تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ای على! عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى‏آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797085380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگی با مادر شوهر در یک ساختمان......شما بگید چه جوریه؟؟؟ : با همسرم مشکل دارم چون ...


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سخته نه؟ واسه من که همچین اسونم نیست که در 2 طبقه مجزا هم هستیم

خیلی سخته به عنوان کسی که تو این وضعیت زندگی میکنه به هیچکس توصیه نمیکنم این کار رو بکنه دوری ودوستی بهتره اگر 10 درصد خوبی داشته باشه 90 درصد سختیه این بود نظر من

من مجبور شدم برای مدت 6 ماه با مادر شوهرم زندگی کنم اصلا با هاش حرف نمیزدیم.و اصلا خاطره خوبی ندارم.ولی از یک لحاظ خوب بود صبحانه نهار شام همیشه اماده ولی خوب نیست

من فکر می کردم زندگی تو یه ساختمون خیلی سخت باشه اما 2 ساله که ما طبقه 2 هستیم مادر شوهرم طبقه 4 هیچ مشکلی هم با هم نداریم من نه بی احترامی می کنم نه بی احترامی دیدم در ضمن اصلا صمیمی نمی شم خیلی رسمی برخورد می کنم اوایل ازدواج مادر شوهرم هر روز یا یه روز در میون میومد خونه ما وقتی همسری سر کار بود اما من هیچ وقت وقتی همسری نبود نمی رفتم بالا انقدر نرفتم که فکر کنم خودش متوجه شد من رفت و آمد زیادو دوست ندارم الان دیگه اصلا نمی یاد کلا خانواده همسری آدمای مهربون و بی آزاری هستن اگرم یه موقعی چیزی پیش بیاد که من خوشم نیاد یا حرفی بزنن می ذارم به حساب سلیقه های مختلف و به دل نمی گیرم تازه هفته دیگه عروسی برادر شوهرمه و اونا هم واحد کناری ما میان برای زندگی

moonika نوشته است:من فکر می کردم زندگی تو یه ساختمون خیلی سخت باشه اما 2 ساله که ما طبقه 2 هستیم مادر شوهرم طبقه 4 هیچ مشکلی هم با هم نداریم من نه بی احترامی می کنم نه بی احترامی دیدم در ضمن اصلا صمیمی نمی شم خیلی رسمی برخورد می کنم اوایل ازدواج مادر شوهرم هر روز یا یه روز در میون میومد خونه ما وقتی همسری سر کار بود اما من هیچ وقت وقتی همسری نبود نمی رفتم بالا انقدر نرفتم که فکر کنم خودش متوجه شد من رفت و آمد زیادو دوست ندارم الان دیگه اصلا نمی یاد کلا خانواده همسری آدمای مهربون و بی آزاری هستن اگرم یه موقعی چیزی پیش بیاد که من خوشم نیاد یا حرفی بزنن می ذارم به حساب سلیقه های مختلف و به دل نمی گیرم تازه هفته دیگه عروسی برادر شوهرمه و اونا هم واحد کناری ما میان برای زندگی


مادر شوشو طبقه اوله خواهرشوشو طبقه دوم (البته وسيله هاش و يك ماه در سال خودش) و طبقه سوم هم من
مشكل خاصي هم نداريم

وای شما چطوری با اینهمه از قوم شوهر تو یه ساختمون زندگی میکنین؟من و مادر شوهرم و یک واحد هم خالی در یک ساختمان طبقه زندگی میکنیم...مادر شوهرم زیاد کاری به من نداره اماخوب توقعاتی هم داره مئل این که من دائم برم سر به او بزنم یا همه جا با او برم هر کس مهمان اونه منم بیام در کنار انها باشم و ....همش بخاطر اینکه با او زندگی میکنم

من كه اصلا دوست ندارم.

marpel نوشته است:وای شما چطوری با اینهمه از قوم شوهر تو یه ساختمون زندگی میکنین؟من و مادر شوهرم و یک واحد هم خالی در یک ساختمان طبقه زندگی میکنیم...مادر شوهرم زیاد کاری به من نداره اماخوب توقعاتی هم داره مئل این که من دائم برم سر به او بزنم یا همه جا با او برم هر کس مهمان اونه منم بیام در کنار انها باشم و ....همش بخاطر اینکه با او زندگی میکنم
خوب مادر شوهر من همازاين توقع هاداره خوب داشته باشه من اگر دلم بخواد ميرم پيشش اگرهم نخوام نميرم به توقع اون كاري ندارم الان چون مريضه زياد سر ميزنم و كارهاشو ميكنم پيشش ميشينم با هم فيلم ميبينيم حرف ميزنيم و .....
ولي قبلا" 5 شنبه شبها ميرفتم پايين با شوشو و لي هر شب حال همو از پاسيو ميپرسيديم آخه از پاسيو به هم راه داريم

پريا-ز نوشته است:marpel نوشته است:وای شما چطوری با اینهمه از قوم شوهر تو یه ساختمون زندگی میکنین؟من و مادر شوهرم و یک واحد هم خالی در یک ساختمان طبقه زندگی میکنیم...مادر شوهرم زیاد کاری به من نداره اماخوب توقعاتی هم داره مئل این که من دائم برم سر به او بزنم یا همه جا با او برم هر کس مهمان اونه منم بیام در کنار انها باشم و ....همش بخاطر اینکه با او زندگی میکنم
خوب مادر شوهر من همازاين توقع هاداره خوب داشته باشه من اگر دلم بخواد ميرم پيشش اگرهم نخوام نميرم به توقع اون كاري ندارم الان چون مريضه زياد سر ميزنم و كارهاشو ميكنم پيشش ميشينم با هم فيلم ميبينيم حرف ميزنيم و .....
ولي قبلا" 5 شنبه شبها ميرفتم پايين با شوشو و لي هر شب حال همو از پاسيو ميپرسيديم آخه از پاسيو به هم راه داريم
من فکر میکنم ادم استقلال درست وحسابی نداره...یه جور مرموز باید زندگی کنه...حالا چه بره سر بزنه چه نه....واین یه کم عذاب اوره

خدا صبر بتون بده من که اصلا فکرشم نمی تونم بکنم به نظر م اگه ادم بتونه بره جای دیگه باید بره حتی پیش خانواده خود ش هم نباید باشه

به نظرم واقعا در کنار هم زندگی کردن خیلی هنر میخاد من از روز اول نه به مادر شوهرم میگفتم کجا میرم نه میام و.اون البته هر بار غرغر که چرا نمیگی ..منم جواب میدم مگه عهد 100 سال پیشه مادر 2 طبقه مجزا هستیم..و...با این که همسری هم پشتیبانم هست اما حس میکنم اون جور که باید از زندگی لذت نبردم...مئلا درست و حسابی فامیلو دوستامو دعوت نگرفتم.. با شوهرم کم سفر رفتم(تنهایی) و...شما چی؟

منم تازه 2 ماهه که شدم تاج سر مادر شوهر .

ولی فکر کنم برای بچه دار شدنم خیلی خوب باشه چون من و شوهرم کارمندیم بچه رو هر روز میزاریم پیشش نهارم که همیشه حاضره

ولی خوب اون جوری که قبلاً توخونم راحت بودم حالا نیستم

به نظر من هم عزيزم هر چقدر دور باشي هم واسه خودت بهتره و هم واسه شوهرت

سلام
بستگی به مادرشوهر داره که حسود باشه یا نه. البته هرچقدر هم خوب باشه باز هم ممکنه مشکل براتون پیش بیاد. چون یه وقت حرفی حتی ناخواسته هم زده بشه ممکنه باعث رنجش طرفین بشه.
من تو خونه مادرشوهر نیستم ولی سال اول ازدواج مجبور بودم هر شب برم خونشون چون تو یه محل هستیم. بعد از یک سال کردمش یه شب در میون . الان تقریبا یه سال و نیمه که ازدواج کردم. حالا دیگه یواش یواش حرف و حدیث ها داره بیشتر می شه. اوایل زیاد اهمیت نمی دادم ولی دیگه خسته شدم. انگار با من لج هستن. هرچه دورتر باشی بهتره






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6309]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن