تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796403121




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

براي شما جايي در آلاچيق رزرو شده


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: براي شما جايي در آلاچيق رزرو شده 
صحنه اي از فيلم آپالوسا
با شروع فيلم آپالوسا، من به ياد فصل‌هاي اوليه كتاب «كبوتر تنها» نوشته مك‌مورتري و سريال‌هاي ساخته شده براساس آن افتادم. هسته مركزي داستان، قصه 2 مرد است كه طي ساليان دراز، تجربيات خوب و بد زيادي را با هم پشت‌سر گذاشته‌اند. قبلا به اين‌جور فيلم‌ها، فيلم‌هاي «رفاقت مردانه» مي‌گفتند. رفيق يعني كسي كه در موقعيت‌هاي دشوار شناخته مي‌شود.  دوست كسي است كه پس از ساليان دراز به دست مي‌آيد. بعضي از دوستان، شما را حتي بهتر از خودتان مي‌شناسند.اين عبارت درباره اورت هيچ (با بازي ويگو مورتنسون) صدق مي‌كند. او كسي است كه سال‌ها همكار ويرجيل كول (با بازي اد هريس) بوده. كار آنها، پاك كردن شهرهاي غربي از افراد شرور است. ويرجيل نشان كلانتر را بر سينه مي‌زند و اورت هم مثلا معاون اوست...، اما در واقع آنها آدمكشاني اجيرشده هستند. آنها كارشان را بدون تشريفات اضافه، به طور غريزي و با سرعت و دقت انجام مي‌دهند. آنها توسط اهالي شهر آپالوسا اجير شده‌اند تا به سلطه مزرعه‌دار بي‌رحم و خلافكاري به نام راندال برگ (با بازي جرمي آيرونز) خاتمه دهند.خب، مي‌بينيم كه تا به اينجا، فيلم از نظر بازيگر چيزي كم ندارد. هريس در نقش مردي كم‌حرف بازي مي‌كند كه همين چند كلمه‌اي هم كه بر زبان مي‌آورد غلط تلفظ مي‌شود، ولي كارش را راه مي‌اندازد.مورتنسون از رئيس خود باهوش‌تر و باملاحظه‌تر است و مي‌داند كه نبايد اشتباهات كلامي رئيس‌اش را به رخش بكشد، مگر اينكه اشتباهاتش دردسرساز شوند. آيرونز نيز نقش مزرعه‌دار كه يكي از آن مارصفت‌هاي بدذات است را به خوبي ايفا مي‌كند، و در اينجا سر و كله خانمي پيدا مي‌شود. او كسي نيست جز آليسون فرنچ (با بازي رنه زلوگر) كه ادعا مي‌كند يك زن بيوه است و البته، نه خانمي خانه‌دار است و نه زني سبك‌سر و خوش‌قلب (اينها كليشه‌هاي ثابت زن‌ها در فيلم‌هاي وسترن هستند.) او نوازنده پيانو و ارگ است و لباس زنان شهري را مي‌پوشد. او به دفتر كلانتر مي‌آيد تا از او بپرسد كجا مي‌تواند اتاق مناسبي براي خواب پيدا كند. پول زيادي هم ندارد؛ فقط يك دلار.زلوگر به خوبي از پس اين نقش برآمده. او در لحظه اول كلانتر را عاشق خودش مي‌كند و كلانتر هم صاحب هتل را «متقاعد مي‌كند» كه خانم فرنچ آنجا بماند و براي هتل پيانو بزند. ويرجيل كول، عمري است كه از زن‌ها دوري كرده، اما حالا ديگر كارش تمام است. اورت كمي از كار او جا مي‌خورد، اما حواسش هست كه اگر از زن مورد علاقه دوستش بدگويي كند، رفاقت‌شان به‌هم مي‌خورد. اما آيا مي‌توان از آليسون بدگويي كرد؟ خب بايد فيلم را ديد.هسته مركزي داستان، قصه 2 مرد است كه طي ساليان دراز، تجربيات خوب و بد زيادي را با هم پشت‌سر گذاشته‌اند. قبلا به اين‌جور فيلم‌ها، فيلم‌هاي «رفاقت مردانه» مي‌گفتند. رفيق يعني كسي كه در موقعيت‌هاي دشوار شناخته مي‌شود.  دوست كسي است كه پس از ساليان دراز به دست مي‌آيد. بعضي از دوستان، شما را حتي بهتر از خودتان مي‌شناسند.ويرجيل و اورت بلافاصله مرا ياد شخصيت‌هاي گوس مك‌كري و وودرو‌كال در كتاب «كبوتر تنها» انداختند، زيرا علاوه بر مرام و معرفتشان، آنها گفت‌وگوهاي زيادي نيز درباره زن‌ها انجام مي‌دهند. ويرجيل آن‌قدر عاشق شده كه ديگر از سفرهاي هميشگي‌اش دست برمي‌دارد و شروع مي‌كند به ساختن خانه‌اي براي آليسون. در اين بين برگ (مزرعه‌دار) 3جوان را به شهر مي‌فرستد كه خودشان را به كشتن مي‌دهند. نزاع بزرگي در شرف وقوع است كه بزرگان شهر با ترس و لرز در انتظار آن مي‌مانند. سخنگوي شهر فيل اولسن (با بازي تيموتي اسپال) است كه انصافا نقش خود را عالي بازي مي‌كند. اسپال استاد نشان‌دادن ترديدهاي نهاني است. خب ديگر چيزي از داستان فيلم نمي‌گوييم. آنچه فيلم آپالوسا را جذاب كرده، ريتم روان آن است؛ البته از قبل مي‌توان حدس زد كه فيلم صحنه‌هاي تيراندازي زيادي دارد، اما از سوي ديگر فيلم به مسائل روزمره‌اي مثل ناهار خوردن، آشپزي و بحث برسر پرده‌هاي خانه هم مي‌پردازد و خانم فرنچ فرصت مي‌يابد تا شوخي‌ها و ظرايف و سليقه‌هاي زنانه‌اش را به نمايش بگذارد. نقطه قوت فيلم، در هماهنگ‌كردن عقايد و خلقيات شخصيت‌هاي فيلم و پيوند دادن آن با يك خط‌داستاني غير كليشه‌اي است. فيلم طوري بود كه من حس كردم به درون كتاب «كبوتر تنها» رفته‌ام و جايي زير يكي از آلاچيق‌ها، به تماشاي ماجراها نشسته‌ام.فيلم توسط اد هريس كارگرداني شده و با فيلم قبلي او «پالوك» (محصول سال 2000) كه در مورد زندگي يك نقاش اكسپرسيونيست آبستره است، كوچكترين شباهتي ندارد. هريس در مقام كارگردان، به بازيگران فرصت مي‌دهد كه در فيلم زندگي كنند. آنها براي اجراي سفت و سخت الزامات فيلمنامه، تحت فشار قرار نمي‌گيرند. آنها انسان‌هايي هستند كه پيش از رخ دادن داستان فيلمنامه، زنده بوده‌اند و تبعا پس از آن نيز (اگر جان سالم به‌در ببرند) به زندگي ادامه خواهند داد. او در اين فيلم، درباره مردان زمخت غرب وحشي و شيفتگي خام و خجولانه آنها در برابر زنان «خوب»، حرف‌هاي جالبي براي گفتن دارد.هريس نشان داد توانايي كارگرداني صحنه‌هاي تيراندازي را دارد؛ گرچه او معتقد نيست كه مهم‌ترين بخش ماجرا اين باشد. در فيلم سعي شده كه صحنه‌هاي تيراندازي، چندان پرخرج نشوند. جايي در فيلم اورت مي‌گويد كه تيراندازي ‌ها زيادي سريع‌اند  و ويرجيل به او پاسخ مي‌دهد كه «اين واسه اينه كه ما هفت‌تيركشاي قدري هستيم.» در پايان ماجرا هم، همه چيز همان‌طور فيصله مي‌يابد كه انتظارش را داشتيم و ما (برخلاف فيلم قبلي هريس) در كشاكش احساسات شديد يا ترديدهاي اگزيستانسياليستي رها نمي‌شويم، بلكه فقط هوس خوردن يك تكه از شيريني‌هاي خانم فرنچ را داريم.منبع : همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن