واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: يك قرآنپژوه در پاسخ به اينكه خرافهزدايي از آموزههاي ديني بايد توسط چه نهادي انجام شود، گفت: اگر عقلانيت در جامعه رواج پيدا كند، ديگر خرافهزدايي مسئول و متولي نميخواهد. سيد محمد علي ايازي -قرآنژوه- در گفتوگو با خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، درباره خرافه اظهار داشت: اين واژه دو معنا دارد؛ يكي به معناي غلو است و ديگري به معناي بدعت است. آن چيزهايي كه منطق عقلي و ديني ندارند در حوزه اعتقادات بدعت يا غلو هستند و اگر اين بدعتها و غلوها كه نه جنبه ديني دارد و نه جنبه عقلي، وارد حوزه عمل شوند خرافه نام ميگيرند. وي افزود: يكي از محورهاي مبارزه قرآن كريم در جامعه، مبارزه با همين غلوها، بدعتها و آن چيزهايي است كه در حوزه عمل منطق علمي و عقلي و استناد به دين را ندارند. ايازي درباره خرافههايي كه در جامعه ديني به وجود آمده است، اظهار داشت: متأسفانه هرچه جهالت و ناآگاهي در جامعه بيشتر باشد و فرهنگ غيرعقلاني و غيرمنطقي ترويج شود، باعث ميشود چيزهايي كه در دين وجود ندارد به دين نسبت داده شود يا چيزهايي كه در دين وجود دارد زيادتر از آنچه كه بايد باشد نشان داده ميشود. وي ادامه داد: اگر چيزهايي كه در حد بالايي نيستند و در حد شعاري هستند بيشتر از آنچه كه بايد باشند، گسترش پيدا كنند، غلو ميشوند. متأسفانه اين غلوها در جامعه ما وجود دارند و در دو دهه اخير هم افزايش پيدا كردهاند. ايازي اضافه كرد: اين موضوع عامل متعددي دارد ولي بدون شك نقش رسانهها و برخي از جريانات فكري كه بيشتر ميخواهند كارهايشان را به صورت غيرعقلاني پيش ببرند خيلي موثر است. وي درباره مرز بين خرافه و واقعيت گفت: ما ميتوانيم بگوييم چيزي كه در دين وجود نداشته باشد، به يك معنا بدعت است، مثلا فرض كنيد در نماز بخواهيم يك دعا را اضافه كنيم بدعت ميشود يا اينكه ذكري را كه بايد يك بار بخوانيم، سه بار بخوانيم بدعت است. اين قرآنپژوه اظهار داشت: نكته ديگر اين است كه هر چيزي در دين بايد در جايگاه خودش قرار بگيرد. در حوزه دين يك سري مسايل به نام گوهر و اصول دين هستند و يك سري چيزها به عنوان شعار دين وجود دارند. اگر شعار دين تبديل به اصل و پايه دين شد و اصل دين تبديل به شعار دين شد، خرافه به وجود آمده است. وي افزود: ما اكنون در دين يك سري مسايل داريم كه در جاي خود درست هستند، اما در حد خودشان بايد بمانند. بنابراين نبايد اصول دين با فروع و شعارهاي دين جايشان عوض شود. ايازي گفت: نكته ديگر اين است كه خرافات هيچ اساس منطقي و عقلايي ندارد و ميتوان با عقل آنها را تشخيص داد. مثلا اگر امروز تصور كنيم كه حوادث و بلاياي طبيعي ربطي به برنامهريزي، سازماندهي و مديريت ندارد و به تمامي مربوط به عذابهاي الهي است، اين يك اعتقاد خرافي است. چون ما در همين شرايط ميبينيم كه بعضي از كشورها با تدبير و برنامهريزي توانستهاند تا حدود زيادي جلو آسيبهاي اين بلاياي طبيعي را بگيرند. ما نبايد برنامهريزي نكردن خود را با عذاب الهي توجيه كنيم و اعتقاد به چنين چيزي صرفا يك خرافه است و بيتوجهيمان را توجيه ميكند. وي در پاسخ به اينكه خرافهزدايي از آموزههاي ديني بايد توسط چه نهادي انجام شود، گفت: مشكلي كه ما در جامعه داريم مسئله فقدان عقلانيت است. اگر عقلانيت در جامعه رواج پيدا كند، به نظر من ديگر خرافهزدايي مسئول و متولي نميخواهد. گاهي بايد مواظب باشيم كه متوليان خرافهزدايي، خودشان مروج خرافه نباشند. بعضي وقتها ديده ميشود ادعاهايي در مورد مسئله امام زمان(عج) صورت ميگيرد كه بخش مهمي از آنها خرافه است. ايازي در پايان در پاسخ به اينكه در صورتيكه جامعه ديني در برابر خرافهزدايي مقاومت كرد، چه بايد كرد، گفت: اگر عقلانيت در جامعه رشد پيدا كند، آن وقت مبارزه براي خرافهزدايي نتيجهبخش است. ولي اگر عقل در جامعه رشد پيدا نكند نتيجهاي به دست نميآيد. اگر به تاريخ رجوع كنيم ميبينيم جوامع ديني در برهههايي با صنعت مخالفت ميكردند، اما بعدا رشد جامعه به جايي رسيد كه خودشان توليدكننده صنعت شدند. بنابراين جامعه خودش بايد رشد پيدا كند تا فرصت به كساني كه مروج خرافه هستند، داده نشود. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]