تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796796555




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهندسی روزنامه


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین  - گفتگو با مجله پنجره ، شماره 66 ، آبان89 هادی قبادی : حسین انتظامی  هم مدیرکل مطبوعاتی بوده ،‌هم موسس جام جم ، هم سخنگوی شورای عالی امنیت ملی ، هم مدیر بزرگترین بنگاه مطبوعاتی ایران یعنی موسسه همشهری ، ‌هم عضو هیئت نظارت بر مطبوعات و هم مدیریت روزنامه ای خصوصی را تجربه کرده است. علاوه بر آن هم مهندسی خوانده و با پارادایم حاکم بر  فضاهای مهندسی آشناست و نیز سری هم به ساحت علوم انسانی زده و دکترای مدیریت استراتژیک دارد.  همچنین کوشیده تا تجربه  سال های مدیریت خود را در قالب کتاب ، مکتوب و مضبوط کند . همه این ها در کنار سیاسی بودن ،ویژگی های لازم برای یک مدیر فرهنگی . به طور عام ، و یک مدیر مطبوعاتی به طور خاص را فراهم کرده است . مرور دوران مدیریت و همچنین مکتوبات انتظامی  ،‌نشان می دهد که دغدغه اصلی او شکل گرفتن و البته شکل دادن سبکی تازه در مطبوعات یا مکتب روزنامه نگاری بومی است .در این گفت و گو سعی شده تا ابعاد و ویژگی های این مکتب با ارجاع به تجربه های او شناسانده شود تا قدمی در جهت تبیین مدیریت موفق مطبوعاتی  که جزیی از مدیریت فرهنگی است ، برداشته شود . چه قدر شکل گرفتن آقای انتظامی در محیط مهندسی، یعنی ساختار ذهنی مهندسی آقای انتظامی کمک کرده است که در امور فرهنگی موفق باشد؟ من تا فوق لیسانس ، مهندسی خوانده ام و سپس در علوم انسانی (رشته مدیریت استراتژیک) ‌ادامه داده ام . طبیعی است به علت مبنای مهندسی نسبت به مهندسان تعصب داشته باشم . کسانی که مهندس اند به دلیل ذهن ساختارمند ، ‌در هر پستی که قرار می گیرند مدل سازی می کنند . رشته هایی مثل ریاضیات ،فیزیک و ‌فلسفه هم تقریبا چنین ویژگی ای دارد .البته مهندسان در کنار همه توانایی های خود یک ایراد مهم دارند .جزیی نگرند و به همین جهت اگر کسی فقط نگاه مهندسی و در واقع مهندسی زدگی داشته باشد اگرچه برای مدیریت پروژه گزینه خوبی است اما اصلا مناسب نیست که برنامه ریزی اجتماعی یافرهنگی را به عهده بگیرد بلکه حتما باید توان مدیریت جزیی نگر او که امکان حل معادله جزء به جزء را می دهد به نگاه برآیندی و کلی نگر نیز مجهز شود والا مدیریت فرهنگی شکل نمی گیرد . شما با این مشخصاتی که اشاره کردید چندی است در مدیریت مطبوعاتی به تعریف تازه ای رسیده اید، قدری در این باره توضیح می دهید.در رشته های مختلف با مکتب (school) مواجهیم . مثلا مکتب ملاصدرا یا مکتب فرانکفورت یا حلقه وین . هر یک از این مکاتب تحت شرایط خاصی تولد یافته اند و به اصول مدون مشخصی رسیده اند . موسسان و بعد ها شاگردان آن مکاتب ،‌ آنها را رواج داده اند . قاعدتا هر حلقه یا مکتب تفاوت هایی با سایر مکاتب آن حوزه دارد . حتی کلید واژه های متفاوتی دارد . مکتب ملاصدرا با مکتب اشراق که هر دو خاستگاه فلسفی دارند تفاوت هایی دارد . حتی در بعضی مکاتب ،‌شاگردی که ادامه دهنده راه استاد است بعدها حلقه فرعی درست می کند که ممکن است مکمل یا حتی متضاد اصول محوری آن مکتب باشد .در مدیریت فرهنگی و بویژه مدیریت مطبوعاتی ایران ،‌ مکتب نداریم در حالی که می توان با استخراج اشتراکات و افتراقات هر نحله ، مکاتبی را تعریف کرد . دوستانی که در این 20-15 سال با همدیگر کار کرده ایم و به مرور در مدل محتوایی ، تکنیک های ژورنالیستی ، نگاه به سوژه و از همه مهمتر در مدیریت مطبوعاتی به اصولی رسیده ایم که فعلا در حال مدل سازی و تدوین آنها هستیم . انشاءالله در درازمدت بتوان ادعای حلقه یا مکتب خاصی کرد ؛ هرچند هنوز بلند پروازانه است . این حلقه مربوط به روزنامه جام جم است؟ برخی دوستان نگاهشان این است که آنچه در روزنامه جام جم اتفاق افتاده به خاطر وجود اصلاحات بوده و اصولگرایان یا طیف خاصی از آنهاکه رسانه نداشتند به این نتیجه می رسند که بهترین جا با توجه به حمایت مالی صدا و سیما جام جم است. دلیل این است یا واقعا دغدغه آن حلقه است که باید ازجایی طرح این مکتب آغاز شود ؟ اصل ،‌همین است که فرمودید . بعدها تعریف این رگه ها و تاسیس این نحله که از جام جم شروع شد جدی تر شد ،‌ هر چند پدیده ها در هم اثر می گذارند.گروهی که در جام جم شکل گرفتند گزینش شدند یا به مرور به اینجا رسیدند؟به مرور شکل گرفته است، کار شده، و دیگرانی هم به این کار علاقمند شده اند، روی آن کار متمرکز شده اند و کم کم تفاوت هایی با دیگران پیدا کرده اند و اساسا همین تفاوت هاست که حرکت را ایجاد می‏کنند. اولین‏بار که تیم ما واژه مکتب را به کار برد 3 سال پیش بود که احساس کردیم حرفهایی را که تا به حال زده ایم و تجربیاتی که به دست آورده ایم را می توانیم تدوین کنیم و انسجام ببخشیم.ما داریم در مورد مدیریت مطبوعاتی صحبت می کنیم که واژگان جدیدی است و نیاز به تعریف دارد. آنچه در جام‏جم شکل می ‏گیرد با همین تعریف مدیریت مطبوعاتی است؟ آیا جام جم در بهترین شرایط شکل گرفت؟جام جم زاییده طراحی های دیگری بود. این کمال بی انصفانی است که من یا دوستانم مدعی شویم جام جم را ما به وجود آوردیم. بیش و پیش از هر فردی خود آقای دکتر لاریجانی موثر بودند که با وجود مخالفت قاطبه مدیران وقت سازمان ، فکر اضافه کردن مدیوم جدیدی در کنار رادیو وتلویزیون را جدی گرفتند . آنها می گفتند وقتی ما تلویزیون را داریم رقیب نداریم، اما وقتی روزنامه در می آوریم وارد یک فضای رقابتی می شویم و اگر موفق نباشیم به معنای این است که اتهام دوم خردادی ها علیه ما درست است . یک ریسک بود و در عین حال یک حرکت استراتژیک. با چه تیراژی شروع کردید؟25 هزار نسخه ، نود درصد هم برگشتی داشت. سران سیاسی دوم خرداد هر جا بنده را می‏دیدند، می‏گفتند آقای لاریجانی دنبال دیپلوتیزه کردن جامعه است. چون آنها اعتقاد داشتند مطبوعات یعنی سیاست و چون بازی سیاست دست آنها بود دوست نداشتند بازی عوض شود . آنها توانسته بودند در میدان سیاست و رسانه سیاسی و اداره افکار عمومی ، اصولگرایان را تامدتی منفعل و زمین گیر کنند و برای همین دوست نداشتند میدان بازی عوض شود و لذا از نظر آنان روزنامه مساوی بازی های سیاسی بود . ما هم یک پاسخ علمی و ارتباطاتی داشتیم و می گفتیم که رسانه ها نباید موضوع مورد علاقه خود را به جامعه تحمیل کنند. یعنی اگر من فکر می‏کنم سیاست خیلی مهم است ، نباید آن را به جامعه هم تحمیل کنم که تو هم باید سیاسی باشی. مردم عادی بخشی از زندگی‏شان سیاست ، بخشی خانواده ، بخشی اقتصاد ، بخشی تفریح و سرگرمی و بخشی آموزش است . رسانه هم باید منعکس کننده همین نیازها باشد. به همین جهت روزنامه جام‏جم غیرسیاسی بود . البته طبیعی است که نگاه سیاسی هم پشت آن بود و لذا بخشی از نگرانی های سیاسیون رقیب درست بود زیرا می دانستند تیمی که جام جم را طراحی کرده و مشخصا شخص آقای دکتر لاریجانی ، کنشگران سیاسی اند . اوایل این روزنامه توفیقی نداشت ، تاسیس روزنامه واقعا کار سختی است. کسانی هم که حضور داشتند، هیچکدام در حوزه مطبوعات عمومی و باصطلاح ، پاپ چنین تجربه‏ای نداشتند و عمدتا در مطبوعات سیاسی کار کرده بودند. انتشار یک روزنامه عمومی در مواردی سخت تر از یک روزنامه نخبگی است. فکر نمی کنید چون صدا وسیما به عنوان یک رسانه در عرصه های فرهنگی اجتماعی در رسانه خود ضعف هایی داشت که نمی توانست پوشش دهد روزنامه جام جم شکل گرفت . در واقع سوال این است که در پازل فرهنگی اجتماعی صدا و سیما ، جام جم کجا بود؟سیاستی که آن زمان در سازمان صدا و سیما دنبال می شد علاوه بر بحث کیفی و تولید آثار فخیم و فاخر ، در حوزه توسعه ای نیز دو بعد دنبال می شد . یک بعدتوسعه طولی که ازدیاد شبکه ها و تنوع آنها و افزایش ساعات پخش بود . یک بعد دیگر ، تنوع مدیوم ها بود . یعنی فقط به دو رسانه رادیو و تلویزیون محدود نشود . قبلا رسانه مکتوب را در شکل محدودترش (مجله سروش و کتاب) داشت و می خواست به عالی ترین شکل خودیعنی روزنامه برساند و رسانه های دیگر نظیر تله تکست یا شبکه جهان بین ( اینترنتی) و شبکه رسانه های تصویری (سروش) و ... را نیز به مدیوم های سنتی خود بیفزاید تا به قول شما یک پازل تشکیل شود و هر یک برای دیگری نقش رقابتی و البته نقش مکمل را بازی کند تا به هم افزایی بیانجامد ، یعنی پاسکاری درست رسانه ای صورت گیرد. در جام جم در روش مدیریتی چه کار متفاوتی انجام شد؟هرجایی مدیریت خودش را می‏طلبد و مطابق مدیریت اقتضایی باید رفتار کرد . این اشتباه بزرگی است که اگر سیاست یا روشی در جایی جواب داد ، عین آن را در محیط دیگری اجرا کرد . جزییات مدیریتی هر محیط در جای دیگر ضرورتا" قابل اجرا نیست هرچند در کلیات می توان با مدل سازی، روش هایی را به کار بست. مطابق جدول SWOT باید در جاهایی که نقاط قوت است به دنبال فرصت سازی رفت . روزنامه جام جم در عین این که وجه سیاسی خود را در قالب اجتماعی و فرهنگی دنبال می کرد اما یک روزنامه تلویزیونی هم بود و باید اولا «کار ویژه» یک نشریه راهنما را بازی می کرد و ثانیا از فرصت های ناشی از این تعلق ، حسن استفاده را می برد یعنی وجه مکتوب برنامه هایی می شد که خود تلویزیون به دلیل خصلت گذرا امکان آن را نداشت . مثلا همزمان تست های «برنامه گزینه دو» ویژه کنکوری ها را چاپ می کرد تا مخاطب مجبور نباشد آنها را پای تلویزیون بنویسید بلکه با خریداری روزنامه جاجم جم در همان روز ، متن تست های برنامه آن روز را داشت . از این مثال ها زیاد است ، از کنسرسیوم آگهی تا دفاتر خارجی و مرکز مانیتورینگ و .... همگی قابلیت ترجمه به مدیوم روزنامه را داشتند ، فقط مهم بود که این نقش های مکمل درست تعریف شوند و بتوانند هم افزایی تولید کنند . آیا ما برای حل مشکل مطبوعات به سراغ کسانی رفته ایم که هم مدیریت بلد باشند و هم روزنامه نگاری بفهمند و بعد اسم این ترکیب را گذاشته ایم مدیر مطبوعات؟مخالف این هستم که یک روزنامه نگار ضرورتا مدیر رسانه هم شود . نه اینکه مخالف باشم ، بلکه می گویم ضرورتا نمی تواند اینگونه باشد . اگرچه بهتر است یک روزنامه نگار ، اصول مدیریت رسانه را هم فرا گیرد و تجربه کند و سپس مدیررسانه بشود .آن وقت ایده آل است . الان راجع به تکنیک های مصاحبه، تکنیک های خبر نویسی ، بسیار کتاب داریم اما راجع به مدیریت مطبوعاتی و مدیریت رسانه کدام منابع را داریم که به دانشجو یا روزنامه نگار یا مدیرمطبوعاتی بگوییم آنها را مطالعه کند؟ جام جم دو اتفاق دارد یک رسانه کاغذی که هر روزه دیده می شود یک سری هم ضمائم دارد. تعریف ضمیمه در جام جم دقیقا براساس مخاطب مشکل می گیرد ، چرا؟