تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداى عزوجل به موسى وحى كرد: اى موسى در هيچ حالى مرا فراموش نكن و به ثروت زياد شاد نش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797123273




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به کمک دوستای گلم همین الان نیاز دارم : روانشناسی و مشاوره


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: احساس خیلی بدی دارم نمیدونم چه کار کنم .
توزندگیم فکر میکردم خوشبختم اما دیشب فهمیدم خیلی بدبختم و نمیدونم در ادمه باید چه بکنم .
دیشب متوجه شدم شوهرم داره خواب بدی میبینه بیدارش کردم ازش پرسیدم چی بیود هی گفت ولش کن منم اصرار زیادی نکردم بعد خودش گفت که خوام یکی از اقوام نزدیک رو میدیه که اتفاق بدی بداش افتاده بوده که یدفعه بهم میگه اندیشه میشه من اونم دوست داشته باشم . واقعا هنگ کرده بودم نمیدونستم چی باید بگم یا چه کار بکنم یه دفعه گریم گرفت  در اون لحظه به همه چی فکر کردم نمیدونم شاید طلاق بهترین راه باشه اما با یه بچه 3 ساله چه کنم تازه من سر کارم نمیرم همیشه میگفتم وقتی شوهرم مخالفه چرا برم سر کار از نظر مالی میگم واقعا نمیخوام با مامانم اینا زندگی کنم امگار دیگه به اونجا تعلق ندارم . تا حالا فکر میکردم برا شوهرم چیزی کم نزاشتم واقعا خیلی دوسش داشتم و خیلی بهش محبت میکردم نمیدونم چرا چشم و دل بعضی از مردا سیر شدنی نیست.
نمتونم زیاد بنویسم دستام جون ندارن از دوستای خوبم مثل همیشه کمک میخوام و همینکه یه زره اروم بشم اخه نمیتونم به کسی بگم واقعا خجالت میکشم همه فامیل فکر میکنن ما عاشق همدیگه هستیم مگه میشه ماهم مشکل داشته باشیم اونم از این نوع.

ای بابا خانمی چرا این قدر به هم ریختی؟ یه حرفی از زبونش در رفته بدون این که بهش فکر کنه. شاید منظورش فقط این بوده که با هم صحبت کنید که چرا باید خواب این فامیلو ببینه. حرف دیگه ای هم زد؟ جدی  یا شوخی؟ 

اندیشه عزیزم..آروم باش....
کمی بیشتر توضیح بده..یعنی چی؟ همسرت از قبل اونو دوست داشته یا فقط یک خواب اینطور شیفتش کرده؟؟
دو طرفس؟
بعد از گریه تو چه عکس العملی داشت؟
شاید این فقط یک احساس یک طرفه زود گذر باشه....کمی توضیح بده عزیزم

انديشه جون منتظر توضيحت هستيم

اندیشه کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟

شاید میخواد امتهانت کنه
غصه نخور همه چی درست میشه شما یه بچه دارین بگو اگه اونو دوست داره دیگه به این موضوع فکر نکنه البته به نظر من اگه بایه  مشاور روانشناس صحبت کنی بهتره

قبلا دیده بودم یه جوری بهش نگاه میکنه خودم بهش شک کرده بودم اما نه اینکه خودش با وقاهت بیاد بهم بگه . فکر کنم یک طرفه باشه
شوهرم بعدش اومد گفت منظورم این توده که فقط دوسش دارم نه اینکه مثل تو دوسش داشته باشم . بعدش کلی معذرت خواهی کرد که گفته بهش گفتم معذرت خواهیش بدردم نمیخوره  گفتم ایم حرف زبونت نبود حرف دلت بود حالا نمیدونم چطوری زندگی کنم و ایم نوضوع همیشه جلو چشمم باشه . واقعا میخوام نظراتتونو بدونم سوالی بود جواب میدم.

انديشه جون ميتونم بپرسم اون خانوم کيه؟
منظورم اينه که توي فاميل نزديک خودته يا از فاميلاي همسرته؟
مجرده يا متاهله؟ يا بيوه؟
يه کم راجع بهش توضيح بده راجع به نوع پوشش و نوع برخوردش با شوهرت  اينکه سنش از تو کمتره يا بيشتر و آيا خوشگل و لونده يا معموليه؟...اگر هم بگي دقيقاً چه نسبتي باهات داره که بهتر ميتونيم راهنماييت کنيم به هر حال ما که تورو نميشناسيم واسه تو فرقي نميکنه بدونيم کيه يا ندونيم

از فامیلای نزدیک منه البته من و شوهرم فامیل هستیم.مجرده.کلا ما محرم و نامحرم رو رعایت میکنیم.از من کوچکتره فعلا نمیگم کیه خیلی عذاب میکشم بهش فکر میکنم. شوهرم دیشب گله میکرد که من بیشتر به بچمون میرسم تا اون منم عصبانی شدم که این شده حربه مردا یعنی چه خوب اون بچس و نیاز به مراقبت بیشتر داره تو چرا خودت رو جدا میدونی مگه تو هم پدرش نیستی . کلا من این طور فکر نمیکنم که بهش کم محبت کرده باشم تا حدی همیشه از خودم گذشتم  فکر کنم هیچ وقت نتونم ببخشمش . حالا شما بگید چه کار کنم فکر کنم عصر برم پیش مشاور شاید یکم خالی بشم دارم دیوونه میشم.

عزیزم خیلی ناراحت شدم میدونم هیچی یه زنو خورد نمیکنه جز این مسائل.مخصوصا وقتی که همه چیشو پای شوهر و بچه اش میریزه و در نهایت میبینه مردش اون احساس مشترکو نداره.به نظرم با شوهرت حرف بزن جوری که فکر کنه خیلی ارومی و درکش میکنی تا همه چیو واضح بگه اگه این موضوع رو با قهر و دعوا و بحث و جدل پیش ببری اونم حقیقتو نمیگه و سعی میکنه فریبت بده پس با ملایمت ازش بپرس اگه خدایی نکرده  این یه مورد قدیمی بوده باشه و همدیگرو دیده باشن اون وقت یه فکر اساسی باید بکنی که کاملا بستگی به خودت داره حکایت چاه و چاله است اما اگه این یه حس تازه است و مورد خاصی نداشتن شاید شوهرت کمبودی از جهت خاصی داره زندگیتو گرمتر کن و الویتو به شوهرت بده.پس اول باید اصل قضیه رو در بیاری که همون طور که گفتم با روی اروم بپرس و در حین تعریفاش مراقب حالتای صورتت باش و احساس واقعیتو نشون نده من وقتی از خواهر یا برادرم میخوام سوالای این تیپی بکنم با این حربه مو رو از ماست میکشم بیرون.خودشونم نمیدونم تو دلم چه غوغاییه بر خلاف ظاهر ارومو . مثلا پر از درکم. از خدا میخوام مشکلت با خوبی حل شه.

اندیشه جون خیلی ناراحت شدم عزیزم... فقط امیدوارم همه اینا در حد یه احساس زودگذر باشه.
امیدوارم خدا توی این روزها خودش بهت کمک کنه... ماه رمضونه... از خود خدا کمک بخواه

سلام اندیشه جون از نظر من این که به شوهرت گفتی این حرف دلته اصلا درست نبوده. اینجوری خودت دستی دستی داری قبح قضیه رو پیش چشمش از بین میبری. الان رابطه ات با شوهرت چطوره؟ اگه از هم ناراحتین پیش قدم شو برا آشتی و با مهربونی باهاش برخورد کن یه مدتی خیلی هواشو داشته باش مثل وقتی که بچه نداشتین. بعد کم کم ازش بپرس که مثلا می گم بگو ما که این قدر با هم خوبیم تو چرا الکی منو اذیت می کنی؟
تهش می گم الان پیگیر ماجرا نشو که باعث میشه شوهرت بیشتر به اون خانم فکر کنه و موضوع براش عادی میشه 

از تمام دوستای گلم ممنونم
رفتم پیش مشاور اونم خیلی برام غصه خورد اما گفت به روی خودم نیارم و کمتر خونه اون شخص برم بچه ها اگه پیش مشاور نمیرفتم دیوونه میشدم مثل اینکه قیافم خیلی داغون بود کلی دلداریم داد .برگشتم یه خورده روحیه گرفته بودم غذا پخنم از دیشت هیچی نخورده بودم حتی سحری . با دخترمم یکم ارومتر حرف میرنم دیگه نمدونین چه حالی داشتم دلم برا این طفلی خیلی میسوزه که به اتیش ما داره میسوزه. 

سلام به همه دوستان عزیز
میخواستم یه چیزی بگم،این یکه یه طرفه قضاوت کنیم و راهکار پیشنهاد کنیم کار درستی نیست.
باید حرفای شوهرتون رو هم شنیدشما از دید خودتون میگید که" چیزی کم نذاشتید"،باید دید تعریف شما از این حرف و دید شوهرتون به این مسئله چطوریه.
اینکه پیش مشاور رفتید کار درستی بوده ولی اونجا هم تنها رفتید؟و اگه اون مشاور هم راهکاری پیشنهاد داده فکر نکنم صحیح باشه.شما باید باهم صحبت کنید،یا حداقل باهم پیش مشاور برید.
اینکه بخواید از در مهربونی وارد شید ممکنه قضیه رو بدتر کنه،چون یه رفتار مصنوعی ممکنه از شما سر بزنه و کار رو بدتر کنه،اصلا ممکنه طرفتون آدم باهوشی باشه و به نفع خودش ازش استفاده کنه.
در مورد اون مسئله ، شوهرتون چطور آدمیه ، به همه زنها نظر داره یا فقط با این یکی یه طوریه.از کی اینطور شده؟اگه تازگیها اینطور شده،تغییر خاصی تو زندگی تون رخ نداده که باعث این رفتار شده باشه؟
در مورد اون خانوم از لحاظ ظاهر ، رفتار و  مسایل عاطفی در مقایسه با شما چطوره،رابطه اش با شوهرتون چطوره؟ ممکنه چیزایی رو شما براش کم بذارید و اون خانوم....
کلا خیلی مطالب رو باید بررسی کرد. خیلی پر حرفی کردم

 
 
 

سلام اندیشه خوشگلم..خوبی خواهری؟؟؟الهی قربونت برم نبینم گلم ناراحت باشه هااا...
ببین خانومی همه اینا که گفتی درست ..تو همچی تو واسه زندگیت گذاشتی..ولی یه چیزی...1000000بار تو این سایت گفته شده مردا مثل بچه هان باید بهشون توجه بزشه  تو به نظر خودت سنگ تمو گذاشتی از کجا معلوم که اون کاملا از تو سیر باشه..بدون ناراحتی و کاملا منطقی برای اتمام حجت با خودت ازش بپرس چه نیاز هایی داره که هنوز برطرف نشده..ببین ابجی جونی الان سریع نقل قول نزنی بگی من براش کم نزاشتمااا...تمام خانومایی که از بیمحبتی همسر مینالن شوهراشون فکر میکنن خیلی کارشون درسته...
من کاری به حرف شوهرت ندارم...در مورد اون ادم..اما اول از این یه ناحیه محکم خودتو ببند..که بعدا نگی کاش که این کارو کرده بودم...
موفق باشی






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن