واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: داستان نویسی( کارگاه نخستین ) آیا تا به حال سعی کره اید تا آنچه را که در ذهن دارید را بر دل سپید کاغذ بنگارید ؟
فکر نمی کنم سوال درستی باشد اما همیشه بهترین چیزی که به یاد گرفتن کمک می کند احتیاج است . اما اگر نگاهی به گذشته ی نویسندگان جهان کرده باشیم به سادگی به این نتیجه خواهیم رسید که بسیاری از آن ها نه آموزشی دیده اند و نه هزینه های هنگفتی برای کسب این مهارت صرف کرده اند .
به نظر بسیاری از مردم هنر در اشکال مختلفش ذاتی است و به قولی قبل از تولد یک نقاش چنین خویی در درونش موج می کشد اما به نظر من هیچ یک از اشکال هنر ذاتی نیست بلکه ، ارتباطی است که ما به مرور زمان با محیط پیرامون خویش بر قرار می کنیم و هر کس به نوعی آن را به تصویر می کشد . حافظ زبان ارتباطش شعر است ؛ کمال الملک نقش است .
اگر کمال الملک اراده می کرد با زبان شعر با دنیا ارتباط بر قرار کند حتما یک شاعر می شد و اگر حافظ این گونه می کرد نقـاش شده بود . مهم نیست که افراد مختلف به چه چیـزی علاقه پیدا می کنند بلکه مهم این است که پیامی که از طبیعت می شنوند را چگونه بیان نمایند .
هنر در اشکال مختلف نوعی بیان است که انسان تنها موجودی که می تواند پیام ها را از ماوراء دریافت و حس کند آن را به دلخواه ایجاد و به عرصه ی ظهور می رساند .
تمامی انسان ها پیام های طبیعت را می شنوند اما بسیاری از آن ها هیچ گاه در بیان آنچه که شنیده اند گامی بر نمی دارند و همین مسئله باعث شده گروهی خاص در میان مردم تشکیل شود که هنرمند خوانده می شوند . من هنرمند را کسی می دانم که می تواند پیام دریافت شده از طبیعت را به نوعی بروز دهد و اضافه می کنم که در تعریف من تمامی انسان ها حضور دارند .
سری به بحث روانشناختی هنر می زنیم . انسان هایی که می توانند احساس درونی خود را به هر طریق ممکن تخلیه نمایند همیشه انسان هایی موفق بوده اند . اگر ابزاری باشد تا امیال درونی تان را با آن به نمود برسانید همیشه احساس شادمانی خواهید کرد و این را تمامی انسان ها بارها و بارها تجربه کرده اند و با این حس کاملا آشنایی دارند.
تا به حال شده که بخواهید احساس درونی تان را به نحوی بیان کنید اما راهش را ندانید ؟
نوشتـن سـاده ترین نوع تخلیـه ی روحی اسـت که بسیاری به شدت از آن غافلند ، نه فضا می خواهد و نه ابزار ؛ خیلی ها نوشتن را دوست ندارند و تجربه ی من نشانم داده که این افراد تا اسم نوشتن را می شنوند ترس وجودشان را برمی دارد یاد انشای دوران مدرسه شان می افتند که شاید مثل خود من بدترین نمره شان بوده ؛ اما به درستی اگر کمی تمرین کنیم ، می بینیم که ساده ترین و کارآمدترین ابزاری است که بشر از زمان پیدایش خط تا به امروز و در عصر تکنولوژی هنوز هم به آن نیازمند است .
دانشجو که بودم با همکاری چند تن از اساتید و رایزنی های فراوان یک اتاق از دانشگاه تحویل گرفتیم و یک گروه ادبی بنیان نهادیم که بنا بود کارگروه های زیادی را سامان دهد . من اولین نویسنده ای بودم که برایشان داستان های کوتاه می نوشت و مدتی بعد چند نفر از کسانی که علاقه داشتند به ما پیوستند با تشویق های ما همه دست به قلم شدند و طولی نکشید که من شاگرد آن ها شدم .
نخستیـن گام در نوشتـن درست خوانـدن است . وقتـی ما داستانی را درسـت می خوانیـم می توانیم خود را به جای شخصیت های آن قرار داده و خود زمام امور را به دست گیریم این بهترین لحظه ای است که می شـود با آن شروع کـرد ، نترسیـد و روند داستان را آن گونـه که می خواهید تغییر دهید . مثلا در داستان رستم و سهراب تصور کنید که سهراب را درست در لحظه ای که دارد جان می دهد سیمرغ نجات می دهد و یا رستم کبوترش را می فرستد و در یک چشم به هم زدن نوشدارو می آورد و یا فورا به اورژانس زنگ می زند و سهراب راهی بیمارستان می شود و نیم ساعت بعد به زندگی باز می گردد ، هیچ اشکالی ندارد شما الان خود فردوسی هستید پس به جای او تصمیم بگیرید .
چه حسی دارید ؟ شما نوآوری کرده اید و این خصوصیت اصلی انسان است که محیط را هر آنگونه که دوست دارد می سازد . پس هیچ چیز اشتباهی وجود ندارد .
خوب ؛ دیدیم که در خیالات و رویا ، داستان غم انگیز رستم و سهراب تبدیل به یک داستان شاد و خنده آور شد اما حالا نوبت به آن رسیده که هر آنچه را که در خیالتان بوده به روی کاغذ بیاورید . اصلا هول نشوید و اجازه دهید قلمتان هر طور که دوست دارد روی کاغذ بلغزد ، در این زمان هیچ بندی به دستان شما نیست و خودتان هم از قید و بند ها دوری کنید . شاید جمله هاتان به هم ریخته باشد ، جای ارکان آن درست نباشد اما هیچ چیز اشتباه نیست . تمام که شد یک بار آن را بخوانید حس بسیار خوبی خواهد داشت ، هر جا را که دوست داشتید عوض کنید و اگر به هم ریختگی وجود دارد آن را بر طرف کنید .
پس دو چیز مهم و اساسی در اینونه نوشته ها
1 – خیال و رویا که همه با آن آشنایی کامل داریم .
2- فرار از ایجاد قید و بند های ادبی و آزادی کامل دادن به ذهن و قلم تا بتواند هر چیزی که می خواهد را روی کاغذ بنویسد .
نوشته بالا را من اصلا ویرایش نکردم فقط هر چیزی که در ذهنم بود را تایپ کردم ، این سبک نوشتن من است با سبکی که شما دارید بسیار فاصله دارد چرا که سبک نوشتار درست مثل اثر انگشت خصوصی و یکتا است .
فرهاد کرم بیگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]