کار رسانه هم بازاریابی خودش را می طلبد چون یک محصول است . در رقابت باید حداقل روی یک خصلت تکیه کرد : یا کمترین قیمت را داشت و یا تفاوت ها و وجوه ممیزه داشت. «جام جم» اصرار داشت در مدل مدیریتی خودش ضمن تصویری تر بودن نسبت به سایر روزنامه ها ، ضمن پرهیز از سیاست زدگی مرسوم آن دوران و دعوت مردم به وجوه دیگر زندگی ، ضمن ایفای نقش guide . TV ، ضمن رعایت قواعدی مثل ممنوعیت اسم مستعار ، پرهیز از ادبیات خشن که آن زمان باب روز بود ، ضمن بهره گیری از فرصت های ناشی از اتصال به تلویزیون در موضوعات دیگری هم متفاوت باشد . یکی از آنها ضمایم روزانه موضوعی بود . البته انتخاب موضوع این ضمایم هم باید در چارچوب عمومی روزنامه انجام می شد . مثلا سینما ، راهنمای تلویزیون ، حوادث ، نسل 3 ، ورزش ، رایانه ، تعطیلات و مقولاتی از این دست ؛ زیرا براساس نیاز یا ذائقه مخاطب اصلی خود روزنامه شکل می گرفتند . پس منطقی نبود که یک ضمیمه اقتصادی سنگین در بیاورد زیرا حتی صفحه اقتصادی جام جم ، اقتصاد خانواده بود نه اقتصاد کلان یا اقتصاد سیاسی . تفاوت صفحه اقتصادی این روزنامه با یک روزنامه نخبگی همین جاها بود. به عبارت بهتر ، ضمائم در جام جم بر اساس مخاطب شکل گرفت نه بر اساس داستان دکمه و کت . موضوعات اجتماعی و فرهنگی را هم به واسطه بحث فروش دنبال کردید؟در ماکت روزنامه ، سهم هر موضوع وجهت گیری آن به لحاظ سطح مخاطب طراحی شده بود . طبعا این خودش بی ارتباط با بازاریابی نیست . و این هم یک تعریف جدید می شود در مدیریت مطبوعاتی؟واقعا شبیه هستند. چراکه موضوع ، عرضه است ، ممکن است مخاطبان ، متفاوت باشند اما در نهایت باید تولید را به فروش رساند. حالا در صنعت یا رسانه . در اندیشه هم همین طور است، شما دنبال مشتری بیشتری هستید تا فکرتان را عرضه کنید. در هر صورت دغدغه فروش ، همیشگی است و لذا درک درست از زنجیره «تولید ، توزیع و مصرف» را می طلبد . به نظر هر جایی بحث عرضه مطرح می شود دغدغه فروش هم هست.تا همین چند وقت پیش اگر بحث عرضه و تقاضا مطرح می شد می گفتند فرهنگ که جای این حرف ها نیست . در جام جم به دلیل بازاریابی که عرض کردم مجبور بودیم روی تفاوت ها سوار شویم ، مجبور بودیم تفاوت هایی درست کنیم که یکی از تفاوت ها همان ضمائم بود. اصرار دارید از واژه اجبار استفاده کنید؟آدم برای اینکه در محیط رقابت زنده بماند باید خودش را مجبور کند . با لطف خدا و همت کار تیمی ، خیلی از اولی ها در تاریخ مطبوعات به نام جام جم سکه خورده است . اولین ضمایم ادواری موضوعی ( با شعار دو روزنامه در یک روز ) ، اولین روزنامه تلویزیونی ، اولین چاپ همزمان در 6 نقطه کشور ، اولین روزنامه برون مرزی (جام جم امارات) ، پرشتاب ترین رشد تیراژ ( یعنی زمان تیراژ گیری از صفر تا مثلا 100 و 200 و 500 هزار تا) اولین روزنامه سایبر (جام جم آنلاین) ، اولین ویژه نامه های روزانه استانی برای همه استان های کشور ، دو چاپ بودن دائمی روزنامه (چاپ شهرستان ها و چاپ تهران) شما برای این رویکرد جدید چگونه خبرنگار تربیت کردید؟ به نظر شما الان اگر اینترنت ،تلفن و ... را از خبرنگاران ما بگیرند چه اتفاقی برای رسانه های ما می افتد؟ فردایش باید سفید در بیایند ! معمولا خبرنگاران به اندازه کافی ممارست ندارند و همه فن حریف نیستد . می دانید در ارتش رسته های مختلف داریم مثلا آن که در رسته زرهی است فقط در بحث تانک تخصص دارد و کار دیگری در حوزه توپخانه یا مهندسی یا مخابرات یا بهداری بلد نیست . فقط ویژه آن کار تربیت شده اما کماندو ها تقریبا همه تخصص ها را در حد مورد نیاز آموزش دیده اند و مدام هم تحت تمرین و آمادگی اند و البته اندام ورزیده تری دارندزیرا همیشه باید در آمادگی بدنی به سر ببرند . تلاش ما در حلقه خودمان این است که دوستانی که اینجاکار می کنند آمادگی بالایی تجربه کنند و رسته های دیگر را بیاموزند و فقط یک نیروی تحریری خوب نباشند بلکه در حد یک سردبیر کوچک ، دید پیدا کنند و در حد یک مدیرعامل کوچک با چارچوب های اولیه اداری و مالی و بازرگانی آشنایی پیدا کنند . پس تعریف خبرنگار هم در مکتب تان معلوم شد . خبرنگار کماندو لابد مدیر کماندو هم می خواهد.بله . البته مدیر بالاتر باید یک جوالدوز به خود زده باشد تا بتواند سوزن را به زیردست خود بزند ! قدری درباره ساختار روزنامه خبر توضیح می دهید؟در «خبر» دبیران ، مدیرمسئول صفحه خود هستند یعنی باید خودشان مدیریت کنند که با چه افرادی همکاری کنند و با اعتباری که ابتدای هر ماه به آنها اعلام می شود ، چگونه گروه خود را دخل وخرج کنند . ستون ها ، شناسنامه و تعریف دارد و نمی توان از آنها تخطی کرد مگر این که بنا به ضروتی باز تعریف شود . تنها رسانه ای است که آیین نامه اخلاقی حرفه ای دارد ، آیین نامه ای شفاف که از کلی گویی های مرسوم فاصله دارد واین آیین نامه را در بخش «درباره ما»‌ منتشر کرده است . تنها روزنامه ای است که همه دبیران جلسه سوژه «روزانه» دارند و همه دبیران ، ظهر روز قبل در باره کار فردای همدیگر اظهار نظر می کنند . در حالی که در سایر روزنامه ها هر گروه صفحه خود را می بندد و اصولا کاری به گروه دیگری ندارد و فقط سردبیری از همه صفحات مطلع است ، آن هم آخرشب ! این جلسات روزانه باعث می شود ریتم کار تنظیم شود ؛ هم به لحاظ قالب که توزیع منطقی بیابد و هم به لحاظ نسبت تولید و ترجمه ، ‌نسبت داخلی و خارجی ، ‌نسبت رادیکال بودن و محافظه کار بودن ، هارمونی چهره ها و ...ریتم ضرورتا همسویی نیست . آنجا که لازم است هارمونی و آنجا که لازم است کنتراست . این را رهبر ارکستر یعنی سردبیری مشخص می کند ؛ گو این که در « خبر» ، سردبیری هم عملا مشارکتی است یعنی با مدلی که گفتم عملا دبیران نقش سردبیری را ایفا می کنند . همین تمرینات مدام و سخت روزانه باعث می شود در کار تیمی موفق تر باشند و وقتی خروجی کارشان دیده می شود همه بفهمند که معلوم است این تیم خیلی تمرین می کند که اینقدر بازیکنانش در زمین بازی ، راحت همدیگر را می بینند و جاگیری می کنند و پاس می دهند. در بحث مدیریت مطبوعاتی در مکتب تان چه تعریفی از نیروی انسانی دارید؟ در مدیریت استراتژیک منابع انسانی گفته می شود که به همه مراحل جذب ،‌ نگهداری ، بهسازی و به کارگیری باید توجه کرد . ستاد «خبر» چون نسبت به روزنامه های بزرگی مثل همشهری کوچک است از یک طرف عملا مثل یک خانواده کوچک و خودمانی عمل می کند و تقریبا همان آداب ، قواعد ، سنت ها و آیین خانواده در آن جاری است و از طرف دیگر رویه سازی به سهولت در آن شکل می گیرد چون همکاران به چنین تمرین هایی که هر دم سخت تر هم می شود اعتقاد پیدا کرده اند و عملا دریافته اند که این سخت گیری و ریاضت ها و تمرین های مداوم ، آنها را ورزیده تر از دیگران می کند و این ورزیدگی ، وقتی در بین همقطاران خود نشسته اند بخوبی خود را نشان می دهد . یعنی عملا امنیت حرفه ای به وجود می آید که به مراتب غنی تر و پایدارتر از امنیت شغلی است .در امنیت شغلی باید چشم به لطف بالادستی داشته باشید در حالی که در امنیت حرفه ای ،‌توانایی های خودت است که دیگران را به تو محتاج می کند .نگاه ما به منابع انسانی این نیست که ضرورتا با تربیت و ارتقای هر فرد ، باید برای خودمان بماند . همین که اینجا و آنجا مسئولیت بگیرند به غنای رسانه ای کشور کمک کرده ایم و ضمنامایه مباهات است کسانی که فارغ التحصیل این مدرسه هستند بتدریج محور یک حرکت رسانه ای شوند زیرا آنها به فنون و رموز خاص حلقه ما آشنایند و آنها را به کار می گیرند و عملا مروج آموزه های این مکتب اند .نگاه خانوادگی ایجاب می کند از رابطه خشک مکانیکی فاصله بگیریم و بردار عاطفی نیز عمل کند و نسبت به غم و شادی های شخصی یکدیگر واکنش نشان دهیم . نسبت به رشد و توانمندی همدیگر متعهد باشیم . وقتی این نگاه از حالت شعاری در می آید و ملکه می شود ، محیط کار هم پاکیزه می شود و از سخن چینی های معمول در محیط های رسانه ای فاصله می گیریم ، نرخ ورود و خروج نیروی انسانی که آن هم در محیط های رسانه ای معمول است کاهش می یابد و بهره وری بالا می رود .از یک طرف ‌، حفظ روحیه فرد و باور این نکته که امکان رشد برای او هست و از طرف دیگر این حس که اگر خود را ارتقاء ندهد جا می ماند . همیشه هدف هایی معین می کنیم و با هم قرار می گذاریم که تا فلان تاریخ باید به این نقطه برسیم . مثلا اخیرا گفته شده تا اسفند سال دیگر همه دبیران باید تسلط به زبان انگلیسی در حد آیلتس یا تافل یا مکالمه روان و درک صددرصدی اخبار انگلیسی داشته باشند ، هر چند همین الان حدود نیمی از دبیران این تراز را دارند که می دانید در قیاس باسایر روزنامه ها ، ‌نسبت بالایی است . این روش شما که ابتدا بر اساس سلیقه مخاطب نیرو و محتوا تهیه می کنید باعث می شود سلیقه و سطح مخاطب هم با شما بالا بیاید ، برای ادامه کار و عقب نماندن از مخاطب چه می کنید؟اگر یکی از شماره های حدود 100 و 500 و 1000 جام جم را به طور تصادفی انتخاب کنید خواهید دید تراز محتوایی روزنامه ،‌ سطح ادبیات و واژگان آن ،‌ سواد بصری و سطح طرح مسائل بالا آمده است . این رشد تدریجی نمی تواد بدون برنامه باشد . خوشبختانه با مدیریت خوب برادرم بیژن مقدم سطح کار در جهاتی بهتر هم شده است . نیروی انسانی شما هم این تفاوت را بین شماره های100و1000و2000داشته است.رشد روزنامه و رشد نیروها رابطه دیالکتیکی با همدیگر دارند ولی طبیعی است اگر کسی نتواند خود را همپای نیازها و انتظار مخاطب یا مدیریت رشد بدهد باید جایگزین شود . باید بداند شما برنامه دارید ، افق دارید ،‌چارچوب دارید ،‌ساختار دارید و اصلا هم تعارف ندارید و جدی هستید و ببیند شما به خودتان هم رحم نمی کنید در آن صورت متوجه می شود که باید خود را همپای انتظارات رشد بدهد ،‌کتاب بخواند ، باسواد شود ، وقت بگذارد ،‌مسئولیت پذیر شود ، مشارکت کند ، از چارچوب های رسانه خود خارج نشود ، مهارت بیاموزد ،‌مدرن شود واسباب افتخار رسانه خود شود ، نه این که وقتی در یک جمع رسانه ای از رسانه های مختلف قرار می گیرد از همه بیسوادتر و ناکارآمدتر باشد و درعین حال پر ادعاتر . پس اینکه آقای انتظامی یک تیم دارد برای خودش و هرجا که می رود تیم خودش را می برد صحیح نیست .در همشهری فقط برای بخشهای جدیدالتاسیس مثل همشهری آنلاین ، آموزش ، پژوهش ، انتشارات ، مدیریت مجلات ، مدیریت ضمائم ، ‌همشهری عصر ،‌ همشهری بین الملل و مرکز اطلاع رسانی الکترونیک مدیران جدید منصوب شدند آن هم به این دلیل که بخشهای جدیدی بودند . طبیعی است در حد چند نفر از نیروهای محوری و بازی ساز ، همیشه با هم هستیم ولی این که کل تیم ، یکجا مهاجرت کند ، نه . ضمن آن که اقتضائات جام جم با همشهری فرق می کرد و هر دو با «خبر» متفاوت اند .افرادی که در تیم باشگاهی با هم بوده اند وقتی در تیم ملی هم قرار می گیرند ، نتیجه می دهد. وقتی امسال تیم اسپانیا اول شد گفتند به خاطر اینکه 8 نفر از بارسا در آن بوده اند ، آنها همیشه با هم کارکرده اند و رفتار هماهنگ دارند . شما در تعریف تان ازکجا می فهمید مخاطب با شما همراه است؟سوال سختی است. راجع به رسانه ضرورتاً اینطور نیست که اگر فروخته شود و یا در Alexa آمارش بالا باشد حتما مخاطب باما همراه است . اگر نگاه سیستمی داشته باشیم یکی از ارکانش گرفتن بازخورد مداوم است . شما قائل به این هستید که ما رسانه ای داشته باشیم که مدیر عامل و سر دبیر آن یک نفر باشد؟بله ، البته برای جاهای کوچک ، آن هم با این شرط که چنین فردی اصول اولیه مالی و سرمایه گذاری و آگهی و توزیع و اداری را بداند . اما من بیشتر به جای مطبوعات کوچک ، بنگاه ها را توصیه می کنم . یکی از اشکالات کشور ما همین است که 3000 مجله داریم با حدود2800 صاحب امتیاز . در هیچ جای دنیا اینطور نیست. بلکه چند مجله و روزنامه ،‌یک صاحب امتیاز حقوقی دارند . شما با صفت جدیت در کار ، با اشتباهات چطور رفتار می کنید؟یک راهش جریمه است مثلا هر کسی صفحه ای را امضا کرده که اشتباهش مایه بی اعتباری روزنامه شده چند روز از حقوقش کسر شود .بارها شده بود که صفحه ای را خودم هم امضا کرده بودم و قاعدتا برای من هم جریمه اعمال می شد . اگر اثر تنبیه مالی بخاطر دفعات اشتباه از بین برود، چه باید کرد؟می گوییم شما دیگر صلاحیت نشستن پشت فرمان را ندارید و گواهینامه اش را باطل می کنیم ! او را تغییر رسته یا تنزل درجه می دهیم یا اورا جا می گذاریم. پس اگر درحلقه حسین انتظامی یک حذف دیدیم مطمئن باشیم که اولین دلیل آن همین است؟یکی از اصول حلقه ما این است ولی معنایش این نیست که اگر کسی خودش رفت مشمول این قاعده شده است . در مدیریت مطبوعاتی شما خواهش می کنم از جایگاه حوزه نظارت هم نگاه کنید ،کسی که اشتباهی کرد تا کجا حمایت می شود؟در داخل خانواده خودمان تنبیه داریم اما وقتی کار به دادگاه کشید یا فشار یک عنصر خارج از خانواده ، باید از فرزند خانواده ، به هر قیمتی حمایت کرد . بعضی ها اعتقاد دارند آقای کرباسچی در همشهری چیزی را پایه ریزی کرد و بعدی ها آمدند و فقط از آن استفاده کردند و چیزی به آن اضافه نکردند . در زمان شما هم می گویند که اگر به محتوا اضافه می شد فقط پول خرج شده ، این یک تعریف، بعضی هم می گویند آقای انتظامی مدیرخوبی است چون جاهایی را مدیریت کرده که به منابع مالی متصل بوده . واقعا این پول چقدر در مدیریت تاثیر دارد؟پول حتماموثر است . مدیر باید مراقبت کند سرمایه و دارایی مجموعه اش را هدر ندهد . «حیف و میل »که می گویند ،‌دو واژه است اما همیشه به اختلاس و دزدی تعبیر می شود . جرم حیف کردن کمتر از میل کردن نیست . وقتی بابی عرضگی بیت المال را هدر دهیم کانه آن را دزیده ایم .اما در عین حال همه چیز ، پول نیست . مدیریت منابع و نگاه استراتژیک هم مهم است . توانایی تولید ثروت هم مهم است . یعنی بتوانی با تکنیک هایی از اتصال و اتکای دائمی مجموعه ات به یارانه بکاهی و آن را درآمدزایی بکنی . شما به اینکه مدیر یک رسانه سابقه مسئولیت اجرایی هم داشته باشد اعتقاد دارید؟بله . به دو دلیل اولا هر مدیریتی بدون سابقه ، احتمال بی توفیقی دارد و ثانیا ربط رسانه با ساخت و ساحت قدرت ایجاب می کند . به لابی چطور؟بله الان به شما پیشنهاد کنند که دوباره یک رسانه را راه اندازی کنید یا یکی از مسوولیت هایی را که قبلا داشته اید بپذیرید قبول می کنید؟گمان می کنم هیچ کدام . چرا؟چون مدیریت دولتی به یک تلفن وصل است ، مگر اینکه وقتی روز اولی که کار را می سپارند شرط ضمن عقد شود که مثلا تا سر رسید خاصی تحت هیچ شرایطی تغییر انجام نشود . آقای دکتر ، در مدیریت مطبوعاتی این حضور و کار پیوسته چقدر تاثیر دارد؟خیلی مهم است. الان ما در رسانه هایمان چون مدیریت بلند مدت نداریم ضعف داریم؟یک دلیل همین است که می فرمایید اما مدیرانی هم هستند که عمر مدیریتی بالایی هم داشته اند اما بعضا برنامه ندارند. برای همین از شما پرسیدم شما جام جم را که می خواستید راه بیندازید برنامه داشتید؟ برنامه با تعریف موسع نداشتم . صادقانه می گویم . درست است که چارچوب هایش معلوم بود اما بخشی از آن ، ناخواسته تابع حدس و خطا بود و لذا نمی توان اسم دقیق برنامه را برآن گذاشت ، هر چند به زودی به برنامه رسیدیم . در همشهری برنامه داشتم ؛ راه اندازی چند رسانه ای و ایجاد ساختارهای جدید بویژه هلدینگ . بگذارید من واضح بپرسم، یک وقت شما در جریانی وارد می شوید، آن طوری پایه گذاری می شود که بقیه هم مجبورند این راه را بروند ؟ چه فاکتوری برای ادامه این راه لحاظ شده؟اولا به اصطلاح انرژی اولیه، یا انرژی اکتیواسیون درست تعریف شود و ثانیا ساختارها ، رویه ها و مدل ها و جهت گیری ها کاملا جا بیفتد . اینکه یک دوره ای روزنامه خبر منتشر می شود بعد یک دوره ای نمی شود، این دقیقا به خاطر این است که سطح انرژی اصلاح شود یا به خاطر فشارهای بیرونی است؟ با استقرار آقای رامین متوجه شدیم که سخت گیری روی رسانه های اصولگرای منتقد شروع می شود . مجله خودتان ( پنجره ) یکی از همان نمونه ها بود . ایشان دنبال بهانه بود . اوایل هم که هنوز ماهیت افکار و رفتارش برای اعضای هیات نظارت معلوم نبود و بعضا با روش های خاص خودش واستفاده از حسن اعتماد اعضا می توانست رای توقیف یا تذکر بگیرد . البته بتدریج رفتار حذفی ایشان بدون حامی ماند و هیات با خواسته های فراوان همراهی نکرد .وجه دیگر ماجرا این بودکه روزنامه مثل خودرویی که از کارخانه بیرون می آید ، پس از مثلا هزار کیلومتر نیاز به بازبینی و تعمیر داشت. به این نتیجه رسیده بودیم که باید نقاط ضعف احتمالی را با توقف ،‌جبران کنیم زیرا جبران بعضی نقاط ضعف در حال حرکت امکان پذیر نیست . چرا؟ چه اتفاقی می افتد مخاطب کم می شود یا محتوا افت کرده .می دیدیم که سلسله اعصاب درست کار نمی کند . اراده شورای سیاستگذاری در بعضی جهت گیری های محتوایی یا اصول حرفه ای سایبری با دقت محقق نمی شد . سرعت عملیاتی هم پایین بود . این دو نقص نشان می داد تیم هنوز نیاز به تمرین دارد و لذا از دور مسابقه خارج شدیم و تمرینات را از سر گرفتیم . ساختار ها را جا انداختیم . آیین نامه های سیاسی و اخلاقی حرفه ای را با مشارکت همکاران نوشتیم و تلاش کردیم ملکه ذهنی شود ، مهارت های سایبر را مرور کردیم و ... عملا میشود گفت که شما سطح نمایش را محدود کردید و گرنه داخل مجموعه در حال حرکت بوده است. بله فرض کنید خبرآنلاین نبود آن وقت شما با شجاعت این کار را در مورد روزنامه خبر انجام می دادید.چه بسا، چون در مدرسه و مکتب ما دقت در هدف گیری مهمتر از هدف گیری است . حتی در مورد تعطیلی پنجشنبه ها ؟- بله ، باز هم این کار را می کردیم حتی اگر خبرآنلاین هم نبود. با تعطیلی روزنامه، مخاطب دچار انقطاع نمی شود؟نه، نمی شود. چون حذف یک روز در هفته ، انقطاع نیست . این سوال خیلی جدی است در بچه های رسانه .در مکتب «خبر» تفکر معکوس یک قاعده است . یعنی تشکیک در آن چه مرسوم است . البته اگر می گویم تشکیک منظورم این نیست که یک آدم بی تجربه و کم اطلاع هم می تواند تشکیک منطقی کند . دوستان حلقه ما پس از 25 - 20 سال ممارست و تجربه ، صاحب دیدگاه شهودی شده اند و حالا مثل یک مجتهد شده اند که حق دارد در چارچوب های علم اصول افتا کند . اگر برای شماحجت شد که مخاطب پنجشنبه روزنامه نمی خواهد ولی جمعه می خواهد ، چه می کنید؟ در آن صورت جمعه ، روزنامه را منتشر می کنیم . مکتب شما ویژگی شاخص دیگری هم دارد که به درد رشد خبرنگارها بخورد ؟مچ گیری دوستانه در جمع خانوادگی یعنی جمع خودمان مهم است . پس اهل محاجه هم هستید ؟یکی از دام ها و آسیب های روزنامه نگاری این است که آدم پر ادعا بار می آید لذا یکی از وظایف مربیان این است که به هر شکلی از این آفت جلوگیری کنند . سنت پسندیده تواصی هم این را می گوید .




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 643]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن