واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: در یک گاردن پارتی خانم ژولی پایش به سنگی خورد وبا پشقاب غذا در دستش به زمین خورد، علت زمین
خوردنش کفش جدید ش بود که هنوز به آن عادت نکرده بود.
دوستان کمک کرده و او را از زمین بلند و بر نیمکتی نشاندند و جویای حالش شدند.جواب داد حالش خوب است وناراحتی ندارد.
مهماندار پشقاب جدیدی با غذا به ایشان داد.
خانم ژولی بعد از ظهر خوبی را به اتفاق دوستانش گذراند و بسیار راضی به اتفاق همسرش به خانه برگشت.
چند ساعت بعد همسر ژولی به دوستانی که در گاردن پارتی بودند تلفن کرد و اطلاع داد که
ژولی را به بیمارستان برده اند.
خانم ژولی در ساعت 18 همان روز در بیمارستان
فوت کرد و پزشگان علت مرک را سکته مغزی
A..V.C (Accident vasculaire c�ébral)
تشخیص دادند.
چند لحظه از وقت خود را به مطالبی که در پی می آیند معطوف کنید، شایدروزی شما با چنین اتفاقی
برخورد کنید و بتوانید زندگی شخصی را نجات دهید
یک متخصص اعصاب (نرولوگ ) می گوید:
بعد از یک ضربه مغزی که منجر به خون ریزی رگی در ناحیه مغز شده،اگر شخص ضربه دیده را
در زمانی کمتر از سه ساعت به بیمارستان برسانند امکان بر طرف کردن حادثه و نجات شخص بسیار
زیاد است. ولی همواره باید قادر به تشخیص حادثه
بود و این عمل بسیار ساده است.
پزشک متخصص می گوید مهمترین وظیفه تشخیص
حادثه خون ریزی مغزی است و بعد از تشخیص و قبل از سه ساعت باید شخص را به پزشک رساند.
متخصص می گوید یک شاهد حادثه با آشنا بودن به علائم خون ریزی مغزی می تواند با سه سئوال ساده از مریض به سهولت او را نجات دهد.اگر در آن گاردن پارتی یک نفر سئوالهای زیر را از ژولی کرده بود حتما" ژولی زیبا و جوان اکنون زنده بود..
1 ــ از بیمار یا شخص ضربه مغزی خورده بخواهید به خندد.
2 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید دو دستش را بالا نگه دارد.
3 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید یک جمله ساده را تکرار کند.
مثلا" بگوید خورشید در آسمان بسیار خوب می درخشد.
اگر بیمار یا شخص ضربه خورده قادر به انجام یکی از این کارها نباشد باید فوری اورژانس را خبر کرده و بیمار را به بیمارستان منتقل کرده و به مسئول مربوطه عدم اجرای یک یا چند اعمال فوق را اطلاع داده تا ایشان پزشک را در جریان گذارد.
پریسای عزیز ممنون از مطلب اموزندت خیلی خیلی جالب و بدرد بخور هست .
پریسا جان خیلی آموزنده بود
من همچین موردی را خودم 3 سال پیش دیدم.من دانشجوی همدان بودم یه روز که داشتیم برمیگشتیم تهران اتوبوسمون تصادف کرد وقتی به خودم آمدم راننده را دیدم که سرش شکسته بود و خون میومد و با دست سرش را گرفته بود.همه پیاده شدیم و کنار جاده ایستادیم راننده هم نشسته بود و داشت سیگار میکشید خلاصه هرکدوم با یه ماشین خودمون را به تهران رسوندیم بعدا شنیدم که راننده نیم ساعت بعد همونجا در اثر ضربه مغزی فوت کرده.خیلی دردناک بود
من هم دستم تو اون حادثه شکست که تا وقتی رسیدم تهران نفهمیده بودم همین که اومدم مامانمو بغل کنم دیدم نمیتونم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]