تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836202788




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كودك آزارى: معصوميت آغشته به خون!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایران :بررسى روند روبه رشد قربانيان خردسال ناهنجارى هاى خانوادگى در ايران مهديه پاليزبان شايد همين لحظه كه اين سطرها را مى خوانيد كودكى دارد مى ميرد. زير ضربه هاى بى رحمانه پدر يا شايد از خشم كور مادر. شايد هم مقابل چشمان خيره اى كه بى هيچ واكنشى نظاره مى كند رنج كودك معصوم اش را زير دستان مرد و زنى كه روزى قرار بود جاى خالى پدر يا مادرش را پر كنند. اين تصوير، نه يك رؤيا و خيالبافى بلكه واقعيتى است كه هر روز دارد اتفاق مى افتد. داستان ما داستان يك يا دو كودك نيست. داستان بى پايانى است از سرنوشت كودكانى كه هرگز فرصت نكردند لطافت كودك بودن را دريابند و اين داستان تلخ را مى توان هر روز با اسامى تازه اى خواند: - كودك يازده ماهه اى بر اثر شكنجه والدين معتادش در كرمان مرد (۲۱ آبان) - پسر ۸ ساله اى توسط بستگان نامادرى اش مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت (۲۰ آبان) - فاطمه پنج ساله را مادرش به علت شب ادرارى از پله ها پرت كرد. فاطمه قطع نخاع شده، بعد از چهار روز اغما، مرد (۲۶ مهر) - بلقيس هفت ماهه را پدر معتادش بر زمين زد و كودك دچار ضربه مغزى شد (۲۸ مهر) كودك آزارى اسم آشنايى است، از آن اسم هايى كه هيچ قانون و دادگاهى هم نتوانسته آن را پاك كند. هر وقت كودكى مى ميرد بدون بيمارى يا تصادف، با بدنى زخمى و كبودى هايى كه دستان بى رحمى با سيخ يا چوب و يا كمربند به يادگار گذاشته اند، هرگاه كودكى بيهوش روى تخت بيمارستانى جان مى دهد و پرستارش حتى رنگ چشمانش را نمى بيند، يادمان مى افتد هنوز هستند كودكانى كه خاموش قربانى مى شوند، بدون آنكه بدانند جرمشان چيست. اما كودك آزارى فقط كتك زدن نيست. هر عملى كه باعث آزار روحى و جسمى شود، مثل حبس كردن، محروم كردن از غذا، ممانعت از تحصيل، آزار جنسى و حتى تحقير و سرزنش هاى روزمره، كودك آزارى است و در ذهن كودك به يادگار مى ماند. خيلى از كودك آزاران امروز، خود بچه هاى رنجور ديروز هستند كه بى رحمانه فرزند را در رنجشان شريك مى كنند. بيمار بودن، معلول بودن، ناخواسته يا جنس نامطلوب پدر و مادر بودن، حتى بيش فعالى تقصير بچه ها نيست. آنان خودشان نخواستند وارد دنيا شوند يا بيمار و ناخواسته باشند. اما همه اينها لابد گناهان بزرگى است كه علت مى شوند براى آزار كودك از سوى پدر و مادرى كه فرزندش را نه فرشته كوچك زندگى، بلكه علت همه بدى ها و كمبودهاى زندگى شان مى دانند. به همين دليل است كه بيكارى، اعتياد، مشكلات خانوادگى، حتى ناراحتى هاى روحى والدين مى شود علت آزار روحى و جسمى بى پايان بچه ها. تصادفى نيست كه وقتى خانواده مرفه تر باشد، معمولاً كودك آزارى ها هم كمتر مى شود و تنبيه ها ملايم تر. در جامعه اى كه بيش از نصف جمعيت، تنبيه بدنى را از بهترين روشهاى تربيتى مى داند كه در زمان لازم به كار مى آيد، سرنوشت «فاطمه» ديگر چندان عجيب نيست. دكتر حسينى جامعه شناس خانواده و استاد دانشگاه تهران، كودك آزارى را بحثى تاريخى در جامعه سنتى مى داند كه نتيجه نگاه از موضع بالا به كودكان است. وى مى گويد: «آزار كودكان همواره وجود داشته است اما در شرايط جديد به علت بالا رفتن حساسيت نسبت به كودكان، موارد كودك آزارى در جامعه مطرح مى شود. » طبق آمار، كودك آزارى هاى زير پنج سال، بيشتر جسمى است و سالهاى بالاتر از آن بيشتر جنسى مى شود. آزارى كه سايه شومش براى هميشه با كودك خواهد بود و او را به بزرگسالى با مشكلات روحى و رفتارى تبديل مى كند. من كودكم، پس حق دارم ماده ۲۷ كنوانسيون حقوق كودك (۱۹۹۰) حق كودك را براى داشتن سطح زندگى متناسب با رشد روحى جسمى و اجتماعى او به رسميت مى شناسد. تأمين اين شرايط مطلوب در درجه اول وظيفه والدين يا سرپرست كودك است. روى كاغذ و براساس قانون، زندگى براى بچه ها زيباست، اما در دنياى واقعى، پدر و مادرها بيش از ديگران فرزندشان را رنج مى دهند. گزارش سازمان بهداشت جهانى مى گويد هر روز ۲۳ كودك در نتيجه بدرفتارى در دنيا مى ميرند. در سرزمين ما در سه ماه اول راه اندازى تلفن اورژانس اجتماعى ،۱۲۳ تعداد ۱۹۹ مورد كودك آزارى گزارش شده است. از بين تمام بچه هايى كه آسيب ديده اند، تعداد كمى آنقدر سن دارند كه بتوانند همين شماره آسان را بگيرند و كمتر از آن بچه هايى هستند كه يا خود مى دانند يا كسى هست كه اسمشان را بگويد تا رنجشان ثبت شود. وقتى ۷۰ درصد كودك آزارى ها در زير سقف خانه اتفاق مى افتد، كمتر كسى پيدا مى شود تا رنج كودك را ببيند يا بر زخمهايش مرهم بگذارد. ۳۸ درصد پدران، ۱۸ درصد مادران و ۱۴ درصد پدر و مادرها با هم كودك را شكنجه مى كنند. سهم نامادرى و ناپدرى در ضرب و شتم كودك ۱۰ و ۴ درصد است. ۷۰ درصد اين نوازش وحشتناك ضرب و شتم و سوزاندن است و ۶ درصد آزار جنسى و ۴ درصد حبس در خانه. ماده ۳۷ كنوانسيون حقوق كودك هر رفتار غير انسانى و توهين آميز و شكنجه را براى كودك ممنوع كرده است. اما دليلى ندارد همه يكسان عمل كنند و روزهاى آرامى بسازند از سالهايى كه قرار است دوران خوش زندگى باشند و توشه گذران باقى عمر تا نقطه پايان. يك بررسى آمارى نشان مى دهد ۳۱ درصد بچه هاى «۱ تا ۵ ساله»، ۲۱ درصد «۶ تا ۱۱ ساله» و ۹ درصد «۱۲ تا ۱۸ ساله»ها در ۲۴ ساعت قبل از اين بررسى، از سوى والدين تنبيه بدنى شده اند و اثر تنبيه در ۲ درصد «۱ تا ۵ ساله»، ۲ درصد «۶ تا ۱۱ ساله» و ۱ درصد «۱۲ تا ۱۶ ساله»ها باقى مانده بود. ليلى ارشد از اعضاى كميته مددكارى انجمن حمايت از حقوق كودك، مى گويد: «وقتى كشورها دچار بحران هايى مثل جنگ، فقر، بيكارى يا اعتياد مى شوند، شرايط نامناسب زندگى باعث بروز رفتارهاى نامناسب مى شود. » اما اين همه داستان نيست. با توجه به تجربه هاى پيش آمده به نظر مى رسد قانونى كه بايد از انسانها در مقابل تجاوز به حقوق خصوصى و اجتماعى اش حمايت كند، كودكان سرزمين مان را انگار بايد بيشتر حمايت كند؛ طبق ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى اقدام والدين و ولى قانونى براى تأديب يا حفاظت از كودك، جرم نيست، به اين شرط كه در حد متعارف باشد. ماده ۱۱۷۹ قانون مدنى مى گويد؛ والدين حق تنبيه طفل خود را دارند، اما به استناد اين قانون هم نمى توان كودك را بيش از حد متعارف تنبيه كرد. حد متعارفى كه آنقدر مبهم است كه پاى شكسته على ۶ ساله و جسم بى جان فاطمه ۵ ساله جزو آن محسوب مى شود و هنوز هر بزرگترى اجازه دارد هرچه مى خواهد بكند با روح جسم كودكى به جرم شيطنت يا نمره كم يا دفاع از مادر يا فرزند خوانده بودن. ارشد عضو كميته مددكارى، خلأ قانونى يا سفت و سخت نبودن آن را مشكل بزرگى مى داند كه مانع از كارهاى زيادى مى شود كه مى توان براى اين بچه ها انجام داد. وى مى گويد: «در قوانين ما نگاه به كودك چندان جدى نيست. ما قوانين به نفع كودكان كم داريم و همان قانون موجود هم تا حدودى مبهم و كمرنگ است و بسيارى از آنها هم اجرا نمى شوند. به عنوان مثال طبق قانون اگر پدرى مانع از تحصيل فرزندش شود، مورد پيگرد قانونى قرار مى گيرد، اما آيا كسى از بچه هايى كه سر چهارراهها كار مى كنند يا دخترانى كه ترك تحصيل مى كنند، مى پرسد چرا به مدرسه نمى روند؟» من پدرم، پس مى زنم مى گويند پدر سايه بالاى سر است و مايه دلگرمى. اما براى بسيارى از كودكان آزار ديده _ حتى در بزرگسالى - واژه پدر يادآور كبودى تن است و وحشت بى پايان. بچه هايى كه توسط مادر يا ناپدرى آسيب مى بينند، شانس بيشترى دارند براى رهايى از جهنمى كه گرفتارش هستند. طبق قوانين ايران، پدر ولى فرزند است و حتى اگر كودك را بكشد، در نهايت به پرداخت ديه و حبس محكوم مى شود. به عبارتى پدر معتاد بلقيس ۷ماهه مى تواند همچنان زندگى كند و باز هم پدر شود. در مورد كودك آزارى هم وقتى كودك پدر داشته باشد اثبات عدم صلاحيت بسيار سخت مى شود. هرچند مواد ۱۱۶۹ و ۱۱۷۳ قانون مدنى به دادگاه اجازه داده است زمانى كه صلاح مى بيند، حضانت كودك را به شخص ديگرى غير از پدر و مادر بسپارد. اما وقتى بچه پدر دارد، دادگاه به سختى چنين تشخيصى مى دهد. قانونهاى ناقص و مبهم به اين معنى نيست كه وضع كودكان امروز، حتى آنان كه آزار ديده اند، مثل همنوعان سالهاى قبل است. قانون حمايت از كودك و نوجوان كه در سال ۱۳۸۱ تصويب شده است، كليه اعمالى كه باعث صدمه روحى يا جسمى به كودكان شود را جرم مى داند. اين قانون كودك آزارى را از جرم خصوصى به جرم عمومى تبديل كرده است و اين تغيير به اين معنى است كه رسيدگى به آن به شرط وجود شاكى خصوصى نيست و چنانچه چنين موردى به هر طريق گزارش شود، دادستان به عنوان مدعى العموم وظيفه دارد به آن رسيدگى كند. اين قانون تغيير بزرگى است و روزنه اميدى براى كودكان رنجور و مجروح. چون موارد زيادى به چشم مى خورد كه يا كسى براى شكايت نيست يا اگر مادرى هست، از ترس آزار بيشتر خود و كودكش كه جايى براى زندگى ندارند، جز همان خانه (شكنجه گاه) مجبور است سكوت كند و شاهد آزار هر روز فرزندش باشد و در انتظار كه طاقت كودك كى تمام مى شود. ماده ۶ اين قانون، مؤسسات و مراكز مختلف كه در جريان موارد كودك آزارى قرار مى گيرند را موظف به گزارش آن، به مقامات مربوطه مى كند. فرصتى براى كودكى كه يا به سن مدرسه رسيده يا كسى پيدا شده كه او را به بيمارستانى برساند؛ فرصتى كه زير نگاه سرد و بى تفاوت آدمها مى سوزد. خانم ارشد كه به وسيله تلفن «صداى يارا» در جريان چنين مواردى قرار مى گيرد، مى گويد: «در اكثر موارد پزشك يا پرستارى كه كودك را معاينه كرده اند، حاضر به گزارش نيستند و اين كار را خارج از وظيفه شان مى دانند، در صورتى كه ما از وزارت بهداشت خواستيم اين قانون را به مراكز خود ابلاغ كند و وزارتخانه اعلام كرد كه قانون ابلاغ شده است، اما كسى به آن عمل نمى كند. بزرگترين مشكل، نبود نهادى براى كودكان است.» براى التيام زخمهاى اين كودكان، فقط قانون لازم نيست؛ اول بايد چشمان بينا و قلب هاى بيدارى باشد كه ببيند زخمهاى بيشمارى كه روح و جسم كودكى را آزرده است. همان چشمانى كه فقط قصاص نشدن پدر را در قانون ديده است، اما حد تنبيه فرزند را در تعاليم دينى ما نديده تا حد متعارف قانونى اش را روشن كند. براساس استفتاء از مراجع تقليد، تنبيهى كه اسلام جايز شمرده است، حداكثر شش ضربه آرام است. بطورى كه باعث آسيب بدن يا سرخ شدن پوست نشود. سرخ شدن پوست حتى اگر از طرف پدر باشد ديه دارد و تنبيه بيش از حد شرعى موجب قصاص مى شود. سرخى پوست ديه دارد. اما بدن كبود و سوختگى و دست و پاى شكسته و سر خونين، به لطف ابهام قوانين، يا به مرور خوب مى شود(!) يا سرانجام جان كودكى را مى گيرد. دكتر حسينى مى گويد: «طبق آيات قرآنى، فرزندان بايد به والدين احترام بگذارند. اما متقابلاً كودكان هم به عنوان امانتى در دست والدين ذكر مى شوند كه پدر و مادر وظيفه دارند از آنها مواظبت كنند.» كودك آزارى تجربه كودكان زيادى در سراسر جهان است كه ميراث شومى از والدين نصيبشان شده است. اما قانون مربوط به كودكان بخصوص در كشورهاى عضو كنوانسيون حقوق كودك، بطور روشن وجود دارد. سوئد اولين كشورى است كه تنبيه بدنى كودكان را در سال ۱۹۷۹ ممنوع كرد. در بسيارى از كشورها مانند انگلستان، كودك مى تواند نسبت به سوء رفتار يا عدم صلاحيت والدين به دادگاه شكايت كند. در ايران دادگاه ويژه اطفال، فقط به جرمهايى كه توسط كودكان انجام مى شود رسيدگى مى كند و شكايت از والدين وظيفه دادستان است. اما چه اتفاقى براى پدر و مادر سرشار از عاطفه مى افتد كه شكنجه گر و قاتل فرزند مى شود؟ دكتر حسينى رئيس مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، از وضع بد اقتصادى و فرهنگى نام مى برد: «بطور عام كسانى كه وضع اقتصادى مناسب ترى دارند، رفتار فرهنگى متعادل تر و استرس و سوء رفتار كمترى دارند. وضع اقتصادى بد باعث سوء رفتار مى شود و معمولاً فرزندان بيش از همه آسيب مى بينند. هر چه خانواده فرهنگ دينى مناسب ترى داشته باشد، به همان نسبت عطوفت بيشترى به فرزندان دارد. فرد دينى ملاك كردارش، رفتار پيامبر و ائمه است. نحوه برخورد ايشان با كودكان، بسيار ملايم و با عطوفت و احترام است. » راه حل چيست؟ ليلى ارشد راه حل جلوگيرى از كودك آزارى را تنها در اصلاح قانون نمى داند: «تلاش براى اصلاح قانون كافى نيست. بايد كار فرهنگى كرد. هيچ كدام از ما براى پدر و مادر بودن آموزش نمى بينيم. هر كس چيزى از والدينش ياد مى گيرد بدون آنكه بداند درست است يا غلط. ما مفهوم شهروند را ياد نمى گيريم و به كودكان تكليف و حق را ياد نمى دهيم. عدم حمايت باعث بى توجهى عمومى مى شود. گسترش مشاوره ارزان در سطح جامعه بطورى كه همه امكان مراجعه و استفاده از آن را داشته باشند كمك بزرگى است تا از چنين حوادثى جلوگيرى شود. » و اين مشابه عقيده اى است كه دكتر حسينى دارد: «بهترين راه حل فرهنگ سازى است. قانون هم جزيى از فرهنگ است. در كنار تصويب قانون بايد به بزرگترها ياد بدهيم حق حيات بيشترى به كودكان بدهند و با آنان طورى رفتار كنند كه در آينده افراد شايسته اى شوند. از ديگر مراكز مهم فرهنگ سازى رسانه ها هستند كه متأسفانه گاه ضدفرهنگ درست مى كنند. رفتار توهين آميز بزرگترها با بچه ها در تلويزيون بسيار نشان داده مى شود.» با تمام اينها، خلأ قانونى همچنين وجود دارد. به حدى كه ارشد مى گويد: «در كنار فرهنگ سازى بايد قانون جداگانه و جامعى براى حمايت از كودكان مان تدوين شود. در كانون دفاع از حقوق كودك طرحى به نام شوراى عالى كودك تدوين شد كه به مجلس ششم فرستاديم اما در كميسيون مربوطه مطرح نشد. در حال حاضر از طريق كرسى حقوق بشر دانشگاه شهيد بهشتى براى اين طرح تلاش مى كنيم. » *** و همچنان در پايان اين سطرها كودكى شايد دارد مى ميرد، زير ضربه هاى پدر يا در توفان خشم مادر... آرى كودكانى همچنان... پس چشم ببنديم و دست كم لحظه اى برايشان دعا كنيم. خون!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن