم را مي‎ديد، تسليم نمروديان نشد و تصميم گرفت خود را معرفي نكند و نوزاد خود را پس از تولد، با كمال مراقبت، در مخفي‎گاه‎ها حفظ نمايد. آري گرچه فرمان نمرود، ترس و وحشت عجيبي در مردم ايجاد كرده بود، ولي مادر شجاع ابراهيم ـ عليه السلام ـ با توكل به خداي يكتا، تصميم گرفت تا برخلاف اين فرمان، كودك خود را از گزند دست خون آشامان نمرودي نگه دارد. پی نوشت:[1] . قصص القرآن، از: عبدالوهاب نّجار، ص 70. [2] . بحار،‌ج 12، ص 45. [3] . «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً» (نحل، 12). [4] . بحار، ج 12، ص 36. [5] . اقتباس از مجمع البيان، ج 4، ص 325؛ بحار، ج 12، ص 41. [6] . همان مدرك. [7] . ناسخ التواريخ پيامبران، ج 1، ص 160. [8] . تاريخ طبري، ج 1، ص 164ـ217.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1850]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن