محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1797652799
بازیگری هدف نیست
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بازيگري هدف نيست
در تمام طول اين سالها كه انتخاب بازيگر در سينما رفته رفته به يك بحث جدي تبديل شده جايش را به عنوان يك حرفه مستقل در اين عرصه باز كرده است و ديگر اكثر فيلمسازان داشتن يك مشاور را در اين امر ضروري دانستهاند حرف و حديثهاي بسياري حول اين پيشه و آغازگر آن در سينماي ما يعني محمدرضا شريفينيا وجود داشته كه البته اين طبيعت شروع يك كار است. از حرف باند و باندبازي و مبالغهها و گفتههاي درگوشي كه بگذريم، غيرقابل انكار است كه شريفينيا كارش را بلد است و اين را بارها ثابت كرده، اما نكته جالبي كه هميشه درباره او وجود داشته نوع نقشهايي است كه خودش بازي ميكند. او نوروز 87 هم در سريال «پيامك از ديار باقي» بازي كرد، كه باز هم اين گزينش جاي سئوال داشت.تا قبل از گفتوگو هميشه از خودم ميپرسيدم چرا او بازيگران بسياري را از كليشهاي كه گرفتارش بودند، دور كرده، ولي فكري براي خودش نميكند؟!او در اين گفتوگو جواب كاملي براي اين سئوال داشت.چطور شد بعد از مدتها كه از تلويزيون دور بوديد دوباره به اين سمت متمايل شديد؟من هيچوقت ارتباطم قطع با تلويزيون نبوده.• منظورم بهلحاظ بازيگري است نه فعاليت پشت صحنه.بله، من مدتي پيش و بعد از چند سريال خوب و موفق تلويزيوني كه بازي كردم و شروعش از سريال امام علي بود. بعد با كيف انگليسي، همسايهها، سفر سبز و ورثه آقاي نيكبخت كه آن هم يك كار مناسبتي نوروز بود به كارگرداني مرضيه برومند ادامه پيدا كرد و بعد مسافرري كار ميرباقري و بعد كارم را با فعاليتهاي پشت صحنه ادامه دادم.در معصوميت از دست رفته كه مشاور كارگردان و مشاور توليد بودم و سريال كلاه پهلوي، اخيرا هم كه در مجموعه ساعت شني همكاري داشتم.خلاصه بعضي وقتها آنقدر با كارهاي مختلف يك پروژه درگير ميشوم كه به بازي نميرسم.البته دو سه سالي هست كه بيشتر به لحاظ بازيگري در سينما مشغول هستم.• كدام شرايط؟برايم جالب بود بعد از اين مدتي كه در تلويزيون كار نكرده بودم حالا در سريالي كار كنم كه براي نوروز ساخته ميشود، ضمنا غير از جذابيت قصه و نقش من دوستي و آشنايي قديمي با سيروس مقدم داشتم كه به زمان ساخت سريال امام علي برميگردد.ايشان آن زمان در بخش توليد و برنامهريزي كار ميكرد و اين هم دليلي بود براي اينكه به همكاري علاقهمند شوم.• گفتيد جذابيت قصه و نقش. مگر اين نقش هم دوباره به يك چيزي در مايههاي همان نقشهايي كه قبلا ايفا كرديد نبود، چه جذابيتي براي شما داشت كه دوباره تكرار كنيد؟اخيرا خودم مقداري از چنين نقشهايي دوري ميكنم به اين دليل كه به هر حال بعد از مدتي بر روي ذهنيت تماشاگر اثر ميگذارد و يواش يواش شما را همانطور تصور ميكند.اما خب پيش آمد ديگر. يعني يك جذابيتهايي دارد اين نوع نقشها براي بازي كه آدم را وسوسه ميكند، از اين نظر كه شما بايد شخصيت را در چند موقعيت مختلف بازي كني و خيلي بالانس نقش زياد است.درحاليكه مثلا درمورد نقشهاي مثبت چون نقشهاي سادهاي هستند جاي كار زيادي براي بازيگر وجود ندارد. بنابراين، اين نوع نقش تكبعدي نيست.با تغيير و تحولاتي كه برايش بهوجود ميآيد بازيگر را وسوسه ميكند به سمت آن برود، حتي اگر مشابه آنرا قبلا تجربه كرده باشد. حالا بعد از اين ديگر ميخواهم چند وقتي نقشهاي مثبت پدرومادردار بازي كنم.ولي گذشته از شوخي من نقشهاي مثبت هم زياد بازي كردم.مثلا در «شيدا» كار آقاي تبريزي. يا ليلاي مهرجويي. يا يك بسيجي بهنام منصور در كار حاتميكيا (برج مينو) و چند كار ديگر...• اصلا مسئله مثبت و منفي بودن نقش نيست. هميشه برايم سئوال بوده كه محمدرضا شريفينيا كه به خيلي از بازيگران كمك كرده از آن قالبي كه درش گير افتاده بودند نجات پيدا كنند مثل ليلا حاتمي با آب و آتش يا حسن پورشيرازي با مهمان مامان و ديگران چرا فكري براي نقشهاي خودش نميكند؟چون همه بازيگران عشق نقش مثبت دارند، ميگذاريم آنها بازي كنند. تهش هرچي كه ماند ما برميداريم (با خنده).• اصلا هيچكدام از نقشهايي كه اخيرا بازي كرديد بهطور مطلق منفي نيستند. اما شما از فيلم «دنيا» به بعد يك شخصيت را مدام تكرار كرديد.اينطور نيست. تازه اگر هم اينطور باشد چه اشكالي دارد؟ مهم اين است كه تفاوتهايشان از هم در بازي درآمده باشد، وگرنه ما مگر چقدر نقش داريم كه با هم 180 درجه فرق دارند؟• اين استدلالي است كه گوهر خيرانديش هم آورده. ايشان هم ميگويد اگر 10 تا زن حاجي بازي كنم سعي ميكنم با هم فرق داشته باشد.دقيقا. اين استدلالي است كه ما دربارهاش صحبت ميكنيم و تفاوتهايش را درميآوريم.• پس تقصير شما است كه ايشان آنقدر نقش زن حاجي بازي ميكنند.نه، چرا؟ اين استدلال درستي است. بچههاي بازيگر به اين تفاوتها كمتر توجه ميكنند. گاهي اوقات تفاوت بين نقشها 5 درصد است.گاهي هم بيشتر. اما بازيگر بايد بتواند اين تفاوتها را در بازياش نشان بدهد. بله، اين در دنياي واقعي مصداق دارد. ولي در يك فيلم تفاوتها بهشرطي درميآيد كه در فيلمنامه و پرداخت به آن توجه شده باشد. اما در فيلمنامههاي ما معمولا شخصيتها برمبناي يكسري خصايص كلي شكل ميگيرد.منظور من هم زماني است كه اين تفاوتها درست شكل گرفته، در فيلمنامه آمده و بازيگر هم تلاش كرده آن چند درصد تفاوت را بازي كند. حالا وظيفه منتقد است كه اين چند درصد را پيدا كند و ببيند.نه اينكه مدام بگويد شما چرا همهاش نقش زن حاجي بازي ميكني يا نقش روحاني بازي ميكني. من در اين رابطه يك مثال ملموستر دارم. مثلا آقاي علي پروين بايد گل بزند تا مردم هورا بكشند.او در گوش چپ، از منطقه هجدهقدم گل ميزند و همه هورا ميكشند. دفعه بعد هم كه از همان زاويه و به همان صورت باز گل زد بايد بگويند تو دفعه قبل هم كه همينطوري گل زدي، نميشه؟چون بار قبلي با پاي چپ گل زدي اينبار بايد معلق ميزدي بعد گل ميزدي؟ خب مهم اين است كه گل زد ديگر. باز هم بايد هورا بكشند.مهم اين است كه گل زده باشد. حالا اگر يك بازيگر هم دوباره يك نقش مشابه را درست بازي كرد مستحق تشويق است. اگر آن چند درصد اختلاف را درآورده باشد.• با اين حساب شايد بايد براي شما هم هورا كشيد!(ميخندد) فيلم دنيا از چندين جاي مختلف جايزه گرفت، اما در جشنواره فيلم فجر برخورد خوبي با اين فيلم نشد.مسئولان آن دوره با آن مخالف بودند و به هر حال سليقهشان اين بود و به فيلم بيتوجهي شد. بنابراين من جايزهاي براي آن نقش نگرفتم اگر خوب بوده، كه حالا بگويم شبيه آن است، بگذارم كنار و بازي نكنم.اين برخوردي است كه داوران و منتقدان ما با فيلمها و بازيگران ميكنند. ميگويند خب اين كه شبيه به همان است.درحاليكه اين درست نيست. شما يك فيلم را وقتي ميبريد به يك كشور ديگر داوران نگاه ميكنند و براساس آن چيزي كه ديدند نظر ميدهند، بدون هيچ پيشزمينه ذهني و در نظر گرفتن پيشينه كاري آن آدمها.داوري يعني اين. ولي ما هميشه براساس پيشزمينههاي ذهنيمان درباره آدمها حرف ميزنيم.چرا؟ مهم اين است كه اين بازيگر الآن در جاي خودش در اين فيلم قرار گرفته و درست بازي كرده. حالا شبيه به نقش قبلي باشد، مهم نيست. من اصلا اعتقاد دارم خيلي از نقشها را كه مردم دوست دارند ميشود به همان صورت دوباره و دوباره تكرار كرد و همان آدم را برد در فيلمهاي مختلف.اينهمه كمدينهاي بزرگ هستند در تاريخ هنر سينماي دنيا كه همينطور نقشهايشان را ادامه دادند در كارهاي ديگر.نمونهاش چارلي چاپلين است. لباسش را هم عوض نميكند. موقعيتهايش عوض ميشوند.• آن شكل كار كه مربوط به يك تيپ است و بحث تيپسازي در سينما بحث ديگري است.اتفاقا اصلا جدا نيست. اينهم تيپ است و درمورد شخصيت هم مصداق دارد. ولي درمورد كارهايي هم كه ما ميكنيم درصدها عوض ميشود و در كل بحث ما اين است كه در اين فيلم چه كسي براي يك نقش بهترين است. بله، من خيليها را كه ميدانم در زمينه ديگري هم استعداد دارند و هنوز كشف نشدهاند كمك ميكنم تا در قالبهاي ديگر هم قرار بگيرند مثل حسن پورشيرازي كه اشاره كرديد.اما بعضي وقتها هم از بازيگران در خدمت فيلم استفاده ميكنم.يعني وقتي ميبينم كسي بهتر از خانم خيرانديش نميتواند زن حاجي را بازي كند براي اين كه كار خراب نشود و در واقع به فيلمنامه و نقش استحكام ببخشم باز هم ميروم سراغ او تا فيلم لطمه نبيند.چرا؟ چون بازيگري كه هدف نيست. بازيگري يك وسيله است در جهت يك هدف. بنده بهعنوان يك بازيگر وسيلهاي هستم براي بيان يك مفهوم.من نيامدم خودنمايي كنم كه چقدر بازيگرم. اصلاً اين نگاه به بازيگري غلط است.كي هستيم مگر ما؟ من بايد كمك كنم كه مفهوم فيلمي درست منتقل شود به تماشاگرش و آن را خوب درك كنند.اگر اين اتفاق افتاد من يك بازيگر متعهدم و سرجايم قرار گرفتهام.• با اين حال خيلي از بازيگران كه به جايگاهي دست پيدا ميكنند و برچسب حرفهاي بودن ميخورند فقط دنبال نقشهاي دور از هم ميگردند.بله. بعضي از بازيگران ميگويند نه. ما نقشهاي شبيه به هم بازي نميكنيم. من هم ميگويم خب بازي نكن! ولي رسالت بازيگري اين نيست كه شما فكر كني بايد نقشهاي متفاوت از هم بازي كني.اگر فكر ميكني قدرتمندي پس نقشهايي كه درصدي با هم تفاوت دارند را بازي كن. اين تعريف بازيگري است.ما متأسفانه بد فهميديم بازيگري يعني چه. همه ميخواهيم خودمان را نشان بدهيم.در حالي كه «من» وجود ندارد.همه وسيلهاي هستيم در جهت بيان يك مفهوم، كه فيلمنامه است. حالا هركدام بهنوعي. چه كارگردان باشيم، چه بازيگر و چه در پشت صحنه، يا جلوي دوربين.جرأت و جسارت ميخواهد كه شما نقشهاي نزديك به هم را بپذيري. برخي از بازيگران بسيار پرآوازه ما تنبلاند.دلشان ميخواهد نقشهايي را بازي كنند كه صددرجه اختلاف دارد، فقط براي اينكه ديده شوند. مشكل اين است! وقتي نقشي مشابه به او ميدهي نميتواند بازي كند، بنا بر اين ميرود سراغ نقشي كه او را از صفر به صد برساند تا به چشم بيايد.اين ويژگي نيست براي بازيگراني كه ميگويند اين نقش متفاوت بود، ما رفتيم بازي كرديم. چون بهقدر كافي تبحر ندارند ميروند سراغ نقشهاي متضاد.نه اين كه نقش متضاد بازي كردن بد باشد، ولي سخت نيست. خيلي هم ساده است. اين كه شبيه باشد و متفاوت بازي كني سخت است.من خودم چون تجربه هر دو مورد را داشتهام ميگويم.من در فيلم گيسبريده اين تجربه را داشتم كه نقشي بازي كنم كاملاً متفاوت و دور از نقشهاي قبلي.دختر خودم فيلم را ديده بود از من ترسيد. اينها براي گولزدن تماشاگر است كه بازيگر ميرود پي يك نقش متضاد.وگرنه شما آن بازيگري را كه ميبيني ده تا نقش مثل هم را خوب و درست و متفاوت بازي كرده وقتي نشان متضاد و دور از آنها را هم داشته خوب بوده و درخشيده. مثل همين خانم خيرانديش.شما نگاه كنيد در فيلم «نقاب» سه سكانس بازي دارد كه نقش تفاوت دارد با نقشهايي كه شما ميگوييد تكرار كرده، اما بازياش بينظير است.به نظر من ايشان در اين فيلم يكي از بهترين بازيهايش را ارائه داده و من به ايشان اسكار ميدهم براي نقاب. در مورد خودم هم بايد بگويم اگر صد تا حاجي هم بازي كرده باشم، صد و يكمين را هم دوست دارم بازي كنم براي اين كه معتقدم ميشود تفاوتها را پيدا كرد و نشان داد.• با اينحال بازيگراني هم بودند كه اتفاقاً با استعدادند و با ايفاي بعضي نقشها توقع مردم و همينطور منتقدين را بالا بردهاند، ولي با افتادن به همين ورطه تكرار باعث خدشهدار شدن موقعيتشان شدند. مثل گلشيفته فراهاني كه اگر فيلمهاي بوتيك، درخت گلابي، ميم مثل مادر و سنتوري را كنار هم بگذاري، ميبيني در آنها هيچ فرقي با هم ندارد.ببينيد من نميگويم همه كساني كه نقشهاي شبيه به هم بازي ميكنند خوب بازي ميكنند. البته در مورد گلشيفته فراهاني من فكر ميكنم اين تفاوتها را خوب درآورده است.• نه، در مورد خانم خيرانديش شايد تا حدي قابلقبول باشد، اما در مورد فراهاني واقعاً اين اتفاق نيفتاده. حتي من فكر ميكنم اگر تفاوتهايي هم در نقشها و موقعيتشان بوده با نوع بازي ايشان بيشتر به هم شباهت پيدا كردند.به هر حال گلشيفته سن وسال و تجربيات گوهر خيرانديش را ندارد، اما استعدادش را دارد و با تمرين و ممارست ميتواند در اين زمينه موفقتر باشد. اينها بايد بهطور جزئي و ريزتر تحليل شود تا شاهد اتفاقات بهتر باشيم. ما تحليل فيلم نداريم. بهقدر كافي درباره كارها بحث نميشود. پژوهش نميشود. هرچه هم كه نوشته شده يك جانبه و سليقهاي بوده اما من باز ميگويم نگاه منتقد، نگاه هيأت داوري به يك فيلم و بازيهايش بايد همان نگاه خارجي باشد.بيغرض و بيمرض. اصلاً ما وقتي ميخواهيم قهرمان شنا انتخاب كنيم از لب استخر نگاه ميكنيم ببينيم هركس در چه مدت زماني به لب استخر ميرسد. ديگر با اين كاري نداريم كه اين يكي از بچگي شنا ياد گرفته يا آن يكي قبلاً اينجوري شنا كرده، برنده شده يا نشده. بدبختانه براي انتخاب در سينماي ما اينطور نگاه ميكنند.طرف را ميگذارند زير ذرهبين كه كيست، پدرش چه كاره بوده، بازيگر بوده، نابازيگره! مثلاً آقاي رضا ناجي بنده خدا ميگفت «آخه كي گفته من نابازيگرم؟من سالها كار كردم، يعني چه؟ اصلاً درست كار كردم يا نه؟ شما چه كار داريد با اين مسائل؟»• قبول دارم. منصفانه نيست. رضا ناجي در آواز گنجشكها يك بازيگر خوب و واقعي بود.بله، مهم اين است كه آنقدر نقش را درست بازي كرده براي شما قابل باور بوده. حالا چون خيلي طبيعي است، عين زندگي است، يعني نابازيگر است؟ اين حرفها، حرفهاي داوراني است كه هر سال هم مينشينند يك اطوار تازه درميآورند.اصلاً اين خندهدار است كه ميگويند بين 20 فيلم امسال كه در جشنواره شركت داشته يك نداريم، بهتريني وجود ندارد؟ انگار به اين فيلمها متر زدند.بعد اين چه نظري است كه ميدهي؟ ميگويد يك نداريم، سيمرغ نميدهيم ايندفعه به كسي! موسيقي امسال يك ندارد. اين چه حرفي است؟ تو بگو ميان همين 10 تا كدام بهتر است. آقا شما اسپيلبرگ هستيد اصلا و ما يك مشت آدمي هستيم كه همه عقب ماندهايم به قول شما داور عزيز. حالا شما بگوييد بين اين عقبماندهها چه كسي اول است چه كسي دوم و به تعدادي كه قرار است كانديدا انتخاب كني، انتخاب كن.• شايد ميخواهند از اين طريق ارزش سيمرغ را بالا ببرند!بله. اينها ميخواهند ارزش سيمرغ بالا برود، ولي نميدانند چكار بايد بكنند كه ارزش سيمرغ برود بالا. همين كارها را ميكنند كه همه چيز مختل ميشود و سيمرغ بهاندازه يك مرغ هم نميارزد! چهار تا آدم در اين سينما دارند با بدبختي زحمت ميكشند، كار ميكنند، اگر يك درجه بتوانند خودشان را بالا ببرند شايسته جايزه هستند.اشكال ما اين است كه هنوز نفهميديم كه اصلا نفس اين جايزه چيست. تشويق نسبي است. يعني تو امسال نسبت به اين آدمها بهتر بودي. نه در سطح جهان. بيانيههايشان را شنيديد؟ ميگويند ما امسال هرچه گشتيم چيزي درخور يك بودن نديديم. شما چه استانداردي داريد؟ در اين نوع داوري متري وجود ندارد.• البته اگر كارهايي كه خودشان ميسازند را هم بررسي كني چنگي به دل نميزند و با معيارهايي كه در داوري دارند چندان همخواني ندارد.خب از اين بحث بگذريم.• مسئله ديگري كه هميشه درمورد شما من را متعجب كرده گستره كاريتان است. با داريوش مهرجويي كار ميكنيد، تا دهنمكي كه اولين كارش است.من از آن آدمهايي هستم كه دوست دارم در موقعيتهاي مختلف كار كنم. يعني اصلا برايم مهم اين نيست كه چون با آقاي مهرجويي خيلي كار كردم، ديگر فقط بايد دوروبر ايشان باشم. من سال قبل سنتوري را كار كردم با مهرجويي، بعد با جيراني، با ايرج قادرري، خانم ميلاني، نيكخواه آزاد و با دهنمكي كه اولين كارش بود كار كردم.طيف كاريام گسترده است چون علاقمندم كه با همه آدمها و براي سطحهاي مختلف جامعه كار كنم و همه نوع مخاطب را راضي نگهدارم. بايد در تمام اين انتخابها يك حرفي باشد براي گفتن. يعني بايد به مخاطب در هر سطحي هم كه باشد يك چيزي ياد داد و اين مهم است كه قصهاي كه ميخواهم كار كنم را دوست داشته باشم و حس كنم حرفي براي گفتن دارد.• شما آدم را ياد معلمهاي مكتبخانههاي قديم مياندازيد كه بچههاي كلاس اول تا ششم را با هم درس ميدادند.آره؟ ممكن است.• چرا كارگرداني نميكنيد؟فعلا آن جذابيت در اين كار برايم وجود ندارد، چون فكر ميكنم كه راهانداختن يك فيلم و جمع كردن بروبچهها دورهم و به سروسامان رساندن يك كار خيلي مهمتر است.ما يكسري دستيار داريم در سينما كه بعد از سهچهار تا كار كه دستياري ميكنند فورا ميروند سراغ كارگرداني.به همين دليل ما در اين بخش فقيريم و معتقدم آدمهايي كه در يك كارهايي تجربه دارند و آنرا خيلي خوب بلدند بايد بمانند و آنرا ادامه دهند.به نظر من حد كمال دستياري كارگرداني نيست. شما همان موقعيتي كه درش هستي را ميتواني گسترش دهي، تنها تغيير دادن آن موقعيت بهمعني پيشرفت نيست. كمال همه چيز در سينما كارگرداني نيست. ميتواني در كاري كه شروع كردي پيشرفت كني و هر روز پختهتر شوي.مثل آن تبليغي كه يك شركتي داشت. چي بود؟• هر روز بهتر از ديروز؟بله. ميتواني هر روز بهتر از ديروز باشي.منبع : همشهر ي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]
صفحات پیشنهادی
چاق شدن بازیگران ایرانی، چاق شدن ... - اضافه به علاقمنديها
چاق شدن بازیگران ایرانی، چاق شدن بازیگران خارجی!-حالا به یاد ... اکران خارجی آفساید جعفر پناهی (بدون اکران داخلی) خبر و اتفاق خوشایندی نیست. .... او «پسر کباب ...
چاق شدن بازیگران ایرانی، چاق شدن بازیگران خارجی!-حالا به یاد ... اکران خارجی آفساید جعفر پناهی (بدون اکران داخلی) خبر و اتفاق خوشایندی نیست. .... او «پسر کباب ...
چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه
چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه-چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه ... آلن موضوع اين مقاله براي فيلم نامه نويسان مبتدي مناسب نيست. ... اند، تماشاي فيلمي که هيچ هدف مشخص و رو به جلويي ندارد و بازيگران آن ديالوگها و بازيهاي يک ...
چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه-چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه ... آلن موضوع اين مقاله براي فيلم نامه نويسان مبتدي مناسب نيست. ... اند، تماشاي فيلمي که هيچ هدف مشخص و رو به جلويي ندارد و بازيگران آن ديالوگها و بازيهاي يک ...
اهداف حرکت تاکتیکی انگلیس در خاورمیانه
اهداف حرکت تاکتیکی انگلیس در خاورمیانه-اهداف حرکت تاکتیکی انگلیس در ... این مسئله بیش از پیش جنبه نمادین بودن حضور انگلیس در بازیگری تحولات عراق را ... اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) حاضر نیستند هزینه انسانی و مالی ...
اهداف حرکت تاکتیکی انگلیس در خاورمیانه-اهداف حرکت تاکتیکی انگلیس در ... این مسئله بیش از پیش جنبه نمادین بودن حضور انگلیس در بازیگری تحولات عراق را ... اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) حاضر نیستند هزینه انسانی و مالی ...
فيلم من سياسي نيست
فيلم من سياسي نيست-ام جم:ادوارد زوئيک فيلم الماس خون را بر پرده سينماها دارد. ... حضور شما و تيم کارگرداني و همچنين بازيگران در آفريقا چقدر طول کشيد؟ ... دي کاپريو در نقش آرچر مي توانست چيز ديگري باشد ، مهم حضور و داشتن هدف مشترک آنها بود.
فيلم من سياسي نيست-ام جم:ادوارد زوئيک فيلم الماس خون را بر پرده سينماها دارد. ... حضور شما و تيم کارگرداني و همچنين بازيگران در آفريقا چقدر طول کشيد؟ ... دي کاپريو در نقش آرچر مي توانست چيز ديگري باشد ، مهم حضور و داشتن هدف مشترک آنها بود.
اختلاف افکنیها و دور شدن از هدف اصلی
اختلاف افکنیها و دور شدن از هدف اصلی-سیاست > چهره ها - سیدمحمود حسینی ... این توصیه های دینی نشان دهنده آن است که اسلام دین منطق است و اهل اهانت کردن نیست. ... تا اصولگرايان را از رسيدن به وحدت بازدارند، بازيگران اصلي اين بازي پشت صحنه .
اختلاف افکنیها و دور شدن از هدف اصلی-سیاست > چهره ها - سیدمحمود حسینی ... این توصیه های دینی نشان دهنده آن است که اسلام دین منطق است و اهل اهانت کردن نیست. ... تا اصولگرايان را از رسيدن به وحدت بازدارند، بازيگران اصلي اين بازي پشت صحنه .
مهران مدیری «حالش خوب نیست» و نمی خندد!
مهران مدیری «حالش خوب نیست» و نمی خندد! ... اعضای گروه کارگردانی هر روز با او جلسه دارند و بازیگران و صحنه گردانان هم لاجرم هر روز ... نمی توان منکر اهمیت جنبه های مادی زندگی شد، اما تمرکز بی چون وچرا بر این دغدغه هاست که هدف انسان از زندگی را دچار ...
مهران مدیری «حالش خوب نیست» و نمی خندد! ... اعضای گروه کارگردانی هر روز با او جلسه دارند و بازیگران و صحنه گردانان هم لاجرم هر روز ... نمی توان منکر اهمیت جنبه های مادی زندگی شد، اما تمرکز بی چون وچرا بر این دغدغه هاست که هدف انسان از زندگی را دچار ...
عاشقي در ميدان جنگ
البته شناخت مخاطب بي ربط بي حضور خواهرش ستاره اسکندري نيست خودش مي ... ذوق بازيگري را از مرحوم عمويتان عبدالحسين اسکندري به يادگار داريد اين طور نيست. ... شود ولي مليحه آدم محکمي است که با اطمينان و با هدف پيدا کردن همسرش وارد اهواز مي شود.
البته شناخت مخاطب بي ربط بي حضور خواهرش ستاره اسکندري نيست خودش مي ... ذوق بازيگري را از مرحوم عمويتان عبدالحسين اسکندري به يادگار داريد اين طور نيست. ... شود ولي مليحه آدم محکمي است که با اطمينان و با هدف پيدا کردن همسرش وارد اهواز مي شود.
رفیعی شکار روباه را برای جشنواره تئاتر فجر آماده میکند
من نميتوانم با هر بازيگري کار کنم. من درک و زيباييشناسي خود را دارم و با ... به طور کلي ديالوگ تئاتر اگر ما به ازاي تصويري نيابد ديالوگ نيست. هدف دراماتورژي در اين اثر عميقتر کردن پيکره نمايش بود.وي درباره مدت تمرينات و زمان اجراي "شکار ...
من نميتوانم با هر بازيگري کار کنم. من درک و زيباييشناسي خود را دارم و با ... به طور کلي ديالوگ تئاتر اگر ما به ازاي تصويري نيابد ديالوگ نيست. هدف دراماتورژي در اين اثر عميقتر کردن پيکره نمايش بود.وي درباره مدت تمرينات و زمان اجراي "شکار ...
خستگی دوجنسیتی ها
وی افزود: هدف از ساختن این فیلم، انتقاد به هیچکس نیست و صرفا روشن ساختن ذهن ... و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی است وی کار بازیگری را به ...
وی افزود: هدف از ساختن این فیلم، انتقاد به هیچکس نیست و صرفا روشن ساختن ذهن ... و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی است وی کار بازیگری را به ...
بازتاب سفر هاليووديها به ايران
... گروه متشكل از سينماگران هاليوود با هدف آموزش و تبادل فرهنگي و به دور از هرگونه اهداف سياسي به ايران آمدهاند. ... بازیگران زن هالیوودی که شهرت خود را ازدست دادهاند+عکس . ... وي ادامه ميدهد: اگر چه سيستمهاي ما با هاليوود قابل مقايسه نيست، اما ميتوانيم با .
... گروه متشكل از سينماگران هاليوود با هدف آموزش و تبادل فرهنگي و به دور از هرگونه اهداف سياسي به ايران آمدهاند. ... بازیگران زن هالیوودی که شهرت خود را ازدست دادهاند+عکس . ... وي ادامه ميدهد: اگر چه سيستمهاي ما با هاليوود قابل مقايسه نيست، اما ميتوانيم با .
-
گوناگون
پربازدیدترینها