واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: قسمت اول از مجموعه مقالات “عناصر ضد جنگ در سری Modern Warfare”.کاری از انجمن COD Team
نفرین بر جنگ
جنگ چیزی نیست جز پلیدی، جز ویرانی. جنگ دور باطل زدن است. هدفی را کور کورانه دنبال کردن و وارزشهای والای انسانی را زیر پا گذاشتن. آغاز یک جنگ یعنی نفرینی که بردو جناح مقیم میشود. کسی که جنگ را آغاز میکند و کسی که مجبور به دفاع است، هردو دچار افیونی میشوند که بیشتر دامان زیر مجموعه هایشان را میگیرد. یعنی کسانی که با چشم گریان از خانواده هاشان جدا می شوند، کسانی که بار آواردگی را به دوش خواهند کشید، ویا کسانی که مرگ برایشان رویایی دست نیافتنی می شود! همیشه کوچکتر ها زودتر زیر دست و پا له می شوند.
جنگ چیز تازه ای نیست. نفرینی است که از سالیان اول زندگی بشریت بر این سیاره سایه گسترده. و جز خاکستر از خود به جای نگذاشته. قرنها یکی پس از دیگری سپری شد و اشرف مخلوقات به هر بهانه ای جنگید. گاهی برای زیاده خواهی، گاهی غرور سر مستی. گاهی احتیاج والبته گاهی برای دفاع از ناموس و حق. بهرحال کسی برای چیزی می جنگد و کسی در برابرش دفاع می کند. گرچه جز ویرانی چیزی به جای نمی ماند، اما بس فاصله هاست بین این دو.
انسان متمدن امروزی هم دغدغه های خودش را دارد. روزی سلاح کشتار جمعی، روزی ترور،روزی حرکتی آزادی خواهانه و… .اما چیزی که روشن است اینکه هرکسی ممکن است به این وادی پای نهد. این حقیقت تلخ دامن گیر هر موجودی می شود. بارها چنین حقایقی را در رسانه ها دنبال نموده ایم. و با مصائب آن آشنایی داریم. یا صحنه های دلخراشی را در فیلمها دیده ایم و با شخصیت های قصه هم درد شده ایم. و در بعضی مواقع گریسته ایم. کدام انسان عادی را سراغ دارید که از شکنجه شدن دیگران خشنود شده باشد؟! ما دررسانه ها اسلحه، گلوله و خون می بینیم، اما به همان اندازه درد و رنج هم شاهدیم. کدام عقل فهیم است که توجه اش فقط به اولی جلب شود؟! به عنوان مثال برخی از صاحب نظران و منتقدان معتقدند که فیلم ها و بازی های رایانه ای که به موضوع جنگ می پردازند، اثرات سوء ای به همراه دارند. چرا که ایشان معتقدند اکثر این آثار برای ترویج خشونت ساخته و پرداخته شده اند! اما من به آنان می گویم که اشتباه می کنند.از آنکه نمایش خشونت دلیل بر میل به خشونت و ترویج آن نیست. گاهی اوقات سازنده برای نمایاندن عمق فاجعه ناچاراست خود فاجعه را به نمایش بکشد! در واقع تمام نا ملایمتی هایش را به رخ مخاطب می کشد تا بیدارش کند.
امروز نوک تیز پیکان بسوی بازیهای اکشنی چون سری ندای وظیفه است. به من بگویید ندای وظیفه ی کلاسیک جز روایت ویرانی های جنگ جهانی دوم و رشادت های سربازان در دفاع از سرزمین و ارزش هایشان کار دیگری کرده است؟ یا درنسخه های مدرن اش چیزی جز حقیقت تلخ جنگ را بیان کرده؟ از طرفی در بازی های رایانه ای بدلیل تعامل بیشتر مخاطب با داستان ایجاد این حس ضد جنگ بیشتر هم شده و بازی کننده واقعی آنرا با تمام وجود احساس می کند. و در مورد این بازی باید خاطر نشان کرد که کارگردانی و روایت قوی اش مخاطب را بیش از بقیه ی عنوان ها به حقیقت ماجرا پیوند می زند. شاید آن دسته از منتقدان گمان می کنند بازی ضد جنگ باید زبان باز کند و بگوید جنگ چیز خوبی نیست و از آن پرهیز کنید! به عنوان مثال مگر چاپلین در فیلمهایش چنین کرد؟! وی در سینما بیننده را خنداند،اما سپس به فکر فرو برد. مگر نه اینکه با طنز فقر و مشکلات اقتصادی جامعه را نمایش داد و حتی در حین شوخی عشق را به تصویر کشید؟ سازندگان ندای وظیفه هم چنین کردند. حال این وظیفه ی ماست که به آن روی سکه هم بنگریم. اگر بخواهیم با چنین دیدی به محیط پیرامون خود نگاه کنیم دنیا پر می شود از بد آموزی ها. آیا دفاع از سرزمین، ایستادگی در مقابل ظلم و جنایات، و به تصویر کشیدن فاجعه ی جنگ ترویج خشونت است؟!
چرا با بد بینی راه را برای ارتباط با چنین بازی ای ببندیم؟ بیایید از سویی دیگر به موضوع بپردازیم. ما در کتاب هایمان درس مبارزه و دفاع از حق آموختیم. تاریخ خواندیم و از وجودش بهره مند شدیم. چرا ندای وظیفه برگی از تاریخ نباشد؟ در حالی که به خوبی جریان یک جنگ بزرگ را روایت کرده است. گروهی به زور اسلحه قصد تصرف جهان را دارند و برای رسیدن به اهداف شوم شان از هیچ جنایتی فرو گذار نیستند. و شما برای نجات دنیا و ریشه کن کردن این ظلم در قالب سربازانی دلیر وارد ماجرا می شوید. این درس دفاع و آزادگی نیست؟ در بازی سربازی را می بینیم که هم رزم زخمی خود را زیر بارانی از گلوله بر دوش خود حمل می کند تا به پناهگاهی امن برساند. حقیقتی که بارها در مستندات دیده ایم. آیا این درس شجاعت و از خود گذشتگی نیست؟ دیگر از یک بازی رایانه ای چه انتظاری دارید؟
ندای وظیفه را می توان فقط یک سرگرمی قلمداد کرد. پایش نشست و از فضای مدرن و تجملاتی اش لذت برد، از صدا گذاری و موسیقی اش به وجد آمد، با تمام کردن مراحل اش روی سخت ترین درجه به خود افتخار کرد، و برای همیشه از آن به عنوان بهترین بازی و یا سرگرمی یاد کرد. اما من نظریه ی دیگری دارم. می توان تلاش سازندگانش را ارج نهاد و کمی هم به اهدافش نگریست. در مورد داستان و شخصیت هایش تامل کرد. درکنار آنها بود، همراهشان جنگید، و کشته شد. خود را به جای جنگجویانی فرض کرد که هدفشان ایجاد صلح و بر اندازی ظلم و جنایت بوده است. افرادی که بازیچه ی سیاست کثیف دولت ها شدند، بدون آنکه بدانند. انسانهایی که انسانهایی دیگر منتظرشان بودند، اما هرگز به خانه باز نگشتند. اینجاست که ندای وظیفه فریاد می زند: نفرین بر جنگ.
ادامه در قسمت دوم …
منبع دنیای بازی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]