واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: علل پيروزي و شكست مـلـتها
از كيفرهايي كه براثر كردار بد وكارهاي ناپسند بر امتهاي پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد و حالات گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد و بترسيد كه همانند آنها باشيد. پس آنگاه كه در زندگي گذشتگان مطالعه و انديشه ميكنيد، عهدهدار چيزي باشيد كه عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم كرد و نعمتهاي فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدايي اجتناب كردند، و بر وحدت و همدلي همت گماشتند و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند و
از كارهايي كه پشت آنها را شكست و قدرت آنها را درهم كوبيد، چون كينهتوزي با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد به يكديگر، پشت كردن و از هم بريدن و دست از ياري هم كشيدن بپرهيزيد و در احوالات مومنان پيشين انديشه كنيد كه چگونه درحال آزمايش و امتحان به سر بردند، آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود؟ آيا بيش از همه مردم در سختي و زحمت نبودند؟ آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟
فرعونهاي زمان، آنها را به بردگي كشاندند و همواره بدترين شكنجهها را برآنان وارد كردند و انواع تلخيها را به كامشان ريختند كه دوران ذلت و هلاكت و مغلوب بودن تداوم يافت نه راهي وجود داشت كه سرپيچي كنند و نه چارهاي كه از خود دفاع كنند تا آنكه خداوند تلاش و استقامت و بردباري در برابر ناملايمات آنها را در راه دوستي خود و قدرت تحمل ناراحتيها را براي ترس از خويش، مشاهده فرمود و آنان را از تنگناهاي بلا و سختيها نجات داد و ذلت آنان را به عزت و بزرگواري و ترس آنها را به امنيت تبديل كرد و آنها را حاكم و زمامدار و پيشواي انسانها قرار داد و آن قدر كرامت و بزرگي از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نميپروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه وحدت اجتماعي داشتند؛ خواستههاي آنان يكي، قلبهاي آنان يكسان و دستهاي آنان مددكار يكديگر، شمشيرها ياري كننده، نگاهها به يك سو دوخته و ارادهها واحد و همسو بود! آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند! و رهبر و پيشواي همه دنيا نشدند؟
پس به پايان كار آنها نيز بنگريد! در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگي روي آوردند و مهرباني و دوستي آنان از بين رفت و سخنها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروهها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد و نعمتهاي فراوان شيرين را از آنها گرفت و داستان آنها در ميان شما عبرتانگيز باقي ماند. از حالات زندگي فرزندان اسماعيل پيامبر(ع) و فرزندان اسحاق پيامبر(ع)، فرزندان اسراييل «يعقوب» كه درود خدا بر آنان باد، عبرت گيريد، راستي چقدر حالات ملتها با هم يكسان و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است! در احوالات آنها روزگاري كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زماني كه پادشاهان كسري و قيصر بر آنان حكومت ميكردند و آنها را از سرزمينهاي آباد، از كنارههاي دجله و فرات و از محيطهاي سرسبز و خرم دور كردند و به صحراهاي كم گياه و بيآب و علف، محل وزش بادها و سرزمينهايي كه زندگي در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند آنان را در مكانهاي نامناسب مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند خانههاشان پستترين خانه ملتها و سرزمين زندگيشان خشكترين بيابانها بود، نه دعوت حق وجود داشت كه به آن روي آورند و پناهنده شوند و نه سايه محبي وجود داشت كه در عزت آن زندگي كنند. حالات آنان دگرگون و قدرت آنان پراكنده و جمعيت انبوهشان متفرق بود در بلايي سخت و در جهالتي فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور و بتها را پرستش ميكردند و قطع رابطه با خويشاوندان و غارتگريهاي پياپي در ميانشان رواج يافته بود.
امام علي (ع)
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]