تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797640750




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرآيند پايان ناپذير انتشار فرهنگ‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: فرآيند پايان ناپذير انتشار فرهنگ‌ها
بشر در طول تاريخ به محض اين كه فرصت ايجاد تماس با مردمان ديگر سرزمين‌ها فراهم شد به كنجكاوي در طرز تفكر و زندگي جوامع ديگر پرداخت و انسان‌ها همواره در حال يادگيري و تأثيرپذيري از يكديگر بوده اند. بي گمان اين امر در پيشرفت آنها اهميت فراواني داشته است. اما همان طور كه در شماره قبل گفتيم برخورد فرهنگ‌ها اگر ارزش‌ها و تمدن ملت‌ها را متزلزل كند ديگر سازنده نيست. به هر حال فرآيند پخش و گسترش فرهنگ‌ها به شناساندن اسرار زندگي انسان‌ها به يكديگر كمك زيادي مي‌كند و افق وسيع تري از دنيايي كه در آن زندگي مي‌كنند به آنها مي‌دهد. به گفته «گودموند‌هات»: «هميشه گرفتن يك فكر از همسايه آسان‌تر از ابداع فكري جديد است، و انتشار عناصر فرهنگي كه قرن‌ها به طرق مختلف صورت گرفته است، بزرگ‌ترين مروج توسعه فرهنگي بوده وهست‏‎.»‎

واقعيت‌هاي فرهنگي وقتي معنا پيدا مي‌كنند كه در يكديگر ادغام شوند. پديده «پخش» يا «تماس ملل» در انسان شناسي فرهنگي در حكم يكي از تعيين كننده‌هاي خارجي است. ادغام فرهنگي به دلايل مختلف به ويژه مهاجرت و استعمار صورت مي‌گيرد. در مورد مهاجرت بايد گفت كه اين پديده اصطلاح‌هايي مانند «هويت قومي» و «مقاومت فرهنگي» را همراه دارد. هويت قومي از احساس جمعي افراد يك جامعه نسبت به ارزش‌ها، نمادها و تاريخ مشترك آنها حكايت دارد كه مهمترين نمادهاي فرهنگي خاك، يعني احساس تعلق به يك حيطه خاكي و زبان هستند. افراد مهاجر هر قدر هم كه به كشور پذيرنده آنها عادت كرده باشند و از زندگي در آن لذت ببرند حس تعلق عجيبي به خاكي كه در آن زاده شده‌اند دارند كه مثل سايه با آنها همراه است و هر چقدر هم كه به زبان غير خودي مسلط شده باشند و بي نقص و كامل با آن سخن بگويند به محض اين كه هم زبان يا هم وطن خود را به طور اتفاقي مي‌بينند

هيجان زده مي‌شوند و شوق اين را دارند كه به ياد وطن خودشان، هر چقدر هم كه از آن دلزده باشند، به زبان مادري با هم صحبت كنند‏‎.‎

معمولاً افراد براي درمان، تحصيل يا كار مهاجرت مي‌كنند. اما گاهي هم جبر تاريخي و سياسي آنها را وادار به ترك كشور خود مي‌كند كه نمونه بارز آن جنگ جهاني دوم است كه انسان‌ها را مانند دانه‌هاي شن از اين سو به آن سو پراكند.

پس از پايان اين جنگ كشورهاي آلماني زبان (اتريش و آلمان) شروع به پذيرش نيروي انساني خارجي كردند تا كشور جنگ زده خود را بازسازي كنند. به اين منظور با كشورهايي مثل ايتاليا، اسپانيا، يوگوسلاوي سابق و كشورهاي نيمه اروپايي مثل تركيه قراردادهايي بستند. در نتيجه كارگرهاي مهمان در كشور ميزبان هويت جديدي شكل دادند و به مرور زمان خانواده‌هايشان نيز به آنها پيوستند.

اگر چه دولت‌هاي آلمان و اتريش در ابتدا حساسيتي به حضور دراز مدت آنها از خود نشان نمي‌دادند اما به مرور زمان دريافتند كه اين كارگران مهمان در صحنه زندگي روزمره آلمان مشكلات اجتماعي، فرهنگي و سياسي به وجود مي‌آورند.

از سوي ديگر تغيير رويه اين كشورها نسبت به كارگران مهاجر و تأكيد آنها بر نداشتن ويژگي مهاجرپذيري سبب شد كه وجود و هويت آنها كتمان شود و احساس سردرگمي و گمگشتگي كنند. در اين جا است كه صحبت از مقاومت فرهنگي به ميان مي‌آيد. آلماني‌ها و اتريشي‌ها نگران اين بودند كه فرهنگشان دچار دگرگوني شود. جمعيت مهاجر هم به طور خودآگاه يا ناخودآگاه در برابر عوامل فرهنگ زدا مقاومت مي‌كرده است و همواره نيز چنين است. در اين جا هدف بيان پيامدهاي منفي پخش فرهنگ‌ها يا تبادلات فرهنگي نيست، بلكه بر آن هستيم كه دريابيم انتشار فرهنگ‌ها چه كمكي به بالا رفتن سطح زندگي انسان‌ها و پيشرفت زندگي آنها كرده است.‏

ادغام فرهنگي زماني صورت مي‌گيرد كه تماس با فرهنگ و اجتماع «غير خودي» در ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي «خودي» ترديد ايجاد كند و آنها را مانند دانه‌هاي ذرت از مكان اصلي حركت دهد و به تكان درآورد. اين حركت بين حيطه‌هاي فرهنگي- اجتماعي «غير خودي» نخستين برخورد و ايجاد صميميت را با دنياي خارج از حيطه فرهنگي- اجتماعي «خودي» ايجاد مي‌كند. به اين ترتيب عضو جامعه «خودي» به تدريج نقش‌ها و رتبه‌هاي موجود در حيطه فرهنگي -اجتماعي «غير خودي» را مي‌شناسد.‏

همان طور كه گفته شد استعمار عامل ديگر ادغام فرهنگي است و در حقيقت انسان شناسي در آسيا فرزندي زاده دوره استعماري است. در اين جا بايد به ويژه به كشور ژاپن اشاره كنيم كه توانست در سده نوزدهم ميلادي خود را با فرهنگ علمي و فني غربي سازگار كند، همان طور كه پيش از آن به طور گسترده‌اي فرهنگي چيني را گرفته بودند. در سال 1884 انجمن انسان شناسي ژاپني در اين كشور تأسيس شد و از اوايل سده بيستم ميلادي قوم شناسان بر انسان شناسي در ژاپن مسلط شدند.‏

اگر جنبه‌هاي منفي حركت استعماري را ناديده بگيريم توجه ما به پيامدهاي مثبت آن جلب مي‌شود. درست است كه فرانسه بر تعدادي از كشورهاي آفريقايي مسلط شد، اسپانيا در آمريكاي لاتين حكمراني كرد و آمريكا نيز كشورهايي مثل «پورتو ريكو» را در كنترل خود دارد. اما اين بدان معنا نيست كه هميشه مردماني كه فرهنگ ابتدايي‌تر و امكانات رفاهي كمتري دارند در فرآيند پخش و دريافت فرهنگ نقش مهم تري نسبت به كشور حاكم ايفا نكند.

به عبارت ديگر، گاهي كشورهايي كه در قدرت يكه تازي مي‌كنند از مردمان سرزميني كه در استعمار خود دارند آموزه‌ها و روش‌هايي سازنده دريافت مي‌كنند كه اگر ارتباط با آنها نبود اين دسترسي برايشان ميسر نمي‌شد. گسترش كاشت و برداشت ذرت در ميان بومي‌هاي آمريكا خود گوياي اين واقعيت است.

«استعمارگر سفيدپوست نه تنها بذر ذرت را گرفت و كشت آن را طبق روش‌هاي كشاورزي از پيش شكل گرفته خود يا به روش اصيل كشت ذرت معمول كرد، بلكه بر كل مجموعه مواد مربوط به كشت ذرت كه بين بوميان يافت مي‌شد مسلط شد. تاريخچه ذرت بوميان آمريكا همچنين سرعت قابل توجه حركت داشته‌هاي فرهنگي را در سراسر دنيا نشان مي‌دهد. ذرت كه تا قبل از كشف آمريكا در دنياي قديم ناشناخته بود گفته مي‌شود كه در 1539 در اروپا شناخته شد و بين دهه‌هاي 1540 و 1570 به چين رسيد.» ‏

‏*نگارنده: فرزانه پورمظاهري





يکشنبه|ا|16|ا|مهر|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن