محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1796887739
با شاهرخ ظهيري، نايبرئيس كنفدراسيون صنايع ايران زورشان فقط به صنعت ميرسد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با شاهرخ ظهيري، نايبرئيس كنفدراسيون صنايع ايران زورشان فقط به صنعت ميرسد
جام جم آنلاين: گفتگو با پيشكسوتان هر حرفه و صنعت سبب انتقال گوشهاي از تجربيات و دغدغههاي آنها به ديگران ميشود.شاهرخ ظهيري كه در 78 سالگي همچنان يك فعال اقتصادي است، بر اين باوراست كه بخش خصوصي به معناي واقعي بايد رشد كند؛ اما تا زمانيكه دولت در عروق بخش خصوصي وجود دارد، اين بخش قادر نيست با علاقه و فعالانه در عرصه حضور داشته باشد.
دراين رابطه با وي كه عضو هياترئيسه اتاق بازرگاني تهران، نايبرئيس كنفدراسيون صنايع ايران و عضو هيات مديره انجمن مديران صنعت است گفتگويي انجام داديم كه ميخوانيد.
آيا مسالهاي به معناي صادرات غيرنفتي پيش از انقلاب هم در كشور معنا داشت؟
پيش از انقلاب صادرات خيلي نقشي نداشت؛ چون پول نفت بود و همه چيز هم وارداتي بود. يادم است به وزارت بازرگاني سابق نامه مينوشتيم كه محصولات ما مناسب صادرات است. بعد ميديديم جنسهاي آمريكايي به ايران سرازير ميشد و قيمت آن خيلي از محصولات ما ارزانتر بود و با دلار 7 تومان وارد كشور ميشد.
بنابراين صادرات از چه سالي پا گرفت؟
پس از انقلاب صادرات صنايع غذايي پا گرفت؛ البته با شروع جنگ تحميلي تمام تلاشمان اين بود كه بتوانيم نياز كشور و جبهه را از نظر محصولات غذايي تامين كنيم. بخصوص براي جبهه كه بايد محصولات كنسروي و بستهبندي شده ارسال ميشد. در واقع بنده صادرات را از سال 1358 يعني يكسال پس از شروع انقلاب كه بازارهاي خارجي ما بسته شد، آغاز كردم و پيش از انقلاب صادرات ما محدود بود.
به كشورهاي حوزه خليج فارس صادر ميشد؟
ابتدا كار را با كشورهاي عربي حوزه خليج فارس آغاز كرديم. برخي از آنها با ايران تجارت داشتند و محصولات با بارگيري روي لنچها به اين كشورها حمل ميشد و در كل چيزي حدود 40 تا 50 تن در ماه محصول صادر ميكرديم. بعدها اين جريان وارد بازار اروپا شد.
البته بازار اروپا مقررات خيلي سختي داشت، يعني اول ميبايد از بازار مشترك يك كد براي اجازه مصرف در بازار مشترك اخذ ميشد كه خوشبختانه در بازار مشترك يادم است كه هر ماه 2 تا 3 كانتينر خيار شور و سير ترشي به آلمان، اتريش، هلند و فرانسه صادر ميكرديم. البته جنسهاي ديگر مثل بعضي مرباها نيز صادر ميشد؛ اما به اندازهاي كه سير ترشي و خيار شور طرفدار داشت، نبود.
جنگ بر روند صادراتتان تاثير نداشت؟
وقتي جنگ شروع شد، صادرات كم و بنادر بسته شد در بندرعباس ترافيك سنگين و مشكلات زيادي بود. ما تنها راهي كه داشتيم، راه تركيه بود كه بايد با كاميون ميبرديم چون ديگر بنادر بسته بود و راهايمان هم مختل شده بود و نياز داخلي هم آنقدر زياد بود كه ديگر نميتوانستيم براي صادرات اقدام كنيم. بايد محصولاتمان را به جبهه ميفرستاديم و خطوط توليد خود را بيشتر براي مربا و انواع كنسرو گذاشته بوديم كه بتوانيم به جبهه ارسال كنيم. براي همين تا آخر جنگ صادرات خيلي كم بود، شايد در هر ماه يك كانتينر ميتوانستيم صادر كنيم.
يعني ديگر به كشورهاي حوزه خليج فارس صادر نميشد؟
نه. صادراتمان به كشورهاي حوزه خليج فارس به دليل منطقه جنگي بودن تعطيل شد و فقط به اروپا ارسال ميكرديم.
طي حدود 30 سال گذشته پس از انقلاب صادرات كشور دچار فراز و نشيبهاي بسياري شده است، سالهاي افول و سالهاي اوج صادرات را به لحاظ فراهم بودن شرايط براي صادركنندگان چه سالهايي ميدانيد؟
صادرات، اوايل قوانين و موانع بسياري داشت كه يكي از اين موانع پيمان سپاري ارزي بود كه شما ارز كالا را بايد تحويل ميدادي. از سوي ديگر تا محصول فروش نميرفت طرف پولش را نميداد. من يادم است ما مقادير زيادي كنسانتره گريپ فروت به هلند صادر كرديم، روتردام بازار بورس گريپ فروت و آب پرتقال بود و همه اينها را در آنجا معامله ميكردند ما كنسانترهاي كه توليد ميكرديم، برديم آنجا بعد متوجه شديم اين بازار در دست جهودهاست و آنها با فروش محصولات ايران مخالفت ميكردند.
ما مدتها كنسانتره مان در سردخانه مانده بود بنابراين ارز آن را نميتوانستيم واريز كنيم و پيمانمان را نفروخته بوديم درحالي كه پيمان 3 ماهه داده بوديم، بعد اينجا براي ما مشكل و پرونده درست شد، به عبارتي مقررات دست و پا گير بسيار زيادي داشتيم كه بتدريج با تاسيس شوراي عالي صادرات وزارت بازرگاني با تصميماتي كه گرفته شد طي سالهاي 1375 تا 80 مقررات دست و پا گير صادرات در حد بسيار زيادي برداشته شد و به همين دليل از همين سالها دو مرتبه صادرات مواد غذايي بخصوص پس از اينكه خطوط آبميوه از جمله آب سيب، آب پرتقال، كنسانترههاي آب سيب و آب ميوه و رب گوجه فرنگي ايران در بازارهاي اروپا بازار خيلي خوبي پيدا كرد رشد يافت در نتيجه شركتها اكثرا محصولاتشان را صادر ميكردند.
غير از بحث پيمان سپاري چطور؟
مورد ديگر بحث قيمت بود، يعني جنسي كه ميخواست از كشور بيرون برود، مركز بررسي قيمتها بايد روي آن قيمت بگذارد كه اينها بر حسب هر جنسي متفاوت بود به عبارتي، يك روز جنسي را اروپا با قيمت بيشتر ميخريد، يك روز با قيمت كمتر. آن وقت مرتبا مركز بررسي قيمت تشكيل جلسه ميداد و مشكلات عديدهاي وجود داشت. همچنين در رابطه با وزارت بهداشت و موسسه استاندارد هم قوانين و مقررات دست و پاگير داشتيم. همه اينها در سالهايي كه اشاره شد رفع شد، و از سوي ديگر، پس از اتمام جنگ همه كارخانهها شروع كردند به توليد بالا و صادرات هم رونق گرفت.
امسال رسيدن صادرات غير نفتي به رقم 20 ميليارد دلار به عنوان جهش صادرات جشن گرفته شد آيا شما هم قائل به چنين رشدي هستيد يا دليل آن را رشد قيمت محصولات از جمله محصولاتي كه پايه نفتي دارند، مثل پتروشيمي و ميعانات گازي در بازارهاي جهاني ميدانيد؟
من شخصا معتقدم صادرات به معناي واقعي افزايش نيافته است، بلكه همانطور كه اشاره كرديد، يكي از دلايل آن رشد قيمتها در بازارهاي بينالمللي بوده است و از طرف ديگر، چون آمار صادرات ميعانات گازي و پتروشيمي در صادرات غيرنفتي لحاظ ميشود.
در نتيجه، با افزايش قيمتي كه اين محصولات در بازار دنيا پيدا كردند، صادرات رشد نشان ميدهد اين در حالي است كه صادرات محصولات غذايي ما افت كرده است، يكي به دليل تورمي كه در داخل داريم و قيمت محصولاتمان را در بازارهاي دنيا غيررقابتي كرده است و دوم به دليل مسائل خشكسالي است كه روي صادرات موادغذايي تاثير داشته است.
ديگر محصولات مثل فرش چطور؟
فرش سقوط كرده است. فقط چيزي كه در 10 سال گذشته افزايش پيدا كرده است خشكبار و پسته بود كه در مقاطعي صادرات اينها افزايش يافت.
برداشته شدن موانع و مشكلات صادرات در سالهاي 75 تا 80 تا چه حد زمينه را براي رشد صادرات فراهم كرده است؟
تاثير بسيار مثبتي داشت. اگر اين موانع برداشته نميشد، صادركنندگان مشكلات فراواني پيش رو داشتند.
اگر هم اكنون بخواهيد به مانعي اشاره بكنيد به چه اشاره ميكنيد؟
الان مهمترينش آوردن ارز حاصل از صادرات به ايران است؛ يعني الان جنسي كه صادر ميشود، با توجه به تحريم بانكها نميتوانيم پولش را از اين طريق بگيريم و بايد چند دست بگردد و از طريق كويت پولمان به كشور انتقال داده شود.
بحث تحريمها و مشكل شدن نقل و انتقال ارزي تا چه حد هزينههايتان را افزايش داده است؟
با توجه به تحريم، صادرات الان گران تمام ميشود و تصور ميكنم حدود 30 تا 40 درصد هزينهها را افزايش ميدهد. شما اگر بخواهيد مواد اوليه و ماشين آلات بياوريد، همه اينها گران تمام ميشود. بايد دست دوم و سوم بياوريد به دبي يا يك كشور ديگر، بعد پول نقد حواله كنيد كه همه اينها ريسك است و هزينه را گران ميكند، البته ما تورم و گراني داخلي هم داريم كه محصولات ما را غيررقابتي ميكند.
يعني محصولات مشابه كشورهاي ديگر ارزانتر از جنس ماست؟
چين مگر ميگذارد كه شما جنس بفروشيد؟ من يادم است كنسانتره سيب صادر ميكرديم كه هر كيلو حدود 6 مارك بود. يكمرتبه چين وارد بازار شد و 6 مارك ما زير يك مارك شد، چون چين زير اين قيمت يعني 80 فينيك ميفروخت. اين در حالي بود كه سيب ما به لحاظ اسانس و طعم از مرغوبيت بالايي برخوردار بود و اقدام چين باعث شد 50 درصد صادرات ما بخوابد.
واردات مواد اوليهتان همچنان با يورو است؟
بله الان با يورو است و دولت قيمت پايه را در پي تحريمها روي يورو گذاشته است.
با توجه به اينكه دلار ارزانتر از يوروست، اين تصميم دولت تا چه حد شما را متضرر كرد؟
خيلي. به هر حال واردات مواد اوليه ما با يورو و صادرات ما با دلار است و از آنجا كه يورو قيمت بالاتري نسبت به دلار دارد، وقتي جنسي را وارد ميكنيم، با قيمت بالاتري وارد ميشود. فرض كنيد پيش از اين كاهش قيمتي كه در يورو اتفاق افتاد، هر يورو 1400 تومان بوده كه به نسبت قيمت هر دلار كه پيش از افزايشهاي اخير حدود 950 تومان بود، تقريبا 30 تا 40 درصد جنس گرانتر تمام شده است.
تثبيت نرخ ارز در اين سالها چقدر شما را تحت تاثير قرار داده است؟
البته دولت تا زماني كه دلار را كنترل ميكرد، قيمت يورو بالا ميرفت حالا اخيرا قضيه را عكس كرده است الان قيمت يورو را كنترل ميكند و اجازه داده دلار بالا برود. يكي از مشكلاتي كه الان در مساله صادرات وجود دارد، اين است كه صادر كننده نميداند جنسي را كه الان صادر ميكند و بايد 6 ماه ديگر پولش برگردد، نرخ برابري ريال اين پول چند است و چون نميداند، در نتيجه متزلزل است و نميداند آيا اين قيمت الان پايين ميافتد يا بالا ميرود و دولت حتما بايد همزمان يك گارانتي براي تثبيت نرخ ارز بگذارد تا صادرات با اطمينان جلو برود.
مثلا چه نوع گارانتي؟
يعني بايد بانك مركزي تضمين بدهد و بگويد جنسي كه الان با اين نرخ دلار دارد صادر ميشود، اگر در 6 ماه و يكسال ديگر كاهش يافت، من به همين نرخ از او ميخرم يعني بگويد به فرض اگر نرخ دلار 990 تومان است، در همين قيمت خريداري ميكند تا صادركننده خيالش راحت باشد و بتواند معامله كند.
الان بانك مركزي سعي ميكند قيمت دلار را در يك رنج شناور كند اين سياست را شما تاييد ميكنيد؟
نه اين براي صادرات خيلي بد است.
چرا؟
براي اينكه عرض كردم صادر كننده واقعا نميداند همين نرخ شناور نوسان كارياش چقدر است.
به نظر شما نرخ دلار بايد آزاد و با قيمت بازار تعيين شود؟
بله، يك موقع است كه ارز در ايران مثل ساير كشورها از جمله دبي تابع نرخ بينالمللي است و به بورس نگاه ميكند. ميگويد آقا امروز دلار اين نرخ است و فردا اين نرخ است و توليدكننده و صادركننده به اين فرم كار عادت دارد و تغييرات هم يكمرتبه نيست و اگر از وضعيت فعلي بحران اقتصادي جهان بگذريم كه يك وضعيت استثنائي است، تا پيش از اين جريانات دلار در بازار دبي 4 - 3 ريال يا 5 ريال بازي ميكرد و رقمي نبود و ساليان سال اين ثابت بود و اين درحقيقت تضمين صادرات است و آن را تشويق ميكند، اما الان بانك مركزي كه نوسانات دلار را آزاد گذاشته است و يورو را هم در حقيقت نبستهاند و قيمتش بالاست، صادر كننده نميداند فردا نرخ چه خواهد بود و نميداند ميخواهد با چه نرخي بفروشد و اگر با نرخ بالاتر بفروشد، بيرون نميخرد و اگر پايين تر بفروشد ضرر ميكند و به همين دليل من پيش بيني ميكنم كه صادرات با اين شرايط افت كند.
آيا تا به حال اتاق بازرگاني از دولت نخواسته براي حمايت از توليد و صادرات، واردات مواد اوليه با دلار صورت بگيرد؟
ما به دولت پيشنهاد ميكنيم، ولي دولت كه قبول نميكند. دولت چون دلار را از گردونه معاملات خودش خارج كرده است، ميگويد وقتي من خودم نفت را با دلار نميفروشم شما نيز حق نداريد وارداتتان را با دلار انجام دهيد.
ولي شما ارز حاصل از صادراتتان را به دلار ميگيريد؟
بله همينطور است. به هر حال تحريم مشكلات متعددي را براي ما ايجاد كرده است كه حالا بتدريج آثار آن ظاهر ميشود. به عنوان نمونه يكي از دوستان براي بطريهاي آب معدني از دستگاهي استفاده ميكند كه قسمتي از آن كه حرارتي است بعد از مدتي خراب ميشود و به كشور سازنده تقاضا ميدهد اين بخش از اين ماشين بزرگ را كه خراب شده وارد كشور كند.
طرف سازنده گفته كه اين جزو مواد تحريمي است و در انرژي اتمي هم به كار ميرود. درحالي كه ميگوييم ماشين مال خودتان است و براي دستگاه توليد بطري آن را نياز داريم ميگويد اين دستگاه مصارف دوگانه دارد و دادن آن براي ما امكانپذير نيست.
با توجه به افزايش ارزش دلار در بازارهاي جهاني اين پديده تا چه حد روي افزايش ارزش صادرات تاثير دارد؟
به هر حال با افزايش قيمت دلار كه بتازگي اتفاق افتاده، صادرات براي صادركننده مقرون به صرفهتر خواهد بود، ولي اين وضعيت تا چه اندازه پايدار خواهد بود، مشخص نيست. به هر حال صادرات نيازمند برنامهريزي بلند مدت است و با اين وضعيت كه معلوم نيست فردا دلار سقوط پيدا ميكند يا سير صعودي دارد، صادركنندگان نميتوانند نسبت به وضعيت آينده مطمئن باشند.
يكي از مشكلات ما بهرهوري پايين و نبود رقابت است و با وجود اين كه همه مسوولان به آن اذعان دارند، ولي مشكل همچنان وجود دارد. دليل آن را چه ميدانيد؟
دولت متاسفانه در عروق بخش خصوصي وجود دارد و مادامي كه دولت در عروق بخش خصوصي حضور دارد، اين بخش قادر نيست فعال باشد. شما حساب كنيد ازكنترل قيمتها چه نتيجهاي حاصل شده است، دولت ميخواهد قيمت را تعيين كند، سود شما را دولت ميخواهد معين كند، عرضه و تقاضا را دولت معين ميكند، وقتي به شما ميگويد اين جنس را فقط بايد با 10 درصد سود به مغازهدار بدهي و اگر اين 10 درصد را نميدهي جريمه سنگين ميشوي، چه انتظاري داريد بخش خصوصي فعال شود. آقا من الان صاحب مال هستم. ميخواهم اين را به شما مفت بدهم، چرا بايد در تجارت و كسب و كار آزاد و رقابتي جريمه شوم. من از شما سوال ميكنم آيا كسب و كار ما رقابتي است؟ وقتي رقابتي نبود نه توسعه پيدا ميكند نه قيمتش ارزان ميشود. متاسفانه ما همه چيزمان در اختيار دولت است.
اجراي اصل 44 چگونه پيش ميرود و اتاق بازرگاني چه نظري دارد؟
دولت معتقد است دارد اصل 44 را اجرا ميكند، اما ما در اتاق بازرگاني معتقديم دولت عملكرد خوبي ندارد. الان كارخانههايي كه واگذار ميشود، توسط شركتهايي خريداري ميشود كه درحقيقت سهامشان دولتي است.
برخي از مسوولان اعتقاد دارند بخش خصوصي توان و قدرت مالي لازم را براي حضور ندارد وگرنه اگر كسي آستين بالا بزند و بخرد، كسي مانع نيست؟
دولت نميگذارد.
چطور دولت نميگذارد، يعني بخش خصوصي رفته و اقدام كرده و به آن ندادهاند؟
بخش خصوصي ممكن است اولش نتواند، اما اگر دولت بگذارد، خودش را جمع ميكند و بلافاصله اقدام ميكند اگر بداند كه واقعاً بخش خصوصي است.
يعني وقتي سهاميعرضه ميشود، از بخش خصوصي متقاضي وجود دارد اما به او نميدهند؟
قيمتهايي كه در كشور ما ميگذارند قيمتهاي عادلانهاي نيست، ببينيد وقتي شوروي از هم فروپاشيد من شخصاً به آلمان شرقي رفتم تا كارخانه بخرم براي اينكه كارخانههاي آنها همه دست دوم ولي فوقالعاده ارزان بود. رفتم پرسيدم ببينم كه آنها چه طوري ميفروشند چون همهاش مال دولت بود. حالا بخش خصوصي آلمان غربي ميخواست بيايد و كارخانههاي آلمان شرقي را بخرد.
توجه كنيد كه آنها چگونه توانستند همه بنگاهها و كارخانههاي يك كشور نه فقط 4 تا كارخانه را در ظرف 2 سال به بخش خصوصي منتقل كنند. آنها آمدند و گفتند اين كارخانه برابر قيمت روز اولي كه دولت سرمايهگذاري كرده مثلاً 100 هزار مارك در 30 سال پيش، اگر در بخش خصوصي آمدي بازسازي كردي و توسعه دادي اين 100 هزار مارك را به تو ميبخشم، يعني كارخانهها را مفت داد به دست كساني كه كه آن را توسعه دادند و در آن سرمايهگذاري كردند، اما بايد از مسوولان پرسيد كه آيا شما داريد در ايران اينطوري كارخانه ميفروشيد؟
بنده خودم رفتم براي صنايع غذايي از بنياد مستضعفان يك كارخانه شيشه بخرم و گفتيم كه در قالب تعاوني ميخواهيم براي 300 تا كارخانه يك كارخانه شيشه بخريم. بيايند و همه سهم بگذارند و چون تعاوني است، ديگر شخص نيست كه بگويند آقا رفتند و زدو بند كردند. وقتي آمدند بفروشند، گفتند اين زمينش دو نبش و بر خيابان است. گفتم آقا شما مگر داري به من زمين ميفروشي؟ من دارم از شما كارخانه ميخرم. زمينش دو نبش است يعني چه؟ آن كارخانه همينطور درب و داغون افتاده است، اما اگر ما ميخريديم، سرمايهگذاري ميكرديم و كارگر استخدام ميكرديم.
آقاي ظهيري الان در آستانه تدوين برنامه پنجم توسعه هستيم. به عنوان يك صادركننده و فعال اتاق بازرگاني، فكر ميكنيد اين برنامه بايد با چه رويكردي باشد؟
به نظر من برنامه بايد از كليات بيرون بيايد و كليگويي در برنامه نباشد. برنامه بايد هدفمند و جزء جزء براي قسمتهاي مختلف مشخص باشد كه چكار ميخواهد بكند. اين كه آقا ما ميخواهيم بر اساس چشمانداز نفر اول دنيا باشيم، جزيياتش مشخص شود. فرض كنيد در بخش راهسازي ميخواهيم 1000 كيلومتر اتوبان بسازيم.
براي ساخت اين اتوبان بايد عوامل كمك كنند و جزييات آن مشخص باشد. درغير اين صورت مثل بزرگراه تهران شمال ميشود. ميگويد من ميخواهم بسازم، اما محيط زيست جلوي مرا گرفته است. قبل از انجام هر طرحي در برنامه جوانب مختلف ديده شود.
مثلا بايد بگويد محيط زيست موظف است با اين طرح همكاري كند يا بودجهاش بايد اين باشد بعد اين كار را شروع كند كه اگر هر كجاي قضيه ماند، يك گزارش بدهد كه آقا براي چه طبق برنامه پيش نرفتهاي. به فرض طبق برنامه به شما گفتهاند يكساله بايد يك سد بسازي، بايد بسازي و برنامه بايد به گونهاي تدوين شود كه اهداف محقق شود.
پيشنهادهايتان براي بخش صادرات در برنامه پنجم چيست؟
پيشنهاد ما اين است كه توليد براي صادرات باشد و اگر هدف توليد را صادرات گذاشتيم آنوقت عواملش هم حاضر ميشود.
دولت از توسعه بنگاههاي كوچك زود بازده حمايت ميكند. آيا اين بنگاهها با نگاه توليد صادرات گرا شكل ميگيرند؟
در حال حاضر صنعت مظلومترين بخش اقتصاد ايران است. برخي كارخانهها مشكل مواد اوليه دارند و در حال بسته شدن هستند. قانون كار قانون ظالمانهاي است، بيمههاي اجتماعي بسيار پرهزينه است مجموعه اينها ريخته است در جان صنعت و بتازگي هم ماليات بر ارزش افزوده به آن اضافه شده است. به هر حال اگر مشكلات فعلي از پيش روي صنعت برداشته شود بسياري از ظرفيتهاي خالي كارخانهها فعلي فعال ميشود و معتقدم تا شعار دولت توليد براي صادرات نباشد به جايي نميرسيم.
در رابطه با ماليات بر ارزش افزوده كه مطرح كرديد، به زمان اجراي آن انتقاد داريد يا به محتواي آن؟
در آمريكا بيشترين ماليات را از ملت ميگيرند، اما در مغازه يعني ماليات بر مصرف، به عبارتي هر كس بيشتر مصرف ميكند بيشتر ماليات ميدهد تمام مغازهها در فاكتوري كه به مشتري ميدهند رقم ماليات را مينويسند. به عنوان مثال از مشتري 6 درصد ماليات ميگيرد 6 درصد هم خودش ميگذارد رويش ميشود 12 درصد و آخر ماه چك آن را ميدهد به دولت و دولت كاري ندارد كه من توليدكننده چقدر ميخرم.
ميگويد وقتي جنس براي فروش به مغازه رفت بهاي تمام شده محاسبه شده و از جنسي كه داري ميفروشي 6 درصد بايد ماليات بدهي. البته اين ماليات شامل مواد غذايي نميشود، اما شامل كالاهاي لوكس ميشود. يعني لباسي كه شما ميپوشيد تا 30 درصد ماليات دارد، اما ما در مراحل توليد بايد ماليات ارزش افزوده هر بخش را محاسبه كنيم و اصلا يك چيز غيرقابل اجراست.
زماني كه در مجلس در حال بررسي بود، چرا اعتراض نكرديد؟
در اتاق بازرگاني بارها جلسه گذاشتيم و پيشنهاد كرديم ماليات بر مصرف به اجرا در آيد، اما نشد، تنها جايي كه زورشان نميرسد، مغازه دار است كه بايد ماشين حساب بگذارد و فاكتور بدهد، فقط زورشان به صنعت ميرسد.
تعاملاتي كه گفته ميشود دولت با اتاق دارد، چگونه است؟
ببينيد ما به موجب قانون مشاور 3 قوه هستيم؛ يعني قوه قضاييه، قوه مقننه و قوه مجريه. به عبارتي اتاق بازرگاني نهادي است مدني كه مشاور 3 قوه است. ضمانت اجرايي در كارمان نداريم. هر طرحي بيايد بررسي ميكنيم، مسائل و مشكلات را در جامعه ميبينيم و نتايج بررسي را به دولت ارائه ميدهيم اما ديگر تضميني نميتوانيم بدهيم كه نقطه نظرات حتما در تصميمگيريهاي دولت و مجلس نقش دارد. البته مجلسيها بهتر از خود دولت حرف گوش ميدهند. به هر حال ما به مجلسيها طرح ميدهيم، از آنها دعوت ميكنيم و به كميسيونهاي مجلس ميرويم. به هر حال مجلسيها بهتر حريف دولت ميشوند.
سيما رادمنش
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]
-
گوناگون
پربازدیدترینها