تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796671690




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از هنر جنسی تا زندگی اشتراکی


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
در کشور هلند، یک کشیش کاتولیک، دو فرد هم جنس گرا را به عقد ازدواج یکدیگر درآورد و در توجیه این ازدواج گفت: این دو نفر از جمله افراد مؤمنی هستند که باید به آنان کمک کرد. «اسلام زن را به اوج عزت رساند، و بزرگ ترین خدمت را نسبت به جنس زن ارائه کرد. خدمت اسلام به زنان از دو ناحیه بود: اول، در روان شناسی زن و مرد اعجاز کرد. دوم، زنان را به حقوق انسانی شان آشنا نمود. از این رو، اسلام نهضتی را آغاز کرد که طی آن، احترام پدران را نزد دختران، و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد، اساس خانواده ها را متزلزل نکرد، زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزندان، بدبین نکرد، برای مردان مجرد و شکارچی اجتماع که دنبال شکار مفت می گردند، وسیله درست نکرد، زنان را از آغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پر مهر پدران و مادران، تحویل صاحبان مقام و ثروت نداد» اما بعد از صدر اسلام، آیا وضع به همان صورت باقی ماند؟ آیا در جهان معاصر و به ویژه عصر جدید در این باره و در این عرصه اتفاقی نیفتاده است؟ پاسخ این سئوال را پی می گیریم. ● نابودی ارزش مادری آنچه در دهه های گذشته، ارزش مادری را در غرب به شدت تقلیل داده، و بر آن، ضربه های مهلک وارد کرده، آثار و عواقب تکنولوژی جدید است. زیرا، اکنون دیگر، تعیین پیشاپیش جنسیت کودک، و حتی تعیین میزان هوش، قیافه و ویژگی های شخصیتی کودک در درون رحم، جنبه های عملی و عینی یافته است. پرورش نطفه در محفظه شیشه ای، خوردن چند قرص و مطمئن شدن از عدم حاملگی، رفتن به محل نگهداری جنین و خریدن جنین، هرگونه ارزش مادری کردن را از بین برده و یا لااقل کاهش داده است. با ادامه این روند و تشدید آن، دیری نخواهد پایید که تمام مفاهیم قراردادی درباره خانواده و مسئولیت های آن بیش از اکنون، درهم خواهد ریخت. به راستی، وقتی انسان غربی بتواند کودکان را در ظروف آزمایشگاه پرورش دهد، در مفهوم مادر شدن چه تغییرات عظیمی روی خواهد داد؟ زنان در صورتی که قرار باشد کودکان آزمایشگاهی بخرند و آن را بزرگ نمایند، از هاله افتخار و ستایشی که گرداگرد زن آبستن و مادر را فرا می گیرد، و در هنر و ادبیات شرق و غرب، به وفور دیده می شود، بی بهره خواهند شد. هایمن ویتزن روان پزشک معروف آمریکایی می گوید: اگر کودکی که در شکم زن است، مال او نباشد، بلکه از یک تخمک برتر و از زن دیگر، و یا حتی از یک ظرف کوچک مخصوص جنین، به رحم او تلقیح شده باشد، کیش و ستایش مادری چه می شود؟ نه تنها مفهوم مادری، بلکه مفهوم پدری هم مورد تجدید نظر اساسی قرار گرفته است. زیرا، وقتی زنی در رحم خود جنینی را می پرورد که در رحم زن دیگری بارور شده باشد، در این میان، کدام یک از این ها مادر محسوب می شوند و پدر آنها چه کسی است؟ چنانچه زن و شوهری جنینی را خریداری می کنند، در این صورت نقش والدین، تنها جنبه حقوقی پیدا می کند، نه جنبه زیستی! واقعاً اگر پدر و مادری حق خرید و فروش جنین های زنده را داشته باشند، این عمل به معنای بازگشت به شکل تازه ای از دوران برده داری است. (شوک آینده، آلوین تافلر، ترجمه حشمت اللَّه کامرانی، ص ۲۴۲) ● خانواده سیال در جامعه صنعتی غرب، توده های کارگر همواره آماده اند تا برای یافتن یا انجام کار به هر جا بروند، از سرزمین های بومی خود دل بکنند، و هر وقت لازم شد، نه همیشه، دوباره به خانه و کاشانه خود برگردند. به این وسیله، خانواده گسترده با تعداد فرزندان زیاد، جای خود را به خانواده هسته ای با تعداد کم فرزندان داده است، خانواده هسته ای، واحدی است ساده و دارای قابلیت انتقال بهتر و سریع تر، به آن دلیل که این خانواده ها، تنها از پدر، مادر و تعداد اندکی فرزند تشکیل شده و امروزه در تمام جوامع صنعتی به صورت الگو درآمده است. کم نیستند، خانواده هایی که در سیال کردن خانواده، یک گام دیگر به پیش برداشته اند و فرزند را از آن حذف کرده، آن را فقط به عناصر اصلی تشکیل دهنده که یک مرد و زن می باشد، محدودتر نموده اند. این گرایش در زوج های جوان بیشتر است. این ها فکر می کنند، چه ایرادی دارد که پس از آن که بازنشسته شدند، چند جنین بخرند و آنان را بزرگ نمایند. دو نفر زن و شوهر در خانوده هسته ای که از نظر شغلی با هم جور هستند، در مقایسه با خانواده های معمولی و گسترده قبلی، بهتر می توانند در میان دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی حرکت کنند و خود را با تغییرات شغلی و نقل مکان های پیوسته هماهنگ سازند. از این رو، به قول مارگارت مید جامعه شناس آمریکایی، در شرایط فراهم آمده فوق، وظیفه پدر و مادری فقط به تعداد اندکی از خانواده ها محول خواهد شد که کار اصلی شان پرورش کودکان است، و مابقی جمعیت یا پدر و مادرها برای اولین بار در تاریخ بشری، به حال خود رها می شوند تا به هر کاری که مایلند دست بزنند. جامعه غرب به این نکته اشاره دارد که چه عیبی دارد سیستمی به وجود آید که در آن والدین حرفه ای، وظیفه پرورش کودکان را بر عهده بگیرند، چون به هر حال، پرورش کودک مستلزم مهارت هایی است که به هیچ وجه، همگان از آن برخوردار نیستند، به این طریق، رابطه بیولوژیک والدین با فرزندان حذف و والدین حرفه ای جای آنها را می گیرند. البته مراد از حرفه ای بودن همیشه به آن مفهوم نیست که بسیار در امر تربیت کودکان کارکشته اند، بلکه به این معنا نیز می تواند باشد که آن ها کسانی هستند که در قبال دریافت پول، فرزندان دیگران را نگهداری می کنند. (شوک آینده، آلوین تافلر، ترجمه حشمت اللَّه کامرانی، ص ۲۴۵) ● طلاق و جدایی مردان و زنان اروپا به مراتب کمتر از گذشته ازدواج را تحمل می کنند. از سال ۱۹۹۵ تا کنون در کشورهای شمال اروپا به استثنای ایرلند که در آن طلاق ممنوع است، طلاق سیر صعودی دارد. در بیشتر این کشورها، تشریفات طلاق ساده است. در آمریکای سال ۱۹۹۸، بر اساس آمار گزارش شده، از هر سه ازدواج که طی سال صورت می گرفت، بیش از یکی به طلاق می انجامید. در تحقیق دیگری توسط مارتین و بامپاس گزارش شده که ۲۳ درصد ازدواج ها در آمریکا در ۱۹۸۹ به طلاق انجامید. افزایش نرخ طلاق در نتیجه تغییرات دو دهه گذشته در دنیای امروز به طور چشم گیری ادامه دارد که سهم قابل توجهی از آن مربوط به غرب است، در حالی که قبل از دهه ۱۹۵۰، طلاق در خانواده های دارای فرزند نسبتاً غیرمعمولی بود. افزایش خانواده های تک والدی که بیشتر نتیجه طلاق است، موجب افزایش کودکانی شده که خارج از مدار زناشویی متولد می شوند. دست کم در ۹۰ درصد موارد، وظیفه حضانت و پرورش فرزندان در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی شمالی به مادر واگذار می شود. (کتاب نقد، شماره ۱۷، ص ۱۲۵. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، ج ۵، ص ۱۱۲ – ۱۱۴) کاهش آرام نرخ طلاق در دهه گذشته، در ارتباط با کاهش نرخ ازدواج در آمریکاست. نکته جالب توجه این است که احتمال طلاق زوج هایی که پیش از ازدواج، مدتی را با هم زندگی کرده و سپس ازدواج می کنند، بیش تر از کسانی است که قبل از ازدواج با هم زندگی نکرده اند. بسیاری از تحلیل گران، افزایش شدید کودکان نامشروع و طلاق را عامل افزایش مشکلات روانی در میان جوانان می دانند، به خصوص این که پس از ۱۹۵۰، نرخ خودکشی در میان جوانان آمریکایی ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. افزایش تعداد مادران طلاق گرفته، باعث افزایش میران خانواده های تک والدی شده است، حال آن که هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد خانواده های تک والدی، مسئولیت پذیری بیشتری نسبت به فرزندان خود دارند. (زوال خانواده، پل وتیز. مندرج در ماهنامه سیاحت غرب، آذر ۱۳۸۲، ص ۳۵) ● اقتصاد و اشتغال تورم و بحران های شدید اقتصادی مستمر، ایجاب می کند که زن و مرد ساعات بسیار طولانی را در خارج از خانه به کار اشتغال داشته باشند، چنین وضعی را بخش زیادی از مردم طالب اند، به عنوان مثال، در سال ۱۹۸۷، ۴۱%اروپائیان در یک نظرخواهی اظهار داشتند که طرفدار خانواده هایی هستند که در آن پدر و مادر، شغلی داشته باشند و تنها ۲۵% مردم ترجیح می دادند که در آن فقط مرد به کار بیرون از خانه بپردازد. در تحقیق دیگری که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، ۶۷% دانشجویان پسر به دلایل اقتصادی، طرفدار همسری بودند که دارای شغل خارج از خانه باشد. به بیان دیگر، تولیدات سرمایه داری، نه فقط مردان را ناگزیر به اشتغال در مشاغل مختلف می سازد، بلکه به نیروی کار زنان در مشاغل نیز گوناگون نیازمند است. بسیاری از خانوادهای شهری قادر نیستند برای تأمین نیازهای افراد خانواده فقط متکی به یک درآمد باشند. از جمله پی آمدهای تغییر الگوهای کار در خانواده، در دهه های اخیر را می توان افزایش نرخ بیکاری و تغییر در نقش های سنتی جنسی زنان و مردان در خانواده دانست. این وضع باعث شده است که کارکردهای خانواده در مقایسه با گذشته محدودتر شود. مثلاً، تداخل وظایف سازمان های اجتماعی با وظایف خانواده به محدود شدن وظایف و کارکردهای خانواده انجامیده است. (کتاب نقد، شماره ۱۷، ص ۱۲۷. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، جد ۵، ص ۱۱۲ – ۱۱۵) اشتغال زنان در غرب به همراه استثمار فراوان است. البته گاهی اوقات، استثمار و بهره کشی از زنان در قالب کار زیاد و دستمزد اندک، جلوه می کند. مثلاً درآمد زنان غربی ۴۵ ساله ۵۹% درآمد مردان هم سن است. این در صورتی است که در برخی موارد، زنان مدت بیشتری از مردان کار می کنند. البته زنان برخلاف مردان قبل از رفتن به سر کار و یا پس از بازگشتن، کار خانه را هم باید انجام دهند، با این وصف به علت مصرف دستمزد خود در مخارج روزانه خانه، نمی توانند آن را پس انداز نمایند. هم چنین، بسیاری از فعالیت های زنان، کار به حساب نمی آید. مانند زمانی که شوهران، خانه را برای پیدا کردن کار رها می کنند و زنان مسئولیت اداره خانه و تأمین مخارج آن را بر عهده می گیرند. (جنگ علیه زنان، ماراین فرنچ، ترجمه توران دخت تمدن، ص ۷ ۳۶) ● خشونت خشونت های خانگی علیه زنان، بالاترین آمار جنایت های منتشر نشده در غرب است. کودکانی که به شدت تحت بهره کشی های جسمانی، جنسی و یا عاطفی قرار می گیرند، پیوسته در زندگی دچار افسردگی، فقدان اعتماد به نفس خواهند بود. به طور کلی در جهان، بیشترین خشونت و بهره کشی در خانواده، توسط مرد صورت می گیرد و بیشترین قربانیان آن، زنان و کودکان هستند. خشونت علیه زنان با اشکال مختلف صورت می پذیرد که می تواند از حملات جسمانی تا اهانت های روانی شامل فحاشی، اظهار مالکیت مطلق بر زن و یا تجاوز جنسی را در بر گیرد. ضرب و شتم زنان همراه با خشونت های جنسی است. گزارش سازمان ملل متحد نشان می دهد که در کشورهای اوگاندا، شیلی، لهستان و آمریکا، خشونت علیه زنان عمدتاً تحت تأثیر الکل و مواد مخدر صورت می گیرد. در مورد بهره کشی و تجاوز نسبت به زنان و کودکان، آمار نشان می دهد که در آمریکا، ۵۳% مردانی که زنان خود را کتک می زنند، از فرزندان شان نیز بهره کشی می کنند. هم چنین، آمار نشان می دهد کودکان و نوجوانانی که دارای مادران معتاد به الکل هستند، به بزهکاری روی می آورند. (کتاب نقد، شماره ۱۷، ص ۱۳۰. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، ج۵، ص ۱۱۴ ۱۱۵) بر پایه گزارش های شخصی برآورد شده، در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدت طولانی دچار آزار جنسی می گردند. این گزارش، در مورد تجاوز جنسی، نیز آشکار ساخت که از هر شش تن، یک تن مورد تجاوز جنسی قرار گرفت است. (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ترجمه منوچهر صبوری، ص ۲۰۱) این زنان در عرصه های گسترده فوق مورد ستم قرار گرفته و می گیرند، امّا بیشتر اوقات به دلایلی مانند ترس و خجالت و یا طبیعی پنداشتن ستم پذیری و یا کاستی های حقوقی نمی توانند از خود دفاع کنند. در حقیقت، مردان آن جوامع از هر طبقه اجتماعی، با هر میزان سواد و تحصیلات و با هر نوع وابستگی قومی، زن خود را کتک می زنند و از طرف دیگر، زن نیز، بدون توجه به طبقه بندی اجتماعی فرد، سطح و تحصیلات و وابستگی های قومی، ممکن است از شوهر خود کتک بخورد. (جامعه شناسی خانواده، شهلا اعزازی، ص ۲۰۷) منشأ استفاده از زور، معمولاً با نوع تلقی و وجود سود و منفعت در روند به کارگیری خشونت، قابل تحلیل است. ● زندگی اشتراکی تافلر در کتاب شوک آینده می گوید: ما اکنون شاهد پدید آمدن زندگی های اشتراکی هستیم که اساس آن الگوهایی است که اسکینر روان شناس در کتاب والدن دو و رابرت ریمر داستان نویس در کتاب تجربه هاراد و اصل ۳۱ توصیف کرده اند. ریمر در اثر خود خواهان قانونی بودن خانواده تلفیقی شد که در آن سه تا شش مرد و زن یک خانواده را می سازند. به گفته بعضی از ناظران، اکنون در سراسر آمریکا صدها خانواده اشتراکی آشکار و پنهان در این جا و آن جا پراکنده اند، البته همه این ها را جوانان یا هیپی ها تشکیل نمی دهند، بلکه برخی از آن سالخورده اند که به آن خانواده اشتراکی سال خوردگان نام داده اند که در آن، به شکل گروهی با هم ازدواج می کنند. (شوک آینده، آلوین تافلر، ترجمه حشمت اللَّه کامرانی، ص ۲۴۰ ۲۶۰) زندگی اشتراکی نوعی اعتراض به جامعه صنعتی غرب و بحران ها و بی عدالتی های آن است. حتی خانواده های اشتراکی خردسالان هم وجود دارد که آن از یک فرد بالغ مجرد و چند کودک تشکیل شده است. همجنس گرایان، داوطلبان دیگری هستند که مشتاق به تشکیل خانواده های اشتراکی هستند. در کشور هلند، یک کشیش کاتولیک، دو فرد هم جنس گرا را به عقد ازدواج یکدیگر درآورد و در توجیه این ازدواج گفت: این دو نفر از جمله افراد مؤمنی هستند که باید به آنان کمک کرد. انگلیس قوانین خود را درباره روابط جنسی هم جنس گرایان، تغییر می دهد و طی آن، به رابطه رضایت مندانه بین افراد بالغ هم جنس گرا، به چشم یک عمل جنایتکارانه نگاه نمی کنند. (کتاب نقد، شماره ۱۷، ص ۱۳۲. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، ج ۵ ، ص ۱۱۳) در آمریکا و در اجلاسی که با حضور کشیشان کلیسای اسقفی (اپیسکوپال) برگزار شد، به اطلاع عامه مردم رساندند که رابطه بین دو همجنس گرا تحت شرایطی، از لحاظ قانون عملی است، مشروع. این همان انقلاب جنسی است که به تنهایی در آمریکا ۹ میلیون نفر را در بر می گیرد. نوع دیگر روابط اشتراکی آن است که زنان دور از شوهر، خواستار حقوق و آزادی های جنسی فوق برنامه هم جنس گرایانه اند. به هر روی، تعداد هم جنس گرایان در اکثر جوامع غربی، آنقدر زیاد است که در آمارها و داده ها نمی گنجد. (بهشت شداد، جلال رفیع پور، ص ۲۴۰) ● تجارت سکس یکی از معضلات جدی دنیای مدرن، تجارت زنان و کودکان برای مقاصد جنسی است. فساد دولت مردان، و به تبع آن، سکوت آن ها، و نیز، سکوت جامعه در قبال این پدیده زشت، دست تبهکاران را برای این تجارت کثیف، ولی مدرن باز گذاشته است. خطر اندک و سود سرشار تجارت سکس، موجب شده که این تجارت، سخت مورد توجه باندهای تبهکار قرار گیرد، و از این رو، به سرعت در حال جایگزین شدن با قاچاق اسلحه و مواد مخدر است. آمار نشان می دهد که هر ساله، ۴ میلیون زن و کودک، مورد تجارت سکس واقع می شوند که از این راه، ۵۴ میلیارد دلار، عاید صاحبان این تجارت می شود. سالانه ۵۰۰ هزار زن به کشورهای اروپای غربی قاچاق می شوند که بالغ بر ۶۰ درصد آن ها، توسط باندهای روسی و اوکراینی صورت می گیرد. ۶۰ درصد زنان روسپی لندن، از دیگر کشورها و اغلب از اوکراین به انگلیس قاچاق شده اند. در آمستردام، ۸۰ درصد روسپی ها را زنان و دختران خارجی تشکیل می دهند که تنها ۱۰ درصد آنان، دارای مدارک قانونی اقامت اند، بقیه به صورت قاچاق به این شهر وارد و به روسپی گری مشغولند. هم اینک، ۳۰ هزار دختر و زن تایلندی به روسپی گری در ژاپن اشتغال دارند که تنها ۸ هزار نفر آن، دارای مدارک قانونی اقامت هستند. همه روسپی ها، تا زمانی که توان فعالیت در این تجارت را داشته باشند، در این کشور باقی و در غیر این صورت، به کشورشان باز گردانده می شوند، تا به علت ابتلای به ایدز، مراحل پایانی حیات شان را در کشور خود سپری نمایند. روسپیان ژاپنی حتی از بازگرداندن درآمد به کشورشان عاجز می مانند، زیرا این درآمد، در بازار جواهرات ژاپن یا در قمارخانه ها خرج می شود. در فرهنگ آمریکا، نیاز مردانی که خواستار ارضای جنسی خود هستند، یک نیاز طبیعی به شمار می رود، ولی به زنانی که تأمین کننده این نیازند، به عنوان موجوداتی کثیف و هرزه نگریسته می شوند. این نگرش، دوگانگی برخورد با تجارت سکس و مسأله سکس را در آمریکا نشان می دهد. در نوادای آمریکا، روسپی گری یک فعالیت قانونی است، اما فعالیت قانونی روسپی گری در نوادا، از حجم تجاوزات جنسی به عنف، ۴ برابر دیگر نقاط آمریکاست که در آن، روسپی گری، عملی غیرقانونی شناخته شده است. چند نکته قابل توجه دیگر درباره آثار تجارت سکس و روسپیان وجود دارد. از جمله: ۱) ۸۶ درصد روسپیان آمریکایی و ۵۳ درصد روسپیان سراسر جهان، توسط واسطه ها، قاچاق چیان و دلالان سکس، مورد خشونت فیزیکی قرار می گیرند. ۲) بیماری های روحی و روانی روسپیان، ناشی از دوری از کشور و بدرفتاری دلالان جنسی در آمریکا، ۸۸ درصد و در دیگر نقاط جهان، ۴۷ درصد گزارش شده است. ۳) در آمریکا، ۹۰ درصد و در دیگر کشورها، ۴۰ درصد روسپیان، جدای از عرضه به مشتریان سکس، توسط خود دلالان و قاچاق چیان سکس، مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. ( http://www.rapeis.org مندرج در ماهنامه سیاحت غرب، آذر ۱۳۸۲، ص ۳۹) ● هنر جنسی در غرب، هنر، مفهوم انسانی خود را از دست داده است. مواردی چون: اهانت به نمادهای زنانه و خانوادگی و مذهبی، ارج نهادن به بی حرمتی، رد همه قواعد شایستگی، عدالت بودن بی رحمی، وقاحت بی شرمانه، تنفر و هرزگی، احساسات ضد اجتماعی، ادبیات مغلق و غامض، از ویژگی های هنر جدید به شمار می رود. فردریک هارت در تعریف چنین هنری می گوید: خصوصیت اصلی هنر در قرن بیستم، تخریب متهورانه دو آرمان وقار و زیبایی است. جاکس بارزن در تکمیل گفته او می افزاید: حمله به اقتدار حاکم، مبارزه برای از بین بردن هر نهادی، ایجاد بی نظمی و اغتشاش در زبان و مفاهیم، بی تفاوتی نسبت به وضوح مفهومی و خشونت علیه انسانیت، آینه تمام نمای هنر مدرن است. قرار دادن صلیب در شیشه ای پر از ادار، نقاشی تصویر خود در حالت جنسی، عرضه صحنه هایی چون استعمال مواد مخدر، هم جنس بازی و کودک آزاری در سینما، تجاوز جنسی در صحنه تئاتر و تجاوز به محارم در جشن های خانوادگی به عنوان جلوه هایی از هنر جنسی غرب توسعه یافته محصولاتی در راستای این تفکر هنری جدید می باشد. ● تجاوز به عنف از هر ۶ زن آمریکایی، یک زن در عمر خود مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، اما قربانیان تجاوزهای جنسی، صرفاً به زنان محدود نمی شود، بلکه کودکان و مردان را نیز در برمی گیرد. آمارهای سال ۲۰۰۲ نشان می دهد که از هر ۸ قربانی تجاوز جنسی، یک نفر مرد است، این بدان معناست که ۳ درصد مردان آمریکایی در طول عمر خود مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. هم چنین، اطلاعات به دست آمده حکایت از آن دارد که ۴۴ درصد قربانیان تجاوز جنسی را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل می دهد که ۲۹ درصد آن ها بین ۱۲ تا ۱۷ سال می باشند و ۱۵ درصد کل قربانیان را کودکان زیر ۱۲ سال به خود اختصاص داده است. آمارها بیان گر آن است که ۱۲ درصد پسران و ۲۹ درصد دختران دبیرستانی در طول تحصیل، مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، ولی این موضوع را مخفی نگاه می دارند. برخلاف تصور عمومی، متجاوزین جنسی مردانی نقاب دار که جاهای خلوت و پرت را مأمن تجاوزات خود انتخاب می کنند، نیستند، بلکه اطلاعات ارائه شده مبین آن است که ۴۰ درصد تجاوزات در منازل قربانیان و اغلب نیز توسط آشنایان، دوستان و یا حتی اقوام نزدیک، ۲۰ درصد در منازل دوستان، همسایگان یا اقوام، ۲۵ درصد آن ها در اماکن عمومی چون پارکینگ ها صورت می گیرد. متوسط سن این متجاوزین حدود ۳۱ سال است که ۵۲ درصد آن ها را سفیدپوستان تشکیل می دهند. اما به نسبت جمعیت، سیاه پوستان ۱۰ درصد بیش از سفیدپوستان در معرض تجاوز جنسی قرار دارند. البته فقط ۳۹ درصد تجاوزات جنسی، توسط قربانیان به مقامات ذی صلاح گزارش می شود، مابقی سکوت اختیار می کنند. مهم ترین دلایل این سکوت، خصوصی یا شخصی دانستن آن توسط قربانیان و یا ترس از انتقام متجاوزین است. این سکوت، زمانی معنادارتر می گردد که آمارها بیان گر آن است که ۶۶ درصد قربانیان، متجاوزین به خود را می شناسند. بیشتر این قربانیان، با مشکلات روحی و جسمی مختلف روبرو می گردند. از آن جمله می توان به سردردهای مزمن، اختلال در خواب، حالت تهوع، کاهش اشتها، اختلال در تغذیه، دردهای قاعدگی، اختلال در رفتارهای جنسی و حتی تمایل به خودکشی اشاره کرد. آمارها نشان می دهد که مراجعه این گونه قربانیان در سال گذشته به روان پزشکان با رشد ۵۶ درصد همراه بوده است. البته آمار دقیق تجاوز جنسی و آثار عمیق آن به درستی در دست نیست، ولی تفاوت فاحش بین آمار مراکز مختلف دولتی و پژوهشی نشان از عمق آن دارد. (قربانیان خاموش، مؤسسه تحقیقاتی اینز آمریکا. مندرج در ماهنامه سیاحت غرب، آبان ۱۳۸۲، ص ۳۷) باشگاه اندیشه persian-area.com





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن