تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796898198




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مفهوم عرش در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مفهوم عرش در قرآن 
قرآن
جاى گفتگو نیست كه یكى از معانى عرش در لغت عرب همان تخت و سریر است كه زمامداران بر آن مى نشسته اند و از روى شور و مشورت و یا استبداد به تدبیر امور مملكت مى پرداختند و در قرآن عرش در این معنا زیاد به كار رفته است و اینك دو آیه را گواه مى آوریم:1. وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ؛(1).یوسف پدر و مادر خود را بر تختش نشانید).2. وَأُوتِیَتْ مِنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَلَهَا عَرْش عَظِیم؛(2).از همه چیز برخوردار است و او (بلقیس) صاحب تخت بزرگى است.اكنون باید دید منظور از (عرش خدا) چیست و مقصود از این جمله (ثم استوى على العرش) كه در قرآن كریم در هفت سوره‏(3) به همین كیفیت وارد شده است، چیست.خداوند براى افهام یك واقعیت مطلق، كه همان تدبیر جهان هستى است، مثال عرفى ذكر كرده تا از این راه مطالب خود را ترسیم و مجسم سازد.ما در این جا نظرهاى مفسران را آورده و در آخر آن چه در نظر محققان صحیح و پابرجاست ذكر مى كنیم:.1. دسته اى كه در آیات دقت نمى كنند و از این راه خداوند را جسم و جسمانى دانسته اند، مى گویند عرش خداوند تختى است به سان تخت ملوك و سلاطین، كه روى آن قرار مى گیرد و به تدبیر جهان آفرینش مى پردازد. این اقلیت ناچیزرا (مجسمه) مى گویند و نظرشان از جهات متعددى مردود و بطلان آن آفتابى است.2. دسته دوم كه هیأت بطلیموس را در كیفیت آفرینش زمین و آسمان ها به سان وحى مُنْزَل مى دانستند و كرات چهارگانه و افلاك نه گانه را از اصول خلل ناپذیر مى شمردند، مى گفتند عرش همان فلك نهم است كه (فلك اطلس) نام دارد(4) و بر تمام افلاك احاطه دارد. این نظر، پس از روشن شدن اوضاع آسمان ها جزء افسانه ها درآمده به علاوه با اوصافى كه در قرآن و روایات در باره عرش وارد شده است، كوچك ترین انطباقى ندارد.3. دسته سوم جمله (ثم استوى على العرش)را كنایه از احاطه و استیلاى او بر تمام جهان دانسته مى گویند این جمله كنایه و تشبیهى بیش نیست و عرش مصداق خارجى و حقیقت واقعى ندارد و خداوند براى بیان احاطه قدرت و سلطه و تدبیر جهان خلقت خود این جمله را به كنایه بیان كرده؛ زیرا زمامداران وقتى به تدبیر امور مملكت مى پردازند كه روى تخت حكومت قرار بگیرند و به صادر نمودن اوامر و نواهى، امور كشور را سروسامان مى دهند.از آن جا كه خداوند پس از آفریدن جهان، با پدید آوردن حوادث و بخشیدن نظم و نظام به سراسر جهان هستى به تدبیر امور عالم خلقت پرداخته است از این جهت چنین حالت تكوینى و واقعى را با یك جمله - كه تشبیه و كنایه است - بیان كرده است و گرنه موجودى به نام عرش در كار نیست، كه آفریدگار جهان بر آن استیلا جوید.این نظر نسبت به نظرهاى پیش، به واقع نزدیك تر است؛ زیرا به گواهى آیه هاى زیادى مقصود از آیه (ثم استوى على العرش) همان استیلا به منظور تدبیر جهان آفرینش است.یكى از گواه هاى این مطلب این است كه این جمله، در هفت مورد پس از بیان خلقت آسمان ها و زمین در شش دوره، وارد شده است، گویا مقصود این است كه پس از آفرینش آسمان ها و زمین، به تدبیر و تنظیم و پدید آوردن اوضاع حوادث در آن پرداخت و اصل خلقت مطلبى است و تدبیر و تنظیم مطلبى دیگر.گواه دیگر این كه، در قرآن در بسیارى از موارد پس از جمله مورد بحث، لفظ تدبیر و یا چیزهایى كه در حقیقت از مصادیق واقعى تدبیر است مثل تسخیر آفتاب و ماه، آمده است. اكنون به عنوان شاهد آیاتى را مى آوریم:.1. (ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمرَ؛(5).بر عرش استیلا یافت و امور جهان را تدبیر و تقدیر مى نماید).2. (ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ؛(6).بر عرش مستولى شد و ماه و آفتاب را تسخیر و رام نمود (و گردش آنها را منظم ساخت».این آیه ها و مشابه اینها مى رساند نتیجه استیلا بر عرش تدبیر جهان آفرینش و تنظیم امور جهان است.و دیگر این كه، نتیجه استیلاى بر عرش، دو چیز است: اول تنظیم امور جارى در جهان خلقت و دوم، تنظیم توأم با علم دقیق به كلیه جریان هایى كه در زمین و آسمان ها رخ مى دهد؛ زیرا در آیه مورد بحث پس از جمله (ثم استوى على العرش) جمله (یعلم مایلج...) آورده شده است؛ یعنى مى داند آن چه از آسمان نازل شود و آن چه در زمین فرو مى رود، یا از آن بیرون آید و یا به سوى آن بالارود. بنابراین نتیجه استیلا بر عرش دو چیز است:.الف) تدبیر امور جارى در جهان آفرینش؛.ب) علم بر كلیه امور و حوادثى كه در جهان رخ مى دهد. نظر ما در تفسیر عرش.ما با تمام خصوصیات این نظر موافقیم، جز این كه گوینده آن عرش و استیلا را معنایى تصویرى و كنایى گرفته است و در حقیقت بر طبق این نظریه، نه عرشى است و نه استیلایى بر آن، آن چه هست فقط تدبیر امور جهان است آن هم توأم با بینش كامل به كلیه حوادثى كه در صفحه گیتى رخ مى دهد. در حقیقت خداوند براى افهام یك واقعیت مطلق، كه همان تدبیر جهان هستى است، مثال عرفى ذكر كرده تا از این راه مطالب خود را ترسیم و مجسم سازد.نقطه ضعف این نظر همان است كه عرش را معناى ذهنى و كنایى گرفته، در صورتى كه قرآن عرش را با یك سلسله اوصافى معرفى مى كند، كه هرگز با اعتبارى و كنایى بودن آن سازگار نیست؛ زیرا اولاً، قرآن عرش را با لفظ (عظیم) توصیف كرده و مى گوید: (...وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیم).(7).ثانیاً، براى عرش حاملانى اثبات نموده و گروهى در پیرامون آن خدا را تسبیح مى گویند چنان كه فرمود:.(الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ ربِّهِمْ؛(8).كسانى كه حاملان عرشند و كسانى كه در اطراف آن هستند مشغول تنزیه خدایند).ثالثاً، قرآن حاملان عرش را در روز قیامت هشت نفر معرفى نموده و مى فرماید:.(... وَیَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَة؛(9).هشت (فرشته) عرش پروردگارت را روز رستاخیز بالاى سر خود حمل مى كنند).روى این نشانه هایى كه براى عرش در قرآن گفته شده است، دور از تحقیق است كه ما در تفسیر عرش به معنایى تصورى و ذهنى پناه ببریم. از آن جا كه عرش مظهر قدرت خداوند است، باید گفت مقصود از عرش سراسر جهان هستى - اعم ازمادى و مجرد - است‏(10) كه نتیجه استیلاى بر آن، موجب تدبیر و تنظیم جهان وجود و علم به آن چه در عالم هستى مى گذرد، مى باشد و (ثم استوى على العرش) یعنى بر سراسر هستى، كه ملك خداوند و سریر قدرت اوست، استیلا یافت و قدرت وى بر تمام عوالم محیط گشت. و اگر عرش درمقابل آسمان ها دربرخى از آیات آمده است، باید گفت از باب عطف عام برخاص است، چنان كه مى فرماید: (من رب السموات ورب العرش العظیم).احتمال دارد كه منظور از عرش، عوالم ماوراء الطبیعه باشد؛ یعنى آن جهان وسیعى كه از قید و بند ماده و شرایط زمان و مكان دور است و آسمان ها و زمین ها زیر سایه آن عوالم قرار گرفته و از آن جا الهام مى گیرند. در این صورت، آن جهان مجرد بزرگ و وسیعى است، كه تدابیر جهان ماده و پیدایش هرگونه نظام در این عالم طبیعت، از آن جا سرچشمه گرفته و آن جهان و وجود بسیار وسیع و كاملى است كه استیلاى بر آن، باعث علم به تفصیل حوادثى است كه در این جهان رخ مى دهد.احتمال دارد كه منظور از عرش، عوالم ماوراء الطبیعه باشد؛ یعنى آن جهان وسیعى كه از قید و بند ماده و شرایط زمان و مكان دور است و آسمان ها و زمین ها زیر سایه آن عوالم قرار گرفته و از آن جا الهام مى گیرند.گویا آن، وجودى اجمالى و خلاصه اى از این تفاصیل است؛ به گواه این كه در آیه مورد بحث پس از جمله (ثم استوى) اطلاع برحوادث جزئى از قبیل باریدن باران و روییدن گیاه به میان آمده است. بنابراین نظر، عرش مقام مجرد از ماده است كه تدبیر امور جهان آفرینش از آن جا سرچشمه مى گیرد و هم مقامى از علم الهى است كه استیلاى بر آن موجب مى شود آن چه در جهان آفرینش رخ مى دهد، روشن شود؛ زیرا چنان كه گفته شد، در بسیارى از آیات پس از ذكر (استیلاى بر عرش) موضوع (تدبیر امور خلقت) و علم به (حوادث جهانى آفرینش) به میان آمده است و در آیه مورد بحث پس از طرح استیلا، جمله (یعلم مایلج فى الأرض ومایخرج منها...) كه حاكى از علم محیط خداوند به حوادث جهان خلقت است، آمده است.خلاصه، عرش نقطه اى از وجود است كه رشته تدبیر امور جهان خلقت به آن جا منتهى مى گردد و آینه اى است كه جزئیات تمام آن چه در عالم آفرینش رخ مى دهد در آن جا منعكس مى باشد و فرشتگان اطراف عرش آنهایى هستند كه در جهان خلقت، وظایف و تصرفاتى دارند و مأمور اجراى دستورهایى هستند كه از این مقام صادر مى گردد و درحقیقت این مقام به سان موضوعاتى مانند لوح محفوظ، براى انسانى كه در حجاب ماده است، روشن نیست.11 پی نوشت ها:1. فصلت (41) آیه 10.2. سفینة البحار، ماده (یوم).3. یوسف (12) آیه 100.4. نمل (27) آیه 23.5. ر.ك: اعراف (7) آیه 54؛ یونس (10) آیه 3؛ رعد (13) آیه 20؛ طه (20) آیه 5؛ فرقان (25) آیه 59؛ سجده (32) آیه 4؛ حدید (57) آیه 4.6. مرحوم مجلسى در بحار الانوار (ج 58، ص‏5) این نظر را به محقق داماد نسبت داده است.7. یونس (10) آیه 3.8. رعد (13) آیه 2.9. مؤمنون (23) آیه 86.10. غافر (40) آیه 7.11. قرآن و معارف عقلى(تفسیر سوره حدید)، آیة الله جعفر سبحانى 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1335]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن