واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هر روز که به لیگهای فوتبالی مطرح جهان و حتی لیگهای موفق آسیایی مثل ژاپن، کره و عربستان فکر میکنم به این مساله بیشتر ایمان میآورم که ایراد کار ما پول بیشتر و بودجه نیست، ایراد کار را باید جای دیگری جستوجو کرد. سلام لیگ برتر! احوال شما، روزگار چطور است، خوش میگذرد. از شما عذرخواهی میکنم که ورود شما به نهمین سال زندگیتان را یک هفته دیرتر تبریک میگویم. اگر درست حساب کنم شما الان 8 سال و 6 روز تمام دارید. در زندگی ما انسانها 8 سالگی دوران طفولیت به شمار میآید اما در مورد شما داستان کمی فرق میکند، در دنیای فوتبال لیگی که در نهمین سال زندگانی خودش باشد برای خود برومند است. جوان شده، به بلوغ رسیده، کسی از آن انتظار ندارد دچار اشتباهات فاحش شود، بینظم باشد، هر روزش با دیروزش فرقی نداشته باشد، داورانش هر هفته به گونهای قضاوت کنند که همواره حداقل چند مدعی داشته باشند. سلام لیگ برتر! احوال من روزنامهنگار را هم اگر میپرسید بد نیستم. گرچه خوب میدانم بسیاری از روزنامهها شبانهروز به انتظار آغاز 9 سالگیات نشسته بودند تا دوباره بازار داغ حاشیهها و شایعهها روبه راه شود اما این فوتبال پرحاشیه ما دیگر حوصله خود ما را هم سر برده؛ انگار دیگر متنی وجود ندارد، همهاش شده حاشیه، حاشیه حاشیه! انگار کسی دنبال فوتبال زیبا و مردم پسند نیست، همه فکر شهرتند، از آن مدیر همدانی که هر هفته چند مصاحبه جنجالی دارد؛ یک روز با استقلال چپ است و یک روز با استیلآذین تا آن قاضی القضات فدراسیوننشین کمیته انضباطی که به جای آنکه حاشیهها را کنترل کند پرونده روی پرونده میگذارد و هر روز مصاحبه میکند که نکند خدای ناکرده از سایر روسای کمیتههای فدراسیون در پوشش تلویزیونی عقب بیفتد. سلام آقای لیگ برتر! از حال بازیکنان و مربیان و مدیران فوتبال باشگاهی هم نپرسی بهتر است. بازیکنان که از حرفهای گری فقط رفتار صاحبخانه مأب را یاد گرفتهاند و به زبان ساده یعنی اینکه آموختهاند سال به سال اجارهشان را بالاتر ببرند و بیچاره تیمهای دولتی که دستشان در جیب بیتالمال است چارهای ندارند تا این ناز و کرشمهها را مانند مستاجری مستاصل به هر قیمتی خریداری کنند. در این رقابت بیانتها هم بازنده تیمهای خصوصی هستند که دلشان نمیآید پول بیزبان خود را به پای بازیکنانی بریزند که ارزش واقعیشان 100 میلیون است اما طلب 500 میلیونی میکنند و گرنه مدیری که بر خوان نعمت بودجه دولتی نشسته را چه باک که سالی 10 میلیارد هزینه کند و دست آخر هم قافیه را به رقبا ببازد. سلام لیگ برتر! سرت را درد آوردم اما این چند جمله را هم گوش کن. حکایت مربیان فوتبال هم بهتر از بازیکنان نیست آنهایی که با یادآوری دوران بازیگریشان در لیگ شاگردانشان را به عقد قراردادهای پایینتر ترغیب میکنند اما بعد کاشف به عمل میآید که به خاطر چند صد میلیون تومان ناقابل عرق و عشق و علاقه به تیم محبوبشان را با قراردادی چند برابری تاخت میزنند. چه اشکالی دارد این را هم به حساب حرفهایگری میگذاریم. ذکر حال و احوال مدیران دولتی فوتبال باشگاهی هم ضرورتی ندارد همه به این مساله واقفند که آنها فقط به عشق پیراهن و تنها به خاطر دل هواداران تیمشان حاضر نیستند صندلی پرزحمت مدیرعاملی را رها کنند وگرنه کدام آدم عاقلی تمایل دارد در این فوتبال دلال سالار، بازیکنان سالار و مربی سالار مدیریت باشگاهی را تجربه کند و هر روزی که باخت از سکوها فحش و ناسزا نثارش کنند و روزی که برد این برد را به مربی و ستارههای تیمش نسبت دهند. سلام... لیگ برتر! هر روز که به لیگهای فوتبالی مطرح جهان و حتی لیگهای موفق آسیایی مثل ژاپن، کره و عربستان فکر میکنم به این مساله بیشتر ایمان میآورم که ایراد کار ما پول بیشتر و بودجه نیست، ایراد کار را باید جای دیگری جستوجو کرد. ببین از وقتی پول را مثل ریگ در فوتبال خرج کردیم نتیجه عکس شد. ما در فوتبال آسیا سری در سرها داشتیم اما حالا کجاییم! دلم برای روزهای قهرمانی استقلال و پاس در آسیا تنگ شده. دلم برای روزهایی که حتی اسم ایران هم لرزه بر اندام تیمهای آسیایی میانداخت تنگ شده اما خوب این را فهمیدهام که پول همه چیز فوتبال نیست. اگر بود این بلا سر فوتبال ما نمیآمد. فوتبال ما این روزها نیاز به رنسانس دارد، تغییر میخواهد، رویش و زایش میخواهد اما میدانی که در هیچ جایی یک دست صدا ندارد و همه باید دست به دست هم دهند نه اینکه حاشیههای همین 6 روز آنقدر زیاد باشد که کسی به کیفیت بازیها، کیفیت زمینها، کیفیت بازیکنان، آمادگی آنها، تاکتیک تیمها و غیره و غیره و غیره توجه نکند. آهای لیگ برتر! دلم میخواست بیشتر بنویسم از این درد نهفته در دل فوتبال دردمند ما اما حیف که نه تو بیش از این حوصله داری نه من دل و دماغی برای یادآوری این مصائب، بقیهاش باشد برای یک وقت مناسب دیگر. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]