تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797030259




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداحته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: جنگ اراده ها«جنگ اراده‌ها» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛نشست روز شنبه گروه 6 در نيويورك تا آنجا كه به ايران مربوط مي شود، داراي «قدرت پيام رساني» اندكي بود. پيش از تشكيل نشست- كه تا لحظه آخر پا در هوا بود- رسانه هاي غربي سر و صداي فراواني راه انداخته بودند كه گزينه تحريم قطعي است و ايران ديگر زماني براي از دست دادن ندارد. تشكيل نشست نيويورك پس از آن اظهارنظرهاي غلاظ و شداد، و بعد اعلام صاف و ساده اين نكته بعد از نشست كه «فعلاً تصميمي گرفته نشد» در نگاه اول، نشان دهنده اين است كه غربي ها همچنان «حرف زدن» را بخش مهمي از ديپلماسي در مقابل ايران مي دانند، در حالي كه در عمل فعلاً اتفاق مهمي در راه نيست.به اين موضوع اما عميق تر هم مي توان نگاه كرد. واقعاً چه اتفاقي در حال رخ دادن است، از يك طرف طرف هاي غربي پيشنهادي به ايران داده اند كه ايران حاضر به پذيرش آن نيست و اين پيشنهاد را ترفندي موذيانه مي داند و از طرف ديگر، در صورتي كه معامله اي شكل نگيرد تنها راه پيش پاي طرف هاي غربي اين است كه وارد فاز تحريم شوند، يعني همان كاري كه جرج بوش 3 سال متوالي انجام داد و نهايتاً هم دريافت كه بهتر است به جاي هدر دادن وقت خود در شوراي امنيت، رو در رو با ايران به عنوان كشوري كه آمريكا بيش از هر كشور ديگر در خاورميانه به آن نيازمند است، به مذاكره بنشيند.اوباما پس از ورود به كاخ سفيد با درك صحيح اين نكته كه اولاً تحريم «نهايتاً» راه حلي براي مسئله هسته اي ايران نيست و هيچ وقت هم نبوده و ثانياً نيازهاي منطقه اي آمريكا حادتر از آن است كه بخواهد براي هميشه خود را معطل موضوع هسته اي ايران نگهدارد، سعي كرد- يا درست تر، وانمود كرد سعي مي كند- سياستي جديد در مقابل ايران در پيش بگيرد. حالا پس از يك سال اوباما ادعا مي كند سرخورده شده و قصد دارد به جاي الگوي تعامل از روشي ديگر در مقابل ايران استفاده كند، موضعي كه در تهران خنده دار به نظر مي رسد چرا كه هيچ وقت كسي احساس نكرد كه از ناحيه طرف مقابل صداقتي وجود دارد تا لازم ببيند براي جلوگيري از سرخوردگي آقاي رئيس جمهور كاري انجام بدهد. ارسال چند پيام تبريك و تكه پاره كردن مقاديري تعارفات به اضافه شعارهايي در اين باره كه آمريكا آماده گفت وگوست - بي آن كه ايران تمايلي به مذاكره داشته باشد- طبعاً نمي توانست حتي يك تغيير تاكتيكي هم باشد چه رسد به اينكه آمريكايي ها انتظار داشته اند ايران از اين بازي هاي خنك ذوق زده شود و خود را در آغوش دشمنان ديرينه اش بيندازد.نكته كليدي تر اين است كه آمريكايي ها به روي خود هم نمي آورند كه در ماه هاي گذشته چگونه به صراحت از جمعي آشوبگر در ايران حمايت كرده و به صراحت تقويت آنها در ايران را هدف خود خوانده اند. آمريكايي ها مذاكره با ايران را بيش از يك سال- از ژوئن 2008 تا اكتبر2009- به تاخير انداختند تا ببينند آيا دوستانشان در ايران، همان ها كه جرج بوش روز ترك كاخ سفيد از دوران همكاري با آنها به عنوان «دوراني خوش» ياد كرد، مي توانند دولت را به دست بگيرند يا نه و بعد كه ديدند اتفاق مطلوب آنها رخ نداد، تمام قد و با همه توان به حمايت از آشوبگران در ايران پرداختند تا لااقل اگر نتوانستند جلوي ظهور مجدد دولت اصولگرا در ايران را بگيرند، آن را به اندازه اي ضعيف كنند كه بتوان هر توافقي را به آن تحميل كرد. خوشمزه ترين قسمت ماجرا اين است كه آمريكايي ها به تازگي با همراهي دوستان انگليسي و فرانسوي خود اصرار دارند كه اگر به سراغ تحريم ها مي روند نه به اين دليل است كه واقعا يك منطق ديپلماتيك جدي پس آن وجود دارد بلكه از آن روست كه احساس مي كنند اكنون در فضاي داخلي ايران فرصتي بزرگ براي آنها بوجود آمده كه نبايد آن را از دست بدهند. از مدت ها قبل تحليل صهيونيست ها اين بود كه- و چند بار هم به صراحت گفتند- غرب بايد هر كار از دستش برمي آيد براي تقويت ناآرامي ها در ايران بكند و اعمال يك دور جديد از تحريم ها بهترين كار است چرا كه باعث خواهد شد پيوند ميان مردم و نظام سست شود و نظام جمهوري اسلامي پشتوانه مردمي تصميمات خود را از دست بدهد. اين ديدگاهي نيست كه غربي ها هرگز توانسته باشند در مورد آن به اجماعي درخور دست يابند. حقيقت اين است كه اين ديدگاه يعني ديدگاهي كه معتقد است تحريم پشتوانه مردمي نظام را ضعيف مي كند حتي در خود غرب هم در اقليت قرار دارد و به جز محافل بسيار راديكال صهيونيستي كسي از آن دفاع نمي كند. هرگونه تحريم جديد درون جامعه ايراني مستقيما به معناي تلاش غرب براي سخت تر كردن زندگي مردم ايران تفسير خواهد شد و از آنجا كه تلاش هاي دولت و نظام اين اراده غربي ها را خنثي مي كند- تجربه 3 قطعنامه قبلي تحريم به خوبي اين موضوع را نشان داده- اتفاقا مردم و نظام به يكديگر نزديكتر و عليه دشمن غربي متحدتر خواهند شد. اين تحليل ساده اي است كه بسيار بعيد است آمريكايي ها در فهم آن دچار مشكل باشند.براي پاسخ دادن به اين سؤال كه آمريكايي ها در اين بازي ناشيانه چه مقصودي را دنبال مي كنند خصوصا پس از نشست نيويورك هنوز اطلاعات كافي در دست نيست ولي برخي قرائن هست كه مي تواند كمك كننده باشد.اولين نكته اين است كه خروجي نشست نيويورك به جاي آن كه پيش نويس يك قطعنامه باشد، اعلام آمادگي گروه 1+5 براي انجام يك دور جديد مذاكرات با ايران بوده است. اگر توجه كنيم كه تا همين چند هفته قبل اعضاي گروه 6 به صراحت مي گفتند «ديگر هيچ مذاكرات فني در مورد پيشنهاد وين با ايران انجام نخواهند داد» معلوم مي شود كه تا اينجاي كار موضوع به ضرر ايران پيش نرفته است. نكته دوم مربوط به اين است كه اگر چه طرف هاي غربي با تاكيد معناداري گفته اند «مذاكرات در مورد تحريم شروع شده» اما آنها جز درباره دو نكته همچنان هيچ موافقت دستجمعي ندارند و آن دو نكته هم يكي اين است كه هر اقدامي در آينده ضرورتا بايد اجماعي باشد و ثانيا پاسخ ايران به پيشنهاد وين كافي نبوده است. هيچ موافقتي در مورد نوع يا زمانبندي تحريم ها وجود ندارد و اين موضوعي است كه غربي ها خود به آن تصريح كرده اند. يك تحليل بسيار جالب در مورد مخالفت برخي كشورها با تحريم هاي جديد اين است كه آنها عقيده دارند آمريكا با تحريم هاي جديد اصلا به دنبال حل موضوع هسته اي نيست بلكه فقط مي خواهد به دوستان خود در داخل ايران كمك كند و از آنجا كه دوستان آمريكا داخل ايران ضرورتا دوست همه اعضاي گروه 6 نيستند آنها به موافقت با تحريم ها روي خوش نشان نداده اند.نهايتا از جمع اين دو موضوع با هم كه 1- غرب مي خواهد دور جديدي از مذاكرات را آغاز كند و 2- حداكثر چيزي كه شروع شده مذاكرات در مورد تحريم هاست، مي توان نتيجه گرفت هدف نشست نيويورك و در واقع استراتژي فعلي غرب فقط اين است كه يك گام به سمت راديكال كردن فضا بردارند و انتظار داشته باشند كه اين گام آنها- كه به شكل اعلام آغاز مذاكرات در مورد تحريم برداشته شده- با توجه به فضاي داخل ايران اثر خود را در مذاكرات آينده به شكل تعديل مواضع ايران در مورد پيشنهاد وين نشان دهد.ملاحظه مي كنيد كه غربي ها همچنان به تضعيف اراده ايران دل بسته اند نه انجام اقدامات واقعا موثر و اين موضوعي است كه ناكارآمدي آن اگر تا حالا براي غربي ها آشكار نشده باشد بايد در خرد سياسي مجموعه آنها جداً ترديد كرد.اعتماد: پز روشنفکري صدا و سيما«پز روشنفکري صدا و سيما»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم فرزانه روستايي است كه در آن مي‌خوانيد؛اگر هدف از به راه انداختن اين مناظره هاي تلويزيوني صرفاً مقابله با امواج شبکه هاي ماهواره يي است بايد گفت جذابيت مناظره ها واقعاً گوي سبقت را از ماهواره ها ربوده و هر چه بگذرد از شمار بينندگان شبکه هاي ماهواره يي کم و به بينندگان تلويزيون داخلي اضافه مي شود.تازه اين اول راه مناظره ها است، زيرا اگر برنامه رو به فردا به همين منوال ادامه يابد پس از مناظره هاي انتخاباتي خرداد گذشته به پرطرفدارترين برنامه تلويزيوني داخلي پس از انقلاب مبدل خواهد شد.چندي پيش که يکي از دوستان مسير بين دو روستاي بندرعباس را با ماشين دولتي طي مي کرد راننده بومي گفته بود ما که تلويزيون ايران را تماشا نمي کنيم و در خانه ما از کوچک تا بزرگ شبکه هاي فارسي ماهواره يي را تماشا مي کنند.به زودي مي توان انتظار داشت حتي خانواده همان راننده به جمع طرفداران پر و پاقرص مناظره ها ملحق شوند.بنابراين اگر صرفاً مناظره ها و مباحث آن که کم کم شاخ را بر سر مي روياند قرار است به مقابله با بي بي سي و تصوير صداي امريکا برود از همين حالا مي توان گفت مناظره ها برنده شده است.اما بعد چي؟يعني مناظره ها اگر صرفاً براي نمايش مناظره‌ها سازماندهي شده باشد و قرار باشد فقط پز روشنفکري صدا و سيما را تامين کند نه تنها به حل معضلي نمي انجامد بلکه صرفاً نمايش استوديويي آن چيزهايي خواهد بود که طي هفت ماه گذشته در خيابان ها جريان داشته است.با اين مناظره ها حداقل بر يک چيز تاکيد مي شود و آن اينکه در مملکت ما امور مغفول مانده يي وجود دارد و نيز درخواست هاي پاسخ داده نشده و بغض هاي فروخورده و سرهاي شکسته و پانسمان نشده يي وجود دارد که اين مناظره‌ها گوشه آن را باز و علني مي کند.اساساً مناظره بايد کمکي باشد براي فراهم آوردن شرايطي که مهم ترين موضوع هفت ماه گذشته - براي مثال انتخابات - برخي از درخواست هاي پاسخ داده نشده و همچنين بغض هاي گشوده نشده مورد بازبيني قرار گيرد و در مجموع معضلي از ميان کوه معضلات هفت ماه گذشته حل و فصل شود.1- برخي معتقدند صدا و سيما و مديراني که به صدا و سيما مي گويند چه پخش کند يا چه افرادي را حذف کند، اساساً خالي از چنين دورنگري و ژرف انديشي هستند و تاکيد مي کنند به احتمال زياد صدا و سيما اول برنامه را روي آنتن مي فرستد، بعداً اگر فرصت شد روي آن فکر مي کند. اما براي جلب توجه خود صدا و سيما، بايد بر اين نکته تاکيد کرد که مي توان بهره مندي‌هاي بهتري را از اين مناظره ها تدارک ديد. يعني، چند ده ميليون ساعتي که بينندگان صرف مي کنند تا مناظره هاي صدا و سيما را تماشا کنند سرمايه يي است ملي که اين بار مي تواند بازي داده نشود و برعکس به عادلانه تر و شفاف تر شدن امور سياسي بينجامد.اگر بخواهيم به صورت صاف و شفاف با کساني که کليد مناظره هاي داغ را مي زنند يا به عبارتي مناظره ها را مي کارند سخن بگوييم بايد تصريح کنيم طيف هاي وسيعي از مردم اعتماد خود را به مديريت مناظره هاي داغ از دست داده و معتقدند از درون اين مناظره‌ها چيزي به نفع مردم در نخواهد آمد. آخرين دور مناظره هاي داغ پيش از انتخابات به درگيري ها و فجايع بعد از انتخابات منجر شد که ادامه دارد و به نظر نمي رسد آن مهندسي که مناظره هاي قبلي را رقم زد بعد از انتخابات دچار تحول ماهوي شده باشد.2- ديگراني معتقدند صدا و سيما بي هدف و جهت فضاي سياسي را باز نکرده و به مباحث آزاد سياسي چراغ سبز نشان نداده است. يعني حتي اگر رسانه فراگير دولتي اين بار با هدف باز نگه داشتن فضا مباحث باز سياسي را آغاز کرده است هنوز با تامل بايد به انتظار نشست و در انتظار فرداي آن بود. حداقل از مجموع فضاي سياسي کشور که اين روزها شاهد تهديد، تعطيل و توقيف يکي بعد از ديگري روزنامه ها و مجلات است برنمي آيد که اراده يي براي باز نگه داشتن فضاي سياسي- اجتماعي شکل گرفته باشد، زيرا نمي توان از يک سو در برنامه رو به فردا چند ده ميليون مخاطب را جذب ناگفته هاي هفت ماه گذشته کرد و از طرف ديگر آن شمشير غدار را در دست آن معاونت مطبوعاتي معروف بر فراز سر مطبوعات چرخاند.احتمالاً فقط در يک صورت است که مي توان سوءظن و اعتماد از دست رفته و سلب شده به رسانه ملي و طراحان مناظره ها را بازيافت و آن اينکه صدا و سيما، ساعاتي پربيننده نيز به منتقدان و کساني اختصاص دهد که ناگفته هاي غيردولتي بسياري دارند و در صورت فراهم شدن شرايط مي توانند برنامه هايي را پيرامون فرداي انتخابات تدارک ببينند که حتي از مناظره‌هاي شب انتخابات نيز طرفدار و بيننده بيشتري را به خود جلب کند.اگر همه جناح هاي درگير و فعال و مدعيان موضوعات داغ پس از انتخابات فرصت آن را يافتند تا بالسويه و عادلانه از تريبون صدا و سيما به بيان نظرات خود بپردازند مي توان گفت سري جديد مناظره هاي داغ ممکن است به گشايش برخي از کژي ها و معضلات پس از انتخابات منجر شود که بنا بر اتفاق عمومي همه امور را تا اطلاع ثانوي قفل کرده است. در غير اين صورت، به سادگي مي توان انتظار داشت که افکار عمومي جامعه ايران در معرض يک مهندسي ناميمون جديد قرار گرفته است. فرداي آن مناظره‌هاي قبلي را که ديديم؛ عاقبت مناظره هاي جديد را خدا به خير کند.رسالت: فرهنگ حجاب«فرهنگ حجاب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ثبت “چادر و حجاب اقوام ايراني به عنوان شصت وهفتمين اثر ملي در فهرست ميراث معنوي کشور اقدامي ديرهنگام اما در خور تحسين است که اگر با انگيزه و تلاش فرهنگ سازان، متخصصان لباس، طراحان مد، توليد کنندگان و واردکنندگان پوشاک و... پيوند بخورد مي تواند در مسير تعميق فرهنگ حجاب در کشور موثر باشد. از زمان رضاخان تلاشها و اقدامات زيادي براي لطمه زدن به اين فرهنگ ملي و اسلامي شروع شد اما استواري سنت اسلامي حجاب در ايران موجب ماندگاري و باروري آن گشت. “همفري کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهاي اسلامي که از فعالان رواج فرهنگ غربي در ميان ملل مسلمان است، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددي از خصوصيات مسلمانان از جمله اعتقاد به مباني اسلامي، حفظ حجاب اسلامي، استحکام کانونهاي خانواده و تبعيت فرزندان از روش پدران و نياکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با اين مباني و ارزش ها را مورد تاکيد قرار داده است.ثبت “چادر و حجاب اقوام ايراني به عنوان شصت وهفتمين اثر ملي در فهرست ميراث معنوي کشور اقدامي ديرهنگام اما در خور تحسين است که اگر با انگيزه و تلاش فرهنگ سازان، متخصصان لباس، طراحان مد، توليد کنندگان و واردکنندگان پوشاک و... پيوند بخورد مي تواند در مسير تعميق فرهنگ حجاب در کشور موثر باشد.از زمان رضاخان تلاشها و اقدامات زيادي براي لطمه زدن به اين فرهنگ ملي و اسلامي شروع شد اما استواري سنت اسلامي حجاب در ايران موجب ماندگاري و باروري آن گشت. “همفري کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهاي اسلامي که از فعالان رواج فرهنگ غربي در ميان ملل مسلمان است، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددي از خصوصيات مسلمانان از جمله اعتقاد به مباني اسلامي، حفظ حجاب اسلامي، استحکام کانونهاي خانواده و تبعيت فرزندان از روش پدران و نياکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با اين مباني و ارزش ها را مورد تاکيد قرار داده است. ( تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد)سوداي تجددخواهي و اسلام ستيزي رضاخان منجر به الزام کشف حجاب در17  دي1314  شد که با مقاومت هاي خونيني نظير قيام تاريخي مسجد گوهرشاد روبرو گشت. اين اقدام تجويزي که محرک خارجي داشت تنها در بين بخشهايي از طيف هاي نزديک به شاه مورد پذيرش قرارگرفت و حتي خانواده رضاخان نيز در بدو امر نسبت به چنين عملي اکراه داشتند. مهم ترين ماموريت رضاخان، ويران کردن سنتهاي ديني و ملي بود که سبب شد ايران در مسير هويت يابي مجدد خود دچار سرگرداني شود.  هر چند تجددطلبي رضاخان نتيجه اي به جز فرهنگ برهنگي در پي نداشت اما اين رويکرد در زمان پهلوي دوم نيز استمرار داشت و سرانجام منجر به انقلاب شکوهمند اسلامي ايران شد.جريان اسلام ستيز که با تمام نمادها و سمبل هاي اسلامي مخالف است، اگر چه با پيروزي انقلاب اسلامي تحت الشعاع نهضت اسلامي ملت ايران قرار گرفت اما به هيچ ميزان از خبث طينت و روحيه انتقام جويي آن کاسته نشد.ناآرامي هاي انتخابات اخير فرصت خوبي براي اين جريان محتضر بود که دوباره جان بگيرد و در يک اقدام هتاکانه در17  دي امسال و مصادف با ماه محرم اقدام به کشف حجاب کند. اگر چه اين اقدام تحت تاثير راهپيمايي بي سابقه ملت عاشورايي ايران در9  دي از برد و دامنه گسترده اي برخوردار نبود اما همين حرمت شکني محدود حکايت از روحيه اسلام ستيز و لائيک اين جريان دارد.در شرايط کنوني نبرد نرم که از اهداف اصلي و پشت پرده دشمن رونمايي شده است رسالت ملي و اسلامي دولت، نهادهاي فرهنگ ساز، دست اندرکاران مد و لباس و... اقتضا مي کند که در کنار هم از دو ارزش حجاب و عفاف صيانت کنند و الگوي عالي حجاب را که بيش از3000  سال در ايران قدمت دارد در قالب طرح ها و مدهاي عامه پسند و متنوع ترويج نمايند.دکتر احمدي نژاد در مراسم ثبت ملي چادر و لباس اقوام ايراني با اشاره به الگوي چادر به عنوان يک نقطه متکامل در حرکت فرهنگي ملت ايران گفت: “طراحان لباس، منحني پوشش ملي ايرانيان در طول تاريخ را به زمان حال وصل کنند.دعوت رئيس جمهور از صاحب نظران و طراحان مد و لباس در کنار فعاليت هايي که دولت مي تواند انجام دهد نظير جامعه پذيري الگوي حجاب برتر در مدارس، تشکيل ديسيپلين هاي دانشگاهي ، طراحي لباس، تشکيل ستادي  به منظور احياي پوشش ايراني و ترويج آن و ... ضمن بارور ساختن اين ميراث گرانقدر در عرصه هاي ملي و بين المللي زمينه را براي احيا و شکوفايي هويت اصيل ايراني- اسلامي فراهم خواهد کرد.مردم سالاري: همگرايي ملي پاسخ به تروريسم کور«همگرايي ملي پاسخ به تروريسم کور»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالري به قلم : امير مدني است كه در آن مي‌خوانيد؛ترور درد زاي  استاد برجسته و هميشه زنده ياد دانشگاه  تهران،  دکتر مسعود  علي محمدي، بيانگر پيامي بسيار صريح است.  وقوع  اين  ترور تقريبا و پيشاپيش قابل اعلام  بود. اين ترور در صورت غفلت مي تواند  آغازگر فصلي جديد در ترويج خشونت به ظاهر کور باشد.  به ابهامات موجود در مورد چگونگي اين رويداد تراژيک و کشف عاملين قتل، تنها تحقيقات قضايي و پليسي و زمان مي تواند پاسخ بدهد. آمرين قتل را  اما  در سطحي سياسي  مي توان  بازشناخت. ماده تحصيل و تدريس  دکتر علي محمدي (فيزيک کوانتومي و ذرات بنيادي)، شهر محل سکونت وي (تهران، پايتخت و قلب کشور)  و محله سکونت وي (قيطريه  نمادي از ايران مدرن)  است.  دانشگاه محل تدريس  وي دانشگاه تهران (نماد حوزه فرهنگ و آموزش کشور)  است. مطابق شواهد بسيار روشن و گفتههاي همکاران،  دانشجويان، نزديکان، اين  آموزگار برجسته  و پدر مهربان خانواده و دانشجويان خويش،  داراي گرايشهاي قانون گرايانه و حقوق طلبانه  بسيار روشن است.پروفسور علي محمدي در پنجاهمين بهار عمر خود و در اوج پويايي و پختگي حکمت عملي و نظري حيات خود  است. تمامي  اين عوامل اين  فيزيکدان  برجسته را نماد يک ايراني ميهن دوست باورمند و محترم شمار شعائر ديني و عرفي  مي سازند که خواستار ايراني با ثبات، يکپارچه،  نيرومند، مبتني بر سنتهاي مدني و حقوق شهر وندي، آزاد  و دارا در سايه تلاش و کار شرافتمندانه است.به تمامي اين دلايل دانشمند برجسته ايراني علي محمدي  در گروه مرجع علمي کشور قرار مي گيرد. اين گروه پايه  در کنار ديگر گروههاي مرجع در حوزه آموزش، اقتصاد، دفاع، دين ... اساس و بنيان کشور و مدنيت ايراني مي باشند. تروريست ها  قربانيان خود را هميشه به دقت و مطالعه بسيار  زياد انتخاب مي کنند تا بتوانند  پيام خود را بسيار روشن و بي هرگونه شبهه اي به اذهان انتقال دهند. مي توان وهم و وهن را به هم آميخت و بر آن شد تا پيام اين عمل تروريستي را به نوعي در خدمت بخش سياسي خاصي به کار گرفت. اما ميهن دوست ترين، آگاه ترين، هوشيارترين و پيشروترين ايرانيان به نيکي در مي يابند که اين عمل تروريستي در واقع و به روشني يکپارچگي و نيرومندي  ايران و  قانون گرايي، حقوق طلبي  و آزادي و امنيت ملي ايرانيان را نشانه رفته است. اين ترور و   تروريسم  صورتي از تباهيهاي افراطي گري است. افقي هول زا که تنها با  کم سازي  شکافها  از طريق رفتن به سوي همگرايي ملي در سايه فرزانگي رعايت گر حقوق شهروندي قابل پيش گيري است.سياست روز: نخبه‌كشي و نخبه‌تراشي سنت روزآمد شده استعمار پير«نخبه‌كشي و نخبه‌تراشي سنت روزآمد شده استعمار پير»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم دكتر سيد عبدالعزيز رضواني است كه در آن مي‌خوانيد؛اميركبير؛ او كه ديروز به دسيسه عمال انگليس به شهادت رسيد و امروز بي بي سي برايش گريست.يكم) مردي كه تا ثريا رفتاين روزها مردم كشورمان در غم از دست دادن "دكتر علي محمدي" استاد برجسته دانشگاه، از تداوم توطئه‌هاي تروريستي و كينه‌ورزانه استكبار با نخبگان كشورمان در افسوس و تاسف‌اند. او مردي از سلاله اميركبير بود و دانش آموخته دارالفنون ايراني. يادگار شيخ علي استرآبادي، پروفسور حسابي، مصطفي چمران، كاظمي آشتياني و... بود و مي‌رفت تا تا به آسمان‌ها، خبر دهد دانش اگر در ثريا باشد ايرانيان به آن دست خواهند يافت.دوم) گريه بر مزار امير كبيرمهدعليا؛ مادر ناصرالدين شاه كه در توطئه قتل امير كبير شركت داشتهمين روزها، بي بي سي به سوگواري براي اميركبير پرداخته و پرده‌اي ديگر از آوازهاي سالوسانه استعمار پير را مي‌نوازد تا ضمن ارج نهادن به نخبگان محبوب ملت، اذناب خود را هم به عنوان نخبه معرفي كند. گو اينكه ملت ايران فراموش مي‌كند، اميركبير با توطئه ميرزا آقاخان نوري-تبعه رسمي انگليس- و مهدعليا-مادر ناصرالدين شاه و معشوقه ميرزا آقاخان- به شهادت رسيد.ديروز ديدم سايت بي بي سي به بهانه سالگرد شهادت ميزرا تقي خان اميرکبير، مقاله‌اي با عنوان «نخبه کشي؛ سنت روزآمد شده تاريخ سياسي ايران» نوشته است. شگفت است كه بي بي سي بر مرگ اميركبير سوگنامه مي‌خواند و شگفت‌تر اينكه اين سوگنامه به امضاي فردي به نام «محمد قوام» نوشته شده است. هر محقق آشنا به تاريخ، با ديدن نام «قوام» ياد خاندان‌هاي وابسته به استعمار پير مي‌افتد.سوم)لطفا اذناب ما را هم نخبه بدانيد!بي‌سي سي، ضمن ابراز افسوس از شهادت ميرزا تقي خان اميركبير، برنامه هاي اصلاحي او را همانند طرح‌هاي قائم مقام فراهاني و محمد مصدق، ناكام معرفي مي‌كند و سپس فهرستي از نخبگان مصلح و ناكام ايراني را ارائه مي‌دهد؛ جالب اينجاست كه همين‌جا هم سعي دارد از نام اميركبير سوء استفاده كند و برخي عمال مفسد و وابسته به اجانب را هم جزء مصلحان جاي مي‌دهد و ابراهيم خان كلانتر و عبدالحسين تيمورتاش را هم در فهرست مصلحان معرفي مي‌كند. اسناد مربوط به تيمورتاش و وابستگي او به روس‌ها منتشر شده است. اما شايد كمتر كسي بداند، ابراهيم خان كلانتر فرزند ملاآشر جهود و جد اعلاي خاندان قوام، كيست.چهارم) رفيق خانه و شريك اجنبيلطفعلي‌خان زند؛ او كه شجاعتش بر خيانت ابراهيم‌خان غلبه نكردابراهيم خان، ‌پس از خيانت به لطفعلي‌خان زند و تحويل دادن شيراز به خان قاجار، صدر اعظم قاجارها شد. از بركات حضور او در دربار تهران يك طبقه اليگارشي از جهودان متشبه به اسلام در پايتخت ايران شكل گرفت كه در بسياري از تحولات سياسي معاصر ايران تكاپوي نهان و آشكاري داشت. از اقدامات شگفت ابراهيم خان، اخراج هيات اعزامي تيپوسلطان از تهران و پذيرش هيات اعزامي انگليسي‌ها به دربار بود. اين گونه اقدامات موجب گرديد دولت شيعي ميسور سقوط كند و هند كاملا به سلطه استعمار انگليس درآيد. اندكي بعد شاه قاجار ابراهيم‌خان را كشت، اما خواهرزاده‌اش ابوالحسن‌خان ايلچي، با حمايت لندن وزير خارجه شد. ايلچي، در هنگامه جنگ‌هاي ايران و روس، همراه با سفير انگليس ترفندهاي بسياري براي شكست ايران و پذيرش عهدنامه تركمنچاي زد. ايلچي، سر سلسله دپيلمات‌هايي بود كه رفيق ملت ايران و شريك اجنبي اند.پنجم) سنت تاريخي استعمار پيرسنت تاريخي استعمار پير در ايران نخبه‌كشي توام با نخبه‌تراشي و ارائه طرح‌هاي بدلي به جاي اصلاحات اسلامي است. همواره قائم‌مقام‌ها و اميركبيرها را مي‌كشند تا ايلچي‌ها و ميرزا آقاخان‌ها در مصدر امور قرار گيرند. همواره مي‌كوشند به جاي كلام ائمه هدي(ع) بيان علي محمد باب را نشر دهند. به جاي بيرق امام عصر(عج) الواح ميرزا حسين بهاءالله را علم كنند. به جاي مراجع عظام، شيخ احمد احسائي و شيخ ابراهيم زنجاني بتراشند و به جاي رنگ اهل بيت(س) نيرنگ سبز بزنند؛ آنها امروز نيز در سوداي ديروز و پريروزند.‌ششم) نفقه‌ها و پخمه‌هامهاجراني؛ او كه ديروز در صدر مجلس شورا بود امروز در اتاق فكر لندنادامه سوگنامه بي بي سي براي اميركبير ابراز نگراني از «پرونده سازي» و «ترور شخصيت» براي نخبگان ديگر است! لابد استعمار پير از برخورد قاطعانه و هوشمندانه ملت ما با نسل چندمي هاي ابوالحسن‌خان ايلچي و ميرزا آقاخان نوري ترسيده است. گو اينكه اميداور است سران فتنه سبز هم مانند ابراهيم‌خان كلانتر و ميرزاآقاخان نوري، نخبه قلمداد شوند تا دست دسيسه‌گر آنها همچنان در امور ايران دخالت كند.استعمار پير نمي‌داند كه اين در ايران، سي سال است كه فصلي نو آغاز شده است. پريروز، استعمار پير اذنابش را با رنگي و لعابي چند، نخبه، وجيه‌المله و امين الدوله معرفي مي‌كرد تنها اميركبير دست استمعار را پشت سر آنها مي‌ديد و اسرار مگوي ميرزا آقاخان را با مهدعليا به ناصرالدين شاه گوشزد مي‌كرد.استعمار پير نمي‌داند كه امروز همه مردم ايران هوش و ذكاوت اميركبير را دارند؛ مردم ما امروز مي‌دانند؛ اين پخمه‌هايي كه در بي بي سي، نخبه معرفي مي‌‌شوند و «اتاق فكر» تاسيس مي‌كنند، قادر نبودند زنان خود را هم اداره كنند و از ترس نفقه به لندن گريخته‌اند!بگذار استعمار پير در اين خواب شيرين بماند و به بانگ «جرس» نخبه‌هاي دست‌آموزش، بيارآمد. امروز اگر اميركبيرها و علي‌محمدي‌ها را با ترور مي كشند از آن رو است كه ملت بيدار است و دست توطئه، ديگر كارگر نيست. دور استعمار و روزگار نخبه‌هاي مصنوعي به سر آمده است. امروز دور، هوشياري و بصيرت ملت ايران است.ابتكار: گنجي، مسلمان ناشده کافر شده«گنجي، مسلمان ناشده کافر شده»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛مدتي است بعضي از دوستان ناکام در حوزه سياست، برغم عدم صلاحيت هاي ثبوتي و اثباتي در اظهار نظر پيرامون مسائل ديني، چنگ برروي قرآن،پيامبر اسلام(ص) وائمه معصوم مي زنند.يکي از اين افراد اکبر گنجي است اوکه به اذعان رفقايش،فاقد هرگونه صلاحيت براي اظهار نظر در حوزه مسايل تئوريک و ديني است و همواره به عنوان يک پادوي سياسي مطرح بوده است;اين روزها بانهايت بي  شرمي به حريم قرآن و معصوميت ائمه جسارت مي کند و مدعي است قرآن کلام خدانيست و توهمات پيامبر است و حضرت رسول شاعري همچون مولوي و سعدي است.اکنون هم منکر وجود امام عصر(عج) شده است و براي اين بيان خود ناتوان از ارائه دليل است اوآنقدر بي سواد است که حتي ادله ادعا شده توسط پيشينيان اين نوع ادعاها را هم ارائه نمي کند و تنها به تکرار اصل ادعا که به تعبير خود قرآن هيچ تازگي ندارد اکتفا مي کند وتنها آورده او ژستي است که به خود مي گيرد.انگار که کاشف اين حرف او بوده و بنابراين انتظار دارد همه صاحبان انديشه براي او هورا کشند و او را تحسين کنند; غافل از آنکه هر تازه سوادي مي داند که اين نوع ادعاها، ريشه در زمان خود پيامبران داشته است.ابولهب پدر تاريخي اين نوع اتهامات بوده است و قرآن خود دکترين ابولهب را به بهترين وجه توضيح و شرح داده است.زماني که پيامبران اعلام مي کنند که آنها فرستاده خداوند هستند واز سوي خداوند هستند و از سوي خداوند به آنها وحي مي گردد آنها را دروغ گو مي نامند وپيامبري آنها را تکذيب مي کنند و زمانيکه پيامبران به تشريح آنچه از عالم واقع دريافته اند مي پردازند آنها را مجنون وديوانه قلمداد کرده و نظرات آنها را ناشي از جن زدگي مي شمارند.در هنگامي که پيامبران براي اثبات نظرات خود معجزه و کرامات ارائه مي دهند آنها را جادوگر و ساحر نام مي گذارند وپيامبر اسلام را نيز شاعر مي پندارند. جالب است که در قرآن براي پاسخ به اين شبهه يکي از سوره ها به نام شعرا» نازل شده است.در سوره انبياء آمده است:گفتند سخنان او از خوابهاي آشفته يا دروغ وافترا است که مي گويد جز اين نيست که او شاعر است وگرنه مانند پيامبران گذشته عمل مي کرد و در سوره صافات و طوروالحاقه به همين مضامين اشاره هاي مختلفي شده است و در نهايت خدا مي فرمايد ما به او شعر نياموختيم و شعر شايسته او نيست اين کتاب جز اندرز و قرآني روشنگر نيست. به هرحال حرف آقاي گنجي و ديگران هيچ تازگي ندارد ريشه اين حرف ها درنفسا نيت غير مومنان و تحريکات شيطان در نفوس آنهاست و اين کهنه شيوه شيطان است که براي مبارزه با انبيا» و دين خدا بکار مي برد به عبارت ديگر يکي از معجزات قرآن پرده برداري از اين کهنه شيوه شيطان در تقابل با انبياست.بي سوادي آقاي گنجي آنچنان روشن است که حتي او نتوانسته با مراجعه به کتب تفسير از جمله الميزان متوجه شود که کلمه قلب به معني عضو صنوبري و مادي نيست و آنچنان آماتور و ابتدايي براي اثبات ادعاي خود استدلال کرده که موجب استهزا» وي است.روشي که او درپيش گرفته است به زودي بايد منتظر افاضات و رشحات جديد ايشان در باب انکار الوهيت خداوند باشيم و شايد هم به ادعاي الوهيت خود نيز برسد چرا که مطالعه تاريخ چنين اشخاصي، نشان مي دهد که در نهايت به انکار الوهيت ذات باري و ادعاي الوهيت خود منتهي مي شود. آنچنانکه گفته شد ريشه اين کج انديشي و تفکر تقابل با دين و پيامبران،مسايل نفساني و بي سوادي است و چه زيبا مولانا از اين سروريشه پرده برداشته است.قوم نوح از مکر تو در نوحه انددل کباب و سينه شرحه شرحه اندعاد را تو باد دادي در جهاندرفکندي در عذاب و اندهاناز تو بود آن سنگسار قوم لوطدرسياه آبه زتو خوردند غوطمغز نمرود از تو آمد ريختهاي هزاران فتنه ها انگيختهعقل فرعوني ذکي فيلسوفکورگشت از تو نيابيد او وقوفبولهب هم از تو نا اهلي شده بوالحکم هم از تو بوجهلي شدهنتيجه اينکه هرکس که سير مسلماني را به درستي طي نکرده باشد و از ايمان لازم بهره مند نباشد،زمينه کفرش فراهم است و اگر گرفتار کيش شخصيت هم باشد و بناي نام آوري داشته باشد تا مرز ادعاي الوهيت پيش مي رود و مصداق" خود مسلمان ناشده کافر شده" مي گردد.جمهوري اسلامي: الزامات اجراي قانون هدفمندي يارانه ها«الزامات اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلمي است كه در آن مي‌خوانيد؛طرح هدفمندسازي يارانه ها سرانجام پس از فراز فرودهاي طولاني و بحث هاي فراوان در شوراي نگهبان به تصويب رسيد و به اين ترتيب حركتي كه از تابستان سال گذشته با جمع آوري اطلاعات اقتصادي ايرانيان رسما آغاز شده بود در ماه هاي پاياني سال جاري نام قانون به خود گرفت و بنابر سخنان مسئولان دولتي تقريبا از ابتداي ارديبهشت ماه سال 89 اجراي آن كليد خواهد خورد .اين طرح در طول دو سال گذشته موافقان و مخالفان فراواني داشته و هنوز هم با وجود تصويب آن و تبديل شدن به قانون لازم الاجرا برخي از اين مخالفتها ادامه دارد.اما در اين برهه زماني و باتوجه به شرايط كشور و وضعيت اقتصاد جهان به نظر مي رسد تاييد اين طرح در شوراي نگهبان و ضرورت اجراي آن از سوي دولت به همان شكل مصوب به عنوان قانوني كه تمامي ايرانيان نسبت به آن بايد تعهد التزام و البته حق برخورداري داشته باشند نوع جديدي از نگرش تعامل و اظهارنظر را در مورد قانون هدفمندي يارانه ها ايجاب مي كند. به ديگر سخن تمامي ما اعم از موافق مخالف و منتقد اين قانون بايد اين واقعيت را به ياد داشته باشيم كه وقتي پيشنهادي تمام مراحل قانوني خود را پشت سر گذاشت و به اين ترتيب به يك قانون تبديل شد احترام التزام و اجراي آن براي تمامي ايرانيان مسئوليتي ملي است كه نبايد و نمي توان به بهانه داشتن انتقاد به اين قانون از زير بار آن شانه خالي كرد. نكته مهم اين است كه شروط سه گانه احترام التزام و اجرا مسائلي هستند كه تمامي اشخاص حقيقي و حقوقي كه قانون اساسي را پذيرفته اند بايد نسبت به آنها در قبال همه قوانين از جمله قانون هدفمندسازي يارانه ها متعهد باشند. از اين رو همانگونه كه از مردم انتظار مي رود در اجراي اين قانون همراهي داشته باشند از نهاد و دستگاه هاي حاكميتي خصوصا دولت به عنوان پيشنهاد دهنده و مجري اين قانون توقع مي رود كه خود را به تمامي مواد آن ملزم و متعهد بداند.برهمين مبنا به نظر مي رسد مردم نخبگان و مجريان به عنوان سه ضلع نقش آفرين در فضا اجراي اين قانون بايد به الزامات ذيل توجه كافي و وافي داشته باشند :الف مردم بي ترديد اجراي قانون هدفمندي يارانه ها پيامدها و دشواريهاي فراواني براي عموم مردم ايران خصوصا طبقات ضعيف به دنبال دارد كه با وجود تمام تمهيداتي كه دولت انديشيده و يا از اين پس خواهد انديشيد اين دشواريها دست كم در كوتاه مدت گريبان تمامي ايرانيان را خواهد گرفت.با اين حال هيچ يك از كارشناسان و نظرات تخصصي در حوزه اقتصاد نسبت به اصل اجراي اين برنامه و پيامدهاي مثبت آن در بلند مدت ترديدي ندارند. از اين رو بايد از مردم خواست با وجود تمام دشواريها و معضلات در اجراي اين طرح به دولت كمك كنند تا ضمن تخفيف اين دردها افقهاي روشن تري پيش روي نسلهاي آينده ايران نمايان شود.البته نبايد از اين نكته غافل شد كه انتظار چنين همراهي و همكاري از مردم نيازمند بسياري تمهيدات و اصلاح رفتارها از سوي مجريان است . مردم براي اينكه دشواريهاي اجراي اين قانون را تحمل كنند بيش از هر چيز نيازمند و خواستار صداقت و يكرنگي مجريان با خود هستند از اين رو پرهيز از در ميان گذاشتن تمام ابعاد اجراي هدفمندي يارانه ها عدم ترسيم شرايط محتمل راندن منتقدان دلسوز با بهانه اخلال و... رفتارهايي است كه مجريان بايد به شدت از آن پرهيز كنند.همدلي و يكرنگي ملت و حكومت در دوران دشوار جنگ تحميلي و كنار آمدن با شرايط دشوار اقتصادي آن دوران كه بي ترديد محصول صداقت كل حاكميت با مردم در سايه درايت يكدلي و محرم دانستن مردم از سوي امام خميني (ره ) بود الگوي بسيار موفقي براي مجريان قانون هدفمندي يارانه ها خواهد بود.ب نخبگان باوجود افزايش دايره نفوذ رسانه ها در جهان امروز هنوز هم جامعه شناسان فراواني بر نقش گروه هاي پيشرو و نخبگان در سمت و سو بخشيدن به افكار عمومي تاكيد دارند. از اين رو از نخبگان كشور خصوصا اساتيد كارشناسان و فعالان اقتصادي انتظار مي رود با كنار گذاشتن انتقاداتي كه نسبت به اصل طرح داشته و دارند از اين پس با نگاهي تيزبينانه منتقد و البته همراه مجريان قانون هدفمندي يارانه ها را در اجراي كم نقص كم هزينه و صحيح اين قانون ياري كنند چرا كه مرحله انتخاب ميان اجرا يا عدم اجراي اين برنامه سپري شده و اكنون نحوه اجرا از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.ج مجريان در اين ميان نقش مجريان قانون هدفمندي يارانه ها از سايرين حساس تر است . در مورد زير و بم كارشناسي و اقتصادي اين طرح تاكنون بسيار گفته شده آنچه در اين مرحله مهم است فضاسازي لازم براي پياده كردن است.همانگونه كه گفته شد صداقت و يكرويي با جامعه در مورد پيامدهاي هدفمندي يارانه ها شاه كليد موفقيت آن به حساب مي آيد و اين همان حلقه مفقوده اي است كه مجريان و پيشنهاد دهندگان تا اكنون از آن غفلت كرده اند. تا به امروز هرچه از زبان مجريان و مدافعان شنيده شد آينده بسيار خوبي است كه اجراي آن براي همگان به ارمغان مي آورد اما كمتر شاهد آن بوده ايم كه به صورتي شفاف روشن و همه فهم به مردم در مورد مشكلات اجراي اين طرح هم توضيحاتي ارائه شود. حق اين نيست كه اگر دولت همه فهم بودن بودجه هاي سالانه و برنامه هاي توسعه اي را يكي از ويژگي هاي اين اسناد مي داند بايد به همين سياق تمام ابعاد و پيامدهاي مثبت و منفي اجراي قانون هدفمندي يارانه ها را براي مردم تبيين و تشريح كند به طور قطع با اين شيوه نه تنها واكنش منفي از سوي مردم بروز نمي كند بلكه پيشبرد برنامه ها آسان تر خواهد شد.نكته ديگر بالا بردن آستانه تحمل در شنيدن انتقادات و يا راه حلهايي است كه از سوي كارشناسان ارائه مي شود. مجريان قانون هدفمندي يارانه ها بايد بپذيرند كه برخورداري از خرد جمعي و نقطه نظرات كارشناسان و اساتيد حوزه اقتصاد در رابطه با اين طرح حساس نيازمند آستانه پذيرش بالا و قابليت بكارگيري اين ديدگاه ها است . اين تحمل پذيري البته شامل رسانه هاي جمعي و ارباب جرايد و مطبوعات نيز مي شود.و مسئله آخر اينكه بالا بردن سطح توقع جامعه از اين قانون بزرگترين آسيبي است كه در كمين اين طرح ملي است . بي ترديد اقتصاد ايران با مشكلات فراواني مواجه است كه برطرف كردن آنها مستلزم صرف زمان زيادي است و حل همه آنها از قانون هدفمندي يارانه ها ساخته نيست چرا كه اساسا تمام اين معضلات زائيده توزيع نادرست يارانه ها نيست از اين رو پافشاري بر اينكه با اجراي اين طرح تمام مشكلات كشور اعم از بيكاري فقر گراني فساد مالي رانت و... حل مي شود تنها به افزايش توقعات عمومي و طبيعتا شكست اين قانون مي انجامد.تهران امروز: رجحان «روبه‌رويي» بر «رويارويي»«رجحان روبه‌رويي بر رويارويي» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهارن امروز به قلم حسام‌الدين كاوهاست كه در آن مي‌خوانيد؛در پي التهابات نگران‌كننده چند ماهه اخير، نشانه‌هاي اميدواركننده‌اي از استيلاي آرامش بر فضاي سياسي كنوني و تلطيف اظهارات و گفته‌هاي كنشگران سياسي ديده مي‌شود.اينكه آرامش يافتن فضاي سياسي و در نيام شدن زبان‌هاي آخته و تافته بر رقيبان و مخالفان، نيازمند چه كوشش‌ها و پويش‌هايي بوده و هست، يك موضوع است و حفظ و تداوم آرامش و افزايش آن، نكته‌اي ديگر است.مثلي است معروف كه مي‌گويد: «حفظ يك پيروزي از كسب آن سخت‌تر است.» در اين مقام، اگر كسب آرامش پيروزي تلقي شود، بي‌گمان حفظ آن پيروزي و دستاورد، سخت‌تر و مهم‌تر مي‌شود.در واقع افكار عمومي تابعي از متغير گفتمان سياسي است؛ «نرم گفتاري» در عرصه سياست، «نرم رفتاري»‌در عرصه كنش‌هاي افكار عمومي را نيز در پي دارد. همين است كه حاكميت عقلانيت «نظام‌محور» مي‌تواند، چشم‌اندازهاي موجود را از تيرگي و غبارآلودگي به سوي روشني و شفافيت، رهنمون شود. رسيدن به ضرورت، امعان نظر به عقلانيت «نظام‌محور» در هر دو سوي طيف‌هاي رقيب، الزام‌آور مي‌نمايد. در چنين فضايي است كه تعادل، اعتدال و در نهايت عدالت امكان بروز و باليدن مي‌يابند و به منصه ظهور مي‌رسند.اميدها به تداوم و افزايش آرامش و تعادل رو به تزايد است، از آن رو كه نيروي تندروي، همچنان كه از نيروي رقيب مي‌كاهد، نيروي خويش را فرو مي‌هلد. گفتمان تندروي، گفتمان پيش يا پس رفتن اين يا آن طيف و جريان نيست، گفتمان اصطكاك و احيانا استهلاك است، اما گفتمان «عدالت» و «اعتدال»، گفتمان زايش و تزايد نيروها، گفتمان تجميع قوا و گفتمان در يك سو و صف قرار گرفتن نيروهاي درون‌گفتماني در برابر تهديدهاي احتمالي و بهره‌گيري مشترك و خردورزانه از فرصت‌هاي موجود و پيش رو براي تحكيم عقلانيت «نظام‌محور» است.با اين حال مي‌بايد تاكيد كرد كه به‌رغم روشن شدن تدريجي و بطئي افق‌ها و چشم‌اندازها، هنوز برخي مقاومت‌ها و اي بسا لجاجت‌ها بر سر راه روشني بخش حاكميت عقلانيت «نظام‌محور» مشاهده مي‌شود. «استيضاح» اينگونه مقاومت‌ها و لجاجت‌ها، خالي از فايده نيست. چه اين روشن‌طلبي در برابر «نهان روشي» برداشت‌هاي افراط‌گرايانه يا تفريط‌گرايانه‌اي است، كه پيش از آنكه به «نظام محوري» گفتارها و رفتارها پايبند باشند، در پي «صيد» هرچه بيشتر از «آب گل‌آلود» هستند. به عنوان مثال باور به اينكه «مناظره» و «گفت‌وگوي» رودررو مي‌تواند بخش‌هايي از گره‌هاي ناگشوده را بگشايد و به ايضاح درون‌گفتماني كمك كند و در اين ميان ثمره تعاطي ‌افكار و تضارب آرا را نصيب نظام و مردم سازد، مي‌بايد كنشگران را به سوي تشويق و ترغيب به گفت‌وگو سوق دهد، اما مخالفت و گاه ضديت با «گفت‌وگو» اگر فاقد استدلال و استعلال و تنها مبتني و متكي بر تهييج احساسات باشد، از بن و اساس، امري غيرعقلاني است؛ دست كم اينگونه رفتار با عقلانيت «نظام‌محور» در تضاد و تعارض است.آري، كنشگران به جاي آنكه به گفتمان كين‌توزانه و پرخاشگرانه روي آورند، مطلوب است كه آرا و انديشه‌ها، مواضع و ديدگاه‌هايشان را به آزمون قبول يا رد داوران (در اينجا افكار عمومي) بگذارند.فرصت گفت‌وگو و مناظره، فرصت بي‌بديلي است. فارغ از هرگونه خشونت زباني يا رفتاري مي‌توان حريف را به رقابت طلبيد و اين رقابت مي‌بايد مبتني بر باور و اعتقاد به بينش «نظام‌محور» كنشگران باشد. آرامش رخ مي‌نمايد، گرچه آرام و بطئي، اما درست به علت همين آرام و بطئي روي دادن آن است كه مي‌توان به پايدار بودن آن نيز اميد بست و مهم‌تر كور شدن چشم دشمن كه چشم فتنه است و خواب پريشاني ملتي را مي‌ديد اما «پريشان» خواب مي‌ديد. اين مهم است و از آن نكته‌هاست كه مي‌بايد به تفصيل بدان پرداخت، اما اجمالا روبه رو نشستن و گفت‌وگو را بر رويارويي ارجح بدانيم و آن را ارج نهيم.دنياي اقتصاد: برنامه هسته‌اي و تفرق جهاني«برنامه هسته‌اي و تفرق جهاني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي‌خوانيد؛مذاكرات گروه 1+5 كه براي بررسي پرونده هسته‌اي ايران تشكيل شده بود، بدون نتيجه‌ پايان يافت. آمريكايي‌ها اميدوار بودند در اين مذاكرات، اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل را به تشديد تحريم‌هاي ايران متقاعد كنند؛اما چنين نشد. از چند روز مانده به اجلاس نيويورك، تقريبا معلوم بود كه وحدت بين‌المللي عليه ايران شكل نخواهد گرفت. چيني‌ها با ابراز صريح اين موضع كه زمان براي وضع تحريم‌هاي تازه عليه ايران مناسب نيست، نماينده‌اي به اجلاس نفرستادند و نماينده خود را در سازمان ملل مامور شركت در مذاكرات كردند. روس‌ها نسبت به گذشته موضع سختگيرانه‌تري عليه ايران اتخاذ كردند و چهار قدرت غربي (آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان) مواضع سختگيرانه هميشگي خود را تكرار كردند.در واقع مانع اصلي تشديد تحريم‌هاي ايران، فعلا چين است. در گذشته روسيه هم خواستار انعطاف بيشتر در برابر ايران بود؛ اما پس از تعديل برنامه‌هاي نظامي آمريكا در اروپاي شرقي، رهبران مسكو تا حدودي به سوي چهار قدرت غربي گراييدند و بار مخالفت جدي با وضع تحريم‌هاي تازه عليه ايران به دوش چين افتاد. چيني‌ها براي دفاع از ايران انگيزه‌هاي نيرومندي دارند.در وهله نخست، نزديك شدن روسيه به اردوگاه غرب در يك دهه اخير و به ويژه عضويت اين كشور در جامعه كشورهاي صنعتي (گروه هفت سابق و گروه هشت كنوني) براي چيني‌ها قدري حقارت‌بار بوده است. چين در عين حال كه به لحاظ حجم توليدات، اكنون دومين اقتصاد جهان پس از آمريكا به شمار مي‌رود، هنوز كشور توسعه يافته صنعتي تلقي نمي‌شود.وضع روسيه هم چندان بهتر از چين نيست؛ اما به هر حال قرابت روسيه با الگوهاي اقتصاد غربي بيش از چين است.نفوذ روسيه در اروپا هم مزيد بر علت شده و غرب، اين كشور را بيش از چين، جدي تلقي كرده است. علاوه بر اين ملاحظات بين‌المللي، چيني‌ها براي شركت‌نكردن در طرح‌هاي فشار بر ايران، انگيزه نيرومند ديگري هم دارند. حجم تجارت ايران و چين كه از زمان انقلاب ايران تا يك دهه پيش، همواره كمتر از 600 ميليون دلار بود، در يك دهه اخير رو به افزايش گذاشته و بيش از 20 ميليارد دلار شده است. به همين علت براي چيني‌ها حفظ ثبات در ايران اهميت زيادي دارد.آمريكايي‌ها شايد بتوانند به چيني‌ها هم وعده مشوق‌هايي بدهند و آنان را به تقابل با ايران بكشانند؛ اما در حال حاضر با توجه به هزينه‌هاي فزاينده دولت آمريكا در افغانستان و عراق و كسري بودجه و تعهدات تامين اجتماعي در داخل و ايضا دست برتر چين در ترتيبات امنيتي شرق آسيا، بعيد است آمريكا متاعي براي اغوا كردن چين در اختيار داشته باشد.تنها اهرم‌هاي موثر آمريكا براي تغيير رفتار چين، اول وضع حقوق




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 592]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن