تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796900302




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سازمان وكالت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سازمان وكالت
سازمان وكالت منبع:ماهنامه موعود گفتگو با دكتر محمدرضا جباري اشاره:حجت‌الاسلام محمدرضا جباري داراي تحصيلات حوزوي (در حد خارج) و دانشگاهي (دكتراي علوم قرآن و حديث) و عضو هيئت علمي مؤسسة آموزشي ـ پژوهشي حضرت امام خميني(ره) مي‌باشد. از ايشان آثار متعددي تا كنون به چاپ رسيده است كه از آن جمله مي‌توان به كتاب ارزشمند سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمه(ع) (در دو جلد) اشاره كرد كه در سال 1383 به عنوان آثار برگزيدة «كتاب سال ولايت» و نيز «كتاب سال حوزه» انتخاب شد. از ديگر آثار مهدوي اين مؤلف محترم مي‌توان به كتاب تاريخ عصر غيبت (كه به همراه سه تن از دوستانشان به رشتة تحرير درآمده است.) و نيز مقالاتي نظير: «نقش و جايگاه توقيعات در عصر غيبت صغري» ـ كه رتبة اول مطبوعات علوم اساسي را در سال 1382 احراز نمود ـ اشاره كرد.با توجه به اهميت موضوع سازمان وكالت و ضرورت آشنايي خوانندگان موعود با آن براي انجام گفت‌وگويي صميمانه به خدمتشان رفتيم، كه توجه شما را به آن جلب مي‌كنيم.ابتدا لازم مي‌دانم تشكر كنم از تشريف‌فرمايي شما و توجهي كه به بحث سازمان وكالت فرموديد.عنوان «سازمان وكالت» ناظر بر تشكيلاتي است كه در نيمة دوم عصر ظهور ائمه(ع) توسط حضرت امام صادق(ع) پايه‌گذاري شد. تا آنجايي كه منابع كهن ـ به خصوص كتاب الغية شيخ طوسي گزارش مي‌كنند، از زمان امام صادق(ع) افرادي به عنوان «وكيل» و نمايندة ائمه(ع) با اهداف خاصي انتخاب و راهي مناطق مختلف شيعه‌نشين مي‌شدند. هر چند اين جريان درعصر امام صادق(ع) به شكل محدودي پايه‌ريزي شد و طبيعت هر جريان كلان هم به همين صورت است كه ابتدا به صورت محدود شروع مي‌شود و با پيدايش زمينه‌ها كم‌كم رشد مي‌كند. مرحوم شيخ طوسي حدود 5 يا 6 فرد را به عنوان وكلا و نواب امام صادق(ع) نام مي‌برد كه احتمالاً تمامي وكلا نيستند.در زمان امامان معصوم(ع) قبل از امام صادق(ع) گرچه مأموريت‌هاي محدودي به بعضي از شيعيان واگذار مي‌شده يا در دوره خلافت ائمه(ع) كساني به عنوان والي به مناطقي فرستاده مي‌شدند، ولي جرياني به اين شكل كه افرادي را با نام وكيل بفرستند وجود ندارد.ما نام اين مجموعه را سازمان وكالت گذاشتيم. به دليل اينكه وكلاي امامان معصوم(ع) از زمان امام صادق(ع) يك مجموعة متشكل بودند و با يكديگر ارتباط داشتند و با رهبر سازمان كه ائمه(ع) هستند نيز ارتباط داشتند و در رده‌هاي مياني مسئوليني داشتند كه از آنها به عنوان «وكلاي ارشد» نام برده مي‌شود كه ايشان معاونان ائمه(ع) در رهبري سازمان بوده‌اند. نمونه‌هايي هم براي اين مورد وجود دارد كه در كتاب به آنها اشاره شده است؛ مثلاً شخصي خدمت امام مي‌رسد تا اموالي را به ايشان تحويل دهد و امام نمي‌پذيرد و مي‌فرمايد به «مفضل‌بن‌عمر» تحويل شود و او را واسطه قرار مي‌دهد و هر چه به زمان غيبت صغري نزديك مي‌شويم اين مورد بيشتر نمود پيدا مي‌كند. مانند «عثمان‌بن‌ سعيد عمري» كه در رأس اين سازمان قرار مي‌گيرد و امام او را واسطة خود و اين سازمان قرار مي‌دهد.اين سازمان داراي برنامه بوده است و حدود قلمرو، وظايف و مسئوليت‌هاي مشخصي داشته‌اند. حتي گاهي بعضي از وكلا در قلمرو وكيل ديگر دخالت مي‌كرده‌اند و امام ايشان را از اين كار باز مي‌داشته‌اند. براي مثال، امام نامه‌اي به دو نفر از وكلاي خود كه يكي از ايشان «ايوب‌بن‌نوح» بوده است مي‌نويسد و ايشان را از دخالت در محدوده يكديگر باز مي‌دارد و از نامة ايشان اين‌طور استنباط مي‌شود كه هر كدام از شما اگر به آنچه كه وظيفة شماست عمل كند هم براي حفظ خودتان بهتر است و هم براي حفظ ما و مجموعة شيعه. يا اگر وكيل امام در منطقه‌اي از دنيا مي‌رفت براي او جايگزين تعيين مي‌شد. نامه‌هايي هم در همين زمينه وجود دارد كه امام براي مردم و رهبران منطقه‌اي نوشته است و مي‌فرمايد فلان شخص كه نمايندة من بود از دنيا رفت و شخص ديگري را به جاي او گمارده‌ام كه اعزام خواهد شد.به اين ترتيب، با توجه به ويژگي‌هايي كه براي سازمان برمي‌شمرند و نيز شرايط آن زمان مي‌توانيم عنوان «سازمان» را بر اين مجموعه بگذاريم.اگر كسي سيرة ائمه اطهار(ع) را صرف نظر از كاري كه در قالب سازمان وكلا انجام مي‌داده‌اند مطالعه كند به اين نگرش مي‌رسد كه فعاليت ائمه(ع) به كارهاي فرهنگي خلاصه مي‌شود و در مسائل سياسي تقيه مي‌كرده‌اند و نعوذبالله حتي منفعل عمل مي‌كرده‌اند. اما وقتي با چنين سازمان بزرگي مواجه مي‌شويم كه با وجود محدوديت‌هاي بسياري كه در طول تاريخ وجود داشته است و شواهد زيادي كه از بين رفته است، از عصر امام صادق(ع) تا غيبت صغري حدود نود نام در تاريخ وجود دارد كه با دلايل و شواهد تاريخي مي‌توان نتيجه گرفت از وكلاي ائمه(ع) هستند.دليل ايجاد و راه‌اندازي سازمان وكالت از سوي ائمه معصومين(ع) چه بوده است؟دوري مناطق شيعه‌نشين از ائمه(ع) و گسترش اين مناطق دليل عمدة راه‌اندازي اين سازمان بوده است، هرچند ائمه(ع) به وسيلة راه‌اندازي اين سازمان و عادت دادن مردم به ارتباط غيرمستقيم با امام، آرام آرام شيعيان را آمادة عصر غيبت كرده‌اند و به همين جهت هر چه ما به عصر غيبت صغري نزديك‌تر مي‌شويم مشاهده مي‌كنيم ارتباط مستقيم ائمه با مردم كمتر مي‌شود.ساختار تشكيلاتي و نحوة عملكرد وكلا در اين سازمان به چه صورت بوده است؟براي اين سازمان يك شكل هرمي مي‌توان تصور كرد كه در رأس اين هرم امام معصوم(ع) به عنوان «رهبر سازمان» و در قسمت‌هاي مياني هرم وكلاي ارشد قرار دارند كه نقش‌هاي برجسته‌اي دارند و گاهي از ايشان به عنوان «باب» تعبير شده است و در منابع تحليلي ما كمتر به بحث باب توجه شده كه شايد يكي از علت‌هاي آن سوءاستفاده‌هايي است كه از اين مسئله شد. در اين كتاب به اين مسئله عنايت خاصي شده است؛ چون بعضي از اين افراد وكلاي ائمه(ع) نيز بودند و به عبارت ديگر در برخي از برهه‌ها مانند غيبت صغري، باب‌هاي حضرت حجت(ع) رهبري سازمان را به عهده داشتند. در قسمت‌هاي پاييني نيز وكلاي معمولي ائمه(ع) يا وكلاي ساكن در مناطق مختلف شيعه‌نشين قرار دارند.چه اصول و ضوابطي بر رفتار اعضاي اين سازمان حاكم است؟اصولي بر عملكرد اين سازمان حاكم است كه از جمله مهم‌ترين اين اصول، اصل «تقيه» و نهان‌كاري بوده است. حتي گاهي اگر بعضي از وكلا خلاف اين اصل عمل مي‌كرده‌اند مورد عتاب قرار مي‌گرفته‌اند. از جمله اين موارد در عصر حضرت امام عسكري(ع) است كه ايشان مأموريتي به يكي از وكلا مي‌دهد، و او خلاف تقيه عمل مي‌كند و مورد مؤاخذة امام قرار مي‌گيرد.يكي ديگر از مسائل اين سازمان بهره‌گيري از ابزارهاي ارتباطي مناسب است چون يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي اين سازمان نقش ارتباطي آن بوده است. يكي از مهم‌ترين راه‌هاي ارتباطي، نامه و مكاتبه با امام معصوم(ع) بوده است. ارتباط حضوري هم بوده است؛ كه غالباً خود وكلا با امام ملاقات مي‌كردند. گاهي هم ارتباط به وسيلة پيك صورت مي‌گرفته است البته در موارد نادري هم ارتباط به روش خرق عادت گزارش شده است.انتخاب عضو براي اين سازمان صرفاً توسط خود امام معصوم(ع) صورت مي‌گرفته است و اين موضوع دقت ائمه(ع) و حساسيت اين مطلب است و امام اين انتخاب را اعلام مي‌كرد يعني نامه‌اي به افراد شاخص و شناخته شده در آن منطقه مي‌فرستاد و اين مسئله را مطرح مي‌فرمود.نكتة ديگر نظارت امام بر رفتار وكلا و همچنين رفتار شيعيان با وكلاست. براي مثال در «نيشابور» با نمايندة حضرت امام حسن(ع) - ابراهيم بن عبده - بدرفتاري مي‌شود و آن حضرت نامة عتاب‌آميزي به عموم شيعيان نيشابور مي‌نويسد؛ و يا گاهي لازم بوده است وكلا از خطر مصون بمانند. نمونة جالبي درعصرغيبت صغري وجود دارد كه دستگاه حكومت عباسي تصميم مي‌گيرد وكلاي حضرت مهدي(ع) را شناسايي كند و عده‌اي جاسوس را نزد كساني كه احتمال مي‌دادند از وكلا هستند مي‌فرستند كه توقيعي از طرف امام به وكلا صادر مي شود كه يكي از اين وكلا «احمدبن‌محمدبن‌جعفرفغان‌قمي» است كه وكيل برجسته‌اي در اين زمان است و محضر نائب اول و دوم را نيز درك كرده است و دستور داده مي‌شود از اين به بعد از دريافت وجوه شرعي و ارتباط به عنوان وكيل خودداري كنند و يكي از اين جاسوس‌ها به ملاقات احمدبن جعفر مي‌رود و مي‌گويد من يك سري وجوه شرعي دارم كه مي‌خواهم به امام تقديم كنيد و ايشان اين فرد را رد مي‌كند. بعد از مدتي هم كه رفع خطر مي‌شود مجدداً از طرف امام دستور مي‌رسد كه به كار خود ادامه دهيد.نظارت دقيق ائمه(ع) باعث شد كساني كه مي‌خواستند به گونه‌اي به اين سازمان ضربه بزنند نتوانند كاري از پيش ببرند.متأسفانه با توجه به بررسي‌هاي انجام شده تعداد 14 نفر هم وجود داشتند كه سابقة وكالت دارند ولي به خاطر طبع ذلت‌پذير بشريشان منحرف شدند و به فساد گراييدند و به مجرد اينكه اينها راهشان را عوض كردند مقابلة امام نيز شديدتر شد، نمونه‌اش وكيل امام هادي(ع)‌ به نام «فارس‌بن‌حاتم‌بن‌ماهوية‌قزويني» است كه وقتي اين فرد منحرف مي‌شود، شروع به اختلاس اموال سازمان وكالت مي‌كند و امام(ع) به طور محدود به بعضي از شيعيان خبر مي‌دهد و آنها را بر حذر مي‌دارد و همين‌طور اين انحراف ـ كه صرفاً مالي هم نبوده و از جهت گفتار و اعتقاد هم بوده است ـ بيشتر مي‌شود تا جايي كه با يكي از وكلاي راستين حضرت به نام «علي‌بن‌جعفر» برخورد مي‌كند، امام نيز به مقابلة خود شدت مي‌بخشد و توقيع عمومي صادر مي‌كند و شيعيان را از ارتباط با اين فرد برحذر مي‌دارد و وقتي اين فرد به راه خود اصرار مي‌ورزد، امام حكم قتل او را صادر مي‌كند كه از نمونه‌هاي معدود تاريخي است كه امام حكم قتل يكي ازشيعيان را كه منحرف مي‌شود صادر مي‌كند. و اين حكم توسط «جنيد» اجرا مي‌شود و امام وعدة بهشت را به جنيد مي‌دهند و معروف به «جنيد قاتل فارس» مي‌شود.كار ديگري كه ائمه(ع) در اين تشكيلات به عنوان رهبر سازمان انجام مي‌دادند برخورد با مدعيان دروغين وكالت يا بابيت است. به جز «شلمقاني» كه وكيل بود و ادعاي بابيت كرد حدود 15 نفر ديگر هستند كه ادعاي بابيت براي امام كرده‌اند كه اكثراً درعصر غيبت صغري است، و ائمه(ع) كذب ادعاي اين افراد را به جامعة شيعه اعلام كرده‌اند و حتي دستور به لعن اين افراد داده‌اند.نحوة پراكندگي وكلا در شهرهاي مختلف به چه صورت بوده است آيا امام در هر شهري وكيلي داشته‌اند و يا اين تقسيم به صورت منطقه‌اي بوده است؟حدود چهار ناحية كلي وجود دارد كه يكي «ناحية جزيرة‌العرب» است كه شامل مكه، مدينه، يمن و بحرين مي‌شود و ديگري «ناحية عراق» كه شامل 7 شهر كوفه، بغداد، سامرا، مدائن و نواحي اطراف آن و منطقة واسط و بصره و منطقة نصيبين و موصل و «ناحية شمال آفريقا» يعني مصر و مغرب و «ناحية ايران» كه بسيار متنوع است؛ مهم‌ترين مناطق آن عبارتند از: منطقة قم، آبه و ري، قزوين، همدان، دينه‌ور و قرميسين ـ كه نام دو منطقه در نزديكي كرمانشاه است ـ آذربايجان، اهواز و بالاخره خراسان و ماوراءالنهر كه شامل مناطق بيهق (سبزوار)، نيشابور، مرو، بلخ، كابل، سمرقند، كش و بخارا مي‌شود. به نظر مي‌رسد تقسيم وكلا براي حضور در مناطق مختلف، به اعتبار محدودة جغرافيايي است كه در آن زمان وجود دارد. اگر به گستردگي حضور وكلا در اين مناطق توجه كنيم بيانگر نقش مهم اين سازمان و چگونگي رهبري جامعه توسط ائمه(ع) است.آيا تنها وظيفه‌اي كه بر عهدة وكلا بوده ارتباط با امام است و يا فعاليت ديگري هم داشته‌اند؟الزاماً وكلاي ائمه(ع) از ميان اصحاب عالم ائمه برگزيده نمي‌شدند چون افرادي از اصحاب ائمه وجود دارند كه بسيار عالم بوده‌اند ولي نامشان به عنوان وكيل ذكر نشده است. به عنوان نمونه در عصر امام صادق(ع)‌ شايد يكي از برجسته‌ترين اصحاب «زرارة‌بن‌اعين» است ولي نام او به عنوان وكيل ذكر نشده است. در آن زمان هم مثل امروزه وكالت يك حالت اجرايي داشته نه عملي. وكيل ايجاد كنندة خط ارتباطي (شيعيان) با امام بوده است. البته منافاتي ندارد كه فردي وكيل امام باشد؛ و عالم هم باشد مانند «مفضل‌بن‌عمر» كه وكيل امام جعفر صادق(ع) و امام موسي كاظم(ع) بوده است، يا «يونس‌بن‌عبدالرحمن» كه حتي امام بعضي از شيعيان را به ايشان ارجاع مي‌داد تا مسائل خود را از ايشان بپرسند و يا «عبدالرحمن‌بن حجاج» كه وكيل زمان امام جعفر صادق(ع) تا امام جواد(ع) مي‌باشد. اما در وكالت، امام به دنبال توانايي اجرايي و قدرت مخفي‌كاري افراد است. براي مثال در مورد «حسين‌بن روح نوبختي» وقتي او به واسطة نائب دوم به عنوان نائب حضرت انتخاب مي‌شود، مردم به يكي از رجال برجستة شيعه در آن عصر مي‌گويد با توجه به جايگاه علميتان چرا شما انتخاب نشديد و ايشان مي‌فرمايد؛ آنها خودشان بهتر مي‌دانند چه كسي را انتخاب كنند و مي‌گويد اگر امام عصر زير عباي حسين‌بن روح پنهان شده باشد و او را با قيچي تكه‌تكه كنند عباي خود را كنار نمي‌زند كه ايشان را نشان بدهد، ولي معلوم نيست من چنين توانايي داشته باشم و اين مطلب نشان مي‌دهد كه يكي از مهم‌ترين ويژگي‌ها قدرت پنهان‌كاري است. قدرت برقرار كردن ارتباط با مردم يكي ديگر از ويژگي‌هاي وكلاست. با توجه به مقدمه‌اي كه عرض شد نبايد انتظار داشته باشيم وكلا در مناطق شيعه‌نشين نقش علمي ايفا كرده باشند بلكه ايشان بيشتر نقش اجرايي داشته‌اند، البته احتمال دارد جواب سؤالاتي را كه مي‌دانسته‌اند پاسخ دهند و نقش ارتباطي داشته‌اند؛ به اين صورت كه سؤالات را به صورت مكتوب يا شفاهي به امام مي‌داده‌اند و جواب را باز مي‌گردانده‌اند. يا وجوهات شرعي را دريافت مي‌كرده‌اند و پاسخ امام را به مردم مي‌رسانده‌اند.لطفاً در مورد نقش نمايندگان امام(ع) در امور مالي توضيح بفرماييد.يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي وكلا نقش مالي آنهاست. اين نقش آنقدر مهم است كه بعضي تنها وظيفة سازمان وكالت را اين نقش دانسته‌اند. چون در اين زمان شيعه بايد واجبات مالي خود را ادا مي‌كرده است؛ زكات، خمس، نذورات و صدقات بايد تحت يك سازماندهي جمع‌آوري مي‌شده است تا در مسير خود مصرف شود. يكي از بزرگان مي‌فرمودند حضرت امام صادق(ع) يك مؤسسه خيريه تشكيل داده بودند و مسئولش يكي از وكلا به نام مفضل‌بن‌عمر بود و امام به او فرموده بود هر جا بين شيعيان اختلافي وجود داشت كه با اين مال مي‌توان آن را حل كرد، با اين اموال آن مسئله را حل كن و نگذار آنها به حكام مراجعه كنند. براي نمونه دو نفر از شيعيان كه يكي «ابوحنيفه صاحب‌الحاج‌نون» بوده و ديگر داماد او كه با هم اختلاف مالي پيدا مي‌كنند و فضل‌بن عمر چند صد دينار مي‌دهد و اين اختلاف را برطرف مي‌كند. مصارف ديگري مانند تأمين مساكين و تأمين سازمان وكالت مثلاً ائمه به بعضي از وكلاي خود مستمري پرداخت مي‌كرده‌اند. يكي ديگر از مسائل رسيدگي به امور «موقوفات» است و از ديگر مصارف اين وجوهات بر ضد حكومت عباسي بوده است؛ رهبري شيعه براي تأمين عزت شيعه و اينكه شيعه مجبور نشود براي تأمين نيازهاي مالي خود خدمت به حكام جور عباسي كند اين اموال را به كار مي‌گرفته‌اند. براي تأييد اين مسئله مي‌توان مخالفت حكام عباسي را به ائمه اطهار در مورد جمع‌آوري اين اموال شاهد گرفت، چون اگر جمع اموال شيعه توسط امامان به وسيلة وكلا ضربه‌اي به خلفاي عباسي نبود نبايد اينقدر حساسيت نسبت به اين مطلب نشان مي‌دادند. در حالي‌كه در مواردي حاكمان به امامان اعتراض مي‌كرده‌اند؛ مثلاً در يك مورد هارون به امام كاظم(ع) اعتراض مي‌كند. اصولاً جمع اين اموال و قدرتمند شدن ائمه از نظر مالي ضربة بزرگي به حاكمان بوده است. آنها مي‌خواستند ائمه هميشه از نظر مالي در تنگنا باشند و اين سياست بعد از رحلت رسول اكرم(ص) و غصب فدك شروع شد. مثلاً خود هارون سعي مي‌كند امام كاظم(ع)‌از نظر مالي در تنگنا باشند و نقش مالي به نقش سياسي امام منجر مي‌شود.نقش ارتباطي يكي ديگر از نقش‌هاي مهم است كه در قالب مكتوبات و توقيعات انجام مي‌گرفته است. به خصوص در عصر غيبت صغري كه نامه‌هايي به صورت توقيعات مي‌آمده است، البته ارتباط حضوري هم بوده است.آيا اين وكلا غير از نمايندگي ائمه(ع) در امور مالي نيز نقشي داشته‌اند؟نقش علمي و ارشادي هم بسيار مهم است هرچند نقش اصلي ايشان علمي نيست و ارتباطي است. نمونه‌هايي وجود دارد كه وكلاي امامان، شيعيان را در امر امامت راهنمايي كرده‌اند. مثلاً در مورد امام جواد(ع) كه وكلا، شيعيان را در بغداد به امامت امام جواد(ع) راهنمايي مي‌كنند. 80 نفر شيعه در خانة عبدالرحمن‌بن حجاج جمع مي‌شوند براي تصميم‌گيري راجع به پذيرش امام جواد(ع) چون ايشان طفل بودند و براي شيعه پذيرفتن اين مسئله دشوار بود. نمونه‌هاي ديگري هم وجود دارد به خصوص در عصر غيبت صغري. گرچه شايد در نظر اوّل نقش سياسي وكلا به چشم نيايد چون قيام نكرده‌اند و... ولي اگر ايشان داراي نقش سياسي نبودند و ضربه‌اي به حكومت وارد نمي‌كردند چرا حكومت آنقدر نسبت به وجود وكلا حساس بود. براي نمونه متوكل، «علي‌بن جعفر هماني» را كه وكيل امام هادي(ع)‌ بود، دستگير مي‌كند و وقتي وزير متوكل مي‌خواهد واسطه شود تا او را آزاد كنند، متوكل حاضر نمي‌شود او را آزاد كند و دليل خود را بحث وكالت اين شخص بيان مي‌كند. يا در عصر غيبت صغري اگر اين سازمان صرفاً جنبه مالي داشت چرا بايد حكومت درصدد شناسايي وكلا برآيد.وكلا در حقيقت نقش يك سپر دفاعي را براي شيعيان و امامان معصوم(ع) داشته‌اند چون اگر وكلا نبودند شيعيان بايد مستقيماً مراجعه به امامان معصوم كنند و اين موضوع باعث مي‌شد هم امام به زحمت بيفتند هم شيعيان امام.هرچه به غيبت نزديك مي‌شويم نقش تمهيدي براي ورود شيعه به عصر غيبت بيشتر مي‌شود و نقش اجتماعي و نقش مبارزاتي بر ضد مدعيان دروغين بابيت و وكلا از طريق نامه‌هايي كه از طرف ائمه به ايشان مي‌رسيد اين مدعيان دروغين را به شيعه معرفي مي‌كردند و نقشة آنها را برملا مي‌ساختند.نقش سازمان وكالت در حفظ و بقاي شيعه تا چه اندازه است؟با توضيحاتي كه عرض شد روشن مي‌شود كه در عصر حضور ائمه(ع) و عصر غيبت وجود سازمان وكالت اجتناب‌ناپذير است، به خصوص در دوره‌هايي كه ارتباط ائمه با مردم محدود بوده است. شيعه در حقيقت مديون تلاش نسل‌هاي قبل خود و تمام نسل‌ها مديون تلاش‌هايي است كه درعصر ائمه(ع) صورت گرفته است. اگر در عصر غيبت صغري سازمان وكالت نبود، شيعه متحير و سرگردان مي‌شد و شيعه در اين زمان به دنبال وسيله‌اي براي ارتباط با امام است. بنابراين در بعضي از مناطق شيعه‌نشين ايران مانند منطقه «دينه‌ور» شيعيان فردي به نام «ابوالعباس» را به بغداد مي‌فرستند تا نائب حضرت را شناسايي كند چون تنها وسيلة ارتباطي شيعه با امام همين سازمان وكالت است و وقتي ما فعاليت‌هاي اين سازمان را براي حفظ دستاوردهاي شيعه و اميد دروني شيعه مشاهده مي‌كنيم نقش اين سازمان را و اهميت آن را درمي‌يابيم. در يك كلام مي‌توان گفت اگر سازمان وكالت نبود شيعه نبود به خصوص با توجه به دورة غيبت صغري كه باعث شد شيعيان با آمادگي وارد عصر غيبت كبري شوند. گاهي بعضي از نواب وسيلة پالايش روايات و احاديث مي‌شدند. براي نمونه حسين‌بن روح نوبختي نائب سوم حضرت حجت(ع) كتاب حديثي را كه از نظر اعتبار مشكوك بوده است را براي علماي قم مي‌فرستد تا آنها اين كتاب را بررسي كنند و ايشان بعد از بررسي گزارش مي‌دهند كه غير از يك حديث ساير احاديث اين كتاب صحيح است.از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد متشكريم.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن