تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر که بر خدا توکل کند دشواریها برایش آسان شده و اسباب برایش فراهم گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796864529




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با ريچارد رايت


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: گفت وگو با ريچارد رايت/کسي نبايد ما را روي ويلچر ببيند گفت وگو با ريچارد رايت/کسي نبايد ما را روي ويلچر ببيند




ريچارد رايت عمده شهرتش را مديون حضور در گروه بسيار معروف پينک فلويد است که در نوع خود يکي از تاثيرگذارترين گروه هاي موسيقي در قرن بيستم به حساب مي آيد؛ گروهي که با همکاري او، راجر واترز، سيد بارت و نيک ميسون در سال 1965 ميلادي پايه ريزي شد و رفته رفته به جايگاهي بسيار مهم در تاريخ موسيقي بريتانيا دست پيدا کرد.



پينک فلويد گروهي بود با حواشي بسيار زياد، به طوري که هرازچندگاهي يکي از نوازندگان از آن گروه بيرون مي رفت و جاي خود را به ديگري مي سپرد و همواره ميان اعضاي آن نزاع و درگيري هاي اعتقادي وجود داشت که همين مطلب دامن ريچارد رايت را نيز گرفت، به طوري که در ميانه ضبط آلبوم «ديوار» کشمکش هاي او و راجر واترز منجر به بيرون رفتن رايت از گروه شد، هرچند در توري که اين آلبوم را معرفي مي کرد به عنوان نوازنده ميهمان حضور داشت. وي پس از جدايي از پينک فلويد (او در آلبوم The Final Cut همکاري نداشت) همراه با ديو هريس گروهي به نام «زي» تشکيل داد که آلبوم ناموفق «هويت» تنها يادگار از آن همکاري به حساب مي آيد اما در سال هاي بعد دوباره به پينک فلويد پيوست و در آخرين آلبوم ارائه شده توسط اين گروه حضوري بسيار پررنگ داشت. پس از آلبوم «ناقوس جدايي» با پينک فلويد، ريچارد رايت با همکاري هنرمنداني چون پينو پالادينو و سينيد اوکانر دومين آلبوم مستقلش را (بعد از تجربه ناموفق «روياي خيس» در اواخر دهه 70) با نام «چيني شکسته» وارد بازار کرد که در نوع خود اثري درخور توجه به حساب مي آيد تا جايي که ديويد گيلمور يکي از ترانه هاي آن آلبوم را در بسياري از کنسرت هايش اجرا کرده است. ريچارد رايت در ضبط دو قطعه از آخرين آلبوم ديويد گيلمور (روي يک جزيره) و در کنسرت هايي با او نيز همکاري داشته است. رايت در آخرين ماه هاي زندگي اش روي آلبوم جديدي مشغول به کار بود که آن طور که گفته مي شد، از يکسري قطعات بي کلام تشکيل مي شد اما سرطان به او اجازه نداد تا کار را به پايان برساند و رايت در 15 سپتامبر 2008 در 65 سالگي از دنيا رفت. در آگوست 1996 و پس از اينکه رايت آلبوم «چيني شکسته» را وارد بازار کرد، مارک بليک مصاحبه يي با او براي نشريه «اکوزدايجست» ترتيب داد که گوشه هايي از اتفاقات زندگي شخصي و هنري رايت را بازگو مي کند که شايد خواندش خالي از لطف نباشد.



---



-چه چيزي باعث شد دومين آلبوم مستقل خودتان را ضبط کنيد؟



زماني بود که داشتيم آخرين آلبوم فلويد، «ناقوس جدايي»، را ضبط مي کرديم. ايده ضبط اين کار متاسفانه از يکي از تجربيات شخصي ام با يکي از دوستان نزديکم که از افسردگي رنج مي برد، الهام گرفته شده است. من مي خواستم احساساتم را درباره آنچه مي ديدم بيان کنم. البته روند بهبودبخشي نبود و با اينکه من آن کسي نبودم که رنج مي بردم، اما اين باعث شد به بيان احساسم درباره آنچه شاهدش بودم، برسم. وقتي «ناقوس جدايي» را ساختيم، من دوباره بخشي از تمام پروسه ساخت اثر بودم چرا که بيشتر از آنکه فقط بنوازم، در حال نوشتن بودم؛ اما در تمام اين مدت حس مي کردم اين کار به سمت و سوي خوبي نمي رود. آلبوم را دوست داشتم اما واقعاً کار عذاب آوري بود. در مقام آهنگساز و ترانه سرا، اين امکان وجود دارد که شما هميشه با کساني که با شما در حال کار کردن هستند بر سر يکسري مسائل خاص به توافق نرسيد. من از نواختن در تور «ناقوس جدايي» بسيار لذت بردم و براي همين وقتي به خانه بازگشتم، تنها چيزي که نمي خواستم، اين بود که گوشه يي بنشينم و کار نکنم. از آنجايي که ايده هايي را براي آلبوم خودم جمع آوري کرده بودم، برنامه ريزي و هماهنگي هاي لازم را انجام دادم تا به استوديوي خودم بروم و شروع کردم به نوشتن.



-آنتوني مور يک انتخاب بديهي براي کار کردن بود؟



قطعاً. در ابتدا از او خواستم در استوديو کمکم کند. مقداري لوازم کامپيوتري خريده بودم که کاملاً با آنها آشنايي نداشتم و مي دانستم آنتوني مي تواند کمکم کند، اما دليل اصلي براي دخالت دادنش يادآوري اين مطلب بود که چقدر خوب در قطعه Wearing The Inside Out با هم کار کرده بوديم. من واقعاً نمي خواستم اين آلبوم را کاملاً به تنهايي کار کنم، چرا که من خودم را ترانه سرا به حساب نمي آورم. همچنين براي آنتوني آسان تر بود تم آلبوم را درک کند چرا که با احساساتي که من و دوستم در حال تجربه اش بوديم همذات پنداري مي کرد.



-شما اشاره کرديد که بعضي از جنبه هاي کار ناقوس جدايي عذاب آور بود. آيا حس واقعي آزادي را هنگام کار کردن روي آلبومي که منحصراً متعلق به خودتان بود، تجربه کرديد؟



واژه «آزادي» چند بار مورد اشاره قرار گرفته. با فلويد، من هميشه مي خواستم بيرون بزنم، مي خواستم آهنگي بنويسم و آن را براي بقيه اعضا به عنوان ماکت ببرم. آنها هميشه مي گفتند اگر خوش شان آمد آن را استفاده مي کنند وگرنه، نه. در «چيني شکسته» کار کاملاً متفاوت بود. تا قبل از اينکه آنتوني بيايد و با من کار کند من هيچ موسيقي نوشته شده يي نداشتم. آلبوم طراحي شده بود؛ ساختارهاي متفاوت، اينکه در يک قسمت بايد مثلاً از موسيقي سمفونيک استفاده مي شد و در قسمت ديگر از راک. اما ما هيچ وقت به ماکت سازي روي نياورديم. ما همه چيز را در استوديوي شخصي ام در فرانسه روي هم سوار کرديم.



-چطور تصميم گرفتيد از چه موزيسين هايي در اين پروژه استفاده کنيد؟ (همکاران نوازنده يي مانند گيتاريست فلويد تيم رنويک، دومينيک ميلر گيتاريست، پينو پالادينوي باسيست، مانو کچ درامر و سينيد اوکانر ووکاليست).



من تور جهاني پيتر گابريل را در اوايل 1994 ديده بودم. مانو کچ پرکاشن مي نواخت و من ايده ساختن يک آلبوم را پي ريزي کرده بودم. به محض اينکه کارش را شنيدم، فهميدم او را براي نواختن در چيني شکسته مي خواهم. پس موسيقي را برايش فرستادم و او، اگرچه از نظر زماني در مضيقه بود، با من تماس گرفت تا بگويد وقتي فهميده پينو پالادينو قرار است باس بنوازد، دوست دارد در اين کار شرکت کند چرا که آنها با هم در کارهاي زيادي به صورت تيمي همکاري داشتند. پينو به هر حال انتخاب اصلي من بود و ديدن آنها که در کنار يکديگر مي نوازند و تجربه کردن اينکه چقدر سريع ترک ها را پشت سر هم ضبط مي کنند، مايه لذت و خوشحالي زيادي بود؛ هشت ترک در شش روز فوق العاده، تيم رنويک طبيعتاً اولين انتخاب من بود. به خاطر همکاري ما در تور هاي فلويد و همچنين گذشته از اينکه دوست نزديکم بود او هر صدا و هر حسي را که شما مي خواستيد به شما مي داد. پس از آن، دنبال کسي بودم تا نوعي گيتار اتمسفريک بنوازد. لوري لاثام که کارهاي صداگذاري را انجام مي داد دومينيک ميلر را پيشنهاد کرد، او با اينکه در آن زمان با استينگ همکاري مي کرد، مرخصي گرفت تا با من کار کند. مساله استثنايي اين است که تمام موزيسين هايي که مي خواستم با آنها کار کنم، براي آمدن و نواختن در چيني شکسته وقت پيدا کردند.



-چرا سينيد اوکانر را براي خواندن دو ترک انتخاب کرديد؟



سينيد اولين انتخاب من بود، هرچند جمع کردن نوازندگان مورد علاقه تان يک کار است و درخواست از يک هنرمند شناخته شده کار ديگري است. وقتي او قبول کرد هيجان زده شده بودم. هميشه مي دانستم براي خواندن قطعه هاي Reaching for the Rail و Breakthrough به صداي زن احتياج دارم، چرا که اين آهنگ ها واژه هاي به زبان آمده از طرف شخصي است که من برايش در حال نوشتن هستم. براي من، کيفيت صداي او براي اين دو آهنگ کامل بود.



-آيا الان براي خواندن متن هاي آوازي راحت تر هستيد؟



کاملاً. در ابتدا به اين فکر مي کردم که از کسي بخواهم تمام متن هاي با صداي مرد را بخواند؛ نمي دانستم کي اما سريعاً فهميدم انجام اين کار، آلبوم را از من مي گيرد، ديگر کاري شخصي نخواهد بود. اينکه قادر بودم کار را در استوديوي شخصي ام آماده کنم کارها را آسان کرد. به تنهايي به آنجا مي رفتم و هر چيزي که به ذهنم مي رسيد، مي خواندم. بداهه پردازي و گاهي اوقات متن هاي بي معني سر هم کردن. سپس آن را گوش مي کردم، اينکه کدام خوب است و کدام خوب نيست را پيدا مي کردم و رفته رفته اطمينانم را از آنجا ساختم. الان که گوشش مي دهم، صداي خودم را دوست دارم، چرا که سبکي را پيدا کردم که از آن مطمئنم.



-دو آلبوم شخصي آخرتان را چطور ارزيابي مي کنيد؟



آخرين آلبوم («هويت» ضبط شده با فشنز ديو هريس تحت نام گروهي زي در 1984) را من همواره به عنوان يک «اشتباه تجربي» توصيف کرده ام. ما تمام ضبط را روي Fairlight که در زمان خود دستگاه خارق العاده يي بود انجام داديم؛ اما الان آن دستگاه نسبتاً کهنه و منسوخ به نظر مي آيد. «روياي خيس» (اولين آلبوم مستقل من که در سال 1978 به بازار آمد) بيشتر آماتوري بود. از توليد خيلي خوبي بهره مند نبود و متن ها نيز خيلي قوي نبودند، اما در پايان، فکر مي کنم چيز جالبي درباره آن وجود دارد. در واقع الان آن را دوست دارم.



-در گذشته شما درباره رنج بردن از بن بست خلاقيت صحبت کرديد. چقدر اين موقعيت ادامه پيدا کرد؟



نمي دانم بن بست خلاقيت بود يا نه، اما خيلي تنبل شده بودم. بعد از «هويت» در 1984 براي مدتي در يونان زندگي کردم؛ در محيطي که براي نواختن خيلي مناسب نبود. اگر دوست داريد، اين گونه فکر کنيد که ارتباطم و حسم را از دست دادم. خيلي خوشحال بودم از اينکه قايق تفريحي ام را در سواحل يونان مي راندم (مي خندد)، اما حالا که به گذشته نگاه مي کنم، فکر مي کنم «شايد کمي وقتم را تلف کرده ام».



-در آن زمان شما ديگر با پينک فلويد همکاري نمي کرديد (در حال ضبط آلبوم ديوار گروه را ترک کرديد). آيا واقعاً احساس نکرديد در آن زمان از کار حرفه يي موسيقي دست بکشيد؟



اين تصميم بر اساس موسيقي نبود. بيشتر بر اساس يک تصميم شخصي بود، چرا که زندگي ام با شخصي گره خورده بود که در يونان زندگي مي کرد و اين تصميم را گرفتم که به آنجا بروم تا با او باشم. اين کار را نکردم که از دنياي حرفه يي موسيقي دور باشم اما يک روز از خواب بيدار شدم و با خودم فکر کردم «خدايا، چه کاري داشتم مي کردم؟» براي همين به ديو (گيلمور) تلفن کردم و يکديگر را در يونان ملاقات کرديم و او گفت در حال طراحي آلبومي ديگر براي پينک فلويد است



(A Momentary Lapse Of Reason). به او گفتم اگر به کسي براي نواختن کيبورد نياز داشت من با کمال ميل انجامش مي دهم. من در نيمه راه ضبط آلبوم وارد شدم و با آنها براي اجراي تور هم رفتم.



-آيا شما الان به طور رسمي عضوي از پينک فلويد هستيد؟



بله،در توليد «ناقوس جدايي» از ابتدا قادر به مشارکت بودم، نه اينکه در نيمه راه وارد کار بشوم، مانند قضيه



«A Momentary Lapse Of Reason»، خيلي خوب بود.



-اينکه پينک فلويد بدون شما به عنوان يک گروه به کارش ادامه دهد، با توجه به اينکه شما از اولين قدم ها همراه اين گروه بوديد، چه حسي در شما ايجاد مي کند؟



حس وحشتناکي است. تمام دليلي که باعث جدايي من از گروه شد در درجه اول به خاطر اين بود که راجر (واترز) داشت کنترل را در دست مي گرفت. او تمام آلبوم ديوار را نوشته بود. اين آلبوم مال او بود و او اين حق را داشت تا از ادامه کار با من منصرف شود. اين همان کاري بود که او، با وجود اينکه من گروه را ترک کرده بودم، تهديد به انجامش مي کرد. اين اصطکاک شخصي بزرگ بين من و راجر وجود داشت و در پايان کار متوجه شدم که با چنين شخصي به هر حال نمي توانستم کار کنم. اين شد که گروه را ترک کردم.



-در دوران همکاري با پينک فلويد در رابطه با The Final Cut چه نظري داشتيد؟ (اولين آلبوم پينک فلويد بدون رايت)



دوستش نداشتم، اما مي دانستم که با توجه به موقعيت من، مي توانستم درباره آن تا حدي دچار پيشداوري شده باشم. اما فکر مي کنم اگر در اين باره از ديو و نيک (ميسون) هم بپرسيد، آنها هم فکر نمي کنند آلبوم خوبي باشد. مساله اين است که هنگام ساخت The Final Cut هر سه نفر آنها، مشاجرات زيادي داشتند که در نهايت به اين منجر شد که راجر گروه را ترک کرد. او اين تصور نابجا را داشت که فکر مي کرد تمام گروه است و به همين دليل وقتي در نهايت ديو تصميم گرفت کار را بدون او ادامه دهد منيت و غرورش خرد شد.



-پيشتر به اين اشاره داشتيد که بعضي جنبه هاي «ناقوس جدايي» برايتان عذاب دهنده بود. دقيقاً چه جنبه هايي؟



فکر مي کنم در ساخت آلبومي از پينک فلويد مي توانستيم بيش از پيش جلو برويم. با تکه هاي موزيکالي که بين شان رابطه يي منطقي تر بود، آلبوم مي توانست تماتيک تر باشد. اين چيزي است که فکر مي کنم بسياري از طرفداران پينک به آن علاقه دارند و چيزي بود که دوست داشتم در ضبط هاي شخصي ام به آن دست پيدا کنم. جنبه هاي زياد ديگري نيز در اين کار وجود دارد که از آنها راضي ام، مانند اينکه قادر بودم در نوشتن موسيقي نيز همکاري داشته باشم. تاثير کار من در قطعاتي چون Marooned و Cluster One قابل تشخيص است. اينها نوعي از کار بودند که من در گذشته به پينک فلويد داده بودم و استفاده دوباره از آنها بسيار خوشحال کننده بود.



-شما دلبستگي آشکار خاصي به آن چيزي داشتيد که اصطلاحاً صداي پينک فلويد «کلاسيک» ناميده مي شود؟



خب، بسياري از مردم گفته اند نمي توانندتنها به چند ترانه در «چيني شکسته» گوش بدهند، بلکه بايد به کل آن توجه کنند. من فکر مي کنم اين درباره پينک فلويد هم صادق بود. اين چيزي بود که من در آلبوم ها به آن علاقه مند بودم. فکر مي کنم اين چيزي بود که بسياري از مردم در رابطه با پينک فلويد دوست داشتند. من دوست دارم موسيقي هايي از اين دست بنوازم و همچنين آن نوع از موسيقي است که دوست دارم خلق کنم. من به نوعي يک ترانه ساز نيستم. ايده ساختن 12 ترانه مستقل و چسباندنشان به هم در يک آلبوم را دوست ندارم.



-آيا موافقيد وجه تشابه هايي ميان «چيني شکسته» و موسيقي متن فيلم وجود دارد؟



بله. وقتي فلويد براي فيلم هايي چون « قلعه زابرينسکي» و «بيشتر» موسيقي نوشت، اينها تنها مجموعه يي از قطعات بي کلام بودند. موسيقي فيلم نوشتن کار سختي است، اما دوست دارم اعلام کنم به اين کار علاقه دارم. موسيقي و تصوير همراه با هم و اينکه چطور موسيقي مي تواند روي فيلم کاملاً تاثير بگذارد مرا به وجد مي آورد. آرزو دارم اين موقعيت را داشته باشم تا براي يک فيلم بزرگ و مهم موسيقي بنويسم.



-آيا از اين همه رمز و راز که پينک فلويد و به خصوص سيد بارت را حتي الان در بر گرفته متحير نيستيد؟



فکر کنم مي توانم درک کنم. اگر شما به The Piper At The Gates Of Dawn گوش کنيد، قطعات خارق العاده زيادي در آن وجود دارد که آنها را سيد ساخت. او يک انسان بي نظير بود و آن قطعات نوعي از ترانه بودند که هيچ کس تا آن زمان ننوشته بود؛ بچگانه ولي خارق العاده. البته ما طي اين سال ها متحول شديم و تغيير کرديم. اما اينکه چرا مردم هنوز مي خواهند درباره سيد و موسيقي که آن زمان ساختيم بدانند را مي توانم درک کنم.



-چه احساسي نسبت به نسل بعدي که آن موسيقي را گوش مي کند، داريد؟



نمي دانم خوب است يا بد، به نوعي عالي است. جالب است که موسيقي که در سال هاي دهه هاي 60 و 70 ساخته شده امروزه نيز گوش داده مي شود. در آخرين تور، اينکه ترانه يي را براي کساني بنوازي که در زمان ساخت آن ترانه به دنيا نيامده بودند، ولي آن ترانه را خيلي خوب مي شناختند، بي نظير بود.



-اولين آثار پينک فلويد را چطور ارزيابي مي کنيد؟



درباره بعضي از ترانه هايم - مانند Remember A Day - احساس خواري مي کنم. ما در آن زمان خيلي آماتور بوديم، اما فکر نمي کنم تنها آثار من بودند که الان خيلي خوب صدا نمي دهند. قطعه يي مانند Corporal Clegg، که يکي از آثار راجر است به همان اندازه بد است. سيد ترانه سرا بود و بعد از او، ما بوديم و بايد اين ترانه سرايي را ادامه دهيم و اين مسووليت سنگيني بود. ما به هيچ وجه نمي توانستيم مانند سيد بنويسيم. ما هرگز قدرت تخيلي براي خلق متن هايي مانند متن هاي او را نداشتيم.



-چه خاطره هايي از آن دوران اوليه دهه 70 در گروه داريد؛ هنگام ساخت نيمه تاريک ماه و کاش تو هم اينجا بودي؟



اواخر دهه 60 کار گروه يک دوره صرفاً تجربي اما پروسه يادگيري بود. در دهه 70 ما خود را تثبيت کرده بوديم و مي دانستيم چه مي توانيم انجام دهيم؛ چه چيز مي توانيم بنويسيم، چه چيز مي توانيم بنوازيم. دوران نيمه تاريک ماه و کاش تو هم اينجا بودي بسيار لذتبخش بود. الان که به عقب نگاه مي کنم، مي بينم دوران پر مشغله يي بود، براي همين فکر نمي کنم ما هيچ گاه اين امکان را داشته باشيم تا بنشينيم و به اين فکر کنيم در آن دوران چه کارهايي بايد مي کرديم. در دهه 70 ما يا در حال سفر بوديم يا در حال ضبط در استوديو. اين تمام چيزي است که به خاطر دارم.



-درباره آلبوم Animals پس از گذشت حدود 20 سال چه فکر مي کنيد؟



سخت بود. سال 1977 و هنگامي بود که راجر شروع کرد به اين فکر که او تنها فرد خلاق گروه است. با تمام احترامي که براي آن آلبوم قائلم، اين تا حدي تقصير من بود چرا که آنچنان چيزي براي ارائه دادن نداشتم. ديو که چيزي براي ارائه دادن داشت، تنها از عهده انجام يکي دو کار برآمد. من از نوازندگي ام در آن آلبوم راضي ام، اما خاطره خوبي از آن ضبط ندارم. در مقام مقايسه با کاش تو هم اينجا بودي که در آن ما واقعاً يک گروه به حساب مي آمديم (اختلاف نظرهايمان را داشتيم اما به هر حال يک پروسه خلاقانه زيبا بود) Animals کار شاقي بود. اما من از نقطه نظر متريال، چيزي براي عرضه نداشتم، براي همين در موقعيت سختي قرار گرفتم.



-فلويد همواره در دسته گروه هاي پروگرسيو راک دهه 70 پذيرفته شده بود. آيا به اين نوع موسيقي ربطي داشتيد؟



من هميشه حس کردم ما خودمان بوديم، اما از حضور گروه هايي که در آن دوران کار مي کردند، آگاه بودم؛ گروه هايي مانند جنسيز، يس و لد زپلين. من به موسيقي تمام آن گروه ها گوش داده ام و چند تا از آنها را دوست دارم. من همواره جنسيز با پيتر گابريل را دوست داشتم، اما از وقتي که او گروه را ترک کرد تا حدي علاقه ام را از دست دادم.



-آيا دوست داريد چيزي را در آثار قديمي فلويد تغيير دهيد؟



فکر مي کنم بيشتر در زمينه ميکس و صداهايي که داشتيم باشد تا ترانه ها. فکر مي کنم همه ما آرزو مي کنيم اي کاش بعضي از متن ها کمي بهتر بودند به خصوص در اولين ترانه ها و کيفيت ضبط درام و باس، به طور مثال، کمي بهتر بود. اما در زمينه کل وجود ترانه ها فکر نمي کنم دوست داشته باشم برگردم و چيزي را عوض کنم، چون آن چيزي بود که در آن زمان بايد مي بود. آن، خود ما بود.



-ديگر اعضاي فلويد «چيني شکسته» را شنيده اند؟



ديو مطمئناً چيزي از آن را شنيده، چون از او خواستم در آن بنوازد. او در يک قطعه حضور داشت اما بعداً تصميم گرفتيم رويکرد ديگري به آن آهنگ داشته باشيم و براي همين از گيتار او استفاده نکرديم. او آلبوم را شنيده است و فکر مي کنم نظرش اين بود که کار خوبي بوده است.



-آيا بين آلبوم ها و تور ها باقي اعضاي گروه را مي بينيد؟



ما خيلي با هم نمي جوشيم. پينک فلويد مانند ازدواجي است که هميشه در دوره جدايي موقت به سر مي برد (مي خندد). ما همگي به يکديگر احترام مي گذاريم اما دوست هاي نزديک نيستيم؛ در آغاز رفيق بوديم، هميشه با هم زندگي مي کرديم، 24 ساعت در شبانه روز. اما آن موقع جوان بوديم و درباره رابطه هايمان خيلي جدي نبوديم. اين روزها، همه چيز به احترام ختم مي شود. يک احترام بين ما وجود دارد.



-آيا ساخت آلبوم «ناقوس جدايي» کار آساني براي شما سه نفر بود. در مقام مقايسه با نوع رابطه يي که هنگام ساخت آخرين آلبوم ميانتان وجود داشت؟



دقيقاً. نمي دانم تا چه حد به سن ربط دارد. نمي دانم آيا اگر آدم پيرتر شود، آسان تر مي شود يا نه؛ شايد. هرچند آدم هر چه مسن تر مي شود، لجبازتر مي شود و در يک راه خاص قرار مي گيرد که اين يکي از مسائلي بود که هميشه سعي کردم از آن آگاه باشم.



-شما در توليد دومين آلبوم سيد بارت (بارت در 1970) مشارکت داشتيد. آيا در خودتان اين را مي بينيد که به کار توليد و تهيه روي بياوريد؟



توليد کردن براي خود يک مساله است و توليد کردن براي ديگري مساله يي متفاوت. آنتوني (مور) مي تواند اين کار را بکند و اين کار را مي کند. اما من آن شخصيت و علاقه لازم براي انجام اين کار را ندارم. نمي توانم خودم را در حال انجام دادن کاري مثل آنچه بريان انو انجام مي دهد، ببينم. ديو و راجر اولين آلبوم سيد را تهيه کردند (The Madcap Laughs) و من و ديو دومي را. اما آن موقع بيشتر به خاطر کمک کردن به سيد به هر شکل ممکن بود تا اينکه نگران اين باشيم که بهترين صداي گيتار ممکن را به دست آوريم. مي توانيد فراموشش کنيد، فقط رفتن به استوديو بود و تلاش براي وادار کردن او به خواندن. به هر حال فکر مي کنم هر دو آلبوم سيد از جالب ترين قسمت هاي تاريخ هستند.



-هيچ رابطه يي با سيد بارت داريد؟



در مجله يي خواندم به خاطر ديابت کور شده است. به طرز وحشتناکي غم انگيز است. ما او را نمي بينيم، چرا که به نظر مي رسد اگر او پينک فلويد و زماني که در آن گروه بود را به خاطر بياورد، براي هفته ها افسرده خواهد بود. مادرش چند سال پيش از ما خواست از او دوري کنيم. به نظر مي رسد در بيشتر مواقع او تقريباً خوشحال است - يا بود - اما چهره ما مي تواند موجب تغيير اين وضعيت شود. تمام آن چيزي که مي دانم اين است که او يک هفته خوب است و يک هفته بعد به همان حالت قبل برمي گردد و کاملاً متفاوت است. اين فقط يک تراژدي وحشتناک است.



-در حال حاضر ديدگاه شما نسبت به ال اس دي چيست؟



سيد تحت تاثير افراد زيادي بود که دوره اش مي کردند و او را به استفاده از مواد تشويق مي کردند.استفاده هر روزه از مواد. اشتباه بود؟ بله. بي جهت بود؟ بله. براي من اشتباه بود. من تنها دو بار از مواد استفاده کردم. اولين بار مربوط به زماني مي شد که هنوز عضو پينک فلويد نبودم. بعد از آن يک بار ديگر هم استفاده کردم و اصلاً از آن لذت نبردم، براي همين ديگر هرگز به طرفش نرفتم. مطمئناً سيد را نابود کرد و من فکر مي کنم انسان هاي بي شمار ديگري را نيز نابود کرد.



-اما موسيقي پينک فلويد همواره به عنوان «ملهم از مواد مخدر» توصيف شده است. فکر مي کنيد اين تصور اشتباه است؟



اگر منظورتان اين است که اعضاي پينک فلويد از مواد استفاده مي کردند، اشتباه مي کنيد. در اين صورت به هيچ وجه نمي توانستم به نواختن بپردازم. از هر گونه موادي هم استفاده کرده باشم.



-آيا زياد به موسيقي هاي ديگر گوش مي کنيد، آيا تحت تاثير ديگر نوازندگان کيبورد نيز هستيد؟



مانند سابق به موسيقي گوش نمي کنم، چون به اندازه کافي با موسيقي خودم درگير هستم. به ديگر نوازندگان به چشم رقيب نگاه نمي کنم. من سبکي از نوازندگي «هموند» را دارم که - خوب يا بد - مال خودم است. من از نظر تکنيکي يک پيانيست موفق نيستم. چند روز پيش به کسي مي گفتم که اي کاش مي توانستم پيانوي هانکي تانک بنوازم. من به موسيقي دکتر جان گوش مي کنم و او را تحسين مي کنم ولي آيا او مي تواند «هموند» را مانند من بنوازد؟ من به خودم بيشتر به چشم يک نويسنده نگاه مي کنم تا اجراکننده. من نمي توانم به تندي پيانو بزنم - من اسکار پيترسون نيستم - و نمي توانم موسيقي بخوانم. گاهي اوقات آرزو مي کردم اي کاش مي توانستم بنشينم و يک کنسرتو پيانو بنوازم.



-و بعد؟



خيلي از «چيني شکسته» احساس اطمينان مي کنم. به آن افتخار مي کنم. خيلي دوستش دارم و اکنون بايد با آن زندگي کنم. چيزهاي بسيار کوچکي هستند که دوست داشتم تغييرشان دهم، اما نه به اندازه يي که زماني فکرش را مي کردم. اين به من يک سرخوشي اعطا کرد. سال بعد روي آلبوم ديگري يا شايد يک موسيقي فيلم کار خواهم کرد. اگر فلويد دوباره اتفاق بيفتد، اتفاق مي افتد و اگر نه، که نه. تا آن موقع، به نوشتن ادامه مي دهم.



-پس هيچ برنامه يي براي ضبط کردن با پينک فلويد نداريد؟



روزي در آينده به ديو خواهم گفت «کي قرار است کار جديدي ضبط کنيم؟» و روزي او خواهد گفت «براي نوشتن دارم به استوديو مي روم، بيا.» مردم مرتب از من مي پرسند کي قرار است پينک فلويد کار جديدي ضبط کند، اما من صادقانه نمي دانم. ما حدوداً هر شش يا هفت سال يک بار ضبط مي کنيم، براي همين از آنجايي که آخرين آلبوم در سال 1994 به پايان رسيد، کسي چه مي داند، آلبوم بعدي مي تواند در سال 2001 باشد، ما تصوير واضحي از ادامه کارمان نداريم. اين مساله وقتي پيرتر بشويم برايمان آسان تر خواهد بود. فقط هنگامي که در پينک فلويد هستيم بايد پافشاري کنيم تا مسوول نورپردازي ما را کاملاً پنهان کند، تا کسي نتواند ما را روي ويلچر ببيند.


منبع : اعتماد
-------------------------






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن