واضح آرشیو وب فارسی:فارس پاتوق:
زن روانی ایرانی دومین فرزندش را هم کشت
زن بیمار که ۳ سال قبل در جنایتی هولناک پسر خردسالش را به قتل رسانده بود، در دومین جنایت، نوزاد هشت ماههاش را از پا درآورد. آلامتو به نقل از جهان: غروب یکی از آخرین روزهای اردیبهشت زن جوانی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و گفت: امروز صبح زن همسایه به من تلفن زد و در حالی که حلالیت میطلبید، گفت قصد خودکشی دارد. بنابراین با او صحبت کردم تا علت تصمیمش را بدانم. تمام روز هم نگرانش بودم و به او سر میزدم تا این که از یکی دو ساعت قبل دیگر خبری از او ندارم و در خانه را هم باز نمیکند.
پس از این تماس، مأموران برای بررسی ماجرا به خانه مورد نظر رفته و با دستور قضایی وارد خانه شدند اما ناگهان با پیکر نیمه جان نازیلا- ۳۰ ساله- و جسد دختر ۸ ماههاش روبهرو شدند که با روسری خفه شده بود.
پس از انتقال مادر و کودک به بیمارستان، زن جوان با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت اما مرگ «پارمیدا» کوچولو نیز تأیید شد.
همسر نازیلا که ساعتی بعد خود را به خانه رسانده بود، وقتی از مرگ دختر کوچولویش باخبر شد، در حالی که بشدت شوکه بود، گفت: فکر نمیکردم بیماری نازیلا تا این حد خطرناک باشد.
بدین ترتیب زن جوان به دستور قاضی رسولی- بازپرس کشیک ویژه قتل- بازداشت و در بیمارستان تحت نظر گرفته شد. کارآگاهان نیز پس از بررسی پرونده قبلی نازیلا، دریافتند وی اوایل شهریور ۸۷ در اقدامی جنونآمیز پسرش پارسا- ۷ ساله- را در خانهشان واقع در خیابان نیلوفر با ضربههای کارد به قتل رسانده و مادر خود را نیز بشدت مجروح کرده بود.
جنون وی نیز پس از دستگیری و انجام معاینات روانی از سوی کارشناسان پزشکی قانونی تأیید شده و قرار بود وی در بیمارستان بستری و تحت درمان قرار گیرد اما بنا به دلایل نامعلومی وی چند ماه بعد از بیمارستان روانی مرخص شده بود.
امید- ۳۹ ساله- همسر دوم نازیلا که صبح دیروز در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران حضور یافته بود، به بازپرس گفت: حدود ۲ سال قبل از طریق یکی از دوستانم که مدتی در بیمارستان روانی بستری بود، با «نازیلا» آشنا شدم. پس از دیدن نازیلا، احساس کردم او هیچ مشکل روانی ندارد. البته دارو مصرف میکرد. با این حال تصمیم به ازدواج گرفتیم. میدانستم او ازدواج دیگری داشته و پسرش را نیز از دست داده است اما نمیدانستم خودش او را کشته بود.
بعد از مرگ دخترم، متوجه شدم پارسا نیز به دست نازیلا کشته شده است. باور کنید هنوز هم شوکه هستم. نازیلا بعد از ازدواج خوب شده بود. حتی به او گفتم دیگر قرصهایش را نخورد. البته گاهی اوقات با هم مشاجره و درگیری داشتیم اما هیچ وقت با بچه کاری نداشت. از ۲ ماه قبل نیز متوجه شدم رفتارش تغییر کرده است. میخواستم او را نزد دکتر ببرم اما بیشتر وقتها با هم قهر بودیم و دعوا داشتیم تا این که این حادثه باورنکردنی رخ داد. در این مدت خانوادهاش نیز خیلی کم به او سر میزدند چرا که در شهرستان زندگی میکنند. ضمن این که اگر میدانستم نازیلا چنین سابقهای داشته، هرگز بچهدار نمیشدیم. الآن هم او را در بیمارستان روانی بستری کردهاند چرا که جنونش تأیید شده است اما خودم هم بشدت آسیب دیدهام و فکر میکنم نیاز به یک مشاوره روانی دارم تا بتوانم برای زندگی آیندهام تصمیم بگیرم.
بازپرس جنایی هم پس از شنیدن این اظهارات و با توجه به وضعیت روحی، روانی وخیم عامل جنایت، دستور داد وی تا پایان عمر در بیمارستان روانی بماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]