تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تو را سفارش مى‏كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796801717




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درد غربت : دل مشغولیهای روزمره


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان عزيز، خيلى از ما تو غربت زندگى ميكنيم، حالا يا خارج از ايران يا داخل ايران دور از خانواده، مطمئن هستم كه شما هم گاهى اوقات مثل من بهتون دل تنگى فشار مياره و يه بغض كوچولو gelootoon رو فشار ميده، اين پست رو زدم كه به هم ديگه دلدارى بديم و راه حال مناسب براى كم تر شدن دل tangimoon پيدا كنيم

سلام شهره جون خیلی خوب کاری کردی این پست رو باز کردی
منم خیلی دلم تنگ میشه ولی خوب همش امید دارم این یک سال مونده هم تموم میشه و برمیگردیم ولی تا بگذره کلی راهه
دیشب با مامان اینام چت میکردم تا ساعت 3 صبح بیدار بودم و حرف میزدیم اخه ایران ومالزی 4 ساعت و نیم اختلاف ساعت داره . مادرم میگفت تا بچه ها بیان و خونه باشند میشه دیر وقته شما. منم گفتم اشکال نداره مادر شما بیایید صدای شما را شنیدن خودش یه لالاییه
البته من ایران هم که بودم به خاطر کار شوهر جون دور بودم ولی انشالا برگردیم همونجا ساکن میشیم به امید خدا
خوب من برم کارای ناهارم رو کنم دوباره میام
مرسی شهره جون

من فكر ميكنم حالا كه داريم اينجا زندگى ميكنيم، بايد از زندگى اينجا لذت ببريم، متاسفانه شهرى كه ما هستيم ايرانى هاى خيلى سردى داره،و اكثرا ترجيح ميدن كه با كسى رفت و آمد نكنن، ولى من اصلا اينطورى نيستم، عاشق مهمونى دادن و مهمونى رفتن هستم
بيشتر ايرانى هايى كه من ميشناسم جشن هاى canadayi رو جشن nemigirand، ميگن نه ما ايرانى هستيم، ولى باز هم من فكر ميكنم كه تمام اين جشن ها bahooneyi هست براى دل خوشى، چه ايرادى داره كه ما هم تو خونه مون درخت christmass داشته باشيم، يا براى halloween كدو halvayi درست كنيم،
شما چى فكر ميكنين

شهره جان مرسى از اين تاپیک حرف هاى گفتنى واسه اين تاپیک زيادِ. منم دوست دارم درختِ کریسمس داشته باشم تو خونه ولى آقاى همسر دوست نداره. اما دخترم كه بزرگتر شد براش ميذارم. خيلى خوشگل هستند من هم كه عاشق تزیین كردن هستم

با سلام
شهره جون فرقی نمی کنه که تو کشور خودت باشی یا نه ، من تو کشور خودم زندگی می کنم
الان سه ساله که ازدواج کردم ، و این ازدواج شروع تنهایی من بود ، به خاطر اینکه وقتی ازدواج
کردم اومدم تهران و الان از پدر و مادر و دوستان و فامیلم دور هستم ، گفتی که اونجا که
هستی ، ایرانی های سردی داره ، من الان تهران زندگی می کنم و به نظر من اینجا هم همه سرد هستند
می دونی اینجا هم همه به فکر کار هستند ، من و شوهرم هر دو کارمند هستیم و در روز فقط چند ساعت اونم
شب همدیگرو می بینیم ، البته امیدوارم که اونایی که تو تهران هستند و اینو می خونن ناراحت نشن ، منظور
من اینه که ما افرادی که از خونه و خانواده دور هستیم فکر می کنیم که همه سردند، فکر می کنیم که همه باهامون غریبند ، اما چاره ای نیست باید به زندگی ادامه داد ، تقدیر ما هم اینطوریه ، تنهایی ...
ولی خیلی غم انگیزه ، فقط اونایی که تنها هستن می دونن چه دردیه این تنهایی ....
موفق و شاد باشی و بر خدا توکل کن حتما در این تنهایی و غربت هم حکمتیه !

مريم جون اكثر آقايون مثل همسر شما هستن، ولى من فكر ميكنم ما خانم ها بايد جوّ خونه رو عوض كنيم، مخصوصا ما هايى كه بچه داريم، نبايد بذاريم كه بچه ها دچار دو gaanegi بشن، من هم تا موقعى كه سماع خيلى كوچك بود ميذاشتم،ولى يه ۲ سال هست كه نذاشتم، امسال كه بچه ها خيلى شيطون هستن، اميدوارم كه سال ديگه بتونم بذارم

ramina جون همانطور كه گقتى غربت مرز خاصى نداره،ميتونى تو كشور خودت باشى يا حتى تو شهر خودت و احساس غربت كنى، ولى چطور ميشه اين مشكل كنار آمد، چطور ميشه دل خوشى ها رو پر رنگ تر جلوه داد،و چطور ميشه به عنوان يك همسر يا مادر محيطى گرم و دوست داشتنى رو به وجود آورد؟

شهره جون ، شما با اینکه تو غربت هستی ولی دارای روحیه بالایی هستی .
موفق باشی

شهره جون من رمینا هستم ، درسته حق با شماست چطوری باید با این موضوع کنار اومد اما همونطور که گفتم شمار دارای روحیه بالایی هستید ، اینو جدی می گم ، من سال اول ازدواج دچار افسردگی شده بودم
و دچار دل دردهای شدید می شدم وقتی به پزشک مراجعه کردم گفت دچار بیماری مقاربتهای دردناک شدم که از اعصابه ، حالا با گذشت سه سال از این تنهایی اما هنوز هم به این وضع عادت نکردم ، اما نقش همسر هم خیلی مهمه ، مثلا همسر من اصلا این تنهایی من و درک نمی کنه ، و وقتی من بهش می گم که تنهام می گه اصلا این حرف معنی نداره ، من تو این شهر هیچ کس و ندارم ، نه دوست ، نه فامیل ، حتی محل کارم هم فقط یک خانم هستش که اونم 40 سالشه ! و شوهرم هم اصلا درک نمی کنه ، ولی من فقط اینو فهمیدم که باید تحمل کرد . فقط همین ، شاید با مرور زمان حل بشه ...

سلام دوستان

پست تون رو خوندم .... حق دارین ... درسته غربت سخته و تنهایی تلخه ....ولی عزیزان تنهایی و غربت اول از همه فقط در ذهن ما آدمهاست .... گاهی آدمهایی پیدا میشن که با اینکه دور و برشون شلوغه بازهم احساس تنهایی میکنن .... و کسانی هم هستن که با وجود اینکه از عزیزان دورند به هیچوجه احساس تنهایی ندارند ....
این به برداشت شما از زندگی و نحوه دید و نگرش شما بر میگرده ....

گاهی ما منتظریم که دیگران ما رو از تنهایی در بیارن ...دیگران برامون سرگرمی بچینن .دیگران برامون وقت کشی کنن .دیگران فرصت هامون رو پر کنن . گاهی زندگی رو فقط همراه با اطرافیان می بینیم و با نبود اونها خلا برامون ایجاد میشه .

ضمنا همسر شما حق داره - چون با وجود شما اون احساس تنهایی نمیکنه و انتظار داره که شما هم اینطوری فکر کنین . در زندگی باید برنامه ریزی کرد . مهمانی و رفت وآمد و ترتیب انجام کارهای روزانه و پرداختن به کاردستی ها و سرگرمی های دلخواه و ورزش و ...... باید جزو برنامه هاتون باشه .

مگه اونهایی که دور هم در یک شهر هستن هر روز و هر دقیقه در کنار هم اند ؟! باید چنان وقت رو پر کنین تا کم کم براتون این برنامه و این طرز زندگی عادت بشه و دیگه تنهایی رو حس نکنین . شکر خدا ... آدمیزاد حس سازگاری و انعطاف زیادی داره و به زودی عادت میکنه . ولی باید طرز فکرش رو تغییر بده . باید روحیه خوب و آرامش رو حفظ کنه و تو ذهنش به برنامه های انفرادی و دو نفره عادت کنه .

ابتدا کمی سخته ...ولی کم کم با محیط سازگاری پیش میاد . منهم اوایل زندگی 7 سال در شهر دیگری دور از خانواده فقط با همسرم زندگی کردم . چند روز پس از جابجایی وسایل و تموم شدن کارها ..دیگه دلم نمی خواست از رختخواب بیرون بیام !!! فکر میکردم ما اینجا چکار داریم ؟ کی رو داریم ؟ حالا چه کار کنم ؟ فقط خودمونیم ؟ دلم میخواست فقط بخوابم ....!!! روز اول ناهارم دیر شد .... کارهام عقب افتاد .... ولی زود به خودم اومدم و نشستم و فکر کردم که خوب پس کی باید بیاد کمک ؟؟؟ از دست چه کسی کاری بر میاد ؟ تا کی این وضع ادامه داره ؟ .......!!! زندگی که تعطیل بردار نیست !!!

نمیشد منتظر کسی بود ..... باید خودم و طرز فکرم رو عوض میکردم ..باید خودم برنامه ریزی میکردم .باید به حودم کمک میکردم و و خودم رو پر بار میکردم ... نیاز به یک روحیه قوی داشتم .... باید خودم ترتیب سازگاری ام رو با محیط میدادم .... ورزش ...پیاده روی .... تفریح ...کوه ...کاردستی ....آشپزی .... دوستی و رفت و آمد ( در حد مشخص و محدود البته ) .... مسافرت .... مطالعه ....نظافت منزل ....

به هرحال دوستان ....چه بخوایم و چه نخوایم - زندگی ادامه داره و باید بهانه هایی برای بهتر گذراندن اون تدارک ببینیم و این " برنامه ریز " جز خودمون کسی دیگری نمیتونه باشه ...... آدم اگه بخواد میتونه با یک خانوم 40 ساله ( حتی یک بچه 14 ساله ! ) هم دوستی پابرجایی داشته باشه و ازش چیز یاد بگیره و لحظات خوبی داشته باشه ....

تازه ...!!!!! اول از همه ما خدا رو داریم ....بهش توکل کنین و ازش مدد بخواین . همه لحظات حضور اون در کنارمون ما را بس !!! تازه پشت و پناه مون هست و ما رو هیچگاه تنها نمیذاره ....!!!

شهره جان برات آرزوی موفقیت دارم و برای شما دوستان گل هم آرزو میکنم که سرتون گرم باشه و درد غربت رو حس نکنین و امیدوارم بتونین روحیه تون رو هر چه بهتر و زودتر تغییر بدین .... و به موفقیت دست پیدا کنین .....



سلام به همه دوستان
شبنم جون درايت ،bozorgmaneshi و tahlilhaye قشنگ شما در مورد هر چيزى حد مرزى نداره .رهنماى خوبى براى من
و حتما همه دوستان هستيد .و در مورد غربت
من فكر ميكنم
اگر قرار باشه آدم هميشه به delbastegihash شهر، كشور، بستگان و.... بسته باشه زندگى يكنواخت و خالى از تجربه و amookhtehaye جديد ميشه. تنهايى غربت و روبرو شدن
با انسانهاى جديد با همه sakhtihash خيلى چيزا به من ياد داد كه ممكن نبود اگه ايران ميموندم به دست بيارم. براى همتون آرزوى آرامش و شادى دارم .

سلااام خانمای گل

بذارین منم یه چیزی بگم دیگه نا سلامتی ما هم جز غریبان روزگاریم (آخخخخ که چه دردی داره غریبی.... مخصوصا نبودن به موقع نهارو شامش منو خیلی بیشتر از همه چی اذیت می کنه)

ولی جدا از شوخی با شبنم جون موافقم
غریبی و تنهایی تو ذهن ماست
همه تو خونه هاشون تنهان
تا وقتی وارد اجتماع نشین و باهاشون گرم نگیرین و برای خودتون برنامه ریزی نکنین حتی اگه تو شهرو کشور خودتون هم باشین بازم تنهائید

امیدوارم همه موفق باشید
عزت زیاد

سلام دوستان
به خدا همین امروز میخواستم سر صحبت رو با یک همچین بحثی باز کنم که دیدم شهره جون این کارو کردن.
این چند روزه خیلی داره بهم فشار میاد. هم به خاطر اینکه ۲ساله از ایران و خانواده ام دور هستم و هم به خاطر اینکه از دست خانواده ام ناراحتم.
این چند روزه کارم شده گریه . الحمدالله یه دوست خوب دارم که همیشه با هم درددل میکنیم ولی چون به هامون باهم نمیسازند نمیتونیم زیاد همدیگرو ببینیم. این روزها هم دوستم خیلی کمکم کرده ولی هر وقت یاد موضوعش میافتم حالم دگرگون میشه.
من هم ۵.۵ پیش اومدم اینجا درست ۱ هفته بعد از عروسی. از لحاظ اخلاقی آدم تو داری هستم و صبور و در عین حال حساس ولی وقتی خیلی بهم فشار میاد از همه جا میزنه بیرون. ببا این وجود نمیدونم چرا همه منو بعنوان یک ادمی که احساس نداره شناختن چون همه جیز رو میریزم تو خودم و سعی میکنم از کسی توقع نداشته باشم البته این خصوصیت آخری رو از همسرم یاد گرفتم. البته قبل از ازدواح هم همیتطور بودم کمتر میشد که از کسی تقاضا داشته باشم ولی وقتی هم میدیدم که اطرافیانم به احساساتم و نیازهام توجهی ندارن برام خیلی گرون تموم میشد.
شبنم جون من مثل شما قوی نبودم افسردگی و درد غربت به من چیره شد و اصلا دستم به هیچ کاری نمی رفت و این باعث تنش های اول ازدواج شد. و ما رو از هم دور کرد. همسرم هم من رو درک نمی کرد چون خودش ۱۰ سال تنها زندگی کرده بود و اوایلش خیلی سختی کشیده بود. همش میگفت پس اگه جای من بودی چی؟ و من چون دوست نداشتم جلو کسی گریه زاری راه بندازم امر مشتبه شد که من نه دلتنگی دارم و نه احساس و تازه خیلی هم خوشخال باید باشم که در اروپا زندگی میکنم. تا میگفتم دلم تنگ شده همسرم میگفت اوه من ۸ سال مامانمو ندیده بودم. راستش الان هم یک جورایی افسردگی دارم ولی دیگه زندگی رو کشان کشان باید ادامه بدم.

حالا که بچه دارم خانوادم دیگه نمیگن دلمون برات تنگ شده. دایم میگن ما که دلمون برای تو تنگ نشده این بجه رو بیار ما ببینیم. ما بزرگ شدن بچتوو ندیدم و از این حرفا.

مخصوصا الان که خواهر کوچکم هفته دیگه جشن نامزدی داره دیگه حالم خیلی بدتره. ما چون دور هستیم براشون کمرنگ شدیم بصورتی که هنوز زنگ نزدن حتی فرمالیته دعوتمون بکنن . مشکلی هم نداریم باهاشون. شاید هم سرشون شلوغه یادشون رفته ولی این ها حالم رو بد کرده الان هم با بغض دارم مینویسم. این جریانات ۱.۵ ماهه که داره زمزمه میشه وللی من تازه یک شنبه فهمیدم. همسرم هم قراره ۲ هفته دیگه بره ایران بخاطر مسایل کاری و میتونم همراهش بشم و حتی زودتر بریم که به جشن برسیم ولی روم نمیشه به همسری بگم برای ۱ شنبه برامون بلیط بگیره . اگه بگم حتما میگه اول بذار ببینیم دعوتمون میکنن. غرورم هم اجازه نمیده که بهشون زنگ بزنم بگم زنگ بزنید من و شوهرم رو دعوت کنید.
این ها همه مشکلات دوریه که درد غربت غیر تحمل میکنه. ولی بعضی اوقات این چیزا رو که میبینم دلم نمیخواد برگردم ایران زندگی کنم. همیشه این دلهره ها تو زندگیم بوده که مبادا تولد همسرم رو یادشون بره و ن همیشه بهشون یادآوری کردم یا به دروغ به همسرم گفتم زنگ زدن تبریک بگن تو نبودی. و همیین امسال که یادآوری نکردم اونها هم یادشون رفت . در صورتی که ما خانواده ای هستیم که روز تولد برامون مهمه. و اگه من مثلا تبریگ نگم کدورت پیش میاد.

شهره جون سلام خانمي.من رامينا هستم و شما منو با دوست عزيزم رمينا اشتباه گرفتي.چقدر اسممون شبيه همه!!!!اما بهر حال از اشنايي با همه خوشحالم.و اما در مورده غربت.من شخصا اوايل برام كمي سخت بود اما به مروره زمان عادت كردم.چون اگر بخواي تلقين كني اول خودتو ناراحت مكني بعدش به مراتب به كل خونواده سرايت مكنه.من خودم اينجا با هيچ ايراني در تماس نيستم .اما هيچ وقت به خودم هم اجازه ندادم كه به خاطره اين موضوع خودم و خونوادمو ناراحت كنم.سعي ميكنم كه همه مناسبتهاي اينجا را به جابيارم به قوله شهره جون اينها بهانه ايست براي شاد زيستن.هر سال درخت كريسمس و شيرينيهاي مخصوصه ين ايام با بچه ها ميپزيم.بچه ها عاشق اين مراسمن.اكارتهاي تبريك هم هيچ وقت نميخرم همه را با بچه ها درست ميكنيم.بچه هاي من ضمن اينكه ايراني اصيل هستند اما با فرهنگ اينجا هم كاملا اشنا هستند.خلاصه يخواستم بگم من 4 سال ايران بودم با اين همه خويشاوند اما انجا من بيشتر احساسه دلتنگي ميكردم.به گفته شبنم عزيزم اين حس در ذهن ماست.همتونو دوست دارم و بدونيد اين حس گاهي وقتها جلو پيشرفت تون را ميگيره.

یعنی شما واقعا منتظری برای عروسی خواهرت دعوت بشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مگه قراره برای عروسی خواهرت دعوتت کنن؟؟؟؟؟ مثل این می مونه که آدم برای تولد خودش برای خودش کادو بخره

زنگ بزن باهاشون حرف بزن مسئول تنهایی ما خودمونیم زنگ بزن بگو برنامه چیه چیکار کردین ساعت بپرس دقیقه بپرس برنامه هاشونو چی خریدن چی می پوشن باید خودتو بهشون نزدیک کنی این از غرورت یا ارزشت کم نمی کنه هیچ کسی نمی تونه با خواهرو مادر خودش طوری برخورد کنه که انگار غریبه است
اگه این کار رو بکنی غریبه تر از غریبه میشی با اونا تو یه خونه بزرگی شدی نمی دونم چند سالته ولی اگه 20 سال تو خونه ی پدرت زندگی کرده باشی فکر کنم فکر کردن به اون بیست سال این شبهه رو از ذهنت بیرون بیاره که تو رو فراموش کردن یا باید دعوت بشی به عروسی

دو ساله اینجایی 20 سال اونجا بودی به خاطر این دوسال چرا خودتو انقدر غریبه حس می کنی ؟؟ چون خودت می خوای ؟ آدم با مادرو پدرش که غریبه نمیشه

البته من جای شما نیستم نمی تونم 100 % درکتون بکنم ولی چیزی که به ذهن من میاد اینه که با این برخورد ازشون روز به روز بیشتر فاصله میگیری احیانا اگه همسرتون هم گفتن بذار ببینیم دعوتمون می کنن شما باید جانبداری اونا رو بکنی و بگی که هیچ کسی برای عروسی خواهرش منتظر کارت دعوت نمی مونه مگه چند بار خواهرت ازدواج می کنه
عزت زیاد






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن