تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796853527




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله ‌ برخی از روزنامه‌های صبح كشور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.   * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "داوري درباره التهاب‌هاي ادواري "به قلم حسام‌الدين كاوه آورده است:‏ تداوم التهاب‌هاي ادواري، گرچه پديده‌اي نامطلوب و ناپسند به شمار مي‌رود اما واقعيتي است كه نمي‌توان چشم بر آن فرو بست و آنها را ناديده انگاشت. اين‌گونه به نظر مي‌رسد كه بن‌مايه التهاب‌هاي ادواري، بيش از آن كه مبتني بر مطالبات انباشته يك جريان يا قشر و لايه اجتماعي باشد، بيشتر به سوراخ كردن كف قايق شبيه است. نه اين يكي از طرفين مشغول راندن و هدايت قايق توفان‌زده‌اي باشد و ديگري به مقراض غرض قايق را معيوب و ناقص سازد، بلكه اينگونه به چشم مي‌آيد كه بخش‌هاي تندرو و غيرقابل مهار جريان‌هاي سياسي معارض در حوادث اخير، هر دو مشغول آسيب وارد ساختن به قايقي هستند كه از قضا غير از آنها سرنشيناني بي‌گناه و غيردخيل در تعارض‌ها و تخالف‌ها در انتظار رسيدن به ساحل اميدند. گويا هر دو سوي بخش‌هايي از جريان‌هاي معارض كه نامتحمل، برافروخته و اندك‌تدبيرند، به اتفاق تصميم گرفته‌اند كه خود، رقيبان، قايق و سرنشينان قايق را به دست امواج توفنده بسپارند. آخرين نمونه التهاب‌آفريني‌هاي ادواري، در همين 16 آذر رخ داد. متاسفانه برادران پيشيني كه اكنون رخ در رخ يكديگر و در برابر هم صف‌آرايي كرده‌اند و نظام جمهوري اسلامي را نيز وجه‌المصالحه فزون‌خواهي‌هاي خويش خواسته‌اند، گويا فراموش كرده‌اند كه اين نظام، ملت، جمهوري، امت و هرچه كه بخشي از اينهاست معطوف و منوط به حبل متيني هستند كه در «حوادث واقعه» به آن «حبل متين» و ركن ركين رجوع مي‌كنند و راه‌هاي برون‌رفت از تمامي «واقعات و حادثات» ارجاع به آن معبر امن و متن مفسر و حكم حكيمانه است. برادران، دوستان يا هرچه كه مي‌خواهيد بناميد، رقبا، نامتحملان، گويا فراموش كرده‌اند كه حبل متين ما، مقام عظماي ولايت است. اجتهاد در برابر نص، اگر از منظر اعتقادي و باوري ما ناروا و نادرست است، پس چگونه باورمنداني خواهيم بود اگر در برابر نص صريح ولايت، به اجتهاد سست پايه اغراض و اوهام فردي خويش اتكال و اعتماد كنيم؟ نمي‌توان سخن از باور به ولايت فقيه راند، اما در پنهان و آشكار، قصدي و نيتي ديگر را مدنظر داشت. اگر باور داريم كه در «حوادث واقعه» نه تنها مفسر حادثه و واقعه، كه محل رجوع و پناه از حادثه نيز ولي امر است، ديگر با چه حجت و دليل شرعي يا قانوني مي‌توان از ارجاع به مقام منيع ولايت، سر باز زد؟ بدون ترديد، در هر دو سوي ماجرا – همين التهابات ادواري – هستند كساني كه گفتني‌هاي بسيار دارند، مي‌بايد در فضايي ابهام‌ زدوده به گلايه‌ها و شكوه‌ها، به انتقادها و اعتراض‌ها، به انصاف گوش سپرد اما غوغاسالاران و ماجراجويان را مي‌بايد به انگشت عتاب بر سر جاي خويش نشاند. ما براين باوريم كه پس از فرونشستن گردوغبار حوادث اخير، آنان كه از ميل راه، نشانه مسير و آيت‌ روشن ناموس الهي دور شده‌اند، مغبون خواهند بود. فضاي كنوني مي‌بايد به سمت آرامش و آسايش برود، اگر كساني به دنبال دامن زدن به التهابات ادواري و بهره‌گيري‌هاي سياسي از اين‌گونه فراز و فرودهاي مقطعي هستند، بي‌گمان در اشتباهند. آنچه كه در فراسوي ستيزه‌جويي‌ها مي‌توان ديد، به رخ كشيدن توان صف‌آرايي به قصد حذف يا مخدوش و ملكوك ساختن طرف ديگر است، اما اين‌گونه تعارض‌ها و تقابل‌‌ها، صرف‌نظر از نتايجي كه دارند، حيثيت نظام ولايي را نيز خدشه‌دار مي‌سازند، گناهي كه به هيچ رو بخشودني نيست. اميد مي‌رود با كم‌دامنه‌تر شدن تدريجي التهابات و فرسايش نيروهايي كه اگر در جاي خود و براي اعتلاي كشور به كار گرفته مي‌شدند، بهترين نيروها خواهند بود، سران معارضه‌جوي هر دو سو، به اين واقعيت پي ببرند، كه اين‌گونه التهاب‌ها جز فرسودگي نتيجه‌اي در بر نداشته و با اعتقاد راسخ به حبل متين نظام جمهوري اسلامي، يعني مقام منيع ولايت امر، حول اين محور نجات‌بخش، گردآيند. فاعتبروا يا اولي‌الابصار.   * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "توجه به نظام تأمين اجتماعي جامع "آورده است:‏ بحث نحوه اثر بخشي يارانه‌ها و ماليات‌ها همواره از مباحث حوزه سياستگذاري عمومي و اقتصاد بخش عمومي بوده است. سياستگذاري‌ها عموماً شامل وضع مقررات و قوانين، اعمال روش هاي اداري و راهكارهاي هزينه‌اي است و وضع اخذ ماليات‌ها و اعطاي يارانه‌ها نيز در همين چارچوب مطرح و ارزيابي مي‌شوند. در اقتصاد ما هم بويژه در دهه اخير و پس از پايان جنگ تحميلي، دولت‌ها هم تلاش كردند با افزايش درآمد‌هاي مالياتي وابستگي به درآمدهاي نفتي را كم كنند و از طرف ديگر در فرايند تحولات ديدگاه‌هاي اقتصادي و تغييرات اجتماعي و اهداف سياسي به بهره‌گيري هرچه بيشتر از ابزار يارانه اقدام نموده‌اند. به‌هر‌حال هرچه بوده هم اكنون مسجل است كه نه درآمدهاي نفتي ديگر مثل سابق در دسترس بوده و مي‌توانند هزينه شوند و نه دولت‌ها مي‌توانند بدون ماليات‌گيري كارآمد و صرف هزينه‌هاي يارانه‌اي به اهداف خود نائل آيند. دولت آقاي احمدي‌نژاد از جهت عزم به اصلاح امور اقتصادي به عبارتي طرح «تحول اقتصادي» گام مهمي برداشته است. بايد توجه داشت كه اين طرح و بحث هدفمندي يارانه‌ها هر ايرادي داشته باشد موفق شده جامعه و مقامات اقتصادي را نسبت به بسياري از امور و نظام‌اقتصادي هوشيار‌تر گرداند، اما همين هوشياري انتظارها را هم بالا برده است. نگراني مردم و مجلس اساساً كارآمدي در نحوه اجراست و احتمالاً دولت هم به‌خاطر همين كارآمدي است كه اختيارات بيشتري را طلب كرده و ظاهراً نهايت اين مباحث در توافق اوليه تشكيل سازمان يارانه‌ها متبلور شده است. در اين مرحله البته با ارسال لايحه به‌شوراي محترم نگهبان نظر دولت تأمين نيست. جامعه هم‌اينك در كنار كارآمدي ذكر شده به تشريك مساعي قوه مجريه و مقننه در مسير قانوني امور و شفافيت نياز دارد. گرچه اهداف و نيات دولت در راستاي خير عمومي قرار دارد ليكن با توجه به گستردگي امر از حيث اداري، قانوني و پيامدهاي احتمالي اقتصادي و اجتماعي آن، دغدغه جامعه از اين جهت كه نبايد هزينه‌هاي ناكارايي‌هاي احتمالي مديريتي و يا فقدان بهره‌وري از جيب مردم پرداخت شود، قابل درك است. بدين سان وسعت و تنوع موضوع ايجاب مي‌كند با سعه صدر و جامع ‌نگري و درعين حال تأمل و تحمل به ادامه كار پرداخت و چاره كار در مداومت، اطلاع‌رساني، اقناع و كار كارشناسي است. نكته‌اي كه در اينجا اهميت ‌مي‌يابد انتظارات جامعه از اين طرح است. شايد مردم با توجه به شرايط اقتصاد كشور با هدفمندي يارانه‌ها همگام شوند اما آنچه اهميت دارد اين است كه در كنار كارآمدي اجرا به بهره‌وري و فراگيري امنيت اجتماعي نيز بايد توجه شود. اينجاست كه نقش نظام تأمين اجتماعي برجسته مي‌شود. به هر حال شرط اصلي اين است كه هم دولت و هم مجلس به جامعه حس جامعه‌نگري در ابعاد مختلف اين لايحه را القا نمايند و اين مهم با وسعت ارتباط طرفين و اطلاع‌رساني مداوم به مردم، كه ضامن اجرايي صحيح امور خواهد بود ميسر است.   * وطن امروز روزنامه وطن امروز در يادداشت خود با عنوان "شكست ائتلاف غربي ـ عربي در عراق "به قلم حسين افتخاري آورده است:‏ پارلمان عراق روز دوشنبه پس از هفته‌ها كشمكش و بحران، قانون اصلاح‌شده انتخابات را به تصويب رساند و كميته 3 نفره رياست جمهوري نيز روز گذشته، ششم مارس را به عنوان تاريخ برگزاري انتخابات پارلماني معين كرد. در همين راستا ارائه توضيحاتي ضروري به نظر مي‌رسد. قانون انتخاباتي عراق در دور اولي كه به تصويب پارلمان عراق رسيد، فهرست‌هاي باز را براي هر استان ملاك رقابت جريان‌هاي مختلف قرار داد و سپس بر اساس جمعيت و تناسب جمعيتي هر استان و منطقه، كرسي‌هايي را به آن اختصاص داد. در پايان نيز براي اقليت‌هاي مذهبي و خارجي از 3 طايفه اصلي عراق(يعني كردها، شيعيان و سني‌ها) سهميه بخش‌هاي اقليتي را مشخص كرد. هنگامي كه اين قانون در پارلمان به تصويب رسيد، بايد در شوراي رياست جمهوري نيز كه مركب از جلال طالباني، عادل عبدالمهدي و طارق الهاشمي است نيز به تصويب مي‌رسيد. طالباني و عبدالمهدي اين قانون را تاييد كردند اما در اين ميان كردها راجع به مساله كركوك شبهه‌اي را مطرح كردند كه از نظر آنها نحوه توزيع سهميه استان كركوك ميان كردها، تركمن‌ها و عرب‌ها مورد اشكال است. حدود 6 جلسه در پارلمان با حضور كردها برگزار شد تا در اين‌باره به نتيجه‌اي برسند. با وجود اينكه كردها در پايان همچنان از نتيجه ناراضي بودند اما طالباني قانون را امضا كرد. در همين راستا طارق‌ الهاشمي يك زرنگي سياسي را به اجرا گذشت؛ وي اعلام كرد مهاجران عراقي كه در خارج از كشور بسر مي‌برند نيز بايد داراي حق راي باشند و سهميه‌اي نيز از كرسي‌هاي مجلس بايد براي آنها در نظر گرفته شود. اين اقدام الهاشمي كاملا ماهيت سياسي دارد و مشخص بود براي كسب امتياز راي مهاجران عراقي انجام شده است ؛اگرنه وي واقعا نمي‌خواست براي آحاد مردم عراق خلأيي كه وجود دارد را پوشش دهد. اين توضيح از آن جهت ضروري است كه الهاشمي عضو ائتلاف جنبش ملي است كه اياد علاوي،‌ مطلق، جليني و ديگر جريانات بعثي و همچنين ناسيوناليست‌هاي ضدكرد تركيب آن را تشكيل مي‌دهند. مهم‌ترين پتانسيل منطقه‌اي نيز از جهت حمايت‌هاي مالي، سياسي و تبليغاتي در پشت اين جنبش ملي قرار گرفته تا بلكه بتوانند با چهره‌اي مثل علاوي كه شيعه است، مجددا جريان اهل سنت را در عراق حاكم كنند كه اين طرح يك تز انگليسي به شمار مي‌رود. انگليسي‌ها معتقدند عراق بايد توسط يك اقليت سني و به وسيله تشكل بعثي‌ها اداره شود چرا كه براحتي مي‌توان با آنها تعامل كرد و كنار آمد. حمايت گسترده منطقه‌اي از اين جنبش از سوي عربستان، اردن، مصر، آمريكا و حتي تركيه و سوريه انجام شده و پول بسياري نيز خرج شده تا اين جنبش تبليغات گسترده‌اي را صورت بدهند،‌ عشاير را بخرند و بتوانند راي زيادي را كسب كنند. اين اقدامات براي آن انجام شده كه اياد علاوي كه از مجموعه بعثي‌هاي قديمي است به نخست‌وزيري برسد، رياست جمهوري هم در اختيار سني‌ها باشد و در واقع ساختار كلي را اين جنبش بتواند به دست آورد. طارق الهاشمي براي اينكه بتواند راي مهاجران خارج از عراق را كسب كند، يك درخواست غيرمنطقي مطرح كرد به اين عنوان كه بايد براي آنها هم حقي در نظر گرفته شود و سهمي از كرسي‌هاي پارلمان به آنها اختصاص يابد، در صورتي كه در قانون پيش‌بيني شده بود و بعدها هم مورد تاكيد قرار گرفت كه عراقي‌هاي خارج از عراق به هر منطقه‌اي كه تعلق دارند در همان استان راي خواهند داد زيرا ديگر كسي خارج از استان‌هاي فعلي عراق زاده نشده است و هر كسي به هر استان و منطقه‌اي كه تعلق داشته باشد به فهرست استاني خود راي مي‌دهد و به اين وسيله در انتخابات مشاركت خواهد داشت. به هر حال با وتوي طارق الهاشمي و عدم امضاي آن، مجددا قانون به پارلمان برگردانده شد كه موجب سر و صدا و اعتراضات زيادي شد و با او گفت‌وگوها و رايزني‌هايي صورت گرفت اما وي به هيچ عنوان نپذيرفت. با اين حال پارلمان در فاصله دور دومي كه به اين قانون پرداخت، تعديلاتي را درباره تعداد كرسي‌هاي اقليت‌ها به اجرا گذاشت و مجددا آن را مورد تصويب قرار داد و درباره مهاجران عراقي كه در خارج از عراق هستند هم تاكيد كرد كه هر عراقي خارج از عراق مي‌تواند به فهرست استاني خودش راي بدهد و به اين شكل مشاركت آنها در انتخابات تضمين شود. در اين فاصله ائتلاف‌هاي شيعي با كردها به توافقات و همگرايي جديدي رسيدند كه رضايت كردها در تعديل قانون انتخابات نيز كسب شد. طالباني به تهران سفر كرد و در اينجا گفت‌وگوهاي فشرده‌اي انجام گرفت، در عراق هم با ائتلاف‌هاي شيعي مذاكراتي انجام شد و نهايتا كردها خيلي راضي‌تر از گذشته، امضاي قانون جديد را انجام دادند. درباره عادل عبدالمهدي نيز به همين شكل عمل شد. در ابتدا طالباني با اين قانون برخوردي طلبكارانه داشت و اعلام كرد بيش از قبل در آن اجحاف صورت گرفته اما در فاصله امضا و تصويب اين قانون در پارلمان با رايزني‌هايي كه صورت گرفت، زمينه را براي ادامه اين كشمكش مهيا نديد. به نظر مي‌رسد جلال طالباني با توجه به پارامترهاي داخلي و خارجي در سطح منطقه موافقت خود را اعلام كرده و عملا ادامه اين كشمش را به نفع خود نديده است؛ اول اينكه در قانون وضعيت مهاجران مشخص شده و هركس به هر استاني تعلق دارد مي‌تواند در آنجا راي بدهد، دوم اينكه در محيط منطقه‌اي تمام حاميان جنبش ملي به نحوي در نقطه ديگري به نام يمن درگير هستند و بشدت مسائل جدي مطرح است كه نمي‌توانند اهتمام خود را از اين موضوع بردارند و روي حمايت از جنبش ملي عراق متمركز كنند. آمريكايي‌ها هم مشكلات متفاوتي دارند و عراق اولويت چندم آنهاست. با وجود اين مساله طارق الهاشمي در چند روز گذشته با هماهنگي‌هايي كه با كريستوفر هيل، سفير آمريكا در عراق و نماينده سازمان ملل داشته، موافقت خود را با اين قانون اعلام كرده است. البته وي نشستي را نيز با فراكسيون‌ها‌ي شيعي در اين رابطه برگزار كرده است. معني اين حادثه كه در عراق اتفاق افتاده اين است كه انتخابات عراق با يك تاخير جزئي انجام خواهد گرفت و احتمالا در انتهاي ژانويه يا ابتداي فوريه سال 2010 راي‌گيري برگزار مي‌شود. طارق الهاشمي و عوامل جنبش ملي متوجه شده‌اند كه تكيه بيش از حد بر عوامل منطقه‌اي براي اينكه بتوانند در انتخابات پارلماني به نتيجه برسند، اقدام عاقلانه‌اي نيست چرا كه اول اينكه وجاهت مستقل آنها را زير سوال مي‌برد و آنها را به‌عنوان عامل كشورهاي منطقه يا آمريكا معرفي مي‌كند. دوم اينكه در شرايطي كه حاميان اين جنبش به موضوعات ديگري مانند يمن اهميت مي‌دهند بهترين راه جنبش ملي اين است كه با طرف‌هاي داخل عراق به توافق برسند و زمينه تنش و چالش را استمرار ندهند. به نظر مي‌رسد هم الهاشمي و هم علاوي (كه توانسته ارتباط‌هايي را با طرف‌هاي شيعي برقرار كند) به يك مسير قابل قبول‌تر از گذشته بازگشته‌اند.   * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " اهانت فرقه موسوي به امام (ره) " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است:16 آذر امسال در دانشگاههاي تهران، مراكز استانها و شهرستانها حال و هوايي ديگر داشت. حضور حماسي دانشجويان پيرو خط امام و رهبري در اين روز با فريادهاي مرگ برآمريكا ، مرگ بر اسرائيل و مرگ بر انگليس فصل جديدي از حيات جنبش دانشجويي را در دهه چهارم انقلاب رقم زد. 16 آذر امسال در دانشگاه تهران كه قلب دانشگاههاي تهران و ايران است با شكوهتر از هميشه اين حضور حماسي به ثبت رسيد. راستي علت اين حضور هوشمندانه وحماسي چه بود؟ پاسخ روشن است؛ - عده اي ساحت دانشگاه و ساحت علم را آلوده به مفاهيمي كرده بودند كه حيثيت و موجوديت مراكز علمي را به مخاطره انداخته بود. - عده اي بي محابا مي خواستند عادي سازي نوكري آمريكا را در دانشگاه تئوريزه كنند. - عده اي خود را در حد عمله تهيه خوراك براي رسانه هاي استكباري عليه اسلام و انقلاب فروكاهيده بودند. - عده اي «جاسوسي» براي اجانب را در پوشش پروژه تحقيقاتي به صورت عادي درآورده بودند. 16 آذر امسال اساتيد و دانشجويان در صفوف فشرده به ميدان آمده بودند تا از ساحت علم و ساحت مقدس دانشگاه دفاع نمايند. آنها آمده بودند تا از شرف و عزت و آبروي دانشگاه دفاع كنند و خط تمايز خود را با جريان فتنه و فرقه هاي ضد انقلابي ترسيم نمايند. گونه شناسي شعارهاي دانشجويان و اساتيد عمق هوشمندي آنها را در دفاع از اسلام و انقلاب و ژرفاي اعتقاد آنها را در پايبندي به مردم كشور و نيز خشم و كينه آنها را نسبت به دشمنان نظام و رهبري نشان مي دهد. آنها آمده بودند تا از جنبش دانشجويي به عنوان يك حركت ضداستكباري و بويژ ضدآمريكايي دفاع كنند. آنها آمده بودند با زدن مشت بر دهان منافقين قديم و جديد اعلام كنند امكان بازگشت استبداد و استعمار خارجي محال است. آنها آمده بودند تا اقدامات كساني را كه از همين دانشگاهها رفته اند و در ارتش رسانه اي دشمن ثبت نام كرده و هر روز عليه ملت لجن پراكني مي كنند محكوم كنند. آنها آمده بودند بگويند سربازگيري دشمن از دانشگاه بايد متوقف شود. روز16 آذر امسال بي ترديد يك نقطه عطف در تاريخ جنبش دانشجويي است ، بايد آن را گامي مبارك در تعميق حركتهاي مردمي دانشجويان و اساتيد تلقي كرد. فرياد «دانشجو بيدار است ، از آمريكا بيزار است»، عمال آمريكا در دانشگاه را به خشونت واداشت. عمال آمريكا در دانشگاه هر وقت كم مي آورند به خشونت روي مي آورند و اين علامت زوال حضور آنهاست. منافقين طي سه دهه گذشته هر وقت در گفتگو كم مي آوردند و هر وقت در قلمرو انديشه قد خود را كوتاه مي ديدند، بازي را به هم مي زدند. 16 آذر امسال هم همين كار را كردند، كار را به خشونت و اهانت كشاندند . فرقه موسوي كه در برابر اين حضور حماسي كم آوردند، با دادن شعار به طرفداري از موسوي عكس امام (ره) را پاره كردند! اين نوع صحنه ها متاسفانه در چند دانشگاه ديده شد و گوشه اي از آن در خبر30 20: سيما هم انعكاس يافت. اين نوع صحنه ها عمق نفوذ نفاق را در جنبش موسوم به سبز نشان مي دهد. آن روز كه طرفداران حزب خلق مسلمان به امام (ره) اهانت و عكس معظم له را پاره مي كردند گور خود را درحوزه سياست ايران با دست خود كندند . آن روز كه امام (ره) فرمود اگر به من اهانت كردند يا عكس مرا پاره كردند به كسي تعرض نكنيد عمق سفاهت و خشونت دشمنان انقلاب را نشان دادند. آنها عاقبت به خير نشدند، اينها هم نبايد در انتظار سرانجام نيكي باشند. موسوي در بيانيه16 آذر خود حاضر نشد حتي يك كلمه از جنايت آمريكا در روز16 آذر بنويسد، همان طور كه حاضر نشد در بيانيه13 آبان خود از مظالم آمريكا سخن بگويد. او لبه تيز حمله خود را به انقلاب و مردم نشانه گرفته است و هواداران او در دانشگاه به امام (ره) اهانت و جسارت مي كنند. چرا او به اين روز افتاده است ! چرا بايد مردم را فقط به اين دليل كه به او راي نداده اند با اهانت و جسارت به امام (ره) مجازات كند؟ او و هوادارانش بايد بدانند كاسه صبر مردم لبريز شده و آستانه تحمل شيفتگان امام و انقلاب به سرآمده است. آن روز كه مردم پاسخ اين اهانت ها و جسارتها را بدهند خيلي دور نيست و من در حيرتم چگونه آقاي هاشمي رفسنجاني ستم فرقه موسوي به امام(ره) را مي بيند اما همچنان حمايت از وي و فرقه اش را در دستور كار دارد و در سفر به مشهد براين موضع اصرار مي ورزد.   * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "آنها پياده شدند ... " به قلم محمد ايماني آورده است: در خودرو را باز كرد. به دوستش كه پشت فرمان نشسته بود گفت مي روم يك پاكت سيگار بخرم. پياده شد. مدتي گذشت و نيامد. سومي نگران شد. به راننده گفت رفيقمان دير كرد، مي روم دنبالش. در را باز كرد و پياده شد. اما او هم نيامد. راننده پس از مدتي به خود آمد و هراسان شد. راهنما زد، سرعت زياد خودرو را كم كرد و با زحمت در كنار اتوبان توقف كرد. تازه يادش آمد چه فاجعه اي رخ داده است. هر دو رفيقش زماني كه او با سرعت 140 كيلومتر در حال حركت در اتوبان بود، در خودرو را باز كرده و پياده! شده بودند تا دنبال سيگار بروند. هر سه نفر ساعتي پيش قرص اكس (روانگردان) مصرف كرده و از حالت عادي خارج شده بودند. اين حادثه عجيب و دور از انتظار، چند ماه پيش رخ داد و جزئيات آن در رسانه ها منتشر شد. دور از انتظار مي نمود اما رخ داده بود. هر روز ده ها حادثه از اين قبيل در كشورهاي مختلف از جمله كشور ما رخ مي دهد تا شاهدي باشد بر اين ادعا كه همه رفتارها و رويكردها، سنجيده و عاقلانه و از سر شعور انساني نيست. چه بسا از ميان نوع بشر، افرادي هم پيدا مي شوند كه عقل را مي بوسند و مي گذارند كنار. و نيز، كسان ديگري هستند كه خيال مي كنند زيادي زيرك و عاقل هستند و همين توهم، آنها را وارد راهي مي كند كه به تدريج عقلشان مسخ مي شود و در اوج ادعاي زيركي، از ارتفاعي به بلنداي يك آسمانخراش به زير سقوط مي كنند. ديگران آنها را بر لب پرتگاه مي بينند اما آنها ناتوانند از اينكه لحظه اي از تار توهم تنيده به دور خويش بيرون بيايند و خود را كنترل كنند. سرنوشت تلخ و شوم چنين افرادي ناخواسته اسباب خنده و تمسخر ديگران مي شود هر چند كه عبرت آموزي و تأثر نسبت به اين صحنه ها، به عقل و انصاف نزديك تر است. روز 16 آذر ديگري سپري شده و توقع آن است كه به ارزيابي حوادث اين روز پرداخته شود. چند كار مي شود كرد. يك شيوه اين است كه مانند برخي افراد جو گرفته، كري خواند و با هيجان سخن راند و مانند برخي رسانه هاي زنجيره اي (شبكه عنكبوت) خبرهاي «پيش ساخته»! و تحليل ها باسمه اي را به خورد خلق الله داد.اما راه ديگري هم هست و آن اينكه براي درك درست از واقعيت و سنجش ابعاد آن، «نسبت»ها را واقعي كرد، به «مقايسه» متوسل شد و حادثه را در «متن» و «فرايند تاريخي» (به مثابه عكسي از متن يك فيلم) مورد تحليل قرار داد. با رويكرد اخير مي توان درباره 16 آذر 88 نكاتي را متذكر شد و به بحث گذاشت. 1-16 آذر ماهيتي «ضداستكباري- ضد استبدادي» دارد. اين روز، روز دانشجو شد چون 56 سال پيش در چنين روزي رژيم مستبد و سرسپرده شاه، 3 دانشجو را پيش پاي معاون رئيس جمهور آمريكا (نيكسون) به خاك و خون كشيد. آن روز بيش از 3 ماه از كودتاي مشترك انگليس و آمريكا براي بازگرداندن محمدرضا پهلوي به حكومت نگذشته بود. حادثه آن روز، سنگ بناي روز دانشجو و هويت ضداستكباري و ضداستبدادي فرزندان ملت ايران را گذاشت و هرگونه مغالطه و سفسطه در اين زمينه به نفع استكبار - ولو در پوشش قرائت هاي نو و تفسيرهاي هرمنوتيكي از آن- اسباب انگشت نما شدن است مانند كسي كه كت را زير شلوار بگذارد يا بدتر از آن شلوار را جاي كت و كت را جاي شلوار بپوشد. البته فرقه اي از جريان مدعي روشنفكري، نزديك يك قرن است كه درباره بسياري از پديده ها و سنت هاي اجتماعي- سياسي به شيوه پوشيدن شلوار و لباس پشت و رو عمل مي كند، كساني از سر بي خودي و ديگراني از سر مأموريت و معذوريت. اين فرقه نه فقط امروز، كه يكصد سال است جامه آزادي و روشنفكري و نقد را وارونه مي پوشد و در انتخاب جبهه، دقيقاً همان جا مي ايستد كه استكبار و استعمار و اقليت مورد حمايت او ايستاده اند. 2-فهم نسبت ها و مقايسه ديروز و امروز يا مقايسه آنچه ادعا شد و آنچه در عمل به وقوع پيوست و نهايتاً ديدن حادثه در يك متن و فرايند است كه مي تواند ارزيابي دقيقي از آنچه در 16 آذر امسال رخ داد، به دست بدهد. به عنوان مثال ران يك مورچه زير ميكروسكوپ، از يك تنه درخت تنومندتر به نظر مي آيد اما همين ران مورچه در قياس با تنه درختي ستبر، اصلا به قياس نمي آيد. آنچه به خود دانشگاه مربوط مي شود اين است كه مراكز دانشگاهي در روز 16 آذر همواره- درست يا نادرست- ميزاني از هيجان و تجمع را به خود شاهد بوده اند و امسال حجم و تعداد مخالف خوان ها اگر كمتر از سال هاي مختلف گذشته نبود، بيشتر هم نبود. و اين در حالي بود كه بنابر فضاسازي شبكه رسانه اي مثلث استكبار (آمريكا، انگليس و صهيونيسم بين الملل)، قرار بود 16 آذر 88 بازتوليد 28 مرداد 32 باشد و انتقام 16 آذر 32 و رسوايي آمريكا را از ملت ايران بگيرد. اين روز قرار بود ايستگاه نهايي حوادثي باشد كه پس از انتخابات در روزهاي 25 و 30 خرداد اوج گرفت و در روزهاي قدس و 13 آبان ادامه پيدا كرد. 16 آذر در پروژه احمقانه بيگانگان و مؤتلفان سياسي آنها در داخل، قرار بود آتشفشاني را از دانشگاه آغاز كند و به ميان توده هاي مردم امتداد يابد و كار جمهوري اسلامي را يكسره كند. كافي است به تبليغات «اكس»گونه يك ماه اخير در رسانه هاي بيگانه- به ويژه در حوزه اينترنت و ماهواره- نظري بيفكنيد و آن حجم را با مواضع بيمارگونه برخي چهره هاي سياسي ناكام طي يك هفته اخير جمع بزنيد تا معلوم شود چه زرادخانه اي براي انفجار تهيه كرده و چه قدر در ميان مخاطبان خاص خود روانگرداني كرده بودند. 3 تن از رجال ورشكسته به تقصير كه طي ماه هاي اخير مقابل جمهوريت ايستادند، در همين هفته اخير به خيال خود كوشيدند فتيله زاغه انباشته از سوي دشمن را روشن كنند و گفتند آنچه براي تحريك و فريب لازم بود. بدون مردم نمي شود حكومت كرد، مردم نخواهند بايد كنار برويم، دانشگاه و جامعه ناآرام است و... ده ها عبارت از اين جنس صرفا براي آن گفته شد كه به مخاطب القا كند شعله فتنه پس از انتخابات فرو نمرده است. اما در عمل چه اتفاقي افتاد؟ مقايسه كنيد 16 آذر امسال را با 18 تير 78 يعني 10 سال پيش. آن روز كف خيابان در پوشش نام دانشجو و دزديدن عنوان دانشجو چه خبر بود و پريروز چه اتفاقي افتاد؟ يا مقايسه كنيد رقم 4 ميليون دانشجو را در كشور با جماعتي كه در كل دانشگاه هاي كشور حتي رقم شان با خوش بيني به نيمي از 40 هزار نفر (يك درصد آن 4 ميليون دانشجو) نرسيد. يا مقايسه كنيد جمعيت 30 هزار نفره دانشگاه تهران را با تجمع چند صد نفره كذايي. اين نيم درصد مي شود بازتوليد همان نيم درصد و يك درصدي كه به جمهوري اسلامي يا قانون اساسي در 30 سال پيش رأي ندادند. مي شود نسبت همان جمعيت پرتوقع و اقليت كه همواره در اين يكصد سال اخير و در همين 30 سال گذشته از اكثريت ملت ايران طلبكار بوده و با جمهوريت در اين سده پرحادثه و به طور اخص با جمهوري اسلامي در 3 دهه اخير سر جنگ داشته و از سوي اجنبي نيز مرتبا نواخته شده اند. همين ديروز «كلي» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در واكنش به حوادث 16 آذر گفت «معترضان بدانند صداي آنها شنيده مي شود.» اما واقعيت اين است كه جريان معطوف به بيگانه به نسبت 10 سال پيش و حتي چند ماه قبل دچار فرسودگي و ريزش جدي شده به نحوي كه نتوانست حتي همان آبروريزي 13 آبان را در خيابان ها تكرار و از مردم يارگيري كند. بنابر ادعا قرار بود سيل از دانشگاه آغاز و به مردم بپيوندد حتي مسيرها را هم اعلام كرده بودند! اما در دانشگاه فقط برق كم سويي زدند بي هيچ رعدي، در خيابان هم كه... هوا آفتابي آفتابي بود بدون لكه اي ابر! به واقع كوه، موش هم نزاييد و علت روشن است. فقط جماعتي ميكروسكوپي از جمعيت بزرگ ايران، اهل اكس و توهم هستند كه به جاي ديدن واقعيت ها و حقايق، ترجيح مي دهند عقل خود را به شبكه هاي هيپنوتيزم ماهواره اي و اينترنتي بسپارند و از جام شعبده و جادوي آنها به محيط بنگرند. ملت رشيد ايران مي داند كه دوست كيست و دشمن كدام، و دشمن با همه زيرك مآبي، چه قدر با سفاهت و بلاهت دام مي گسترد. ملت ايران از كوره سوزان و ملتهب حوادث بي شماري عبور كرده و آبديده تر و ريشه دارتر از آن است كه به تحريك دشمن از جاي بجنبد و از موضع سينه سپر كردن براي انقلاب جا خالي كند. البته در ميان ملتي رشيد و بزرگ هم متأسفانه مي توان يافت كساني را كه به خاطر پاكتي سيگار بخواهند وسط اتوبان در را باز كنند و پياده شوند و با مرحباي بيگانگان نيز مواجه شوند! اين جماعت «نسبت»ها را گم كرده اند، مانند معتادي كه بي اختيار، مدام تنه به تنه ديوار مي كوبد اما به جوي كنار خيابان كه مي رسد مي خواهد اختيارداري كند پس به جاي پريدن آسان، چند بار چرتكه مي اندازد. بعد هم كه مي پرد، چون نسبت ها و فاصله ها را گم كرده با سر داخل جوي سقوط مي كند و اسباب مضحكه و ترحم را توأمان فراهم مي كند. 3- حوادث زنجيره اي قبل و پس از انتخابات قرار بود با شكاف و فرسايش و ريزش در درون جمهوري اسلامي به ايستگاه آخر- فروپاشي- برسد. اما در ايستگاه آخر، آن كه دچار فرسايش و ريزش گسترده شد، جبهه رنگارنگ ضدانقلاب بود. بيگانگان البته با انواع تروكاژها و حقه هاي سمعي- بصري مي كوشند به اين جبهه از هم گسيخته روحيه بدهند و با تلقين و هيپنوتيزم، آنها را براي انتحارهاي بعدي سرپا نگه دارند اما واقعيت اين است كه وضع روحي هيپنوتيست هاي آن سوي مرزها، از جريان داخلي خراب تر است. سران جبهه داخلي در پاسخ به اعتراض عناصر پايين تر درباره فرسايش مداوم، همان توجيهاتي را مطرح مي كنند كه ميرزا آغاسي پس از شليك توپ كذايي و تلفات گرفتن از جبهه خودي گفت؛ اين توپ كه با خود ما اين كار را كرد ببينيد با حريف چه مي كند! اما آن سو در جبهه حقيقي دشمنان انقلاب (استكبار) وضعيت رقت باري حاكم است. باراك اوباما يك سال پيش در آمريكا روي كار آمد تا نقطه پاياني بر شكست هاي زنجيره اي هيتلر معاصر(بوش) باشد اما اينك وضعيت آمريكا بهتر از 6 سال يا حتي يك سال پيش نيست. پروژه مقابله با انتخابات رياست جمهوري ايران قرار بود گره از مشكلات فروبسته آمريكا در جهان بگشايد و نگشود. پس از همه فراز و فرودها، دو هفته پيش روزنامه لس آنجلس تايمز به قلم گري اشميت از مديران نومحافظه كار در مؤسسه آمريكن اينتر پرايز نوشت: «همه اميد اوباما براي متوقف كردن ايران به ويژه در زمينه برنامه هسته اي به يأس تبديل شده و اين در حالي است كه جاده تحقق سياست هاي آمريكا براي ايفاي نقش جديد رهبري جهان از ايران مي گذرد. اوباما در صورت ادامه وضع فعلي با ايران، بايد از پيشبرد ساير سياست هاي جهاني هم دست بكشد... براي كشورهاي متحد آمريكا در منطقه، كشيدن ترمز بلندپروازي هاي ايران، آرزويي نشدني است. تحقق نقش رهبري آمريكا در جهان مستلزم نفوذ موثر در منطقه خاورميانه است اما مقابله با نفوذ ايران در خاورميانه براي آمريكا بسيار پرهزينه است به ويژه اينكه ايران از روحيه اي تهاجمي برخوردار است.» شكل ديگري از اين حقيقت را سوزان گلاس سردبير مجله فارين پاليسي در گفت وگو با راديو فردا عنوان مي كند «آمريكا از اپوزيسيون در ايران حمايت مي كند اما ايران به يك معما براي دولت اوباما تبديل شده است. آمريكا در سال 2010 با بحراني درباره ايران روبرو مي شود چرا كه گزينه ها هر روز كم و كمتر مي شود.» ملت ايران نه دشمن شماره يك خود را فراموش مي كند و نه از جرقه بي رعد نيروهاي ميداني او جا مي خورد. طبيعي است نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم با آن عقبه مستحكم ملي و ديني، همه نيرو و توان خود را در يك بازي دم دستي به ميدان نمي آورد. ملت و نظام اسلامي، قدرت و غيرت و خشم انقلابي را مي گذارد براي هر مصافي كه دشمن جرئت كند و رويارو به ميدان بيايد. دشمن صلابت حقيقي ملت ما را در دفاع مقدس، در 23 تير 78 و راهپيمايي ها و انتخابات پرشكوه ملي ديده است و امسال هم اين شكوه را در 22 بهمن خواهد ديد.   * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان " لزوم حركت بر ريل قانون ، هشدارمراجع تقليد را جدي بگيريم "به قلم فروزان آصف نخعي آورده است: آيت الله ناصر مكارم شيرازي در تازه ترين اظهارات خود درباره شكستن حرمت قانون از سوي حاكمان هشدار داد وگفت كه هر چه موقعيت قانون شكنان مهم ترباشد خطر قانون شكني بيشتر است. اين مرجع تقليد درادامه سخنان خود تاكيد كرد وقتي رئيس جمهوري مي گويد قانون را اجرا نمي كنم يعني در آن كشور مجلس جايگاهي ندارد. اين سخنان درحالي از سوي اين روحاني بلندپايه مطرح مي شود كه چندي پيش عدم ارائه به موقع برنامه پنجم توسعه و عدم ارائه لايحه بودجه 89 در زمان مقرر قانوني منجر به آن شد تا علي لاريجاني، رييس مجلس، طي نامه اي به محمود احمدي نژاد به صورت رسمي خواستار ارائه لوايح دوگانه بودجه و توسعه شود; نامه لاريجاني حاوي ابراز نگراني مجلس از تاخير در تصويب به موقع برنامه توسعه و به ويژه لايحه بودجه سال آينده كشوربود. بر اساس آيين نامه داخلي مجلس كه يك قانون لازم الاجرا براي تمام دستگاه هاي رسمي به شمار مي رود، دولت موظف است تا پانزدهم آذر هر سال لايحه بودجه سال آينده را براي تصويب به مجلس تقديم كند. امري كه به مانند چهار سال گذشته با تاخير روبه رو شده و به همين دليل اعتراض رسمي رييس مجلس را به دنبال داشته است.اما نحوه عملكرد دولت دهم مسبوق به سابقه است. عملكرد دولت نهم كه رياست آن نيز به عهده آقاي محمود احمدي نژاد بود، وي را در معرض اين موضوع قرار داد كه از اجراي قانون سرپيچي كرده است. درآن زمان رئيس كل ديوان محاسبات كشور در نامه اي به معاون اول رئيس جمهور ضوابط اجرايي تصويب شده در هيات دولت براي بودجه سال 87 را غير قانوني و غيرقابل پذيرش خوانده بود.علي لاريجاني در ديدار مشترك دولت نهم و مجلس "درست اجرا نشدن قانون " را روال نادرستي "خواند و تاكيد كرده بود كه: "انتظار مجلس از دولت اين است كه سمبل قانون گرايي باشد ". به رغم اين انتقاد صريح، رئيس جمهور در اين ديدار گفته بود كه: "دولت نهم بيشترين پايبندي به قوانين و مصوبات مجلس را داشته است ".لايحه بودجه سال 87 با شتابي غير معمول در روزهاي پاياني عمر مجلس هفتم به تصويب رسيد. نمايندگان در مخالفت با طرح دولت براي كاهش رديف هاي بودجه، تغييراتي در لايحه وارد كردند كه از سوي دولت ناديده گرفته شده بود. دولت درآن زمان اصرار داشت رديف هاي بودجه را كه در سال هاي پيش به حدود 700مي رسيد به 39 رديف برساند. با اين اقدام، بودجه سالانه تنها براي وزارتخانه ها و برخي از نهادهاي اجرايي مشخص مي شد كه از اين اختيار برخوردار بودند ميزان بودجه دستگاه هاي زير مجموعه خود را تعيين كنند. كميسيون بودجه مجلس هفتم اين كار را مغاير با اصل 55 قانون اساسي تشخيص داد كه بر نظارت ديوان محاسبات و قوه قانونگذاري در نحوه هزينه شدن بودجه تاكيد دارد.علاوه براين ديوان محاسبات دردولت نهم گزارش تخلفات ميلياردي دولت نهم را در بودجه سه سال گذشته ارائه كرد و اين باعث شده بود تا اعتراضات نسبت به شكستن حرمت قانون از سوي دولت آقاي احمدي نژاد اوج بگيرد. رييس ديوان محاسبات درافشاگري خود به رسانه ها اعتراض كرد كه چرا فقط به تخلف يك ميليارد دلاري دولت چسبيده اند و از 2000 انحراف دولت ازبندها، تبصره ها وقوانين دراجراي قانون بودجه سال 85 چيزي نمي نويسند. سخنگوي فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي با اشاره به گزارش تفريغ بودجه سال هاي 86و87 گفته بود: "مجموع اين گزارش ها بيانگر آن است كه دولت چندان به قوانين و مصوبات مجلس مقيد نبوده است. نحوه اجراي قوانين بودجه نشان مي دهد كه تلاش مجلس براي استفاده از سوال، تذكر و ساير ابزارهاي نظارتي با بي مهري دولت مواجه شده است... عملكرد دولت در سال هاي گذشته حاكي از آن است كه مي خواهد بدون توجه به نقش و جايگاه مجلس، خود تصميم گيرنده و مجري باشد. " رئيس مركز پژوهش هاي مجلس ازچهره هاي شاخص جناح اصولگرا به مراتب لحن تندتري را در برابر قانون شكني هاي دولت اتخاذ كرد. او درسايت الف با انتشار يادداشتي با عنوان "از قانون شكني دست برداريد "، به چندين مورد از تخلفات دولت در خصوص تامين و هزينه كرد بودجه مربوط به حوزه انرژي را با آمار و ارقام اشاره كرده و سپس به دولتمردان هشدار داده كه: "واي اگر از پس امروز بود فردايي! " رئيس مركز پژوهش ها در اين يادداشت با اشاره به واردات غيرقانوني بنزين و گازوئيل در دو سال اخير و دستور رئيس جمهور در اين باره، احمدي نژاد را "شريك وزير نفت در اين تخلف دانسته و او و دولتش را به "تلف كردن ميليارد ها دلار منابع ارزي بيش از حد مجاز قانون " متهم كرده بود. توكلي سپس دولت را به "قانون شكني صريح " و مجلس را به "سكوت در برابر اين قانون شكني آشكار " متهم و در سخنان خود در كميسيون بودجه خطاب به دولت يادآوري كرد كه: "شما دست در جيب 70 ميليون كرده ايد و در قيامت ضامن همه تبعات فقدان اين منابع هدر رفته در حساب ذخيره هستيد. " مركز پژوهش هاي مجلس نيزكه پيش از اين با انتشار گزارشي به چندين مورد مغايرت لايحه هدفمند كردن يارانه ها با قانون اساسي اشاره كرده بود، به مغايرت هاي لايحه بودجه با قانون اساسي پرداخت ودرمقاله اي به هفت ايراد كلي لايحه دولت و مغايرت هاي متعدد آن با قانون اساسي اشاره كرد. عدم شفافيت دربودجه ساليانه، اعلام نشدن ميزان ذخيره ارزي وبرداشت به دلخواه از آن بدون تصويب درمجلس و... همه از مواردي هستند كه مي توان بركارنامه سنگين عدم تمكين دولت از مصوبات مجلس افزود. اكنون اين قواي مقننه وقضاييه هستند كه بايد با صيانت از قوه نظارتي وحقوقي خود ، به عنوان اركان قواي كشور، درتاكيد برحفظ وصيانت از قانون اساسي كشور با تاكيد برتفكيك قوا كوشيده وآينده كشور را حول قانون اساسي تضمين كنند. اين موضوع ازوظيفه ركن چهارم دموكراسي يعني مطبوعات وديگرنهادهاي مدني چون احزاب و... براي تذكربه دولت به منظور حركت برريل قانون نمي كاهد; همچنان كه نهاد مرجعيت با مشاهده اين اوضاع وارد ميدان شده ودراين باره هشدار مي دهد. اين هشدار ناظربرتوجه به خطر بي اثر شدن قانون درنزد افكارعمومي ونتايج زيانبارآن است، كه بي ترديد يكي از نتايج آن گسترش هرج ومرج، عبوراز چتر قانون موجود ورفتن به سوي مرزهاي جديد نظم است.   * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان " 16 آذر؛ شكست « نوديكتاتوري اصلاحات » " به قلم مهدي امامقلي آورده است:ديروزدرمطبوعات وخبرگزاري هاي متعددي اخبار وتصاويرمربوط به شانزده آذر منتشر شد . تنها نيم نگاهي به تيترها و دامنه بصري آن اخبار و تصاويركافي است تا به يقين بپذيريم كه حال و هواي شانزده آذر امسال بسيار متفاوت ترازچندين سال گذشته بوده است . در شانزده آذري كه گذشت جريان دانشجويي به خوبي نشان داد كه همچنان در برابر امريكا و انگليس و پياده نظان هايشان تمام قد ايستاده است ودانشجويان مسلمان اين مرز و بوم ، هر دو وجوه استكبار( نوديكتاتوري سياسي و امپرياليسم غربي) را با شكستي سهمگين روبرو ساخته اند . شكل و ماهيت شعارها و تحركات آرمان گرايانه دانشجويان ولايي كه منجر به فرار جريان فتنه از دانشگاه شد حامل پيام هاي مهمي درنظر كارشناسان وتحليلگران سياسي است كه ابعاد مهم آن در ذيل مي آيد : بصيرت ، سلاح دانشجويان در شانزده آذر 88 بي شك بصيرت ، يكي از دلايل مهمي است كه دانشجويان ولايي را برآن داشته است تا در روزي كه به نام دانشجومزين شده است به مسئله « حضور تئوريك » در دانشگاه و مقابله با جنگ نرم دشمن اهميت دهند و طول وعرض جمعي وكمي آنان دشمن را زمين گير و خلع سلاح كند . هر چند در طي يك دهه گذشته ، جسارت سياسي در جريان دانشجويي مسلمان رو به افول نهاده بود و به دليل فضاي توتاليتر و انحصاري اصلاحات كه در چنبره راديكال ها و ليبرال ها بود به گفتمان « توجيه گرا » روي آورده بود ، اما امروز اصل بصيرت به دانشجويان ولايي آموخته است كه در برابر عمليات رواني و اختاپوس فرهنگي غرب نواي يار دبستاني سردهند و همنواي هم شعارهاي انقلابي را زنده كنند تا آرمانخواهي و قرائت هاي مبتني بر اسلام خواهي و مبارزه با دشمن ، جلوه گر فضاي سياسي دانشگاههاي كشور باشد . از اينرو اكنون بصيرت سلاحي در زمينه دشمن شناسي و دشمن ستيزي دانشجويان و محافل علمي و آكادميك است چه آنكه مقام معظم رهبري پيش تر ازاين به اصل بصيرت به عنوان قطب نما و چراغ راه بارها توجه و تاكيد داشته اند و نقش نخبگان و دانشجويان را درمقابله با جنگ نرم دشمن خطير و مهم دانسته اند . حضورچند هزار نفري دانشجويان ولايي در دانشگاه هاي تهران ؛ برگزاري تجمعات آرام ؛ جنس شعارهاي سياسي و دوري ازتحركات راديكالي و نيز خويشتن داري در برابر دگم هاي فاشيستي وراديكال و برخورداهاي معاندانه مصاديقي از اين بصيرت است . شانزده آذر 88 ؛ سالگرد مرگ امپرياليسم غربي ! مطمئناً محافل غربي بويژه بنگاه سخن پراكني بي بي سي و بنيادهاي وابسته به پنتاگون و سيا ماه ها قبل از 16 آذر با موج آفريني در دنياي گوتنبرگ و كهكشان سايبري و مجازي ( رسانه هاي مكتوب ، سمعي و بصري وفضاهاي اينترنتي ) در قالب تحليل وخبر و....تمامي وقايع ايران را با شانتاژ خبري رصد و مخابره مي كنند تا شايد با تحريك ، تطميع و تشويق عده اي آنارشيست داخلي و خارجي ، پروژه هاي براندازي نرم و كودتاي مخملي در ايران را كليد بزنند چنانچه گمان مي كردند در روز دانشجو شاهد موجي از دانشجويان مخالف نظام هستند كه مردم را همراه و زمينه براندازي را هموار مي كنند !! دريغ از آنكه مدت ها قبل ، ملت ايران با وحدت و انسجام ملي ميخ تابوت امپرياليسم را بارها كوفته و نام مدعيان آن را درگورستان تاريخ دفن كرده است و اكنون سالگرد مرگ امپرياليسم را با جشن « روز دانشجو » گره زده است . در شانزده آذر امسال تمام هجمه تبليغاتي و پروپاگانداي بي بي سي و رسانه هاي غربي به مانند سيزده آبان منجر به تباهي شد و نتيجه اي را جز رسوايي انگليس و آمريكا در پي نداشت . نوديكتاتوري اصلاحات و بن بست اضمحلال ! دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و وقايع پس ازآن، جولنگهي براي ظهور و بروز نوديكتاتوري اصلاح طلبان در فضاي سياسي كشور شد . واضح آنكه اصلاح طلبان به سركردگي ميرحسين موسوي پيروزي جريان اصولگرا را برنتافتند و به بهانه تقلب در انتخابات و اعتراض به آن ، دست به تحركات آنارشيستي و راديكالي زدند . تجمعات خوشه اي ، پارلمان خياباني ، نمادگرايي ، قهرمان سازي و بيانيه نويسي دلايلي بر اين ادعا و مصاديقي ازاستراتژي « فشار از پايين و چانه زني از بالا » است . جريان شكست خورده انتخابات در صدد ان برآمد تا از رهگذر « نوديكتاتوري » كه يكي از وجوه استكبار در هزاره سوم است نوعي زور اجتماعي بر عليه قانون بيافرينند و آنارشيسم و زيرپانهادن قانون را به يك مسئله عادي تبديل كند. بي شك يكي از حوزه هاي مورد نظر آنان دانشگاه بود كه در آن عده اي دانشجونماي وابسته به غرب ، به عنوان آوانگارد و پيش برنده عمليات رواني و جنگ نرم در نظر گرفته شدند غافل از آنكه در شانزده آذر، موج هزاران نفري دانشجويان ولايي دانشگاههاي تهران اين عناصر معدود را در خود غرق كرد و پس از سيزده آبان بار ديگر نوديكتاتوري اصلاحات و ميرحسين موسوي را راهي بن بست اضمحلال و مرگ سياسي كرد . اين چندمين بار است كه ريزش آرا و از دست رفتن پايگاه اجتماعي نوديكتاتوران اصلاح طلب در نظركارشناسان سياسي و اذهان عمومي به اثبات مي رسد بدان حد كه سركرده تحركات راديكالي طيف مدرن علامه درحاليكه با لباس زنانه قصد خروج از دانشگاه اميركبير را داشت از سوي ماموران انتظامي دستگير شد .   * آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "‌امسال يا پارسال؛كدام را باور كنيم ؟! " آورده است:‏ اين روزها، مهم‌ترين دوقطبي در مديريت كشور بر موضوع »هدفمندكردن يارانه‌ها« و روش اجراي آن متمركز شده است. در يك سوي اين دو قطبي، احمدي نژاد و همكاران او قرار دارند كه با استفاده از اظهارنظر تكراري تعدادي از تريبون‌‌داران، روش مورد نظر دولت را »ناجي اقتصاد ايران« معرفي مي‌كنند. در نقطه مقابل، عده زيادي از افراد وابسته به جناح‌هاي گوناگون كشور هستند كه عليرغم تفاوت ديدگاه‌هاي سياسي - انتخاباتي،به اجماعي دست يافته‌اند كه موضوع آن، »اعلام نگراني از پيامدهاي طرح تحول اقتصادي« مي‌باشد. در اين دو قطبي،به نظر مي‌رسد اكثريت نمايندگان مجلس‌همراهي با ديدگاه‌هاي اجماع غيرسياسي اخير را بر پذيرش ديدگاه دولتي‌ها ترجيح داده‌اند و همين امر، اعتراض شديد رئيس دولت و ياران تريبوني او را برانگيخته است. اكنون در اين دوراهي، بسياري از مردمبا نگراني به آينده خويش مي‌نگرند؛ آينده‌اي كه اگر وعده رئيس دولت محقق شود در آن از »فقر« خبري نخواهد بود و در صورت تحقق پيش‌بيني نمايندگان مجلس و ساير سياستمداران برجسته كشور، سفره اقشار ضعيف‌جامعه از امروز هم خالي‌تر خواهد بود و زيرساخت‌هاي اقتصادي كشور نيز بر هم خواهد ريخت. قطعا هيچ‌كس نمي‌تواند آينده را پيش‌بيني كند، حتي بعضي مديران دولتي‌كه حاميان ايشان، شأن ا~سماني براي آنها قائلند قادر نيستند پيامدهاي اجراي طرح تحول اقتصادي - با روش مورد نظر دولت - را به دقت ارزيابي نمايند. اما برخي نشانه‌ها وجود دارد كه مي‌تواند به همه ايرانيان براي اعتماد به هر يك از ديدگاه‌ها يا عدم اعتماد به صاحبان آن ديدگاه‌ها، كمك نمايد. يكي از بهترين نشانه‌ها در اين زمينه، اصلي‌ترين سوژه اقتصادي جهان در يك سال و نيم اخير و مواضع سياستمداران ايراني در برابر آن است. از اواخر تابستان 87 كه آثار بحران جهاني بر اقتصاد جهان سايه افكند عده‌اي از سياستمداران ايراني، نسبت به تاثير اين بحران بر اقتصاد ايران هشدار دادند. اما رئي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن