واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: پرده آخر استاد سياه بازي
سعدي افشار درگذشت
بستريشدنهاي مكرر او در بيمارستان و برگزاري جشنهاي مختلف تقدير و گلريزان براي او در رسانهها بازتاب فراواني داشت. در يكي از آخرين مراسمهايي كه براي او برگزار شد با اهداي چندين و چند لوح تقدير از طرف نهادهاي مختلف و با جمعآوري حدود تنها يك ميليون تومان از او تقدير شد. اين در حالي بود كه اين مبلغ تنها هزينه يكي از آمپول هاي سعدي افشار را تأمين ميكرد. در روزهاي اول فروردين وضعيت جسمي او دوباره رو به وخامت گذاشت و او دوم فروردين راهي بيمارستان شد تا پزشكان فكري به حال او كنند. اما ظاهرا ديگر از دست پزشكان هم كار زيادي بر نميآمد و او كه با عفونت ريه و پوكي استخوان دست و پنجه نرم ميكرد،30فروردينماه در سن 79سالگي چشم از جهان فروبست. سعدي افشار يا سعدالله رحمتخواه بازيگر كمدي كه در نمايشهاي سياهبازي شركت ميكرد، در سال 1313چشم به جهان گشود. وي تا ششم ابتدايي تحصيل كرد و از نوجواني علاقهمند به بازيگري در تئاتر شد. افشار در سال 1330براي نخستينبار روي صحنه رفت و به ايفاي نقش پرداخت. بعدها او در تئاترهاي سياهبازي و تختهحوضي شركت كرد و در نقش سياه و مبارك به روي صحنه ميرفت. از سعدي افشار، بازيگركمدي كه در نمايشهاي موسوم به سياهبازي يا تخته حوضي به ايفاي نقش ميپرداخت بهعنوان تنها بازمانده سياهبازي در ايران ياد ميشد. اين هنرمند، مبدع ابتكارات جديد در هنر سياه بازي بود و در بداههگوييها و حركات مينياتورياش تشخيص و تمايز داشت. او با وجود مشكلاتي كه در زندگي داشت يكه و تنها توانست به جايگاهي ماندگار در عرصه هنر سياه بازي برسد.
سعدي افشار قبلا در گفتوگويي درباره ورودش به سياه بازي گفته بود: وقتي سيزده سالم بود براي نخستينبار يك نمايش روحوضي ديدم و شيفته آن شدم. يادم ميآيد كه بعد از آن همه جا راه ميرفتم و اداي هنرپيشه سياه را در ميآوردم. تحت آموزش كسي نبودم؛ تنها به تئاتري در مولوي ميرفتم و بازي مرحوم نعمتالله گرجي و ساير سياهها را ميديدم و نقشهاي آن را ميان دوستانم تقسيم ميكردم. نخستين كار جديام نيز در همان زمان بود. براي اجراي يك نمايش تخته حوضي در جشن ميلاد امام زمان(عج) دعوت شدم. براي گروهم لباس اجاره كردم و براي نخستينبار بهصورت جدي به صحنه رفتم. آن شب مردم خيلي خنديدند و همين خنده، من را گرفتار اين راه كرد. در آن زمان حتي نميدانستم چگونه بايد خودم را سياه كنم. خودم را با دوده زغال سياه كردم و 10روز طول كشيد تا توانستم آن را از بدنم پاك كنم. شايد 10سال طول كشيد تا توانستم در يك تئاتر حرفهاي كار بگيرم و مشغول شوم. نگاه به تئاتر سنتي آن زمان فرق داشت و صاحبان تئاترها هم ديدگاه ديگري داشتند. سبك وسياق هنرمندان اين روزها به كلي فرق دارد.
شنبه|ا|31|ا|فروردين|ا|1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]