تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):پشیمانی از گناه برای توبه کافی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797630329




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سیاست نامه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیاست نامه (زندگی سیاسی آیت الله اصفهانی)
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
فعالیت ها و موضوع گیری های سیاسی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به عنوان یکی از مراجع تقلید پس از مشروطه از اهمیّت بسیاری برخوردار است. ما ذیل وقایع سیاسی مهم که در طول حیات وی اتفاق افتاده است زندگی این عالم بزرگوار را به نقل از  نشریه حافظ شماره 30 (تیر ماه 1385) مقاله ایران شناسی مرجعیت و سیاست از سید حسن امین والبته با تلخیص وتصرف ضروری مورد بررسی قرار می دهیم: اوّل: جنبش تحریم تنباکو در عصر ناصرالدّین شاه دوّم: انقلاب مشروطیت  سوم : قیام ضد استعماری علمای شیعه در عراق بر ضد انگلیس چهارم : برخورد با غوغای جمهوریت  پنجم: برخورد با سلطنت مطلقه ی رضاشاه پهلویششم: آیت الله اصفهانی در سلطنت محمدرضاشاههفتم: بهره برداری سیاسی از مرگ آیت الله اصفهانی.1- آیت الله اصفهانی در جنبش تحریم تنباکواز ورود اصفهانی به حوزه ی نجف چیزی نگذشته بود که جنبش تحریم تنباکو به رهبری میرزا حسن شیرازی به سال 1309 ق شروع شد و برای نخستین بار مرجعیت عامه ی شیعه به اتکاء مقبولیت مردمی توانست خواسته های خود را بر سلطنت مطلقه ی استبدادی تحمیل کند و ناصرالدین شاه را مجبور کند قرارداد امتیاز تنباکو و لاتاری را که به بیگانگان داده بود، نقض کند. تا قبل از جنبش تحریم تنباکو، برخورد روحانیت با دولت ها، بر سبیل توصیه و از طریق موعظه بود. چه تا آن زمان، اکثریت فقها حاکمیت سیاسی سلطان وقت را (در غیبت معصوم،) بیرون از حوزه ی حاکمیت مذهبی خود (که به قضاء و افتاء و بیان احکام محدود می شد) می شمردند. اما در جنبش تحریم تنباکو، مرجعیت شیعه به مثابه ی اهرمی برای کنترل قدرت اجرایی سلطنت عمل کرد. وقتی میرزای شیرازی گفت که: «الیوم، استعمال تنباکو در حکم محاربه با امام زمان است»، شیعیان از مرد و زن به شکستن قلیان دست زدند و همه ی مقلّدان میرزا از مصرف تنباکو به مثابه ی یک حرام شرعی پرهیز کردند. به روایتی زنان در حرم سرای ناصرالدین شاه هم قلیان را از دست او گرفتند و به او گفتند: همان کسی که ما را بر تو حلال کرده، قلیان را بر تو حرام کرده.با عنایت به این واقعیت که آیت الله اصفهانی در حوزه ی علمیه ی عراق نه به اصحاب میرزا حسن شیرازی بلکه به حلقه  درس میرزا حبیب رشتی پیوسته بود، قرینه و اماره یی در دست نیست که ایشان در جنبش تحریم تنباکو، مشارکتی فعال داشته باشد. با این همه شک نیست که حضور او در حوزه ی عراق در اوج برخورد روحانیت شیعه با ناصرالدین شاه برای او که در آن وقت تازه مجتهدی 25 ساله بود، تجربه ی سیاسی آموزنده یی بوده است. البته در موفقیت جنبش تحریم تنباکو، اراده ی قوی و تزلزل ناپذیر میرزا محمد حسن آشتیانی (1248-1319 ق) که در تهران وکیل میرزای شیرازی بود، موثر افتاد.2- آیت الله اصفهانی و انقلاب مشروطیت
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
مسلّم است شعور و آگاهی سیاسی آیت الله اصفهانی که با جنبش تحریم تنباکو شروع شده بود؛ بعدها از رهگذر نزدیکی و اختصاصی که آیت الله اصفهانی با استادش آخوند ملامحمد کاظم خراسانی – طرفدار جدّی مشروطیت – داشت وسیع تر و عمیق تر شد. در عصر مشروطیت، فقیهان دو رویکرد مختلف به نظام مشروطه داشتند. یک عدّه، مانند شیخ فضل الله نوری در تهران و سید محمد کاظم یزدی طباطبایی در نجف، نظام مشروطه ی برگرفته از غرب را محکوم می کردند و معارض با حکومت مشروعه می دانستند و عده ای مثل سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی در تهران و آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی میرزا حسین نائینی و محمد اسماعیل محلاتی در نجف حکومت مشروطه را ابزاری برای محدود کردن قدرت استبداد و سلطنت مطلقه می دانستند. آیت الله اصفهانی در این آراء و افکار، از استاد خود آخوند خراسانی در صف کنترل سلطنت استبدادی پیروی می کرد. این است که می بینیم  آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، در سوم جمادی الاولی 1328 ق، در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی 1325 ق آیت الله اصفهانی را در عداد یکی از بیست تن مجتهد طراز اوّل «مطّلع از مقتضیّات زمان» برای احراز انطباق مصوّبات قانونی مجلس شورای ملّی با احکام فقه شیعه، (و عند اللزوم وتوی قوانین خلاف شرع) به مجلس معرفی کرده اند. اگرچه رأی آبت الله اصفهانی نهایتاً بر ادامه ی سکونت در نجف قرار گرفت و طی تلگرامی که به تاریخ 2 ذی القعده 1328 ق / 13 آبان 1289 ش به مجلس شورای ملی ایران مخابره کرد، از شرکت در این کار عذر خواست. لذا باید نتیجه گرفت که آیت الله اصفهانی به اندازه ی دیگر هم قطاران مشروطه طلب خود – مانند محمد حسین نائینی، محمد اسماعیل محلاتی و سید حسن مدرس – به مشروطیت معتقد نبود.موضوع دیگری که نشانه ای از رویکردهای سیاسی آیت الله اصفهانی است، دیدار فرمانده ارتش متفقین در جنگ بین الملل با آیت الله اصفهانی در عراق است که به تجلیل او از مقام مرجعیت منجر شد.3- مبارزات ضد استعماری در عراقآیت الله اصفهانی هم چنین در مبارزه ی ضد استعماری روحانیّت شیعه در عراق فعّال بود. رهبری این نهضت را محمد تقی شیرازی ( معروف به میرزای کوچک) بر عهده داشت که پس از سید محمد کاظم طباطبایی یزدی به مرجعیت رسیده بود. محمد تقی شیرازی احتیاطات خود را به آیت الله اصفهانی ارجاع داد و پس از خود، او را یکی از دو فقیه شایسته ی مرجعیّت معرفی کرد. این هر دو سخن، افزون بر تأیید صلاحیّت علمی و عملی اصفهانی در حد مرجعیّت بالقوّه، قرینه و اماره ی وجود اتحاد سلیقه ی سیاسی آیت الله اصفهانی با آیت الله شیرازی است.این وحدت نظر سیاسی بین آیت الله محمد تقی شیرازی و آیت الله اصفهانی، سال ها بعد در موضع گیری آیت الله اصفهانی بر ضدّ انگلیس و رژیم پادشاهی دست نشانده ی انگلیسی در عراق به سال 1241 ق / 1923 م متبلور شد. در آن سال، شیخ مهدی خالصی کاظمینی (د. 1343 ق / 1925 م)، انتخابات مجلس مؤسّسان عراق را تحریم کرده بود و به همین دلیل به دست انگلیسی ها به حجاز تبعید شده بود. آیت الله اصفهانی به عنوان اعتراض از نجف به کربلا رفت و طی اعلامیه ای شیعیان را به جلوگیری از «تسلّط کفّار» بر مسلمانان مکلّف خواند. لذا دولت انگلیس آیت الله اصفهانی و دیگر رهبران شیعه از جمله میرزا حسن نایینی  سیّد علی شهرستانی را در 1341 ق / 1922 م از عراق به ایران تبعید کرد. عاقبت، فرمانرورای انگلیسی عراق و دولت دست نشانده ی انگلیسی در عراق به تعویض تبعیدگان خالصی از حجاز به ایران و سرانجام به بازگشت همه ی مراجع تقلید شیعه از ایران به عراق رضا داد. در پی آن آیت الله اصفهانی و همراهانش پس از حدود یازده ماه اقامت در ایران – بدون رسیدن به اهداف خود (بیرون راندن کافران متجاوز انگلیسی از عراق) – در 189 رمضان 1342 ق / 22 نیسان 1924 به عراق بازگشت کردند.4- آیت الله اصفهانی و غوغای جمهوریّتهم زمان با تبعید آیت الله اصفهانی از عراق به ایران در 1302 ش رضاخان سردار سپه به منظور تثبیت انحصاری قدرت خود، برای جمهوری شدن ایران تبلیغ و تلاش می کرد. در آن زمان، اکثر روشنفکران موافق تغییر رژیم از سلطنت به جمهوریّت بودند.روی هم رفته، در عمل و نظر، قاجاریان پایگاه سنّتی خود را در میان مردم از دست داده بودند و اکثریّت نمایندگان مجلس هم طرفدار تغییر رژیم از مشروطه سلطنتی به جمهوریت بودند. به همین دلیل، اولاً، ریاست کلّ قوا که در قانون اساسی با پادشاه بود، به تصویب مجلس به رضاخان سردار سپه (رییس الوزراء) تفویض شد تا احمدشاه نتواند او را از ریاست وزرایی عزل کند و ثانیاً، اگر رأی رضاخان بر تصویب لایحه ی جمهوریت قرار گرفته بود، حتماً با اکثریتی که طرفداران او در مجلس (بر اثر اعمال نفوذ سردار سپه) داشتند، دیر یا زود این لایحه تصویب می شد.بزرگ ترین دلیل منصرف شدن سردار سپه از جمهوریت این بود که رهبران روحانی (از جمله آیت الله اصفهانی) تغییر نظام سیاسی ایران را به جمهوری مصلحت ندانستند و در ملاقاتی که سردار سپه در قم با سه مرجع بزرگ وقت: آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی، آیت الله میرزا حسین نائینی و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی داشت، توافق شد که گفت و گو از جمهوریت موقوف شود. مخبرالسلطنه هدایت می نویسد: «بین علما و دولت ایران التیامی شده است و معهود است معاودت نمایند. سردار سپه هم برای تودیع به قم رفت».رضاخان پس از بازگشت از قم، اعلامیه ای صادر کرد که با توافق مراجع تقلید (آیات عظام اصفهانی، نائینی و حایری یزدی ) از جمهوریت منصرف شده است و آیات ثلاثه نیز در قم اعلامیه ی واحدی حاکی از همین توافق منتشر کردند. احمد شاه با شنیدن خبر موقوف شدن جمهوری، با صدور فرمانی از پاریس، رضاخان را از ریاست وزرایی معزول کرد. در پی این فرمان عزل، رضاخان قهر کرد و به بومهن رفت. با تحریک سردار سپه، سیل نامه و تلگراف در حمایت از او  مخصوصاً از سوی نظامیان و نیروهای مسلح به مجلس سرازیر شد.با عنایت به این واقعیت که آیت الله اصفهانی در حوزه ی علمیه ی عراق نه به اصحاب میرزا حسن شیرازی بلکه به حلقه  درس میرزا حبیب رشتی پیوسته بود، قرینه و اماره یی در دست نیست که ایشان در جنبش تحریم تنباکو، مشارکتی فعال داشته باشد. با این همه شک نیست که حضور او در حوزه ی عراق در اوج برخورد روحانیت شیعه با ناصرالدین شاه برای او که در آن وقت تازه مجتهدی 25 ساله بود، تجربه ی سیاسی آموزنده یی بوده است.در نتیجه با تمهیداتی تهدیدآمیز چند ماه بعد یعنی در 9 آبان 1304، مجلس به انقراض سلطنت قاجار و سلطنت «رضاخان پهلوی» رأی داد و پشتیبانی از نظام جمهوری به انتقال شاهی از خاندان قاجار به خاندان پهلوی انجامید. قبل از این واقعه، آیات ثلاثه (اصفهانی، نائینی و حایری یزدی) با هماهنگی قبلی به مجلس شورای ملی نامه ای نوشتند و بر اساس اصل دوّم متمم قانون اساسی ومصوّب 1325ق، بیست نفر از مجتهدان طراز اوّل را به مجلس شورای ملّی معرفی کردند تا مجلس از میان ایشان پنج نفر را انتخاب کند تا مسئول احراز انطباق مصوّبات قانونی مجلس با احکام شرع برابر فقه شیعه باشند. این موضوع تاکنون در جایی منعکس نشده است و اول بار، سند آن را نویسنده ی این مقاله در تاریخ 15 دی ماه 1377 از جناب آقای عبدالحسین حایری (در کتابخانه ی مجلس) به صورت فتوکپی گرفتم که اکنون برای نخستین بار در این مقاله به چاپ می رسد.این نامه در ماه شعبان 1342 ق یعنی سرطان 1303 ش به وسیله ی سه مرجع تقلید وقت یعنی آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی، آیت الله میرزا محمد حسین نائینی و آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی امضا شده است و تقریبا یک ماه قبل از بازگشت آیت الله اصفهانی و آیت الله نائینی به نجف یعنی پس از موقوف شدن غوغای جمهوریت و پیش از به سلطنت رسیدن رضاخان سردار سپه، به مجلس واصل شده است. طی این نامه بیست نفر از مجتهدان شیعه ی ایرانی مقیم ایران  وعراق برای نظارت استصوابی بر قوانین مجلس شورای ملی به مجلس معرفی شدند. امّا همان طور که معلوم است نه مجلس شورای ملّی علاقه ای به قبول نظارت استصوابی هیأت فقیهان بر مصوّبات خود داشت و نه رضاخان سردار سپه آن روز و رضاشاه پهلوی بعدی که می خواست کل نهاد مجلس شورای ملی را مقهور و مأمور اراده ی خود قرار دهد، می توانست به چنین وعده هایی وفادار بماند. لذا این اقدام مراجع تقلید برای تجدید مطلع بر نظارت استصوابی فقیهان بر قوه ی مقننه هیچ تأثیری بر نظام حقوقی بر جای نگذاشت.برآمدن رضاشاه در فضای سیاسی ایراان، مقارن زمانی بود که حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی با انتقال حوزه ی فقهی خود از اراک به قم حوزه ی علمیه ی جدید و متمرکزی در ایران بر پا کرده بود و با ظهور و رشد تدریجی او در ایران تا اندازه ی زیادی مرکزیت نجف برای مرجعیت (آیت الله آقا سید ابوالحسین اصفهانی و آیت الله محمد حسین نائینی) به تکثّر و تعدّد مراکز مرجعیّت مبدّل شد و این تعدّد مراکز مرجعیّت تا ظهور آیت الله حاج آقا حسین بروجردی (وفات 1340) در اوایل سلطنت محمد رضاشاه پهلوی (سال های 1324-1325) ادامه یافت. پس از مرگ آیت الله بروجردی ، محمد رضا شاه کوشید که ضمن ایجاد تکثر در مرجعیت، پایگاه مرجعیت شیعیان جهان را از قم به نجف یا حتّی مشهد منتقل کند و به همین دلیل هم به سه روحانی بزرگ مقیم نجف (آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی و آیت الله سید محمود شاهرودی) تلگراف تسلیت زد.
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
5- آیت الله اصفهانی و سیاست های دین ستیزانه ی رضاشاهرضاشاه در سال های آغازین اقتدارش با روحانیون رابطه ای دوستانه داشت و به این حسن ارتباط تا 1306 ادامه داد. از 1306 به بعد، او به محدود کردن قدرت روحانیون، محاکم، محاضر شرع، مکتب خانه ها و مدارس دینی پرداخت. روحانیون ایران که تحت فشار غریبی قرار گرفته بودند، به آیت الله اصفهانی که مرجع اعلای شیعیان جهان بود، متوسّل شدند. اما دولت همه ی راه های ارتباط ایشان را از طریق جاسوس های متعدد مسدود کرده بود. با این همه، بالاخره اوضاع روحانیون ایران از نظر آیت الله اصفهانی پنهان نماند و او سرانجام در اوائل آذر 1306 دو تن از شاگرادن مبرز خویش یعنی آیت الله شیخ احمد شاهرودی و آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی که بعدها هر دو یکی در مشهد و دیگری در قم به اشتهارو اعتبار بسیار رسیدند، با پیامی ویژه برای تجهیز روحانیون ایران گسیل داشت. امّا شاعر متجدّد محمد حسین بدیع بهبهانی (نصرت الوزاره) که خود متولد کاظمین بود، در مقام ژنرال کنسول ایران در بصره، طی گزارش محرمانه ای به وزارت امور خارجه راپرت داد و هم زمان به مسوولان انتظامی / امنیتی مستقر در قصر شیرین – با قرار قبلی – دستور داد که این دو روحانی را به محض عبور از مرز عراق در سرحد قصر شیرین توقیف کنند. در واقع آیت الله اصفهانی به تحرکاتی برای جلوگیری از برنامه های اسلام ستیزانه ی رضاشاه دست زد، اما با توجه به قدرت امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی متمرکز رژیم رضاشاهی، این کوشش ها به جایی نمی رسید. برای مثال، تمام راه های ارتباط مقام مرجعیت در نجف با روحانیون داخل ایران از طریق پست و تلگراف تحت کنترل و سانسور بود، در حالی که هم در جنبش تنباکو و هم در انقلاب مشروطیع و هم در انقلاب بهمن 1357، دولت نتوانست از ارتباط مستقیم مرجعیت وقت با نمایندگان مراجع تقلید در تهران و شهرستان های مختلف کشور جلوگیری کند.بهره برداری سیاسی از احساسات مذهبی مردم در مراسم عزاداری آیت الله اصفهانی توسط حزب حاکم دولتی (حزب دموکرات به رهبری احمد قوام نخست وزیر وقت) خیلی آشکار صورت گرفت.آیت الله اصفهانی، محروم از ابزارهای مدرن تکنولوژی مانند پست، تلگراف و رادیو، شخصاً نامه ای به امضای خویش خطاب به شخص رضاشاه نوشت و در آن از برنامه های اسلام زدایی شاه انتقاد و شکایت کرد که شاه با قدرت تمام به آیت الله اصفهانی می گوید که برنامه های دولت ایران در جهت پالایش دیانت و روحانیت از خار و خاشاک زاید است و آیت الله اصفهانی باید اشخاصی که دور و بر او را گرفته و با سوء نیت به او القا کرده اند که شاهنشاه شیعه ی ایران با اسلام سر مخالفت دارد، از گِرد خود براند!6- آیت الله اصفهانی در سلطنت محمدرضاشاهپس از سقوط رضاشاه پهلوی در شهریور 1320، محدودیت ها از روحانیت برداشته شد و مخالفان رضاشاه از جمله روحانیون قوی شدند و روابط گرم میان دولت، دربار و مرجعیت پدید آمد، از جمله کشف حجاب اجباری موقوف شد و پوشیدن لباس روحانی (بدون داشتن جواز مخصوص از دولت) آزاد شد. انتقاد  مستقیم و صریح  آیت الله اصفهانی از شخص محمدرضاشاه پهلوی از تبادل تلگراف های زیر در آخر دی و اول بهمن 1322 به دلیل کشته شدن حاج طالب یزدی در مکه به دست حکّام عربستان سعودی آشکار می شود. در تلگراف آیت الله اصفهانی به شاه آمده است:«تهران – ... بعد از دعوات صمیمه به عرض اعلی می رساند: سکوت ذات شاهانه از قتل دل خراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانه ی یک تهمت بی اساس روا نیست.  .... ابوالحسن الموسوی الاصفهانی».محمدرضاشاه هم در پاسخ آیت الله اصفهانی تلگراف کرد:«نجف اشرف – جناب مستطاب حجت الاسلام آیت الله اصفهانی دامت افاضاته. از احساساتی که در تلگراف راجع به قضیه ی قتل دل خراش طالب نام ایرانی ابراز داشته اید، امتنان داریم. در این باب، از طرف ما سکوت اختیار نشده است و به دولت دستور مؤکد داده ایم که قضیه را با کمل جدیت تقعیب نمایند تا احقاق حق به عمل آید و منافع ایرانیان و مسملین محفوظ بماند. اول بهمن 1322 – شاه»  آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، در سوم جمادی الاولی 1328 ق، در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی 1325 ق آیت الله اصفهانی را در عداد یکی از بیست تن مجتهد طراز اوّل «مطّلع از مقتضیّات زمان» برای احراز انطباق مصوّبات قانونی مجلس شورای ملّی با احکام فقه شیعه، (و عند اللزوم وتوی قوانین خلاف شرع) به مجلس معرفی کرده اند. موضوع دیگری که نشانه ای از رویکردهای سیاسی آیت الله اصفهانی است، دیدار فرمانده ارتش متفقین در جنگ بین الملل با آیت الله اصفهانی در عراق است که به تجلیل او از مقام مرجعیت منجر شد. مطلب دیگر فتوایی است که از آیت الله اصفهانی درباره ی حقوق اقلیت های دینی مثل یهودیان در قلمرو اسلام در دست است. مرحوم آیت الله اصفهانی در پاسخ استفتایی که جمعی از اهالی محله ی حشمتیه ی تهران از او راجع به «معاون حضور یهودی زاده ی ملعون» کرده اند، نام برده را مرتد دانسته و اموال او «از مباحات مشاعه ی مسلمین» دانسته است.7- بهره برداری سیاسی از مرگ آیت الله اصفهانیحضور وسیع مردم در مراسم عزاداری آیت الله اصفهانی در آبان 1325 / ذی حجه 1365 ق در نجات آذربایجان از چنگال فرقه ی دموکرات و وابستگاه روس مؤثر بود. در تهران دسته های سینه زنی و زنجیرزنی به حوزه ی حزبی توده یی ها رفتند «صور اجنبی را جای شمایل مولی [علی] دیدند. هجومی غریب شد، آن صوررا کندند و دریدند و توده یی را کافر خواندند».بهره برداری سیاسی از احساسات مذهبی مردم در مراسم عزاداری آیت الله اصفهانی توسط حزب حاکم دولتی (حزب دموکرات به رهبری احمد قوام نخست وزیر وقت) خیلی آشکار صورت گرفت. این حزب دموکرات که آن را قوام در نخست وزیری خود نخست به تلقین مظفر فیروز (و حمایت شوروی) تشکیل داده بود، بعد در مقام رقابت با حزب توده که در تیر 1325 با حزب ایران ائتلاف کرد، مورد حمایت دولت های غربی (بویژه امریکا) واقع شد. حزب دموکرات در تجهیز دسته جات عزادران آیت الله اصفهانی، کاروانی بزرگ متشکّل از تعداد 25 نفربر 27 نفری از هنگ گارد نجات ملی با حدود چهل سرنشین در هر نفربر در خیابان های تهران به راه انداخت که در مقدم آن ها اعضای کمیته ی حزب دموکرات شهرستان تهران با بازوب8ندهای سیاه حرکت می کردند.این سودجویی از احساسات مذهبی مردم بر اثر فوت آیت الله اصفهانی در جهت مبارزه باتوده ای ها و نجات آذربایجان در آذر 1325 در مرثیه ای که خوشدل تهرانی در سوگ آیت الله اصفهانی ساخته است، منعکس است:آیت الله معظم، پیشوای شیخ و شاب            حجت الاسلام اعظم، مقتدای مرد و زننی همین تنها حیاتش بود، دین را افتخار              کز مماتش حفظ شد از کید ناپاکان وطن                                                                                                                                             روحش شاد ...زهرایی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن