تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 اسفند 1402    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به کوچکی گناه نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن جرات یافته اید بنگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

وکیل اصفهان

لیست قیمت گوشی شیائومی

وکیل کرج

نصب و راه اندازی دوربین مدار بسته

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

آیسان اسلامی

خرید تجهیزات صنعتی

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

اجاق گاز رومیزی

تور چین

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

تعمیرات مک بوک

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

نرم افزار حضور و غیاب انیگما

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

خرید مبل تختخواب شو

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

دانلود رمان

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1791813051




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های امروز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.   * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "همه چيز براي دولت "به قلم امير دبيري‌مهر آورده است:‏ براساس برنامه‌هاي توسعه كشور و سياست‌هاي كلي نظام، بايد دولت هر سال كوچك‌تر شود و حوزه‌هاي غيرحاكميتي به مردم واگذار شود تا دولت چابك، چالاك و كارآمد شود. تجربه بشري نشان داده بين بزرگي دولت‌ها و ناكارآمدي آنها رابطه مستقيم وجود دارد و حتي موردي سراغ نداريم كه دولتي بزرگ، پرحجم و برخوردار از وظايف گوناگون باشد از عهده وظايف خود برآيد. بر همين اساس نيز نه‌تنها دولت‌ها در جمهوري اسلامي ايران نبايد از افزوده شدن حوزه وظايف خود استقبال كنند بلكه بايد نسبت به واگذاري تصدي‌گري‌هاي غيرحاكميتي اقدام كنند؛ چنانچه در حوزه اقتصاد نيز سياست‌هاي اصل 44 همين نگاه را در نظام نهادينه ساخته است، اما متاسفانه اين روزها شاهد بال و پر گرفتن دوباره رويكرد دولت محور در مسائل كلان كشور هستيم؛ نگاهي كه مشكل را در كمبود وظايف و اختيارات دولت مي‌داند و در نتيجه راهكار آن را نيز بايد در بزرگ‌تر شدن دولت جست‌و‌جو كنيم. تصميم اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره انتصاب روساي واحدهاي اين دانشگاه، تصميم بر الحاق سازمان حج و زيارت به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كه با مخالفت رهبرمعظم انقلاب مواجه شد، تغيير مكانيسم تعيين روساي فرهنگستان‌هاي علوم، هنر، پزشكي و ادبيات و در آخر تصميم دولت مبني‌بر در اختيار گرفتن مترو تهران شواهد و مصداق‌هايي براي رويكرد تماميت‌خواه دولت است. اين رويكرد نه‌تنها از دولت دهم بلكه از هر دولتي باشد ناصواب و انحرافي است و نه‌تنها گرهي از مشكلات عمومي نمي‌گشايد بلكه معضل ناكارآمدي را مضاعف مي‌سازد. بديهي است اين رويكرد با توجيه تضعيف نشده و به كنار گذاشته نمي‌شود بلكه بايد با ابزار راهگشاي قانون با آن مواجه شد. هم مجمع تشخيص مصلحت نظام و هم مجلس شوراي اسلامي در اين حوزه و در چارچوب قانون اساسي سند چشم‌انداز و برنامه‌هاي توسعه كشور موظف هستند جلوي عطش پايان‌ناپذير دولت در گسترش اختيارات وظايف خود را بگيرند،دولتمردان نيز در قوه مجريه بهتر است به‌جاي تعريف ميدان‌هاي جديد براي فعاليت به بازنگري در عملكرد خود در ميدان‌هاي موجود پرداخته و راندمان و بازدهي خود را در اين حوزه‌ها ارتقا بخشند. از سوي ديگر، هرچه دايره اختيارات دولت‌ها افزايش يابد حوزه فعاليت‌ جامعه محدود مي‌شود و در عصري كه دولت‌هاي كوچك، موتور توسعه پرشتاب تلقي مي‌شوند با پارادايم دولت بزرگ و جامعه كوچك نمي‌توان تصوري از توسعه داشت زيرا پارادايم مطلوب براي توسعه دولت كوچك و كارآمد، جامعه بزرگ و فعال است.   * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "قوانين ناكارآمد مجريان غيرمتخصص "به قلم سيدمحمد سيف زاده آورده است:‏ در زمان محاكمه محمد بيجه و علي باغي مقاله يي تحقيقي از منظر جامعه شناسي كيفري، جرم شناسي، روانشناسي كيفري و روانپزشكي كيفري تدوين شد كه در روزنامه مرحوم شرق چاپ و منتشر شد. در آنجا گفتم محمد بيجه و علي باغي معلول وقوع جرمند و نه علت آن و اضافه كردم تا قرون وسطي اصل بر مجرميت متهمان بود و متهم بي پناه در زير شكنجه هاي وحشتناك كه در بسياري مواقع به مرگ او منجر مي شد، حق داشت بي گناهي خود را ثابت كند. با ظهور رنسانس و وقوع انقلاب كبير فرانسه، تحول شگرف در مقابله با مرتكبان جرم پديد آمد. مقدمه اين تحول اصل برائت بود كه همه دستگيرشدگان بي گناه فرض مي شدند مگر آنكه گناهكار بودن آنها در محكمه صالح مطرح مي شد و به موجب حكم قطعي به اثبات مي رسيد. از نتايج اين نگرش، اصولي ديگر زاده شد و رشد و نمو و توسعه يافت كه به اختصار از آن مي گذريم؛ اصل قانوني بودن جرم و مجازات، مصون بودن حيثيت و جان و مال و حقوق و مسكن و شغل اشخاص از تعرض، ممنوعيت تفتيش عقيده، اصل آزادي بيان و تشكل و حزب و راهپيمايي، الزامي بودن نحوه احضار و جلب و تفتيش و ممنوعيت ورود به منزل افراد مگر در موارد تجويزي، تفهيم اتهام با ذكر دلايل، ممنوعيت توقيف بيش از 24 ساعت، حق دادخواهي، اصل الزامي بودن حضور وكيل در كليه مراحل تحقيقات و صدور حكم به مجازات از طريق مراجع صالح قضايي، ممنوعيت شكنجه، ممنوعيت هتك حرمت و حيثيت فرد دستگيرشده، لغو مراجع اختصاصي، الزام دادگاه ها و مراجع قضايي بر صدور حكم مستدل و مستند و الزام دادگاه ها به پذيرش هيات منصفه در جرائم سياسي و مطبوعاتي و علني بودن محاكمات، ممنوعيت قاضي از پرسش سوال هاي تلقيني، صدور قرار تامين متناسب، حق تجديد نظرخواهي و...اما در كنار اين حقوق مسلم متهم، علوم ديگر پا به عرصه وجود گذاشت، روانشناسي كيفري كه شناخت انسان را به صورت يك واحد كل در نظر گرفته و شناخت غرايزشان و شناخت محيط زيست و شناخت خود، شناخت شخصيت مجرمان، شناخت بيماري هاي رواني را مورد توجه قرار داده، در روانپزشكي كيفري به مجرم به مثابه يك بيمار نگريسته شده و بحث ها بسيار زيادي را موجب شده است. آنچه بيشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته اثر مسائل دوران كودكي در هنجار يا ناهنجاري هاي بعد از آن است؛محروميت از محبت كافي پدر و مادر، اثر فقر و محروميت از تغذيه مناسب، طلاق و جدايي پدر و مادر، فوت يكي از ابوين يا دوري آنها، اختلافات زناشويي و منازعات و درگيري و پرخاشگري ابوين، تربيت سخت و قوانين سنگين خانواده، تربيت بدني و حسي، تحقير و سرزنش مداوم به كودكان، ديسيپلين و تربيت و نظم نادرست، تبعيض در بين كودكان، عدم توجه به نيازهاي كودكان با بروز و ظهور يك يا چند مورد در فرد و عدم درمان به موقع، فرد به تدريج تبديل به شخصي پرخاشگر، انتقامجو، قانون شكن و... خواهد شد. اينكه افراد فوق داراي چه شخصيت ناهنجاري مي شوند نيز موضوع علم روانپزشكي كيفري بوده كه در مورد نحوه رفتار در سنين مختلف نيز نظرات متفاوتي ابراز شده است.نظر به اينكه اعتقاد دارم هدف شارع مقدس اسلام از مجازات، اصلاح او و نه انتقام از شخصي ناهنجار و بيمارگونه است، لذا بد نيست از روش تربيتي پيامبر اكرم(ص) آگاه شويم، پيامبر گرامي افراد را به سه گروه سني تقسيم كرده كه نحوه رفتار در سنين مختلف به شرح زير متفاوت است.1- دوره اول از تولد تا هفت سالگي؛ در اين دوره بايد از اعمال هرگونه خشونت كلامي و فيزيكي جداً خودداري شود، چه شخصيت فرد در اين دوران دوام و قوام يافته و در آينده طفل بسيار موثر است. 2- دوره دوم هفت سالگي تا 14سالگي؛ در اين سن فرد به تعارض بين منافع شخصي و اجتماعي پي برده. در اين دوره بايد بياموزد حقوق شخصي او موقعي مورد احترام ديگران قرار مي گيرد كه به حقوق ديگران احترام گذاشته و منافع فردي خود را به پاي منافع و حقوق جمعي فدا و صرف نظر كند. 3- دوره سوم 14سالگي تا 21سالگي؛ در اين سن شخصيت فرد قوام يافته و به تدريج وارد اجتماع مي شود. در اين دوره بايد والدين با ارائه مسووليت و انجام رفاقت و دوستي، در نقش يك مشاور راه را براي تكامل شخصيت فرد باز كنند. اما از منظر جامعه شناسان كيفري موضوع اين علم جديد شناخت محيط حاكم بر فرد بزهكار بود كه مهم ترين آن به شرح زير است؛ 1- سرما و گرما 2- عوامل خانوادگي 3- خانواده بزهكار 4- خانواده معتاد 5- رفتار پدر و مادر نسبت به كودك 6- رفتار زن و شوهر نسبت به هم 7- بيماري دائمي والدين 8- وضعيت اقتصادي 9- تعدد فرزند 10- ازدواج 11- طلاق و... موارد فوق از اهم مسائلي است كه شناخت عوامل و رفتار متناسب با پديده هاي فوق و درمان بيمار و بي توجهي به آن موجب كاهش يا افزايش يا انتفاء جرم مي شود. در هر يك از مسائل فوق، دانشمندان مختلف حقوق، جامعه شناسي كيفري، روانشناسي كيفري، جرم شناسي، روانپزشكي كيفري و... تحقيقات مفصل و مشروحي انجام داده كه عموماً به صورت دروس دانشگاهي تدريس مي شود. اما در عمل متاسفانه قوه قضائيه كه به استناد بند 5 اصل 156 قانون اساسي مامور به اقدام مناسب براي پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح مجرمان و... است، سال هاي متمادي با طرح شعارهاي جزم زدايي و حبس زدايي در عمل موجب جرم زايي و حبس زايي بيشتر شده. با قاطعيت بگويم هيچ دادگاه كيفري نمي يابيد كه به علوم فوق توجه داشته باشد و درصدد اصلاح مجرم برآيد. به ريشه هاي فقر، جهل، بيماري، بي سوادي، طلاق و... ده ها عامل كه در هر پرونده به وفور يافت مي شود، هيچ توجه نمي شود. وقتي هم نهادهاي مردمسالار پا به عرصه وجود گذاشته تا گوشه يي از وظيفه انساني و اجتماعي خود را انجام دهند، با هزاران كارشكني و ايجاد مانع و تهمت و افترا و اتهام، آنها را از صحنه خارج مي كنند و روزبه روز بر وخامت اوضاع مي افزايند. در مورد محمد بيجه و علي باغي نوشتم هم اكنون هزاران محمد بيجه و علي باغي ديگر در فضاي آلوده و غيرايمن (اقتصادي، رواني، اجتماعي، شغلي، خانوادگي، حقوقي، سياسي و...) تهران مشغول زندگي و رشد و نمو هستند. ديگر علم و تخصص را به سخره نگيريم و قبل از اينكه توفان خشونت هستي و ملك و ملت را به تاراج دهد، آنها را دريابيم و از غرقاب ذلت و بدبختي نجات داده و مورد درمان قرار دهيم. يكي از مجرمان سابقه دار بين المللي مي گويد در حالي كه جامعه، مردم، حكومت و همه و همه دست به دست يكديگر داده و مرا متهم مي كنند و سيلي مي زنند و موجب اين همه بدبختي و فلاكتم شده اند نامردم اگر از اين اجتماع انتقام نگيرم. هرگز قوانين شداد و غلاظ موجب كاهش جرم نخواهد شد. اگر حكومت با نگاه علمي و توجه به آمار جرائم ارتكابي 30ساله به انديشه بنشيند حتماً از خود خواهد پرسيد اگر مجازات هاي شديد موجب كاهش جرم مي شود پس چرا تقريباً در تمام سطوح آمار جرائم افزايش يافته و تا چه اندازه جرائم خشونت زا و خانوادگي وسعت يافته كه متفكران و دلسوزان ايران را هراسان كرده كه علت اين همه سقوط اخلاق و ايمان چيست؟ آن وقت شايد به فكر چاره يي باشند. در تعدادي از ايالات امريكا و در چند كشور ديگر بدل هاي حبس ارائه شده و آثار خوبي به جا گذاشته است. اين آزمايشات تحت نظر سازمان ملل متحد انجام گرفته و موجب اميدواري زيادي شده في المثل در اعدام كه حذف فيزيكي دائم مجرم و زندان كه حذف مدت دار مطرح است، مع الاسف به رغم آنكه اصل بر شخصي بودن مجازات است، آثار مجازات دامان خانواده را گرفته و آنها را نيز به تباهي مي كشاند. اكنون اهتمام به كارهاي عام المنفعه، اقامت اجباري در منزل، عدم ورود به منطقه خاص، آموختن كارهاي فني و... به تدريج جايگزين حبس و مجازات هاي سنگين مي شود ضمن آنكه جبران ضرر و زيان وارده به متضرر از جرم در اولويت قرار گرفته است. به هوش باشيم هيچ كدام صالح و بري از گناه نيستيم، چه بسا هر كدام از ما در شرايط خاص محمد بيجه، علي باغي، سهيلا قديري و... قرار بگيريم مانند آنها مرتكب جرم شويم. به جاي حذف معلول به حذف علت ها و درمان اين بيماري ويرانگر پرداخته و ترديد نكنيم مجازات هر چقدر سنگين باشد موجب كاهش جرم نخواهد شد. تنها اثر آن انباشت كينه و نفرت و توفان هاي خانوادگي و اجتماعي است. متاسفانه در اغلب مقالاتي كه در مورد سهيلا قديري نوشته شد رعايت موازين علمي فوق نشده و عموماً احساسي بيان شده. مرحوم سهيلا قديري در جامعه يي رشد كرده كه از همه كس بدي و خيانت ديد، هيچ دستي جهت محبت و مهر به سوي او دراز نشد، هيچ كس دست او را نگرفت تا از گرداب تباهي و سياهي نجاتش دهد. او كه چنين سرنوشت شومي را براي فرزند دلبندش محتمل و محتوم مي دانست نخواست دخترش سرنوشت او را پيدا كند. ترديد ندارم او هنگام مرگ نگران دنيا نبود و فارغ البال به استقبال مرگ رفت. قوانين ناكارآمد، مجريان غيرمتخصص، محيط، جامعه، خانواده و همه و همه در مرگ او و دخترش مقصر هستند. راستي سهم او در اين سرنوشت شوم تا چه اندازه بود؟   * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "عاقبت ايستادگي در برابرملت! " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: شنيدم كه در محافل ضد انقلاب به طنز از موسوي - كروبي به عنوان «چيچو - فرانكو»ي سپهر سياست ايران ياد مي كنند و به ريش آنها و اصلاح طلبان در همگرايي با نامحرمان انقلاب مي خندند. واقعا تاسف آور است كه پس از گذشت5 ماه از انتخابات و روشن شدن نتايج و به رسميت شناختن آراي اكثريت از سوي مردم و تمام دولتهاي جهان، هنوز اين دو به توصيه استراتژيست هاي مشكوك خود در حال تبديل «جشن » انتخابات به «جنبش» و تبديل خيابان به صحنه شورش عليه «وضع موجود» و شورش «خودي ها» عليه «خودي ها» هستند.(1) شنيدم كه در محافل ضد انقلاب به طنز از موسوي - كروبي به عنوان «چيچو - فرانكو»ي سپهر سياست ايران ياد مي كنند و به ريش آنها و اصلاح طلبان در همگرايي با نامحرمان انقلاب مي خندند. واقعا تاسف آور است كه پس از گذشت5 ماه از انتخابات و روشن شدن نتايج و به رسميت شناختن آراي اكثريت از سوي مردم و تمام دولتهاي جهان، هنوز اين دو به توصيه استراتژيست هاي مشكوك خود در حال تبديل «جشن » انتخابات به «جنبش» و تبديل خيابان به صحنه شورش عليه «وضع موجود» و شورش «خودي ها» عليه «خودي ها» هستند.(1) در خبرها بود كه مهندس موسوي باز هم از تنهايي حوصله اش سرآمده و به ديدار كروبي رفته و با هم به درد دل نشسته اند . باز دوباره و چند باره شروع كرده اند به تكرار همان حرفهاي قبلي و از چند و چون آخرين تحرك ضد مردمي خود در روز13 آبان سخن گفته اند. در اين ديدار موسوي از اينكه توفيق پيدا نكرده در راهپيمايي13 آبان شركت كند، متاسف شده و گفته است : «سعادت نداشتم در اين اجر معنوي شريك شوم »! كروبي هم كه توفيق پيدا كرده بود شركت كند، با گوش خود شعارهاي ساختار شكنانه منافقين و سلطنت طلبها و ماركسيستها را در تظاهرات شنيده، هر دو براي اولين بار به آن اعتراف كرده اند . اما گفته اند؛ «شعارهاي ساختار شكنانه اغلب متاثر از خشونت نيروهاي امنيتي است» همان كساني كه پس از انتخابات به اين دو القاء كردند؛ كه حالا وقت شورش تاريخ عليه خودش است «حال وقت فرياد صداهاي خاموش ] بخوانيد منافقين و سلطنت طلبها و ...[ است » ، « وقت شورش گفتن برگفته است »(2) اوضاع را بر وفق مراد نمي بينند . بي آبرويي دست در دست ضدانقلاب گذاشتن و هم آوايي كردن با آنها و شعارهاي ساختارشكنانه دادن، كار دست آنها داده است و به ريزش نيروها شتاب بخشيده است. آنها فكر مي كردند جنبش سبز را مي شود با تلويزيونهاي ماهواره اي و راديوهاي بيگانه و گروههاي محارب شارژ رسانه اي و سازماني كرد. آنها خواب آشوبهاي خياباني با حضور ميليوني براي رسيدن به تاج و تخت «جمهوري ايراني» را مي ديدند.اما اين آرزو را حتي در عالم رويا نديدند.موسوي در اين ديدار آمده بود بگويد« ؛ جنبش سبز از ارزشهاي بنيادي دفاع مي كند»، كروبي هم آمده بود بگويد: « مردم (بخوانيد بخشي از طرفداران زير يك درصدي وي ) مواظب باشند طوري رفتار كنند كه به كل نظام ضربه نخورد.»حالا آن «ارزشهاي بنيادي» چيست؟ و آن «نظام» كدام است؟ كافي است به سايت هاي اينترنتي ضدانقلاب ، راديو و تلويزيونهاي ماهواره اي مراجعه شود و عمق صداقت اين دو را در ارائه سفارشات ياد شده مشاهده گردد.اين دو همچنان بر طبل بي مهري به نظام و همگرايي با دشمن مي كوبند. بايد ديد در نمايشنامه بعدي، آنها با مناسبت هاي جديد با چه آرايشي و چه كميتي به ميدان خواهند آمد. بي ترديد تشويق براي اغتشاش براي اينها «نان» نمي شود اما براي ضد انقلاب «آب» مي شود . بدبخت آن گروههاي محارب كه فكر مي كنند با اين آب مي شود «سيل» راه انداخت و آرزوي سرنگوني نظام را پس از سه دهه حيات بالنده و غرورانگيز عملي كرد! خيلي ها در اين سه دهه در برابر ملت ايستادند اما عاقبت به خير نشدند. بايد ديد اين دو با اين آشفتگي در مواضع سياسي تا كجا مي خواهند بر ستم به ملت اصرار ورزند و حقوق اكثريت مردم را ناديده بگيرند. پي نوشت ها: 1 و2 : توصيه محمدرضا تاجيك در مقاله «چيست ياران طريقت، بعد از اين تدبير ما 88/5/5» روزنامه اعتماد ملي   * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "آل سعود دو قدم مانده به سقوط ! " به قلم حسين شريعتمداري آورده است:1- چند كودك قد و نيم قد با بدن هاي لاغر و نحيف و دشداشه هاي رنگ و رو رفته در اطراف جنازه هاي پدر، مادر و يكي از خواهران خود كه دقايقي پيش بر اثر حمله هوايي جنگنده هاي آل سعود به شهادت رسيده اند، حلقه زده و به زبان عربي نوحه سرايي مي كنند و اشك مي ريزند. بقيه خانه هاي منطقه فقيرنشين «حيدان» در استان شيعه نشين «صعده» يمن نيز حال و روزي نظير آنها دارند، صداي ضجه زنان و كودكاني كه از شليك راكت ها و ريزش بمب هاي خوشه اي هواپيماهاي جنگي آل سعود جان سالم به در برده و يا مجروح شده اما به شهادت نرسيده اند با شيون نوزاداني كه مادر از دست داده و نمي دانند چه اتفاقي افتاده است، در هم آميخته. در ميان نوحه سرايي مصيبت ديدگان جملاتي نظير يا ابوفاضل... نفديك يا زهرا(س)... نفديك يا حسين(ع) به صورت بريده بريده شنيده مي شود... اين صحنه دوام زيادي نمي آورد... يك ساعت بعد چند فروند هواپيماي ارتش آل سعود با بمب هاي خوشه اي كه بر فراز منطقه حيدان مي ريزند... فقط تلي از خاك و دود و خون باقي مي گذارند... از 10روز قبل كه سعودي ها رسماً به حمايت از دولت يمن وارد جنگ با شيعيان صعده شده اند، ساير شهرهاي استان صعده نيز با فاجعه اي مشابه روبروست. در «الرزامات»، «ذات السبيل»، «شافعه»، «مران» و ... اجساد شهدا را با بنزين به آتش مي كشند و پيكر مردان را در مقابل چشم كودكان با ريسمان به خودروهاي نظامي بسته و براي عبرت ديگران در شهر مي گردانند و... هواپيماها و نظاميان آل سعود كه از مقابله با رزمندگان جان بركف و شجاع شيعيان صعده، ناكام مانده و به تنگ آمده اند، از زنان و كودكان بي پناه و پيرمرداني كه در شهرها و روستاهاي صعده باقي مانده اند، انتقام مي گيرند. حكام دست نشانده و خونريز آل سعود در صعده دست به همان جناياتي مي زنند كه صهيونيست ها در غزه، جنوب لبنان، دارفور، كفرقاسم و... زده بودند. تا آنجا كه به قول «فهمي هويدي» روزنامه نگار معروف عرب كه فقط به اندكي از جنايات آل سعود در صعده پي برده است، «صعده را بايد دارفور يمن ناميد» در فلسطين، صهيونيست ها و در صعده، آل سعود. 2- در فوريه 2005-اسفندماه 1384- ساموئل هانتينگتون استراتژيست معروف آمريكايي و صاحب تئوري «جنگ تمدن ها» كه چند ماه قبل، جهان از لوث وجودش پاك شد، در يك همايش بين المللي با عنوان دموگرافي كه در نيكوزيا، پايتخت قبرس برپا شده بود گفت؛ «مرتجع ترين كشور منطقه خاورميانه يعني عربستان سعودي كه در آن هيچگونه انتخاباتي نيست و مردم آن كمترين نقشي در حاكميت ندارند و يك خانواده به گونه قرون وسطايي بر آن كشور ثروتمند حكومت مي كند، نزديك ترين روابط دوستانه را با آمريكا دارد و در همان حال، آمريكا با جمهوري اسلامي ايران كه دموكراتيك ترين كشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأي مردم انتخاب مي شوند، بيشترين دشمني ها را دارد. البته مي دانم كه ديپلماسي آمريكا در نگاه به عربستان و ايران، قابل توضيح نيست و متناقض به نظر مي رسد، اما در آينده از كشور عربستان خبرهاي قابل توجهي به گوش خواهد رسيد.» در همان روزها، اظهارات هانتينگتون با اعتراض رسمي وزير خارجه آل سعود به وزارت خارجه آمريكا روبرو شد و خبرگزاري آمريكايي يونايتدپرس كه اين بخش از سخنان هانتينگتون را منتشر كرده بود در گزارش كوتاهي احتمال خطا در نقل قول از وي را منتفي ندانست! چند هفته بعد از حضور رسمي اوباما در كاخ سفيد، «سيمون هاندرسون» مسئول «موسسه پژوهشي واشنگتن» كه يك مركز اطلاعاتي مشترك «سيا» و «پنتاگون» است و با تابلوي «بررسي هاي استراتژيك در سياست خارجي آمريكا» فعاليت مي كند، در فصل مربوط به «عربستان سعودي» از گزارش مفصل خود به اوباما، نوشت «پيش بيني مي شود كه نظام حكومتي عربستان طي 5 سال آينده شاهد تحولات و تغييرات گسترده اي باشد و احتمال مي رود كه در اين فاصله چند پادشاه در اين كشور به سلطنت برسند» در اين گزارش اگرچه به اظهارات 4 سال قبل ساموئل هانتينگتون در نيكوزيا اشاره اي نشده است ولي برخي از بخش هاي آن مي تواند توضيح روشني براي نكته ناگفته در اظهارات هانتينگتون باشد. آنجا كه از 3 عامل اصلي در تشريح علت ناپايداري منجر به سقوط احتمالي حاكميت آل سعود ياد مي كند. اين 3 عامل در گزارش ياد شده عبارتند از؛ اول: تشكيل جمهوري اسلامي در ايران كه علي رغم تقابل 30 ساله آمريكا با آن، گام هاي بلندي در عرصه هاي تكنولوژيك و اقتدار منطقه اي برداشته است و برگزاري انتخابات مجلس و رياست جمهوري در آن، تمايل شديد مردم عربستان مخصوصاً جوانان و تحصيلكردگان را به داشتن كشوري دموكراتيك و شركت در اداره امور كشور خويش برانگيخته است. گفتني است در اين بخش از گزارش آمده است جوانان عربستان در مواجهه با جوانان ساير كشورها از اينكه، يك خانواده بر سرنوشت آنها حاكم است و مردم هيچ نقشي در سرنوشت خود ندارند، دچار افسردگي و گاه شرمندگي مي شوند. دوم: در گزارش فوق از ثروت سرشار و افسانه اي شاهزادگان سعودي در كنار فقر بسياري از مردم اين كشور، مخصوصاً شيعيان و سني هاي غيروهابي كه تمايل فراوان ديني به ايران دارند، به عنوان عامل دوم ياد شده و آمده است كه هر چند حكومت عربستان در سال هاي اخير با اختصاص بودجه ويژه براي تأمين رفاه و مسكن اقشار كم درآمد، به منظور كاستن از فشار بر اين اقشار اجتماعي تلاش كرده است، اما بررسي هاي ميداني نشان مي دهد كه اين اقدامات در جلب رضايت آنان موفقيت زيادي نداشته است. سوم: ارتباط نزديك آل سعود با آمريكا و مواضع خنثي و در بسياري از موارد، حمايت گونه سعودي ها از اسرائيل كه با توجه به كينه ملت هاي مسلمان از اسرائيل، پادشاهان سعودي را به عنوان متوليان اصلي زيارتگاه مسلمانان- منظورش خادم الحرمين است- با پرسش هاي آزاردهنده اي روبرو كرده است. اين اعتراض ها مخصوصاً بعد از جنگ 33 روزه لبنان و 22روزه غزه شتاب بيشتري گرفته است، در حالي كه ايران، رقيب قدرتمند عربستان به دليل حمايت گسترده از حزب الله لبنان و حماس و ارسال اسلحه -!!- و تداركات دارويي و غذايي براي تروريست هاي حزب الله و حماس!!- نامي كه شايسته آمريكا، اسرائيل و سعودي هاست- توانسته است تحسين مسلمانان را به خود جلب كند. 3- گزارش فوق و شواهد فراوان ديگري كه شرح آن از محدوده اين نوشته محدود بيرون است، نشان مي دهد، عمر حاكميت دست نشانده آل سعود به پايان رسيده است و آمريكا اگر هم تمايل داشته باشد - كه دارد - ولي نمي تواند از اين سقوط جلوگيري كند. از اين روي به نظر مي رسد، آمريكا با درگير كردن سعودي ها در جنگ با شيعيان صعده، دو هدف جداگانه را دنبال مي كند. از يكسو تضعيف نهضت مقاومت الحوثي با قتل عام وحشيانه شيعيان صعده كه از حمايت و همراهي تمامي نهضت هاي مقاومت اسلامي- چه شيعه و چه سني- برخوردارند و در صورت به دست گرفتن حاكميت يمن، قطب مستحكمي از مقاومت اسلامي را در برابر نظام سلطه و جريان سازشكار عرب شكل مي دهند و از ديگر سو؛ براي مقابله با نهضت اسلامي مردم صعده، حاكميت آل سعود را كه عمر آن رو به پايان است و به مهره سوخته تبديل شده است، هزينه مي كند. 4- برخلاف ادعاي رسانه هاي غربي و مطبوعات و شبكه هاي تلويزيوني آل سعود، در حمله هوايي و زميني- و از ديروز محاصره دريايي- سعودي ها عليه مقاومت اسلامي صعده، مقاومت با صلابت ادامه دارد و تلفات سنگيني به نظاميان متجاوز و شكم باره و عياش آل سعود وارد شده است. حمله هوايي و زميني ارتش سعودي به مردم بي دفاع شهرها و روستاها و جنايات وحشيانه اي كه عليه زنان و كودكان مرتكب مي شوند، ضمن آن كه با هدف ايجاد رعب و وحشت صورت مي پذيرد، نشانه ناكامي در مقابله با مردان مقاومت نيز هست، تا آنجا كه بسياري از تحليل گران منطقه اي و بين المللي، نتيجه اين حملات وحشيانه را با نتيجه هجوم وحشيانه صهيونيست ها به لبنان و غزه مقايسه مي كنند و از هم اكنون شكست آل سعود را رقم مي زنند. 5- بعد از فتنه اخير در انتخابات رياست جمهوري دهم كه به گواهي اسناد غيرقابل انكار از مدت ها قبل طراحي شده- و كيهان مرحله به مرحله آن را با استناد به همان اسناد پيش بيني كرده- بود، اين پيام به طور همزمان از سوي منابع رسمي آمريكا براي رهبران نهضت هاي مقاومت اسلامي منطقه، از جمله حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامي فلسطين و الحوثي، رهبر مقاومت شيعيان يمن ارسال شد. مضمون مشترك پيام ها آن بود كه ايران به عنوان پشتوانه و عقبه استراتژيك مقاومت هاي اسلامي با بحران در حاكميت روبرو شده!! و از رهبران نهضت هاي مقاومت خواسته شده بود، اين فاكتور را در مناسبات آينده خود به حساب آورند!! شعار در حمايت از اسرائيل و آمريكا، خودداري سؤال برانگيز سران فتنه از محكوم كردن اسرائيل، حتي در روز قدس و آمريكا حتي در روز مقابله با استكبار جهاني، پيروي آشكار از فرمول جين شارپ و مايكل لدين و ملاقات هاي مكرر با جرج سوروس صهيونيست و تبليغات گسترده، فراگير و هماهنگ رسانه ها و محافل آمريكايي، اسرائيلي و اروپايي در اين باره كه فتنه انگيزان با حاكميت اسلامي به مخالفت برخاسته و از طرح شعار عليه اسرائيل و آمريكا دست كشيده اند و... در همين بستر معنا پيدا مي كند و ترديدي باقي نمي گذارد كه فتنه انگيزي در ايران، تهديد حزب الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامي در فلسطين و حمله وحشيانه به شيعيان يمن، پروژه هايي هستند كه طراح، مجري و ستاد عملياتي واحدي دارند.   * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "لبخند به فرعون چرا " آورده است: در جريان ديدار مسئول دفتر حفاظت منافع مصر با وزير امورخارجه كشورمان آقاي متكي از « احمد ابوالغيظ » وزير خارجه رژيم كمپ ديويدي قاهره براي سفر به تهران دعوت به عمل آورد. صرفنظر از اينكه واكنش رژيم كمپ ديويدي مصر در اين باره چگونه باشد اين نكته كليدي در اين زمينه مطرح است كه برقراري مناسبات با رژيم قاهره آنهم در شرايط كنوني و در چنين سطحي آيا اساسا به مصلحت است اهميت و حساسيت اين نكته زماني بيشتر روشن مي شود كه تمامي مسائل مرتبط با اين قضايا را در يك تصوير كامل در كنار يكديگر مورد بررسي قرار دهيم . 1 ـ رژيم كمپ ديويدي مصر درحال حاضر سرگرم زمينه سازي براي انتقال قدرت از حسني مبارك به « جمال مبارك » فرزند وي مي باشد. بدين ترتيب قاهره سعي دارد حكومت را در خانواده مبارك موروثي كند و هرگونه مخالفت عليه اين سياست را به شدت سركوب نمايد. افكار عمومي مصر درحال حاضر به شدت عليه رژيم مبارك برانگيخته شده و نيروهاي اسلامي اميدوارند بتوانند افكار عمومي درون جامعه مصر را يكپارچه و افكار عمومي در منطقه دنياي اسلام و سراسر جهان را نسبت به وخامت اوضاع در مصر هشيار نمايند. اين كمترين انتظار از نظام جمهوري اسلامي است كه به عنوان پايگاه جهاني نهضت اسلامي در اين زمينه هوشمندانه عمل نمايد و در شرايطي كه رژيم قاهره به شدت از فقدان پايگاه مردمي رنج مي برد و افكار مردم مصر در آستانه بسيج عمومي عليه خودكامگي هاي مبارك و خانواده او قرار دارد جمهوري اسلامي ايران در چنين شرايطي دست دوستي به يك رژيم خودكامه و هم پيمان رژيم صهيونيستي دراز نكند و دست دشمنان ملت مصر را نفشارد. 2 ـ رژيم كمپ ديويدي از همان روزهاي اوليه پس از امضاي اين قرارداد ننگين به عنوان مجري سياستهاي صهيونيستي و بالاتر از آن به عنوان « سرپل ارتباطي اسرائيل » به ساير كشورهاي عرب وارد عمل شده و بيشترين خوش خدمتي ها را به صهيونيستها كرده است . پيش از اين سياست جمهوري اسلامي ايران بر اين اصل حكيمانه استوار بوده است كه مصر با قطع زنجيره هاي اسارت در چنگال صهيونيستها مي تواند به آغوش دنياي عرب و دنياي اسلام باز گردد و نقش و جايگاه ممتازي را در اين ميان ايفا كند. با در نظر گرفتن اينكه رژيم قاهره در سالهاي اخير بيش از گذشته در جهت خوش خدمتي به صهيونيستها سنگ تمام گذاشته در واقع تغيير مورد انتظار در سياست آنسوي « نيل » ايجاد نشده و اگر در اينجا كسي دست خود را به سوي مصر دراز كند نشانگر تغيير در سياستهاي اصولي ايران خواهد بود كه قطعا مغاير اصل عزت حكمت و مصلحت است و قابل پذيرش و تحمل نيست . 3 ـ موضوع مهم و حياتي در اين زمينه آنست كه نفي رژيم كمپ ديويدي قاهره نه تنها به منزله نفي ملت بزرگ مصر و ناديده گرفتن افتخارات عظيم مصر در دنياي عرب و دنياي اسلام نيست بلكه دقيقا به خاطر فاصله گرفتن قاهره از اصول و آرمانهاي دنياي اسلام است كه چنين تفرقه اي را باعث شد و يقينا فقط با اصلاح اين رفتار غيراصولي از جانب رژيم قاهره بايد اين زخم ها التيام پيدا كند چرا كه در غير اينصورت اقدام به نزديكي با قاهره به منزله گرايش به سمت صهيونيستها و فرو غلتيدن در دام دشمن ارزيابي مي شود كه طبعا مورد انتظار و پذيرش ملت بزرگ مصر نخواهد بود. 4 ـ با مروري به اخبار و رويدادهاي هفته ها و ماههاي اخير بهتر مي توان درك نمود كه قاهره سرگرم « پرونده سازي براي حزب الله لبنان » از يكطرف و تلاش براي تغيير موازنه سياسي در صحنه فلسطين به زيان « جبهه مقاومت » و به قدرت رسانيدن مجدد طيف خائن فتح و محمود عباس است . قاهره اكنون سالهاست به كانون توطئه عليه دنياي اسلام به ويژه عليه نهضت هاي مقاومت اسلامي در منطقه تبديل شده است . دراز كردن دست دوستي به سوي رژيم خائن مبارك در شرايط كنوني از يكطرف به منزله ناديده گرفتن واقعيت هاي عيني و ملموس در منطقه و از سوي ديگر نشانه عدم تعادل و عدم توازن در مواضع جمهوري اسلامي ايران در صحنه ملي منطقه اي و بين المللي ارزيابي مي شود و يقينا باعث سرخوردگي نيروهاي اسلامي در كل منطقه و جهان اسلام خواهد شد و از سوي ديگر رژيم هاي خائن از همين فرصتهاي طلائي براي سركوب نهضت هاي اسلامي سواستفاده خواهند كرد. 5 ـ جاي تعجب است كه دولت جمهوري اسلامي از يكطرف حمايت از مقاومت اسلامي در منطقه را در سرلوحه سياست خارجي خود دارد و از طرف ديگر با دراز كردن دست دوستي به سوي رژيم كمپ ديويدي قاهره موجب تضعيف جبهه مقاومت اسلامي در منطقه مي شود و دشمنان مقاومت را گستاخ و جري مي نمايد. از ياد نبرده ايم كه رئيس جمهور در يك اظهارنظر شتابزده مراتب آمادگي فوري جمهوري اسلامي ايران براي برقراري رابطه با رژيم قاهره ظرف چند ساعت را اعلام نمود و در عوض با رفتار متكبرانه و گستاخي سران رژيم قاهره مواجه شد كه نه تنها به اين پيشنهاد اعتنائي نكردند بلكه حتي با تعيين پيش شرط هائي غيرقابل قبول سعي داشتند چنين وانمود سازند كه گويا در صحنه تنظيم مناسبات فيمابين اين قاهره است كه « ابتكارعمل » را دردست دارد! ناگفته پيداست كه تغييرات سريع غيركارشناسي و ناهماهنگ با ساير بخش هاي نظام همواره زيانبار و مشكل آفرين است و استحكام راي و پايداري مواضع جمهوري اسلامي ايران را به شدت به زير سئوال مي برد كه برخي نمونه هاي آن جهت نفي عملكرد گذشته و اتخاذ « تصميمات خلق الساعه » نمود عيني و تاسف باري را پيدا كرده است . جمع بندي عملكرد رئيس رژيم قاهره به ويژه از جنگ 22 روزه غزه تاكنون و تلاش براي محاكمه نيروهاي حزب الله و دبيركل حزب الله نشان مي دهد وي دقيقا در همان مسيري حركت مي كند كه فراعنه مصر حركت مي كردند با اين تفاوت كه آنها به صهيونيست ها وابسته نبودند و فرعون كنوني مصر دلال صهيونيسم و نوكر آمريكاست . با توجه به اين واقعيت ها سوال مهمي كه اكنون مطرح است اينست كه چه چيز موجب مي شود ما به فرعون لبخند بزنيم   * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "ماه عسل واشنگتن - مسكو "به قلم علي ودايع آورده است:مقامات دولت ايران از روسيه بخاطر عدم تحويل موشك هاي اس 300 انتقاد كردند. راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر درهاله اي از ابهام قرار گرفته است. آيا فصلي جديد از روابط ايران و روسيه آغاز شده است؟ آيا روسيه به دنبال امتيازات جدي تر از ايران است؟ روسيه از ارائه سيستم پدافندي به ايران در موعد مقرر امتناع مي كند در حالي كه خبرهايي از فروش اين سيستم به عربستان به گوش مي رسد! اين اتفاقات درست زماني اتفاق مي افتد كه روس ها در نمايشگاه تسليحاتي دبي به دنبال مشتري مي گردند و در اين ميان زمزمه هايي از عرضه سيستم اس 400 به عربستان به گوش مي رسد. سياست تغيير باراك اوباما گويا تاثيرات خود را بر رفيق منفعت طلب گذاشته است; روسها از سياستهاي دوستانه كاخ سفيد تمجيد مي كنند و دولتمردان واشنگتن از مصالحه با كرملين سخن مي گويند. مقامات روسيه و آمريكا به صورت سيري ناپذيري از يكديگر تمجيد مي كنند و اين نشان مي دهد كه روابط اين روزهاي كرملين و كاخ سفيد تاريخي شده است. در همين حال، ايالات متحده از سپر ضدموشكي خود در اروپا چشم پوشي كرده تا سيستمي موشكي را همگام با روسيه در اروپا برپا كند. طرفين ادعا مي كنند بر سر بحث كاستن از تسليحات اتمي خود به تفاهم هاي خوب و تاريخي رسيده اند. "ديمتري مدودف "، رئيس جمهوري روسيه با انتشار يادداشتي در هفته نامه "اكونوميست " تاكيد كرد كه مسكو از تلاش دولت آمريكا براي تامين امنيت جهاني استقبال مي كند. رئيس جمهوري روسيه ادامه داده است: "پرواضح است كه نقش همكاري هاي منطقه اي نيز در اين ميان رو به رشد است. " طرفين ادعا مي كنند پيشرفت خوبي در راستاي جايگزيني معاهده كاهش سلاح هاي استراتژيك (START) داشته اند. اين ها همه شواهد و قرائني هستند از يك معامله بزرگ و پشت پرده. روسيه براي نخستين بار طي دو هفته گذشته سخن از تحريم احتمالي ايران مطرح كرد. در همين حال روزنامه روسي ديلي كومرسانت از آمادگي روسيه براي حمايت از تحريم ايران خبر داد. اين روزنامه در شماره روز شنبه 23 آبان خود به نقل از منابعي در دولت دميتري مدودف نوشت، "روسيه 100 درصد آماده است " تا از تحريم ايران حمايت كند. روز گذشته در حاشيه نشست سنگاپور دميتري مدودف، رئيس جمهور روسيه از سرعت مذاكرات اظهار نارضايتي كرد. وي به ايران در مورد برقراري تحريم هاي بيشتر هشدار داد. مدودف گفت، اگر نتيجه اي به دست نيايد، بايد گزينه هاي ديگري را در نظر گرفت. وي افزود: "هدف ما روشن است: برنامه اتمي اي شفاف بجاي برنامه اي كه موجب برانگيختن نگراني ديگران شود. " روس ها خواهان آن هستند كه ايران اورانيوم خود را براي غني سازي به روسيه بفرستند. اين نوع رفتار روسيه چيز تازه اي نيست. اگر به ساخت نيروگاه بوشهر نگاه كنيم، روسيه به بهانه هاي مختلف تحويل اين راكتورها به ايران را تا به امروز به تعويق انداخته است. در مورد سيستم اس 300 و بحث تحريم ها هم ، چنين امري صادق است. روسيه به دنبال گرفتن امتيازات هرچه بيشتر از ايران و كشورهاي مقابل ايران است و در نتيجه به تعهدات خود تن نخواهد داد. مگر اينكه واقعا به اين نتيجه برسد كه آن امتيازاتي كه گرفته است از يك طرف كافي هستند و از طرف ديگر فروش اين سيستم به ايران به نفع منافع ملي روسيه خواهد بود. ضمن اينكه بايد توجه داشته باشيم كه در عرصه بين الملل، هر كشور در پي تامين منافع ملي خود است و براي خوشايند كشور ديگري فعاليت نمي كند. اي كاش مردان ديپلماسي ما در روابط خود با كشورهاي مختلف تجديد نظر كنند و ضمن ايستادن بر اصول منافع ملي، با كشورهاي صاحب نفوذ در جهان روابط مناسب تري داشته باشند و از حالت انفعالي خارج شوند. گذشته تاريخي كشورهايي همچون روسيه و روابط آنها با ايران نشان مي دهد كه اين كشورها به هيچ روي منافع ايران را در نظر ندارند. اگر به روابطي كه روسيه با ايران داشته است بنگريم درخواهيم يافت كه پيش از انقلاب 1917 روسيه، سرزمين هايي از خاك ايران جدا شدند و به روسيه پيوستند و پس از آن نيز رويكرد منفعت طلبانه روسيه در قبال ايران ادامه يافته و اكنون نيز به شيوه ديگري، اهداف خود را پيگيري مي كنند. همه اين ها نشان از اين دارد كه روسيه شريك قابل اعتمادي براي ايران نيست و در نتيجه تكيه بر اين كشور، بالطبع عواقب مطلوبي براي امنيت و منافع ملي ايران نخواهد داشت.   * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "بازگشت آقازاده، بهترين پاسخ " به قلم حسن رشوند آورده است: هشدار دادستان تهران به مهدي هاشمي رفسنجاني مبني بر بازگشت به كشور و پاسخگويي در مقابل مسائلي كه به نوعي به او نسبت داده مي‌شود، يكي از كم‌سابقه‌ترين اقداماتي است كه در شرايط حاضر شاهد آن هستيم. در كنار ضعف‌هاي بسياري كه از دستگاه قضايي سراغ داريم و مسائلي كه در سال‌هاي اخير مطالبه اساسي ملت از اين مجموعه بزرگ بوده است، اين اقدام بار ديگر بارقه اميد را در دل‌ها زنده كرد و دلسوزاني كه بعضاً اهمال‌كاري يا خداي ناكرده بي‌توجهي دستگاه عدالت در مقولاتي همچون مبارزه با فساد اقتصادي و رانت‌خواري برخي منتسبين بزرگان را برنمي‌تافتند، اميدوار شدند كه مديريت جديد دستگاه قضا بر آن است تا دامان خويش را از برخي تهمت‌هاي ناروا پاك كند. فراخواني آقازاده‌اي كه افكار عمومي او را سمبل آشوب‌طلبي حوادث پس از انتخابات مي‌شناسد، با خروج از كشور و طولاني شدن غيبتش، اين ذهنيت را در مردم ايجاد كرده كه چگونه است فلان پادوي يك جريان دانشجويي يا حزبي به دليل رفتارهاي هنجارشكنانه و اغتشاشگرايانه بايد در زندان باشد ولي سلسله‌جنبان اين حركت براندازانه كه حداقل در مظان اتهام است، بدون هيچ‌گونه سؤالي بايد در سواحل مديترانه، لبنان و يا هتل‌هاي چند ستاره انگليسي و... خوش بگذراند و جالب آنكه با درج كوچك‌ترين خبر در رابطه با خود، در مقام پاسخگويي برآيد و با سربرگ دانشگاه آزاد و ... اتهامات منتسب به خويش را رد كند. اين اقدام دادستان به مفهوم آن است كه بالاخره اين «غايب از نظرها» بايد از پرده غيبت برون آيد و خويش را بنماياند. اما چند نكته در مورد اقدام دادستان تهران و غيبت اين آقازاده وجود دارد كه دانستن آن مي‌تواند مبنايي براي برخورد با ديگر آقازاده‌هايي باشد كه تاكنون با قرار داشتن در حاشيه امن، از هرگونه سؤال و پاسخي در امان بوده‌اند. 1- پيش از هر سخن و برخوردي بايد به اين فراز از فرمايش اميرالمومنين (ع) كه در نامه 53 نهج‌البلاغه آمده است، توجه داشت: آنجا كه حضرت مي‌فرمايند: «همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خود‌خواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند.» آن حضرت در نامه به مالك اشتر تأكيد مي‌كنند: «ريشه ستمكاري اين خواص را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچ‌كدام از اطرافيان و خويشاوندان، زمين را واگذار مكن و به گونه‌اي با آنان رفتار كن كه قراردادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند.» يا در فراز ديگري مي‌فرمايند: «حق را مال هر كس كه باشد، نزديك يا دور بپرداز و در اين كار شكيبا باش و اين شكيبا را به حساب خدا بگذار، گرچه اجراي حق مشكلاتي را براي نزديكانت فراهم آورد.» 2- اين فراز از سخنان اميرالمومنين علي(ع) گوياي اين واقعيت است كه هر خواص و مسؤولي در نظام اسلامي ممكن است داراي نزديكاني باشد كه چه بسا مسيري متفاوت از آن شخصيت را طي كرده و همين قرابت را مبنايي براي عدم برخورد حكومت با خويش فرض مي‌كند و طبيعي است اين وظيفه حكومت است كه بين فلان مسؤول يا كارگزار خادم با اطرافيان او تفاوت قائل باشد و در صورت مشاهده جرم يا خطايي در منتسبان به آن مسؤول، با چشم يك شهروند عادي به او بنگرد. 3- پيش از آنكه دستگاه قضايي به روش‌هاي قانوني براي بازگرداندن مهدي هاشمي به كشور متوسل گردد، شايسته است نزديكان اين خانواده و حتي جناب آقاي هاشمي كه عضوي از خانواده‌ آنها در مظان اتهام براندازي نظام و كمك به اغتشاشگران قرار دارد، اصرار بر بازگشت اين عضو فراري به كشور ورزند و به همه شايعاتي كه چندي است فضاي عمومي كشور را پر كرده است، پاسخ دهند. طبيعتاً خانواده هاشمي نمي‌توانند غيبت سه ماهه فرزندشان را توجيه كنند، اينكه مهدي هاشمي براي سامان دادن به املاك دانشگاه آزاد به خارج رفته است، هيچ جاي توجيه ندارد. اولاً دانشگاه آزاد مگر چه تعداد واحد دانشگاهي در خارج از ايران دارد كه سامان دادن آن بيش از سه ماه زمان برده است و ثانياً مديريت دانشگاه آزاد كه توان ساخت يك واحد دانشگاه را ظرف كمتر از يك‌سال داشته است، آيا نمي‌تواند در كمتر از يك‌ماه، وضعيت واحدهاي خود را در خارج از كشور سامان دهد. هرچند اين سؤال باقي است كه چرا دانشگاه آزاد از اين همه روز خدا، مقطع زماني پس از انتخابات را براي ساماندهي وضعيت واحدهاي خارجي خود انتخاب كرده است؟ 4- پروژه عدم بازگشت مهدي هاشمي رفسنجاني به كشور در صورت طولاني شدن، بيش از هر چيز به حيثيت خانواده‌ هاشمي ضربه خواهد زد و اين خانواده اگر مي‌خواهد حرف و حديث‌ها پايان يافته و حقيقت براي افكار عمومي روشن شود، شايسته است بيش از آنكه با دروغ و راست توجيه‌‌گر رفتار مهدي هاشمي باشند، بهتر است از او بخواهند به كشور بازگشته و در مقابل سؤالات دستگاه قضايي پاسخگو باشد. آقاي هاشمي نمي‌توانند اخباري مبني بر خريد فلان ويلا در شهر برايتون انگليس را توسط فرزندشان بشنوند و بي‌تفاوت از كنار آن بگذرند. بازگشت بهترين پاسخ است. چرا كه هم دستگاه قضايي حقيقت را روشن مي‌كند و هم افكار عمومي توجيه مي‌شوند.   * جام جم روزنامه جام جم در يادداشت روز خود با عنوان "غربي كه نمي‌شناسيم "به قلم مهدي فضائلي آورده است:‏ سال‌ها پيش كه براي اولين بار به يكي از كشورهاي اروپايي (آلمان) سفر كرده بودم، از فرودگاه با قطار عازم مقصد (برلين)‌ بودم كه فردي ژنده‌پوش با كفش و لباسي مندرس وارد قطار شد ، جا خوردم كه مگر در كشورهاي توسعه‌ يافته هم اين‌گونه فقرايي هستند! البته بماند كه پس از آن فقر را به اشكال مختلف و متنوعش در كشورهاي گوناگون موسوم به توسعه‌يافته ديدم. همان جا دريافتم كه تصوير موجود در ذهن ما ايرانيان و بيشتر كشورها از غرب چقدر غيرواقعي است. در واقع بخش قابل توجهي از نفوذ و سلطه غرب مرهون همين تصوير ساخته و پرداخته خود آنهاست و نقش تبليغات در شكل‌گيري اين تصوير مبالغه‌آميز از غرب، نكته ديگر اين ماجراست ؛ تبليغاتي كه غربزدگان شرقي در آن نقش كمي نداشتند. البته مسائل غيرواقعي درباره غرب صرفا به حوزه اقتصاد مربوط نمي‌شود و ديگر حوزه‌ها از جمله حقوق زنان و كودكان، حقوق بشر، آزادي بيان، حقوق شهروندي، امنيت اجتماعي و... را نيز دربرمي‌گيرد. همين چند سال پيش بود كه آقاي «گيدنز» جامعه‌شناس معروف انگليسي در آثارش تحت عنوان «راه سوم» و «خطاب به شما، آقاي براون؛ چطور حزب كارگر دوباره بازنده خواهد شد» از برخي واقعيت‌هاي جامعه انگليس پرده برداشت. گيدنز در مطالب خود با استناد به آمار منابع رسمي انگلستان، نفرات زير خط فقر را حدود 25 درصد اعلام كرده و درباره زنان نوشت: در انگلستان از هر 4 زن يك زن به طور فيزيكي مورد آزار و اذيت قرار مي‌گيرد و حدود 120 هزار نفر آنان در اين آزار و اذيت در مرز خفه شدن قرار مي‌گيرند. وي همچنين به درآمد كمتر زنان نسبت به مردان در مشاغل مشابه صرفا به دليل زن بودن اشاره كرد. گيدنز تصريح مي‌كند كه در پايان عصر رفاه قرار داريم و انگلستان اين كشور مرفه تاكنون به صورت انحصاري در اختيار طبقه متوسط قرار داشته است. جالب اين‌كه تقريبا در همان ايام وقتي اين مسائل را به نماينده جديد بي.بي.سي در ايران گفتم و پرسيدم چرا بي.بي.سي به جاي پرداختن به معضلات ديگر كشورها و بزرگنمايي آنها به اين مسائل نمي‌پردازد؟ با پررويي پاسخ داد: ما مثل شما نفت نداريم! كه البته جوابش را با اشاره به درآمدهاي دولت متبوعش كه چندين برابر درآمد نفتي ايران است دادم و او بحث را عوض كرد. اما آنچه موجب نوشتن اين يادداشت شد، خبري بود كه دو سه روز گذشته درباره قانون جديد انگليس درخصوص شنود تلفن‌ها و پيامك‌هاي مردم انگليس منتشر شد. خبري كه نه در رسانه‌هاي غربي و متاسفانه نه در رسانه ‌هاي داخلي بازتاب چنداني نداشت و كافي بود چنين موضوعي در ايران مطرح مي‌شد و حالا بيا و ببين دلسوزي غربي‌ها براي حقوق مردم ايران و همنوايي برخي رسانه‌هاي داخلي را. اين خبر كه در بي.بي.سي با تيتر مثبت «ارتباطات در بريتانيا تحت نظارت دقيق‌تر قرار مي‌گيرد» منعكس شد، طرحي را مطرح مي‌كند كه دولت انگليس براساس آن با هزينه‌اي معادل 2 ميليارد پوند (34/3 ميليارد دلار) شركت ‌هاي ارائه‌كننده سرويس‌ هاي ارتبا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 848]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن