محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1797880860
با دخالتهای برادرم چه کار کنم؟ : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان سلام. من یک برادر دارم که 17 سال از من بزرگتره و با این که خودش در زندگیش آدم موفقی نیست در زندگی من و همسرم که خدا را شکر تا اینجا خوب پیش رفته دخالت میکنه. هر وقت مطلبی را بیان میکنه من در مقابلش نه نمیتونم بگم . و این باعث بوجود آمدن بحثهایی میان من و همسرم میشه. البته حق با همسرمه. برادرم همسرم را تقریبا آدم حساب نمیکنه و با طرز حرف زدنش گاهی وقتهاباعث دلخوریش هم میشه ولی همسرم روحش بزرگتر از این حرفها هست و اصلا به دل نمیگیره. مادرم با برادرم در شهرستان زندگی میکنه. متاسفانه مادرم هم در همه مواقع به دهان برادرم برای تصمیم گیری نگاه میکنه. برادرم همه اش در حال نصیحت کردن و نظر دادنه. بدون این که کسی ازش نظر بخواد. اون حتی برای ما برنامه مسافرت میچینه و تلفنی دربارۀ مزایای آن مسافرت توضیح میده. مثلا اگر ما بخواهیم بریم اصفهان و متوجه بشه میگه نه اصفهان خوب نیست برید شیراز. جالبه که خودش اصفهان نرفته و چون خودش شیراز رفته اصرار داره که ماهم شیراز بریم. همیشه آدم مغرور و یکه تازی بوده که با داد و فریاد حرفش را به کرسی مینشونده. دیروز عصر تلفن کرده که برای شب یلدا بیاید به شهرستان. من هم گفتم که نمیشه . واون هم شروع کرد به برنامه ریزی که تو 2 ساعت مرخصی ساعتی بگیر و از سه شنبه شب وسایلتون را داخل ماشین بزارید و چهارشنبه از محل کارت بیاید اینجا. من گفتم که ممکنه همسری نتونه 2 ساعت مرخصی بگیرهو اون هم به راحتی گفت که کار اون مهم نیست. در حالی که من میدونم که کار همسرم چقدر مهمه.تروو خدا کمکم کنین.
عزيزم نميتوني خيلي مودبانه بهش اعتراض كني و بهش بگي الان متاهلي و دوست نداري كسي برات تصميم بگيره يا تو تصميم هاي شما دخالت كنه. حالا هرجوري كه ميدوني ناراحت نميشه بهش بگو شايد خودش متوجه نيست كه با اين كارش داره اذيتت ميكنه.
gisoo نوشته است:
عزيزم نميتوني خيلي مودبانه بهش اعتراض كني و بهش بگي الان متاهلي و دوست نداري كسي برات تصميم بگيره يا تو تصميم هاي شما دخالت كنه. حالا هرجوري كه ميدوني ناراحت نميشه بهش بگو شايد خودش متوجه نيست كه با اين كارش داره اذيتت ميكنه.
ldn,kd میدونی آخه طرز حرف زدنش بده و من همیشه احساس بدی دارم. راستش چند بار با تصمیماتش مخالفت کردم ولی اون اینقدر پافشاری کرد تا آخر حرف خودش را به کرسی نشوند. ما کوتاه آمدیم برای اینکه حرف نزنه.
میتونستی راجع به این دعوت بهش بگی که منم خیلی دوست داشتم بیام ولی یکی از دوستان زودتر بهم زنگ زده دعوت اونو قبول کردم و ازش عذر خواهی کنی .
آخييييييي دايي من اينطوريه. چون بزرگتر فاميله. اما جوناي فاميل دوسش ندارن. ولي من عاشقشم. آخه ميدونم قلب بزرگي داره.و خوشبختي تك تك افراد فاميلش براش مهمه. شايد داداش شما هم همينطوره فقط نميدونه شما رو داره اذيت ميكنه.
راحيل نوشته است:آخييييييي دايي من اينطوريه. چون بزرگتر فاميله. اما جوناي فاميل دوسش ندارن. ولي من عاشقشم. آخه ميدونم قلب بزرگي داره.و خوشبختي تك تك افراد فاميلش براش مهمه. شايد داداش شما هم همينطوره فقط نميدونه شما رو داره اذيت ميكنه.
البته اون هم قلبش بزرگه. ولی گاهی وقتها واقعا حرفاش اذیتم میکنه.
پریسا127 نوشته است:میتونستی راجع به این دعوت بهش بگی که منم خیلی دوست داشتم بیام ولی یکی از دوستان زودتر بهم زنگ زده دعوت اونو قبول کردم و ازش عذر خواهی کنی .
راستش بهش گفتم که حالا بزار ببینم چی میشه. البته که قلبا تمایلی به رفتن به اونجا ندارم.
عزيزم اگر ميتوني مودبانه باهاش صحبت كن اما اگر باز متوجه اشتباهش نشد بهتر خيلي رك بهش بگي
ميدونم ناراحت ميشه اما آرامش خودتون واجب تره
يكي از آشناهاي نزديك من اينطوريه. يه اخلاق بدي هم كه داره مياد خونه ديگران ميمونه و جا خوش ميكنه
ميومد خونه من 4 روز 4 روز ميموند. من روزها سركارم و دوست ندارم وقتي خونه نيستم كسي توي خونه ام باشه
به خصوص اگر بدوني ميره سر وسايلت!
شب هم كه ميرم خونه دلم ميخواد استراحت كنم نه مهمونداري!
يكبار كه گفت دارم ميام گفتم نه نيا . من براي خودم برنامه ريزي كردم و كارت درست نيست و ...
خيلي بهش برخورد اما از اون موقع ديگه نيومده!
فقط كافيه كه خودت را جاي همسرت بذاري شما با اجازه بيش از اندازه به برادرت در واقع داري از حق خودت و همسرت مي گذري ببين چقدر سايت پره از كساني كه از شوهرشون به خاطر اينكه نمي تونه در مقابل خونوادش حرف بزنه شاكين
البته سعي كن كه همسرت از طرز برخوردت با برادرت آگاه نشه چون ارزش برادرت پايين مي آد و در نهايت به ضرر خودت هست اما در خلوت يه تذكر جدي به برادرت بده
درکت میکنم عزیزم ... منم یه همچین شرایطی داشتم .... فقط یا نگو "نه" یا اگه میگی پاش وایسا ... کافیه دوبار این مسئله پیش بیاد دیگه سراغتو نمیگیره که از در نصیحت بات وارد شه
خیلی خیلی خیلی بده و بد عادت میکنه طرفو ، وقتی میگی "نه" اما تبدیل میشه به آره ...
یه وقتایی بهونه آوردن جواب میده ... اما درمورد آدمایی که همش از آدم میپرسن (مثلا) چرا نمیای؟ جواب نمیده چون میخان تو دید خودشون مشکلتو برطرف کنن... وقتی بگی : نمیام... چرا؟ نمیخام بیام ... چرا؟ ن می یام .. 3 بخشه ..خب چرا؟ نمیام دیگه .. دیگه فکر میکنید بیشتر از 10 بار میگه چرا؟ روی یه حرف وایسی بدون بهونه آوردن، خیلی جواب میده ...حتما امتحان کن .. من خیلی جواب گرفتم
هفتۀ قبل با برادرم و مادرم و همسرم رفته بودیم به چند جا برای سر زدن به فامیل . برادرم انگار نه انگار که من شوهر دارم. هرجا که رفتیم زود مییومد کنار من مینشست. وقتی با همسرم تنها شدم دیدم کمی پکره . بهش گفتم از رفتار برادرم ناراحت شدی؟ گفت نه. ولی گفت که این تو هستی که باید وقتی جایی میریم جای نشستنت را با من تنظیم کنی. فکرش را بکنین.
خوب حق داره
خودت باشي بري خونه ي فاميل هاي همسرت و همسرت پيشت نشينه چه حالي بهت دست ميده؟
سپیدار نوشته است:درکت میکنم عزیزم ... منم یه همچین شرایطی داشتم .... فقط یا نگو "نه" یا اگه میگی پاش وایسا ... کافیه دوبار این مسئله پیش بیاد دیگه سراغتو نمیگیره که از در نصیحت بات وارد شه خیلی خیلی خیلی بده و بد عادت میکنه طرفو ، وقتی میگی "نه" اما تبدیل میشه به آره ... یه وقتایی بهونه آوردن جواب میده ... اما درمورد آدمایی که همش از آدم میپرسن (مثلا) چرا نمیای؟ جواب نمیده چون میخان تو دید خودشون مشکلتو برطرف کنن... وقتی بگی : نمیام... چرا؟ نمیخام بیام ... چرا؟ ن می یام .. 3 بخشه ..خب چرا؟ نمیام دیگه .. دیگه فکر میکنید بیشتر از 10 بار میگه چرا؟ روی یه حرف وایسی بدون بهونه آوردن، خیلی جواب میده ...حتما امتحان کن .. من خیلی جواب گرفتم
راست میگی. چند بار بهش گفتم نه. ولی نه من تبدیل به آره شد. ولی خب در مقابل اصرارهاش نمیتونم وایسم. البته دلم براش میسوزه .
sadaf717 نوشته است:خوب حق داره خودت باشي بري خونه ي فاميل هاي همسرت و همسرت پيشت نشينه چه حالي بهت دست ميده؟
دوست خوبم . اون مییومد کنار من مینشست. نه این که من کنارش بشینم و همسرم رو تنها بزارم. البته من کلا در این موضوع حق را به همسرم میدم. البته پکر بودنش زیاد طول نکشید. خودش از در شوخی وارد شد و همه چی به خیر و خوشی تمام شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]
-
گوناگون
پربازدیدترینها