تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره‏هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، شيطا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797614006




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک مرد، سه زن، یک داستان : تلوزیون ، فیلم و سریال


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین:
یک مرد، سه زن، یک داستان

شروع از خیابان جردن بود، همانجا که ”اصغر” در نقش یک فداکار باعث شد اون خانم بتواند از دست ماشین نیروی انتظامی فرار کند. بعدها اون خانم همسر اصغر شد.
 
یک سال عقد بودند، شش ماه هم زندگی مشترک داشتند و بر اساس روایت اصغر، یک روز سر ناهار، اصغر با لحن کاملا عاشقانه میگوید : “عزیزم میشه یک کم آب نارنج داخل سوپ بریزی؟” و اون خانم به صورت ناگهانی چنگال را میکند توی چشم اصغر... و از همین جا اصغر به روانی بودن همسرش پی میبرد و ظرف سه سوت او را طلاق میدهد.
چهار سال بعد، شروع از پشت چراغ قرمز ولی عصر، اسفندیار بود. اصغر در نقش یک عاشق همه مسیر را تا نیاوران پشت سر خانم رانندگی میکند و خانم مجبور میشود سر کوچه خانه شان توقف کند. شش ماه بعد این خانم هم همسر اصغر شد، این خانم به خاطر اعتقادات احمقانه اش اصلا از اصغر نپرسید که چرا از همسر قبلیت جدا شدی، ولی اصغر خودش به صورت کاملا خودکار متن بالا را برایش تعریف کرد. مجموع زندگی آنها یک سال و نیم بود و زمانی که فرزندشان 6 ماهه بود، اصغر همسرش رو طلاق داد و در پاسخ همه کسانی که او را به ادامه زندگی دعوت میکردند میگفت که همسرش دو شخصیتی است، و شبها با چاقو بالای سرش میایستد و او امنیت جانی ندارد. اصغر از بس راست میگفت در ازای مهریه و تصاحب خانه مشترک، حضانت کامل جگرگوشه اش را به این آدم روانی سپرد.
آخرین بار شروع از محل کار اصغر بود، اصغر دو، سه ماه بعد از جدایی با منشی یا حسابدار شرکت ازدواج کرد. همه چیز به نظر آرام میامد. تا اینکه چند شب پیش همسر سوم او به نفر دوم تلفن کرد. همسر سوم گفت اصغر او را تهدید کرده است که دختر مشترکشان را از او میگیرد، مگر از همه چیز بگذرد و به صورت توافقی طلاق بگیرد. او که خودش روزی مسبب خراب شدن زندگی یک زن و کودک دیگر بود، حالا درخواست کمک میکرد.
اصغر ظاهر عجیبی نداشت، او مردی بود با توانمندی خاص، نه خوشگل بود و نه خوش تیپ. خوب لباس میپوشید و قشنگ دروغ میگفت. او اینقدر مسلط دروغ میگفت که هیچ کدام از شنونده ها در حقانیت صحبتهایش شک نکردند. او هنر دیگری هم داشت، اینقدر زن در زندگی دیده بود که به راحتی میتوانست تشخیص بدهد که کدام یکی ”ببو و ساده” است. وجه اشتراک این سه نفر نه تحصیلاتشون بود و نه ثروت پدریشون. هر سه اینها در خانواده هایی بزرگ شده بودند که دروغ و فریب جایی نداشت و فکر میکردند در دنیایی زندگی میکنند که دروغ مخصوص سیاستمداران است و در زندگی روزمره آدمها کاربرد ندارد.
فرض کنیم سرنوشت آن سه زن در جامعه ناهنجار ایران مهم نباشد، فرض کنیم چشم هر سه آنها کور، باید بیشتر دقت میکردند، آینده آن دو کودک که با کمک قانون قربانی خودخواهی و یا شاید تنوع طلبی یک مرد شدند، چی؟

ای خدا از دسته مردا

تا وقتي قانون ما فقط روي كاغذ قشنگه و وقتي به اجرا درمياد چيز ديگه اي ميشه اوضاع از اين بهتر نميشه
توي اين جامعه بايد غير از دو تا چشمي كه داري چند تا هم قرض بگيري و جوانبت رو مواظبت كني فقط براي اينكه حقوق مسلمت رو از دست ندي چه برسه به اينكه بخواي حقي رو بگيري






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3076]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن