واضح آرشیو وب فارسی:فارس پاتوق:
اس ام اس های جدید – ۸ دی ۹۰
همین نیم ساعت پیش مامانم واسم چایی آورد،منم دراز کشیده بودم، جلو لپ تاپ،نمیدونم چطور چایی از دستش میافته،میریزه رو کمرم،چنان جیغی کشید که اصلا درد سوختگی رو حس نکردم فکر کردم بلایی سر خودش اومده،یعنی زودتر از سیستم اعصاب بدنم تشخیص داد که کمرم سوخته! ************************** پسره به دوست دخترش اس ام اس میده: پسر: کجایی عزیز دلم؟ دختر: واااای همین الان رسیدم دارم از خستگی مــیمــیرم، میرم بخوابم کم کم… تو چیکار میکنی عزیزم؟ پسر: من توی مهمونی ام، پشت سرت ایستادم!!!!! ************************** روباهی داشت با موبایل شماره میگرفت زاغه از بالای درخت گفت : پایین انتن نمیده بده برات شماره بگیرم ! روباه تا موبایل رو داد به زاغ * زاغ گفت : این عوض اون پنیری که کلاس سوم ابندایی ازم زدی ************************** از یک لامپ میپرسن حالت چطوره؟! میگه چه احوالی!!! کار به جاهای خوبش که میرسه خاموشم میکنن!! ************************** کار ما از صبح تا شب شده بگیم چی داشتیم و چی کشیدیم و چی داریم میکشیم ای کاش وقت اون برسه که بگیم چه باید کرد و چه میخواهیم بکنیم! بابک ایران بان ************************** عکســـــت را نگــــاه میکنــــم…آخ ….کــــه ایــــن عکـــس پیـــر نمیشـــود امــــــا پیـــــــرم میکنــــد….!!!! ************************** وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند تو نفر بعدی هستی……!!! ، البته بعدا همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود که منم همین کار رو عینا با اونا می کردم، البته در مجالس ختم ************************** حاج آقا بالای منبر سخنرانی میکرده ، ما اسرائیل را میگیریم اروپا را میگیریم امریکا رو هم میگیریم یارو بلند میشه میگه : حاج آقا اگه یک کم دیشتو بخوابونی ،عرب ست رو هم میگیری !!!!! ************************** غضنفر سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. غضنفر دلش میسوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه غضنفر تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من خرم نمیفهمم، کم کم داری فرار میکنی ها !! این روزها , سرعت تکثیر عوضی ها , از باکتری ها هم بیشتر شده است ! ! ! ************************** بدشانسی یعنی رفتم تو بانک با خوشحالی چک ۲۰۰ تومنی رو گذاشتم رو میز گفتم داداش اینو نقدش کن , دیدم دختر جلوییم مبلغ چکمو نگاه کرد , با تمسخر یه نگاهی بهم انداخت , دیدم مبلغ چکش ۵۰ میلیونه , گرخیدم سریع خودمو جمع کردم گفتم حاج آقا قدیری پرسیدن چک ۳ میلیاردیشون و امروز اومدن دنبالش یا نه , دختره گرخید منم یه نگاهی با تمسخر بهش انداختم با تعجب پرسید ” شما با آقای قدیری نسبتی دارید؟ ” گفتم ” علی قدیری , پسرشون هستم , چطور ؟ اسمشون به گوش شما هم رسیده؟ ” گفت ” چه جالب , آخه منم دلارام قدیری , دخترشون هستم ” دیدم کارمند بانکم میگه ” آقای آرزومندی , پدر شما تو حسابشون ۶ هزار تومن مونده که ما نبستیم , نمی دونم چرا هی به پسراش چک ۲۰۰ هزار تومنی میدن “ **************************
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]