واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: هنر اسلامى و تهذيب نفسعلى محمدى تودشكى محقق و استاد دانشگاه
در هنر اسلامى هنرمند واقعيت يا حقيقتى را بازآفرينى مىكند كه در واقع مىگويد اين چشمان من است كه زيبايى را مىبيند در آفرينش هنرى نمىتوان نقش هنرمند را ناديده گرفت لكن تمام سعى هنرمند اين است كه ما را با كمالات آشنا سازد و جلوههاى كمال الهى را بنماياند. آن هنر (هنر اسلامي) هنرى است كه نفس را تهذيب مىكند هنرى كه دل را مطمئن مىسازد. هنرى كه به انسان قدرت خواندن مظاهر هستى را مىدهد و عكسهاى غيب و حق را منعكس مىسازد. ما اگر بتوانيم هنر را به مبدا اصلى خود برگردانيم و خصوصيات فلسفى و زيبايى آن را نشان دهيم، آنگاه پاسخهاى ژرفى براى انسانها يافتهايم، براى خودمان يا انسانهاى ديگر خارج از كشور. در اين صورت ما به آنها وسيلهاى تقديم مىكنيم تا بتوانند خودشان را درك كنند و همچنين واقعيات و حقايق را با هنر مىتوان راه صحيح زيستن را آموخت.
نياز انسان براى شناخت حق و وصول به آن، خود آفريننده و ايجاد كننده هنر است. اين نياز را روح هنرمند درك مىكند و سپس آن را به چشم و دست خود منتقل مىنمايد و در كاغذ، كتاب و تابلو منعكس مىسازد. هنر يك زبان باطنى و داخلى است كه به واسطه آن آدمها و روحهاى حساس و سبكبال باهم صحبت مىكنند، پس اگر كسى در دورترين نقطه عالم براى نياز خود در پى پاسخى باشد، ممكن است اين حاجت توسط هنرمندى در آن طرف دنيا برآورده شود.
در برخى از هنرها مثلا در موسيقى و بويژه در موسيقى ما مسئله حلال و حرام مطرح است.
البته هيچكس نمىگويد شنيدن صداهاى طبيعى مانند آواى پرندگان يا زمزمه جويبار و يا حتى بعضى از آلات موسيقى حرام است. با اين وجود در حلال بودن تمامى انواع موسيقى نظرهاى مخالف وجود دارد وما مىدانيم كه برخى از انواع موسيقى روى اعصاب و روان آدمى و در جامعه تاثيرات منفى دارد. اين دوگانگى در همه چيز موجود است. همين گل قشنگ خار هم دارد. اما نادان كسى است كه فرق گل و خار را نداند. عارف هيچگاه از طرف خارها آسيبى نمىبيند، چون مىتواند انگشتان خود را به دقت حركت دهد و گل را از ميان خارها بردارد بدون اينكه حتى يك خار به دست او بخورد. اين امر در هنر هم صادق است. انسان پاكدل و پاك گوش و چشم اگر در دنياى پر از آواز حرام بنشيند، گوشش نمىشنود و اعتبارى براى آوازهاى مفسدهآور قائل نمىگردد در حالى كه اگر يك آهنگ پاك به سمع او برسد او بيدار مىشود و آن را مىشنود و به دنبال آن تمايل مىيابد بايد دل و گوشمان را پاك كنيم. آن موقع مىتوانيم موسيقى دلها را كه بالاترين موسيقى است و انسان را به خداوند دعوت مىنمايد (كمال مطلق) يعنى همان زيبايى مطلق بشنويم و هنرمان را منطبق با آن نماييم ما نبايد از خارها بترسيم، از شر و پستى هراس نداشته باشيم چرا كه هنر آنها را شامل نمىشود بلكه اين امتحان است، آدم بايد از آن امتحان به خوبى گذر كند. نبايد از اين شر بترسد يا بلرزد بلكه با دل قوى بايد آن را برطرف سازد.
هنرهاى اسلامى شامل معماري، خطاطي، تزئين و زيباسازى و ... است كه نفس را تهذيب مىكند و به چشمها آرامش مىبخشد. هنر شعر و روايتنويسى در اسلام هست كه همين گونه تاثيرات را دارد علاوه بر اينكه به صورت صريحى درك والايى از زيبايى عقل و كمال را به شنونده مىدهد و او را بيدار مىنمايد و هنر دينى منبع وسيعى از انديشه و تفكر است كه توليدات آن مىتواند نجاتبخش بشر بوده و او را به آرمانهاى والا و مقدس فطرى و عقلى خويش نزديك سازد.
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]