واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پايهگذاران تمدن جديد (11)دكارت؛ پدر فلسفه جديد
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: دكارت را نخستين فيلسوف مدرن خواندهاند. با اين همه بايد او را مهمترين مظهر تحولات و افرادي دانست كه در سدههاي پانزدهم و شانزدهم در مغربزمين زندگي ميكردند.
دكارت به خاطر ايجاد رابطهاي مهم ميان هندسه و جبر كه حل مسايل هندسي را به وسيلهي معادلات جبري امكانپذير ساخت، شهرت يافته است. ترويج برداشتي جديد از ماده كه توضيح پديدههاي فيزيكي به وسيلهي تبيين مكانيكي را امكانپذير ساخت عامل ديگر شهرت اوست. با وجود اين، نوشتن اثري نسبتا كوتاه به نام تأملات در فلسفهي اولي، منتشرشده در سال 1641، كه در آن بنيان فلسفي امكانپذيري علوم را فراهم آورد، مهمترين عامل شهرت اوست.
دكارت در 31 مارس سال 1596 ميلادي در لاهاي تورن زاده شد. ژوزف دكارت و ژان بروچارد پدر و مادرش بودند. او يكي از چند فرزندي بود كه زنده مانده بودند (دو همشير و دو همشير ناتني). پدرش وكيل دعاوي و قاضي بود و ظاهرا زمان اندكي را با خانواه سپري ميكرد. مادر دكارت در ماه مي سال پس از تولد او درگذشت و او، برادر و خواهر تنياش، پير و ژان به مادربزرگشان در لاهاي سپرده شدند تا آنها را بزرگ كند. در سال 1606، زماني كه تقريبا ده ساله بود، او را به مدرسهي يسوعي لافلش فرستادند. او تا سال 1614 در آنجا درس خواند و در سال 1615 به دانشگاه پواتيه رفت و يكسال بعد گواهي ليسانس خود را در حقوق مدني و شرعي دريافت كرد.
در سال 1618، هنگامي كه بيست و دو سال داشت، در سپاه موريس امير ناسائو نامنويسي كرد. وظايف او به طور دقيق معلوم نيست، با وجود اين، بايلت اظهار ميدارد كه به احتمال زياد او در رستهاي خدمت ميكرده است كه امروزه رستهي مهندسان ناميده ميشود.
از آنجا كه اين رسته گونههاي مختلف سازهها و ماشينهايي را طراحي ميكرد كه براي حفاظت از سربازان و كمك به آنان در جنگ در نظر گرفته شده بود، به رياضيات كاربردي ميپرداخت. از سوي ديگر، سورل يادآور ميشود كه در بردا، جايي كه دكارت اقامت گزيد، ارتش "براي نجيبزادگان جوان قارهي اروپا حكم مدرسهي نظام را هم داشت". و گاكروگر يادآور ميشود كه آموزش نجيبزادگان جوان بر اساس مدل آموزشي ليپسيوس، نظريهپرداز سياسي هلندي و بسيار مورد احترام كه در كلن آموزش يسوعي ديده بود، تنظيم شده بود. احتمالا محيط نظامي (به عبارت ديگر، مدرسهي نظام) بردا براي دكارت يادآور لافلش بوده است. با آنكه بنا به برخي دلايل ميتوان گفت كه او سرباز بوده، اكثر زندگينامه نويسان استدلال ميكنند كه وظايف او بيشتر صبغهي آموزشي يا مهندسي داشته است.
دكارت به هنگام اقامت در بردا با رياضيداني به نام ايزاك بكمن (1637-1588) آشنا شد. يادداشتهاي به جا مانده از مكاتبات دكارت نشان ميدهند كه رابطهي او بكمن فراتر از آشنايي صرف بوده؛ رابطهي آن دو بيشتر رابطهاي از نوع رابطهي معلم و شاگرد بوده است (دكارت در مقام شاگرد). اين رابطه بارديگر علاقهاي شديد به علوم را در دكارت شعلهور كرد. بحث دربارهي موضوعاتي بسيار متنوع در علوم طبيعي و نيز نتيجهي صريح برخي از پرسشهاي بكمن، دكارت را به نوشتن وجيزهاي در علم موسيقي برانگيخت. او در اين اثر كوشيد تا در كنار ساير مسايل، با استفاده از مفاهيم تناسب و نسبت نظريهاي دربارهي هماهنگي طرح كند و (به روش قدما) كوشيد تا مفهوم هماهنگي را با اصطلاحات رياضي بيان كند. اين اثر در زمان حيات دكارت منتشر نشد. دكارت بعدها تأثير بكمان بر خودش را كم اهميت جلوه داد.
محل زندگي دكارت در چند سال پس از ترك ارتش در 1619 براي ما نامعلوم است. بر اساس آنچه او در گفتار در روش، منتشر شده در سال 1637، ميگويد، ميتوان حدس زد كه دوراني را در نزديكي اولم گذرانيده است (از قرار معلوم دكارت در مراسم تاجگذاري فرديناند دوم به سال 1619 در فرانكفورت حضور داشته است). شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد او در سال 1622 در فرانسه بوده است، زيرا دارايي موروثياش را درهمين زمان فروخته است- كه عوايد آن تا سالها براي او درآمدي اندك به همراه آورد.
برخي حدس ميزنند كه او بين سالهاي 1623 تا 1625 به ايتاليا رفته است. دكارت در سال 1625 به پاريس ميآيد، يادداشتهاي او نشان ميدهند كه او با پدر مارَن مِرسِن (1648-1588)، يكي از اعضاي فرقهي مينيم [فرقهاي از كاتوليكهاي روم] در تماس بوده است. اين رابطه باعث شد كه او انديشههاي خود در باب فلسفهي طبيعي (علم) را علني كند. در واقع، بهترين متفكران مقيم پاريس از طريق مرسن به آثار دكارت دست يافتند - براي مثال، آنتوني آرنولد (1694-1612)، پير گاسندي (1655-1592) و توماس هابز (1679-1588).
دكارت در سال 1628 پاريس را ترك كرد. به نظر ميرسد كه در اين دوره او به نوشتن قواعد هدايت ذهن مشغول بوده است، كه به گمان برخي، به هنگام ترك پاريس آن را ناتمام رها كرده است. در سال 1630 به آمستردام نقل مكان كرد. در آنجا پيشنويس نورشناسي و هواشناسي را آماده كرد كه به احتمال زياد به عنوان بخشي از اثري بزرگتر به نام عالم درنظر گرفته شده بود. در سال 1632 بار ديگر، اين بار به دِوِنتر، نقل مكان كرد تا از قرار معلوم به هنري رنري (1639-1593) فيزيك بياموزد. همچنين احتمالا طي دورهي اقامت در دونتر بوده است كه دكارت پيشنويس تحقيقي دربارهي انسان را به پايان رسانده است كه احتمالا در اصل همراه با نورشناسي و هواشناسي به عنوان بخشي از عالم در نظر گرفته شده بود.
شنبه 23 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]