واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: پرسش و پاسخ(88980455)روش كسب سود از سهام
شروين شهرياريپرسش از آقاي عادل پور از طريق پست الكترونيك: جهت استفاده از نوسانات كنوني قيمت سهام در بورس چگونه بايد عمل كرد؟
با توجه به واكنش شديد بورس تهران به بحران جهاني به نظر ميرسد قيمتهاي كنوني اغلب سهام در بورس تهران براي يك سرمايهگذاري بلند مدت (بيش از دو سال) در موقعيت مناسبي قرار گرفته است. اين در حالي است كه در نقطه مقابل، فعاليت با ديد كوتاه مدت در شرايط فعلي با ابهامات زيادي همراه است.
به طور كلي، درگير شدن در فرآيند نوسان گيري در بازار سهام علاوه بر نياز به مهارت و دقت زياد، اضطراب مضاعفي را به سرمايهگذار تحميل ميكند و در صورتي كه درصد بزرگي از كل سرمايه به آن اختصاص يابد، اغلب نتيجه مطلوبي را عايد سرمايهگذار نميكند. نوسان گيري باعث ميشود مبالغي تحت عنوان كارمزد كارگزاري و ماليات و ... پرداخت شوند كه هر چند ممكن است كوچك به نظر برسد، اما با تكرار اين روند، تبديل به ارقام هنگفتي در بلند مدت ميشود.يك سرمايهگذار بنيادي سعي ميكند با استفاده از دانش خود يك ارزشگذاري بر سهام شركت انجام داده و سپس ارزش مورد محاسبه را با قيمت روز سهام مقايسه ميكند. در صورتي كه قيمت به نحو معناداري زير ارزش ذاتي قرار داشته باشد، سهم را ميخرد و وقتي بازدهي مورد نظر را كسب كرد از سهم خارج ميشود. در چنين روشي معمولا يك «حد ضرر» نيز تعريف ميشود كه در آن شخص سرمايهگذار با توجه به احتمال نادرست بودن ارزشگذاري و تحليل خود، كف قيمتي را مشخص ميكند كه در صورت نزول شديد سهام يك شركت، اقدام به فروش كند. به همين ترتيب هر گاه ارزش گذاري انجام شده نتواند قيمت كنوني سهم را توجيه كند، سرمايه گذار مزبور از ورود به سهم حتي با وسوسه استفاده از نوسان كوتاه مدت اجتناب ميكند. اين در حالي است كه نوسانگيران معمولا هدف قيمتي مشخصي براي خريد و فروش ندارند و ممكن است تنها با مثبت شدن روند قيمتي يك سهم آن را خريده و در روند منفي، آن را بفروشند. فردي كه با نوسانات بازار همراه است، قيمتهاي لحظهاي و صفهاي خريد و فروش را دنبال ميكند و تصميمات خود را نيز بر همين مبنا اتخاذ ميكند.در حقيقت ميتوان گفت تفاوت اصلي در اينجا اين است كه معاملات سرمايهگذاران حرفهاي بر اساس رشد يا كاهش ارزش برآوردي آنها از سهام يك شركت انجام ميشود؛ اما نوسانگيران در روشي معكوس، بر اساس رشد يا كاهش قيمت سهم تصميمات خريد و فروش را اتخاذ ميكنند. جملهاي در بين اين گروه وجود دارد كه ميگويد «الان موقع اين سهم يا صنعت فرا نرسيده است». البته پشتوانه استدلالي اين جمله به روند كنوني معاملات سهم يا صنعت در بازار متكي است. اين سرمايهگذاران اغلب پول خود را از يك سهم به سهم ديگر جابجا ميكنند و به واسطه فقدان تحليل از ارزش ذاتي، با يك فاز تاخير به جرگه صفهاي خريد و فروش ميپيوندند. بدين ترتيب در وارد شدن به يك سرمايهگذاري مناسب دير عمل ميكنند (چون منتظر جو بازار هستند) و در خارج شدن از سهام Over Value شده نيز ناموفق بوده و در تلهصفهاي فروش گرفتار ميشوند. اما يك سرمايهگذار آگاه به خوبي ميداند كه رفتار بازار چندان قابل پيشبيني نيست، ولي چون به اصل «حركت قيمت به سوي ارزش ذاتي» اعتقاد دارد، ترجيح ميدهد به جاي تخمين رفتارهاي بازار، افق زماني سرمايهگذاري خود را بزرگتر كند و بدين ترتيب از بازدهي سرمايهگذاري خود به بهترين شكل منتفع شود.
واقعيت اين است كه قواعد نوسان گيري آسان و سريع است و با جو بازار تغيير ميكند، اما قوانين سرمايهگذاري حرفهاي پيچيده است و فرد بايد با تلاش و صرف وقت زياد دانش حسابداري و تحليل بنيادي و تكنيكي را در خود تقويت كند. دقيقا به همين علت است كه تعداد نوسان گيران در بازار سرمايه زياد و تعداد سرمايهگذاران حرفهاي بسيار كم است. اما مطالعه تاريخچه سرمايهگذاران موفق نشان ميدهد كه دنبالهروي از بازار باعث كسب سودهاي كلان نميشود و بازدهيهاي بزرگ معمولا با خريد و نگهداري سهام ارزنده و ارزان در افق زماني بلند مدت اتفاق ميافتند.
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]