واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سنگ نه ، کاغذ و قيچيبه کودکان رنگ، کاغذ و قيچي بدهيد (1)
خبرگزاري ميراث فرهنگي: «همه صفحه را رنگ کنيد، شهري بکشيد پر از خانههاي رنگي، يک بار هم که شده دست از کوه و دشت و درخت برداريد، شهر بايد پر از خانه باشد» ياسمين سينايي در کارگاه نقاشي کودکان اينها را گفت و بچهها را آزاد گذاشت تا شهر خياليشان را تصوير کنند. او معتقد است مربي تنها بايد ذوق بچهها را هدايت کند. او با دخالت مستقيم در صفحه ي نقاشي بچهها مخالف است. درباره ي چند و چون اين بخش از آموزش هنر که با روح حساس و بکر کودکان ارتباط دارد، با او به گفتوگو نشستيم. - بچهها از چه زماني ميتوانند خلاقيت خود در عرصه هنر را بروز دهند؟* بچهها به طور عادي از سن 5 سالگي دقت کردن در محيط اطراف را شروع ميکنند و محيط پيرامونشان را با جزييات بيشتري ميکشند. ولي اين مسئله در مورد همه کودکان صدق نميکند و در بچههاي مختلف تفاوت دارد، بچههاي سه سال و نيمه و چهار سالهاي هستند که ايده مورد نظر در نقاشي را کاملا اجرا ميکنند. به عنوان مربي هنر فکر ميکنم بچهها بايد از 5 سالگي در معرض آموزش هنري قرار گيرند. - يعني پيش از آن هيچ برنامهاي براي رشد و بروز خلاقيت کودکان نداريم؟* منظور من آموزش نقاشي از سن پنج سالگي است. در سنين پايينتر آشنايي با رنگ بسيار مهم است. اما نه صرفا از مسير نقاشي. در اين دوره تمرينهايي مثل انواع شيوههاي ساده چاپ رنگي، قيچي کردن کاغذ، نحوه استفاده درست از مداد، نقاشي با انگشت و بازيهاي مختلف با رنگ، بهترين وسيله براي رشد خلاقيت کودکان است. اما از پنج سالگي به بعد ميتوان به بچهها موضوع داد و آنها را براي رسيدن به تکنيک درست نقاشي، آموزش داد.پژوهشهاي اخير در حوزه آموزش کودکان نشان ميدهد کودکاني که پيش از دو سالگي در معرض آموزش هستند، نسبت به همسالان ديگر هوشمندترند.- بچههايي که از دوران طفوليت در معرض آموزش هنر هستند چه تفاوتي با ديگران دارند؟* روند بروز آثار خلاقه در افرادي که پيش ازدو سالگي آموزش هنر ميبينند، سرعت ميگيرد. در واقع تنها کودکاني به هنرمندان نامآور تبديل ميشوند که از نخستين ماههاي زندگي در معرض آموزش قرار گيرند. مگر در موارد خاص که فرد استعدادي فوقالعاده دارد و در واقع يک نابغه است. زماني که کودک مداد را به دست ميگيرد و نقاشي را شروع ميکند، ميتوان فهميد تا چه اندازه با هنر روبهرو بوده است. به عبارت ديگر اين آموزشهاي ابتدايي که بايد نامحسوس باشند، روي رفتار کودک با رنگ و کاغذ هم نمود مييابد. - پس خانواده نقشي موثر در عرضه هنرمند به جامعه دارد ؟* معتقدم اين مسئله صد در صد به خانواده بستگي دارد. رنگ و کاغذ تاثير انکارناپذيري بر روحيه کودکان ميگذارد. آنها بايد با رنگ راحت باشند، ترس از درست يا غلط در نقاشي، ذوق بچه را کور ميکند. در اين ميان به همان اندازه که خانواده ميتواند هنرمند تربيت کند، ميتواند مانعي براي تربيت هنرمندان هم باشد. - متاسفانه از آنجا که پدرها و مادرهاي امروز هم به شيوهاي نادرست آموزش ديدهاند، کارهايي ميکنند که باعث کور شدن ذوق هنرمندان کوچک ميشود. البته خانواده هم بيتقصير است، آنها هم به همين روش نقاشي کردن را ياد گرفتهاند.براي از ميان بردن اين نگاه چه بايد کرد؟* براي جلب توجه پدر و مادرها برنامههاي آموزش بايد به طور مداوم اجرا شود. اين راهکار قطعا خيلي آرام پيش ميرود، اما بينتيجه نخواهد بود. مادرها بايد خود را کنترل کنند و براي مقابله با دخالت در نقاشي فرزندان، تنها جعبه مداد رنگي و کاغذ را در اختيار کودک قرار دهند. اجازه ندهند فرزندشان از روي مدل نقاشي کند. دخالت در صفحه نقاشي بچههاي کم سن که به تکنيک اشراف چنداني ندارند، اشتباه است اما در مورد بچههاي دبستاني بيشترين کمک والدين در زمينه انتخاب موضوع است. موضوع بايد توجه بچه را جلب کند، بايد به کودکشان اجازه دهند ذهنيت خود را بر کاغذ پياده کنند. در مقاله ي بعد با طرح مباحثي چون : "چگونگي آگاهي والدين از استعداد کودکان" ، " تعريف بچه ها از نقاشي " و غيره ، به ادامه ي اين گفتگو خواهيم پرداخت . ادامه دارد ... :نقاشي کودک ، بيانگر شخصيت دروني (1)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]