تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797628059




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در مورد جامي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Hazy25-02-2007, 03:45 PMيه سوال در مورد جامي داشتم كه چه مذهبي داشته ؟! چون خودش داخل ابياتش كلاٌ دو تا مذهب سني و شيعه رو منتفي كرده !!!:blink: Asalbanoo26-02-2007, 02:18 PMمذهب جامی سفرهای جامی شهرت و مرتبه جامی آثار جامی هفت اورنگ نورالدين ابوالبرکات عبدالرحمن فرزند نظام‌الدين احمدبن محمد ، شاعر و نويسنده و دانشمند و عارف نام‌آور قرن نهم ، بزرگترين استاد سخن بعد از عهد حافظ و به نظر بسى از پژوهندگان خاتم شعراى بزرگ پارسى‌گوى است. او تخلص خود را به سبب آنکه مولدش شهر جام و مرادش شيخ‌الاسلام احمد جام (= ژنده‌پيل) بود ”جامى“ برگزيد خاندانش اصلاً از اهالى محله دشت اصفهان بود و از آنجا به خرجرد جام در خراسان هجرت کرد و جامى به‌سال ۸۱۷ در آن قصبه به‌دنيا آمد. ابتدا نزد پدرش به تحصيل مقدمات دانش پرداخت سپس پيش از آنکه به بلوغ شرعى رسد همراه او به هرات رفت و در نظاميه آن شهر به ادامه کسب دانش مشغول گشت. استادان او در هرات مولانا جنيد اصولى، خواجه على سمرقندى، و مولانا شهاب‌الدين محمد جاجرمى بودند. سپس به سمرقند رفت و خدمت قاضى‌زادهٔ رومى را درک کرد و معروف است که آن استاد نيز شيفتهٔ اين شاگرد بود و مى‌گفت ”تا بناى سمرقند است هرگز به جودت طبع و قوت تصرف اين جوان جامى کسى از آب آمويه گذر نکرد!“. درباره جامى نوشته‌اند که حدّت ذهن و استعداد کم‌نظير و حافظهٔ نيرومند و هوش فعال و سرعت انتقال فراوان داشت، به‌همين سبب لازم نبود وقت زياد صرف آموختن کند و به برکت همين موهبت‌ها بود که به سرعت علوم متداول آن عصر را، از زبانى و بلاغى و منطق و حکمت و کلام و فقه و اصول و حديث و قراءة و تفسير قرآن و رياضيات و هيئت، در دو مرکز علمى هرات و سمرقند آموخت و صاحبنظر شد و آن‌گاه شوق سير و سلوک در دل او راه جست و سمرقند را به مقصد خراسان ترک کرد و در هرات به خدمت سعدالدين کاشغرى (م ۸۶۰ هـ.) از مشايخ بزرگ طريقت خواجگان (نقشبنديه) درآمد و پس از او رشته ارادت خواجه ناصرالدين عبيدلله احرار را برگردن نهاد و در مصنفات خود او را ستود. جامى غير از اين دو عارف بزرگ نقشبندى، صوفى مشهور اين سلسله يعنى خواجه محمد پارسا (م ۸۲۲ هـ.) را نيز در کودکى زيارت کرده بود و ”خواجه يک سير نبات کرمانى به او عنايت کرده بودند“. اين خواجگان و عده‌اى ديگر از مشايخ آن عهد که جامى در خردى و بزرگى از برکت نفس‌هاى آنان برخوردار گرديده بود عشق به تصوف و صوفيان را در دل وى جاى‌گير ساختند اما اختصاص او از ميان طريقه‌هاى صوفيان به طريقه نقشبنديه بود و بس، و چون مشايخ نقشبنديه به مطالعه آثار محيى‌الدين ابن‌العربى راغب بودند و آن را وسيله قوت اعتقاد سالک مى‌دانستند طبعاً جامى هم بر شيوهٔ آنان کار مى‌کرد و به تصوف علمى توجه داشت و به سبب قدرتى که در شرح دشوارى‌هاى تصوف و عرفان به‌نظم دلپذير و به نثر فصيح عالمانه داشت توانست عرفان ايرانى را، که در عهد وى به ابتذال مى‌گرائيد، در پايه و اساسى عالمانه نگاه دارد و خود به‌همين سبب در صف بزرگترين مؤلفان و شاعران عارف و صوفى مشرب پارسى‌گوى جاى گيرد. عبارت معروف ”تحمل بار شيخى ندارم“ که از او نقل شده است حکايت از آن دارد که با وجود مرتبه والاى عرفانى که داشت هرگز بساط ارشاد نگسترد و به سادگى با ياران و دوستان خود مى‌زيست و معتقد بود که از راه معاشرت و مجالست اصلاح حال ”ارباب طلب“ ميسر است، ولى با همه اين احوال بسيارى از معاصرانش به او ارادت مى‌ورزيده و وى را صاحب مقامات و کرامات مى‌شمرده‌اند. وى به سال ۸۹۸ هـ در هشتاد و يک سالگى در هرات بدرود حيات گفت و در همان شهر کنار مزار خواجه‌ سعدالدين کاشغرى در ”تخت مزار“ مدفون گشت. در تدفين او سلطان حسين بايقرا، با وجود ضعف حال، و شاهزادگان و وزراء و بزرگان روزگار شرکت کردند. مذهب جامى جامى سنّى حنفى، و در مذهب خود استوار و پايدار بود و چون در عهد جامى تعصبات شديد مذهبى به اختلاف سخت شيعه و اهل سنت انجاميده بود، در منظومه سلسلةالذهب نظر او دربارهٔ رفض (= تشيع به اصطلاح اهل سنت) بدين‌گونه آمده است که: اگر مقصود از آن ”حبّ آل محمد“ باشد درست و کيش همگان (همهٔ مسلمانان)، و اگر مقصود از آن ”بغض اصحاب رسول“ باشد مذموم است و سپس مى‌گويد چون مذهب ”رفض“ خواه و ناخواه به چنين بغضى مى‌کشد ناپسنديده است: هر کرا رفض خُلق شد خلق است نه خلق بلکه ننگ ماخلق است سفرهاى جامى جامى در طول زندگانى خود سفرهاى چندگانه به بلاد خراسان و ماوراءالنهر کرد اما مهمترين سفرش به سال ۸۷۷ هـ و به حجاز بود که در طى آن چهار ماه در بغداد ماند و اعتراض شديد شيعيان بغداد به او خاطرش را آزرد و غزل: وز خاطرم کدورت بغداديان بشوى... وز خاطرم کدورت بغداديان بشوى... را در شرح اين آزردگى سرود. در اين سفر پيش از وصول به خانه کعبه، کربلا و نجف و مدينه را زيارت کرد و پس از پانزده روز اقامت در مکه باز به مدينه معاودت نمود، سپس چندگاهى در دمشق و حلب توقف کرد و در آنجا بود که قيصر روم بعضى کسان خود را براى دعوت از او فرستاد اما جامى پيش از رسيدن سفيران سلطان عثماني، از دمشق به حلب و از آنجا به تبريز رفت. دعوت اوزون حسن از جامى براى توقف او در تبريز هم مقبول نيفتاد و به جانب خراسان عزيمت کرد و بعد از بازگشت به هرات باقى عمر را مصروف امور ادبى و ادامه روابط نزديک و محترمانه خود با دربار سلطان حسين بايقرا و رجال بزرگ معاصر خود کرد. شهرت و مرتبه جامى جامى به‌سبب علوّ مقام ادبى و علمى و معنوى که داشت پيش از آنکه به دوران کهولت رسد در تمام ممالک زير سيطرهٔ زبان فارسي، يعنى از امپراطورى عثمانى تا هندوستان، شهرت يافت و بى‌شک خوشبخت‌ترين شاعر و نويسندهٔ ايرانى است که در حيات و ممات مورد احترام بود. امير عليشير در مجالس‌النفائس او را باعنوان ”نورا“ خوانده است که حاکى از علاقه‌مندى رجال آن عصر نسبت به جامى است. از ميان شاهان و رجال تيمورى ميرزا ابوالقاسم بابر، سلطان ابوسعيد بن محمدبن ميرانشاه، سلطان حسين بهادرخان، اميرعليشير نوائي؛ و از سلاطين دوردست، جهانشاه قراقويونلو، اوزون حسن آق‌قويونلو، يعقوب‌بيگ آق‌قويونلو، سلطان محمد فاتح عثمانى و سلطان بايزيدخان با جامى معاصر و داراى روابط بسيار خوب و مکاتبه بودند و جامى برخى از آثار منثور و منظوم خود را به‌نام آنان درآورده و قصايدى در مدحشان پرداخته است. جامى در شعر مرتبه‌اى بلند دارد چنانکه او را به حق آخرين استاد بزرگ شعر فارسى بايد شمرد. او به رسم استادان پيشين از همه اطلاعاتش در شاعرى استفاده مى‌کرد و در بيان مطالب خود به‌همان سهولت از عهده برمى‌آيد که شعراى استفاده مى‌کرد و دربيان مطالب خود به‌همان سهولت از عهده برمى‌آمد که شعراى مقتدر پارسى‌گوى چون خاقانى و نظامي. در مقدمه ديوان قصايد و غزلياتش اذعان کرده است که چون استعداد شعر فطرى او بود هيچ‌گاه نتوانست خود را از شاعرى برکنار دارد. ويژگى مهم شعر جامى منتخب بودن الفاظ و استحکام عبارات آنها است. در سخنش افراط و تفريط‌هاى معاصران او ديده نمى‌شود و مى‌کوشد تا با کلام پخته و استوار خود پاى برجاى پاى استادان پيشين نهد و در اين راه همواره موفق و کامياب است. آثار جامى آثار جامى از نظم و نثر بسياراست. دربارهٔ آثار منثور او بعد از اين سخن خواهيم گفت اما آثار منظوم او در دو مجموعهٔ بزرگ فراهم آمده است. ۱. ديوان‌هاى سه‌گانه، ۲. هفت‌اورنگ جامى ديوان‌هاى سه‌گانه خود را در سال ۸۹۶ به‌مناسبت سه‌‌دورهٔ حيات خود تنظيم کرد و آنها را به‌ترتيب فاتحةالشباب، واسطةالعقد، و خاتمةالحياة ناميدو هفت اورنگ او شامل اين مثنوى‌ها است: - اورنگ اول: سلسلةالذهب به بحر خفيف در ذکر حقايق عرفانى. - اورنگ دوم: سلامان و ابسال به بحر رمل مسدس محذوف يا مقصور در عرفان و اخلاق و همراه با حکايات و تمثيلات. - اورنگ سوم: تحفةالاحرار به بحر سريع در وعظ و تربيت همراه با حکايات و تمثيلات. - اورنگ چهارم: سبحةالابرار در يکى از متفرعات بحر رمل (فاعلاتن فعلاتن فعلن) در ذکر مقامات سلوک و تربيت و تهذيب همراه با حکايات و تمثيلات. - اورنگ پنجم: يوسف و زليخا به بحر هزج مسدس مقصور يا محذوف در داستان يوسف و زليخا و در نظيره‌سازى با خسرو و شيرين نظامى. - اورنگ ششم: ليلى و مجنون به پيروى از ليلى و مجنون نظامى و برهمان وزن. - اورنگ هفتم: خردنامه اسکندرى به بحر متقارب در ذکر حکمت‌ها و موعظه‌ها از زبان فيلسوفان يونان Asalbanoo26-02-2007, 02:20 PMجامى همچنانکه در شعر سرآمد گويندگان دوران تيمورى است در نثر نيز توانا و داراى قلمى شيوا است. انشائش روان و ساده و درست است و کوشيده است تا از طريق مساوات در بيان معنى بيرون نرود مگر در پاره‌اى موارد حتّى گاهى به درجهٔ نثرنويسان بزرگ قرن پنجم و ششم رسيده و بر اثر آنان گام نهاده است. از مهم‌ترين آثار ادبى او کتاب بهارستان است که جامى قسمتى از آن را به پيروى از گلستان سعدى نوشت، با اين تفاوت که انشاء بهارستان، حتى در آن قسمت که رنگ ادبى آن بيشتر است، متمايل به سادگى است. شايد جامى نمى‌توانست شيوهٔ استادانهٔ نويسندهٔ افسونکار شيرازى را چنانکه بايد دنبال کند يا آنکه يکى از علت‌هاى اين سادگى اختصاص کتاب به تعليم فرزند نوآموز مصنّف، يعنى ضياءالدين يوسف، بود. بهارستان در يک مقدمه و هشت روضه و خاتمه ترتيب يافته و به‌نام سطان حسين بايقرا موشح شده است. اثر بسيار معروف ديگر جامى نفحات‌الانس است که آن را مى‌توان از کتاب‌هاى مهمّ در بيان حقايق عرفانى و ذکر احوال عارفان از آغازکار آنان تا زمان مؤلف دانست يعنى در آغاز کتاب شرحى مفصل در بيان اصطلاحات اهل تصوف و اصول و مبادى عرفان، همراه با ذکر طبقات مختلفى که دعوى تصوف دارند و آنها که صوفى حقيقى هستند و کراماتشان، آورده و سپس به ذکر احوال اهل طريقت از مردان و زنان پرداخته است. اين کتاب که قسمت بزرگى از مطالب آن از کتاب طبقات‌الصوفيهٔ خواجه عبدالله‌ انصارى (که خود مقتبس از طبقات‌الصوفيه سلّمى نيشابورى است) اقتباس گرديده به پيشنهاد اميرعليشير نوائى نگارش يافته و به سال ۸۸۳هـ . به پايان رسيده است. شيوهٔ نگارش آن ساده و روان است. کتاب ديگر جامى که ارزش انشائى آن قابل توجه است ”لوايح“ او است که رساله‌اى است کوتاه مشتمل بر سى لايجه با انشاء مسجّع در ذکر حقايقى چند از عرفان که در پايان هر لايحه يک يا چند رباعى به مناسبت آمده است. اثر ديگر او کتاب اشعةاللمعات است در شرح لمعات عراقى شاعر. اين شرح که جامى آن را به دعوت اميرعليشير نگاشت مشتمل است بر ديباچه و مقدمه‌اى مفصل که در ذکر نکات و صطلاحات اهل تصوف و سپس شرح بيست و هشت لمعه از لمعات عراقى و به سال ۸۸۶ هـ. به پايان رسيد. برخى از آثار ديگر جامى به نثر عبارت است از: نقدالنصوص فى شرح نقش‌الفصوص، رسالهٔ کبير در معما موسوم به حليهٔ حلل، رسالهٔ صغير هم در اين موضوع، رساله‌اى در فن قافيه، لوامع در شرح قصيدهٔ خمريهٔ ابن‌فارض، رسالهٔ ارکان حج، شرح‌ مخزن‌الاسرار شرح معمّيات ميرحسين معمائى، شرح مثنوى و جز آن. Hazy26-02-2007, 07:22 PMسني بوده!!!!!!!!!!! پس اين بيت چيه؟! گويند چاميا چه مذهب داري--------------مسلمانم ولي سگ سوني و خر شيعه نيم Asalbanoo26-02-2007, 08:46 PMفکر کنم منظورش این بوده یکی به نعل زده یکی به میخ Hazy27-02-2007, 06:31 PMآخه يكي دو تا بيت در اين مورد نداره!!!!!! غير شيعه سوني چه مذهب هاي ديگه اي تو اسلام هست؟! Asalbanoo27-02-2007, 07:06 PMالبته با بودن صاحب نظرهیی که در این فروم هستند من جسارت می کنم که می گم اما فکر کنم منظورش اینه که دینه مسلمانی داشتم مهم است.. نه نوع مذهب سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1397]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن