واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > پورمحبی، فرزین - (بررسی بنیادین دلیل یا دلایل نرفتن تیم ملی به جام جهانی) راستی فوتبال ما تاکسی دربست گرفته است و به کجا می رود؟ چرا هیچ چیز سر جایش نیست؟ چرا علیرغم آن که هزاران نفر در صدد فرهنگسازی فوتبالمان هستند، اما یک نفر هم تاکنون پیدا نشده است تا بیاید کمی برایمان فوتبال فرهنگی بازی کند تا ببینیم بالاخره نحوة بازی و قواعد و قوانین چنین فوتبالی چگونه است و یا حداقل، فرقش با فوتبال چمنی چیست؟ البته برخی از کارشناسانی که در گنده باقالی بودن آنها جای هیچ شک و تردیدی نیست اعتقاد دارند که فوتبال کنونیمان اتفاقاً به لطف و زحمات همان هزاران فرهنگساز، کاملاً هم فرهنگی شده و این وضعیت نابسامان فعلی فوتبال، مربوط میشود به وضعیت فعلی فرهنگمان که متأسفانه فوتبال را هم تا حدودی آلوده نموده است! آنها در این بیانیه چنین ادامه میدهند: اگر قرار است کسی چیزی را سر و سامان دهد آن چیز وضعیت فرهنگ و هنر فعلی خودمان است، به عبارتی دیگر به جای آن که بیاییم فوتبال را فرهنگی کنیم در ابتدا میبایست فرهنگ و هنرمان را فوتبالی نمائیم و بعد از آن که فرهنگمان فوتبالی شد (یعنی به برخی از مسئولین فرهنگ و هنر کارت زرد و قرمز نشان دادیم و برخی دیگر را محکوم به تحمل تماشای چهرة مسئول محترم کمیتة انضباطی نمودیم و یا افساید برخی از کسانی که در گوشهای نشستهاند و در سکوت تیشه به ریشه این فرهنگ میزنند را گرفتیم و حتی گاه گداری هم به برخی از رانتخوارها و آقازادهها پنالتی و یا حداقل ضربات ایستگاهی زدیم و ...) بعد بیاییم فوتبالمان را توسط آن فرهنگ اصلاح شده، فرهنگی کنیم البته درست است که این تئوری کمی پیچیده و یا آرمانی به نظر میرسد اما حداقل فایدهاش این است که به هر حال چیزی به نظر میرسد! در تأئید و تأکید وضعیت بغرنج و از دست رفتة فرهنگ کشورمان شمار دیگری از کارشناسان که البته چندان هم کوتوله نیستند معتقدند دلیل بروز چنین امری به نوبة خود باز میگردد به همان چیزی که در اصطلاح سیاسی، جامعهشناسی و حتی پزشکی قانونی به آن، تهاجم و یا تجاوز فرهنگی میگویند. پس روی هم نرفته و با اوضاع پیش آمده، آنچنان هم نمیتوان به سلامت جسمانی و مشروعیت اخلاقی چنین فرهنگ انگولک شدهای اطمینان و اعتماد داشت. پس حال با این فرهنگ آن هم با آن پالان کجش که به این شکل رو دستمان مانده، چگونه میتوان انتظار داشت که در حین رسوخش به فوتبالمان، آن را همچون خود، مسئلهدار ننماید. (قبلاً اثبات گردید که فوتبال کاملاً فرهنگی شده است) البته بعید نیست که بیگانگان بعد از تجاوز و تهاجم فرهنگیشان (به قول امروزیها آزار و اذیت) همچون سایر متجاوزین بیکار ننشینند و اقدامات مهمی را از خود به منصة ظهور نرسانند. از جملة این اقدامات هم میتوان به نفوذ دست نشاندههایشان در عرصة فوتبال ملی اشاره نمود. توجه داشته باشید؛ لهجة آقای قطبی بی شباهت به لهجة مسترچیک در سریال دلیران تنگستان و یا اردشیر رپرتر در سریال عمارت فرنگی نیست و همچنین است وضعیت بسیاری از افراد دیگری که در سطور زیر ماهیت اصلیشان افشا خواهد شد (امان از سیاست بی پدر و مادر!) مثلاً دلیل رفتار و حرکات مشکوک و عجیب و غریب بسیاری از مربیان لیگ هم با استدلال فوق توجیه میگردد. رفتار همانهایی که در پوشش نامهایی همچون «سلطان» و «امپراطور» و «ژنرال» به شغل کثیف خیانتپیشگی مشغول بودهاند و ما متأسفانه تاکنون رویشان حساب دیگری باز میکردیم. به عنوان مثال حالا میفهمیم که «فیروز کریمی» همان عمو سام است و برای آن که شناخته نشود به جای کلاه معروف عمو سام کلاه دلقکی را بر سرش گذاشته و یا «اکبر میثاقیان» همان مرد عنکبوتی محصول آمریکا بوده که میخواسته از فراز برج میلاد بدون هیچ هراسی خود را به پائین بیاندازد و یا «حنطه» و یا «منصوریان» همان یول براینر خودمان در سینمای آمریکا هستند و یا «قلعهنوعی» سردسته یانکیها بوده که با یکه بزن معروف خود (بنام علی که متأسفانه تاکنون چهرة وی به دلائل امنیتی نشان داده نشده است) همه را لت و پار میکرده و یا «خداداد عزیزی» همان جکی جان هالیوود و «علی دایی» سوپرگل هم، همان سوپرمن نفوذیست. اما از قدیم گفتهاند؛ هیچوقت نمیتوان ماه را پشت ابر پنهان نگاه داشت چرا که بالاخره آنها نتوانستند نام یکی از دست نشاندگانشان را پنهان نمایند و در اصل، اینگونه بود که کل ماجرا هم لو رفت و نام یکی از دست نشاندگان آنها افشا گردید یعنی «نادر دستنشان». اما بشنویم از جناب آقای «مایلی کهن»، ایشان از جمله کسانیست که بعداً معلوم خواهد شد آدم بدة فیلم، همانی بوده که همه تا آن موقع فکر میکردند آدم خوبه بوده !!! حال با وجود چنین وضعیتی در فوتبال و ایضاً فرهنگ کشورمان چگونه انتظار داریم که این عاملان استکبار فوق دست روی دست گذاشته و به راحتی اجازه دهند تا تیم ملی به جام جهانی و جامهای از این دست برود! پس بار دیگر عمده دلیل نرفتنمان به جام جهانی را به استکبار جهانی و ایادیشان مربوط میسازیم و یا به عبارتی بهتر با صدای بلند فریاد میزنیم «کار کار انگلیسهاست» و بدین نحو تمامی مسئولین باقیماندة دیگر را (بالاخص مسئولین داخلی) بی گناه دانسته و همگی آنها را بدون هیچ عذاب وجدانی تبرئه مینمائیم. با امید پستهای بالاتر برای آنها.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]