واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستای مهربونم میخواستم بدونم شما هر کجا میخواید برید باید به شوهرتوم بگید ؟ مثلا تا سر کوچه.....
و اینکه شوهراتون به ارتباط شما با دوستاتون حسودی میکنن؟
دوست عزیز به نظر من چه زن چه مرد وقتی قراره تنهایی جایی بروند باید به هم خبر بدهند حتی تا سر کوچه برای اینکه گذشته از احترامی که به هم میگذارند اگه خدای نکرده برای یکی اتفاقی بیافته آدم باید بدونه کجا رو دنبال طرفش بگرده یا نه
راجع به حسودی هم به نظر من اگر هر کسی جایگاه خودش رو تو زندگی داشته باشه کلمه حسودی دیگه معنی نداره (مثلا اگه شوهر شما از نظر محبت و احترام و ....از طرف شما مطمئن باشه دیگه نیازی به حسودی با دوستان شما را نداره)
ببخشید مثل اینکه پر گویی کردم
من هم با نظرات اکرم جون کاملا موافقم
به نظر من نه فقط زن شوهر ،هر چند نفری که با هم زندگی میکنن باید از رفتو آمد هم دیگه خبر داشته باشن به دلایلی که اکرم جون گفتن. نه تنها اینکه آدم کجا میره بلکه مدت رفتو برگشت رو هم باید اطلا بدن.
من هم موافقم چون اگه بفهمم که طرف جائی رفته بی خبر پوست سرش رو میکنم ! چون آدم دل نگران میشه و اگه این خبر دادن ها هم نباشه که آدم باید مجردی زندگی کنه ! حتا با خانواده ( پدر مادر ... ) هم نمیشه چون زندگی اجتمائی قرداد های خاص خودشو داره که باید برای بهتر زندگی کردن رعایت بشن ...
منم با نظر اکرم جون موافقم کاملا منطقیه
منم موافقم. البته نه اینکه از سر اجبار بخوام اینکار رو کنم یا اینکه بخوان بهم دستور بدن . و این مسایل همیشه باید دو طرفه باشه نه اینکه خانم موظف به انجامش باشه و آقا خیر یا برعکس
وای اکرم جون یاد مامانم افتادم
سن وسال 19 20 سالگی برام افت داشت بگم کجا میرم.فکر میکردم متضاد استقلالمه.مامانم شاکی میشد میگفت من باید بدونم اگه مردی کجا برم دنبالت بگردم.خدا منو ببخشه غرور جوونی نمیذاشت درک کنم چی میگه.
منم با مهگل جون موافقم.
.
.
.
.
[quote="mahgol"]منم با مهگل جون موافقم.
.
خدا نکشتت مهگل
mahgol نوشته است:منم با مهگل جون موافقم.
.
.
.
.
منم با مهگل موافقم
اگه به هم بگیم بهتره.چون در غیر این صورت ادم دلش شور میزنه.
دوستان عزیز ممنونم که نظر این حقیر را پسندیدید
ولی باید بگم که من در کل به بچه هایم هم همیشه میگویم دوست دارم همه چیز را خودتون برایم بگویید ( که مثلا کجا میرید یا چه کار میکنید یا...)تا اینکه خدای نکرده کسی راجع به شما حرفی بگه که من از اون بیخبر باشم
حالا من فکر میکنم که تو زندگی زن و شوهر هم این مسئله باید مهم باشه و محکمتر
منم همینطور اوایل خیلی عصبی میشدم که هر جا میرم باید بهش بگم خیلی مقید ومحدود میشدم مثلا فکرشو بکن یه موقعها که میخواستم برای تولدش یا روز پدر یا مناسبتهای دیگه هم یه چیزی براش بگیرم باید بهش میگفتم ولی بعد از اینکه فهمیدم دقیقا مثل خانم عباسی فکر میکنه یه جورایی به نظرم منطقی اومد اخه چند بار شد از نگرانی کاراشو ول کرداوممده بود خونه فکر کرده بود بلایی سرم اومده
معمولا" اوايل همسرا بيشتر حساسن(مخصوصا كسايي كه همديگه رو خوب نميشناسن) اما يه مدت كه بگذره و برنامه هاي زندگي هم دستشون بياد ديگه مثل اول نگران نميشن. بهتره خانوما هيچ وقت حساسيت نشون ندن تو مرحله اول شناخت خيلي مهمه كه بتونيم اعتماد همديگه رو جلب كنيم. البته هواي همدگيه رو داشتن و مهم بودن برنامه هاي طرفين شرط هر زندگي عشقولانه ايه. بحثم سر حساسيتهاي زيادي بود كه گويا اين دوستونو اذيت ميكنه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]