واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نوشتن را انسان اختراع نكرده است
توحید مفضل 18خدا شناسی در كلاس امام صادق علیه السلام ... پایان روز بود و مفضل در "روضه"، میان قبر و منبر رسول خدا نشسته بود. "ابن ابی العوجاء" و دوستش مشغول گفتگو بودند و مفضل حرفهای آنان را میشنید تا آنكه صحبت آنان به اینجا رسید كه ابن ابی العوجاء گفت: هیچ پردازش، تدبیر و تقدیری نبوده و آفرینش، صانع و تدبیرگری ندارد، بلكه همه چیز خود به خود و بدون تدبیرِ مدبری پدید آمده و دنیا همیشه چنین بوده و چنین خواهد بود. مفضل سخت از این سخن برآشفت ولی توان مقابلهی علمی با آن را نداشت و همین باعث شد تا به سراغ امام صادق -كه سلام و درود خدا برو باد- برود... در 17 شماره پیش، كلام دلنشین امام را در عجایت خلقت و تدبیر آفریدگار آن، نوش كردید و اكنون ادامه بحث را پذیرا باشید.برای اطلاع از موضوع بحث و فرایند آن حتماً سری به مقالات پیشین این مجموعه بزنید! اى مفضل! بنگر كه چگونه خداوند تقدست اسمائه به آدمى نعمت نطق عطا كرد و او میتواند با این نیرو آنچه را كه در نهان و قلب دارد باز گوید و اندیشهاش را بیان نماید و از درون مردم آگاه شود؟ اگر این توان نطق در او نبود، هر آینه به یك حیوان چهارپا میمانست كه نتواند دیگران را از درون و اندیشههاى خود آگاه سازد و نه از ما فى الضمیر دیگران باخبر شود. قدرت كتابت و نوشتن نیز اینگونه (با اهمیت و) مخصوص انسان است. با نوشتن، اخبار گذشتگان براى حاضران و اخبار حاضران براى آیندگان حفظ و منتقل میشود.با نوشتن، دانشها و علوم و آداب مختلف در قالب نوشتهها و كتابها جاودان و ماندگار میمانند.با نوشتن، حساب و كتاب و روابط بین انسانها در معاملات ثبت میشود.اگر انسان نعمت نطق را نداشت نمی توانست دیگران را از درون و اندیشههاى خود آگاه سازد و نه از ما فى الضمیر دیگران باخبر شود.اگر نوشتن نبود، اخبار و حوادث روزگاران نابود و منقطع میگشت، خبرى از غایبان به میهنشان نمیرسید، دانشها مندرس و محو میشد، آداب (و فرهنگها) از میان میرفت، در كار، زندگى و معاملات مردم نارسایى و دشوارى پدید میآمد.مردم نمیتوانستند كه براى حفظ دین و عمل به شریعت به احكام نوشته شده و روایات نقل شده كه آنها را نمیدانند بنگرند.ممكن است پندارت چنین باشد كه این نیروى نطق در سرشت و آفرینش انسان نیست بلكه او با كیاست و چاره جویى آن را مییابد. سخن گفتن نیز اینگونه است. خود مردم این الفاظ و كلمات را در میان خود اصطلاح كرده اند و در میانشان جارى است؛ از این رو هر امتى و ملتى زبان و كلماتى متفاوت با زبان و كلمات دیگر امتها دارد. در نتیجه یكى به عربى، دیگرى به سریانى، كسى به عبرى و یكى به رومى و... مینویسد. این لغتها و زبانها در میان اقوام منتشر است و خود آنان آنها را وضع نمودهاند.در پاسخ پندار این مدعى باید گفته شود:اگر چه انسان، خود با كیاست و چاره جویى به این دو میرسد ولى باید اندیشید كه ابزار این امور چیست؟ جز آن است كه خداوند جل و علا در آفرینش و طبیعت او ابزار نطق و نوشتن را به ودیعت نهاد؟ بى تردید اگر زبانى مناسب براى سخن گویى و اندیشه و ذهنى براى درك اشیاء و معانى نداشت، هیچ گاه قادر به سخن گفتن نبود. اگر كف دست و انگشتانى مناسب براى نوشتن نداشت، هیچ گاه توان نوشتن چیزى در او نبود. این حقیقت را در نگرش و تاءمل در حیواناتى دریاب كه نه سخن میگویند و نه مینویسند؛ پس اصل و ریشه این نعمتهاى سترگ، آفرینش حكیمانه خداى جل و علا و تفضل او بر آفریدگان است. آن كه سپاس گوید پاداش میگیرد و آن كه كفر و ناسپاسى ورزد بى تردید خداى جل و علا از همه عالمیان بى نیاز است. (سوره نمل، آیه 40) عجایب خلقت را در ادامهی این مطلب پیگیر باشیدتنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]