تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه به نماز ايستادى، با دل به خدا رو كن تا او نيز به تو رو كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797006043




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتي كه من... : ادبیات


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: 4 ساله بودم : بابای من می تونه هر کاری رو انجام بده.
5ساله بودم : بابای من خیلی چیزا می دونه.
6ساله بودم : بابای من زرنگ تر از بابای توست.
8 ساله بودم : بابای من همه چیز رو نمی دونه.
10 ساله بودم : قدیما،اون وقتا که بابام هم سن وسال من بود، مطمئنا همه چیز با حالا فرق داشت.
12 ساله بودم : اوه بله،طبیعتا بابا همه چیز رو در مورد اون نمودونه، بابا به قدری پیر شده که دیگه بچگی های خودشم فراموش کرده.
14 ساله بودم: به حرفای بابام توجه نکن . اون دیگه از مد افتاده!
21 ساله بودم: بابام؟ حدا مرگم بده، اون دیگه کاملا از رده خارجه.
25 ساله بودم: بابام یه چیزایی در مورد اون می دونه، اما حوب، باید بدونه، چون یه پیراهن هم که باشه بیشتر از ما پاره کرده.
30 ساله بودم: شاید بهتر باشه از بابام بپرسم که نظرش در مورد این چیه، از هر چی که بگذریم، اون تجارب زیادی کسب کرده.
35 ساله بودم: من دست به هیچ کاری نمی زنم مگر اینکه اول با بابام مشورت کنم.
40 ساله بودم: موندم که بابای خدا بیامرزم کارها را چه جوری راست و ریس می کرد. او خیلی عاقل بود، دنیایی تجربه داشت.
50 ساله بودم: حاضرم همه چیزم رو بدم و در عوض بتونم چند لحظه ای در ان مورد با بابای خدا بیامرزم مشورت کنم . حیف که قدر اون همه هوش و ذکاوتش رو ندونستم. خیلی چیزا بود که می تونستم ازش یاد بگیرم.



جالب بود ممنون






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن