تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796891852




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

‌قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ‌قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس اواخر روز پسر پيرزن به خانه وي آمد و با صحنه فجيعي روبه‌رو شد و سريعاً پليس را در جريان حادثه خبر داد. مأموران تحقيق سريعاً به صحنه جرم آمدند. انگيزه آشكاري براي قتل وجود نداشت و قاتل سرنخ‌هاي كمي را به جاي گذاشته بود. «ريچارد راميرز» معروف به قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس قتل‌هاي سريالي خود را در 28 ژوئن سال 1984 در گالسل پارك منطقه‌اي در حومه لس آنجلس آغاز كرد. به گزارش فارس، داستان از زماني آغاز شد كه وي خودرويش را در كنار خيايان پارك كرده و با كمال خونسردي به دنبال يك ساختمان دو طبقه مي‌گشت. وي به دقت به اطراف چشم دوخته بود كه تا هدفي اسان را براي خود بيابد. هوا در منطقه گرم بود بنابر‌اين پيدا كردن آپارتماني با ‌يك پنجره باز، كار سختي نبود. پنجره‌اي كه باز بود متعلق به خانه زني 79 ساله به نام ‌«جني وينكو» بود. قتل دورترين چيزي بود كه به ذهن راميرز خطور كرد. وي به سرقت اشياي با ارزش زنان علاقه داشت تا با فروش آن‌ها براي اعتياد خود كه روز به روز بيش‌تر مي‌شد، مواد مخدر تهيه كند. راميرز در حالي كه دستكش به دست داشت، پرده را كنار زده و به آرامي به اتاق خزيد. به نوشته «فيليپ كارلو» قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس سريعاً به اتاق خواب رفت و به دنبال پيدا كردن چيزي با ارزش گشت، كشوها را به هم ريخت و كمد را گشت در حالي كه تلاش مي‌كرد سر و صدايي نكند. چيزي با ارزش پيدا نكرد. بنابراين بر اين شد دق‌دلي خود را بر سر پيرزن به خواب رفته خالي كند. وي سريعاً كاردش را از غلافش كه به كمر بسته شده بود درآورد و به سوي تخت خواب رفت. وي بالاي سر پيرزن لحظه‌اي ايستاد. كشتن هيجاني تازه براي وي بود و وي نمي خواست در اين رابطه دچار اشتباه شود.وي كارد را بلند كرد و به سينه پيرزن فرود آورد. زن ناگهان از خواب پريد و براي نجات دادن جانش تلاش كرد و شروع كرد به جيغ زدن اما راميرز سنگدل بي‌توجه به فريادهاي پيرزن به زدن ضربات كارد بر سينه پيرزن ادامه داد. ضربات كارد پي در پي بر بدن پيرزن فرود مي‌آمد. راميرز پس از اين كار دستش را روي دنده پيرزن گذاشت و با يك حركت گلوي وي را بريد. همه اين اتفاقات همان طور كه خيلي سريع آغاز شده بود خيلي سريع به پايان رسيد. زن مرده بود و قاتل با خونسردي به جسد قرباني خود مي‌نگريست. اين عمل راميرز را به شدت هيجان زده كرده بود و اين برخلاف انتظار وي بود. اواخر روز پسر پيرزن به خانه وي آمد و با صحنه فجيعي روبه‌رو شد و سريعاً پليس را در جريان حادثه خبر داد. مأموران تحقيق سريعاً به صحنه جرم آمدند. انگيزه آشكاري براي قتل وجود نداشت و قاتل سرنخ‌هاي كمي را به جاي گذاشته بود. يك سال بعد در 17 مارس 1985 راميرز بار ديگر دست به كار شد. وي در پشت ديوار يك مجموعه مسكوني پنهان شد و در انتظار قرباني خودبه انتظار نشست. وي براي پيدا كردن قرباني خود زياد انتظار نكشيد زيرا دختري 20 ساله به نام ماريا هرناندز از بخت بدش وارد خياباني شد كه مجتمع مسكوني در ان قرار داشت. دختر در حال پارك كردن خودروي خود بود كه راميرز به ناگهان از تاريكي بيرون آمد و اسلحه‌اش را بيرون كشيد. ماريا براي نجات دادن جان خود به تقلا افتاد و دستش را براي حفاظت از خود بالا گرفت. راميرز ماشه را كشيد. ماريا به زمين افتاد و راميرز از روي وي گذشت و روانه خانه وي شد. اما ماريا نمرده بود. از خوش شانسي، گلوله به كليد‌هاي خودرو كه در دست وي بود اصابت كرد و وي تظاهر به مردن كرد.راميرز در حالي كه وارد منزل ماريا مي‌شد با سايه ديل اوكازاكي 34 ساله روبه‌رو شد كه در اتاق مجاور بود. راميرز ناگهان اسلحه‌اش را بلند كرد و مستقيماً به سر اوكازاكي شليك كرد. گلوله به مغز وي اصابت كرد و زن بيچاره را در جا كشت. راميرز سريعاً پا به فرار گذاشت اما وي به دليل عجله‌اي كه داشت كلاه بيسبالش را كه از سرش افتاده بود جا گذاشت. ماريا كه به شدت مي‌لرزيد ضارب خود را براي پليس فردي بلند قد چشم‌هايي خشن و دندان‌هاي فاسد توصيف كرد. وي در عين حال گفت فكر مي‌كند وي يك مهاجر باشد. راميرز از اشتباهي كه كرده بود به شدت عصباني بود و كم‌تر از يك ساعت بار ديگر دست به كار شد تا عصبانيت خود را با جنايتي ديگر فرو بنشاند. وي به منطقه مونتري پارك راند و به كمين تسايي ليان يو 30 ساله نشسست. راميرز زن بي دفاع را از خودرواش بيرون كشيده و چندين گلوله بر بدن وي خالي كرد پس از آن سوار خودروي خود شد و خيلي سريع ناپديدش. راميرز كم‌تر از دو هفته بعد در 27 مارس 1985 وارد خانه مردي 64 ساله به نام وينسنت زازارا و همسر 44 ساله وي ماكسين شد. وينسنت در كاناپه خود خوابيده بود كه راميرز به سراغش رفت و ضربه‌اي سنگين بر سرش كوبيد كه مرد بيچاره در جا جان داد اما همسر وي چندان خوش شانس نبود. راميرز سه گلوله به سوي شليك كرد و با چاقو چندين ضربه بر بدن وي وارد كرد. اين جنايتكار پس از ان اقدام به كنده‌كاري بر روي بدن ماكسين كرد و از اين امر لذت مي‌برد و قبل از انتكه خانه را ترك كند دو چشم وي را از حدقه درآورد. مأموران تحقيق چند روز بعد از اين حادثه آگاه شدند و به سر صحنه جرم آمدند و با آثار انگشت به جاي مانده بر روي گلدان روبه‌رو شدن و از آن‌ها عكس گرفتند. آزمايش گلوله‌ها نيز دقيقاً مشابه گلوله‌هايي بود كه در جنايات قبلي استفاده شده بود و مأموران تحقيق مطمئن بودند كه با يك قاتل سريالي خطرناك روبه‌رو هستند. راميرز براي مدتي از جنايات خود دست برداشت اما در 14 آوريل 1985 وارد خانه زوجي به نام هارولد و 65 ساله و جين 56 ساله شد. راميرز در حالي كه به سوي اتاق خواب رفت اسلحه‌اش را مسلح كرد، سر و صداي مسلح كردن اسلحه فورا هارولد را به هوش كرد. راميرز در حالي كه وارد اتاق خواب مي‌شد هارولد را ديد كه به سوي كلت 9 ميلي‌متري خود مي‌رود. راميرز سريعاً اسلحه‌اش را كشيد و شليك كرد. گلوله صورت هارولد اصابت كرد. راميرز گلوله دوم را شليك گرد اما گلوله گير كرد. راميرز با مشت به جان هارولد نيمه جان افتاد. وي پس از آن كلت 9 ميلي‌متري را گرفت و به سوي جين نشانه رفت كه در آن موقع از خواب بيدار شده بود و به خود مي‌لرزيد. زن مسن نمي‌توانست فرار كند و راميرز با مشت به وي حمله كرد و او را از پاي درآورد. راميرز پس از آن به اطراف گشت و دستان زن را با طنابي كه پيدا كرده بود بست. وي سپس به جست‌وجوي اشياي با ارزش در خانه پرداخت اما چيز با ارزشي نيافت. وي از جنايتي كه كرده بود هيجان زده بود. به اتاق خواب بازگشت و به زن تجاوز كرد. وي سپس با هر آن چه كه يافته بود از خانه خارج شد. چندي بعد هارولد نيمه جان به سوي تلفن خزيد و شماره 911 پليس را گرفت. تلفنچي پاسخ داد و هارولد گفت: كمك كنيد. لطفاً كمك كنيد. پس از آن از هوش رفت. تيم اورژانس سريعاً به محل جنايت آمد و اقدام به درمان زوج پير كرد. هارولد اوضاعي وخيم داشت و جين نيز شوكه شده بود. پليس در ابتدا فكر مي‌كرد هارولد دست به اين جنايت زده است اما تيم پزشكي هر چه تلاش كرد نتوانست وي را نجات دهد و وي در مسير بيمارستان درگذشت. جين از اين جنايت جان به در برد اما قادر نبود به پليس بگويد كه چه روي داده است. مردي سيه چرده، با دندان‌هايي خراب و سلاحي سياه تنها چيزهايي بود كه مأموران از وي درآورند. بار ديگر آثار انگشتي در محل پيدا شد. آثار انگشت و پوكه پيدا شده در محل با سرنخ‌هاي پيدا شده در جنايات قبلي برابري مي‌كرد. در 29 مه 1985 مالويا كلر 83 ساله و خواهر ناتني وي بلانش ولف 80 ساله در خانه كلر مورد حمله قرار گرفتند. راميرز هر دو زن را با چكش از پاي درآورده بود و پس از آن خانه را خالي كرد.وي سپس با روژ لب بر روي ديوار اتاق خواب نقاشي كرد. چهار روز بعد باغبان كه دو خواهر را پيدا كرده بود با پليس تماس گرفت. كلر از مرگ نجات يافت اما ولف به دليل جراحات وارده درگذشت. پس از آن روشن شد كه راميرز به دنبال تجاوز به كلر بوده است. راميرز در 30 مه 1985 در منطقه بربانك به زني 41 ساله به نام روث ويلسون در خانه‌اش حمله كرد. راميرز پس از بستن دست و پاي پسر 12 ساله وي به او تجاوز كرد. راميرز خطاب به زن گفت: به من نگاه نكن. اگر بار ديگر نگاه كني تو را خواهم كشت. وي پس از آن با چاقويش زن را مجروح كرد و به او گفت بايد خوشحال باشد كه او را نكشته است. وي سپس مادر و پس را با طناب بست و متواري شد. اين حوادث باعث ايجاد رعب و وحشت در لس‌آنجلس شده بود. پليس تحت فشار بود. اداره پليس نيروي بيش‌تري را در شهر براي پيدا كردن اين جنايت مخوف به كار گرفته بود. تصاوير نقاشي شده از قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس در سراسر منطقه پخش شد و پليس هر كسي را كه شباهتي به وي داشت، دستگير و مورد بازجويي قرار مي‌داد. ساكنان شروع به خريدن سلاح كردند. با اين حال راميرز از دستگير شدن هراسي نداشت و فكر مي‌كرد شيطان از وي برابر خطرات محافظت مي‌كند. در 27 ژوئن 1985 راميرز به دختري 6 ساله در اركاديا تجاوز كرد و فرداي آن روز جسد زني 32 ساله به نام اوين هيگنز در منزلش پيدا شد. راميرز زن را به شدت ضرب و شتم كرده بود و سپس خانه را خالي كرده بود. وي 5 روز بعد به زني 75 ساله به نام مري لوئيس كانون حمله كرد. گلوي وي نيز مانند هيگينز بريده شده بود. راميرز 3 روز بعد در 5 جولاي به دختري 16 ساله به نام پالمر حمله كرد. وي با ميله‌اي آهني به دختر حمله كرده و وي را رها كرد تا بميرد. از خوشانسي دختر زنده ماند. دو روز بعد جسد زني 61 ساله به نام لوئيس نلسون در خانه‌اش در مونتري پارك حمله كرد. راميرز وي را نيز رها كرد تا بميرد. همان شب اين قاتل مخوف به زني 63 ساله به نام ليندا فورتونا حمله كرد. وي تلاش كرد به وي تجاوز كند اما در اين امر ناكام ماند. وي پس از آن به خانه دستبرد زده و فرار كرد. راميرز در 20 جولاي 1985 به خانه ماكسون نلينگ 66 ساله و همسرش للا 66 ساله وارد شد. وي زوج را از ناحيه سر هدف گلوله قرار داد و اجساد آن‌ها را مثله كرد. وي چند ساعت بعد بار ديگر وارد عمل شد. اين بار در سان ولي و وارد خانه مردي به نام چيتات اساواهم 32 ساله و همسر وي ساكيما 29 ساله شد. راميرز چيتات را در حالي كه در خواب بود هدف گلوله قرار داد و سپس به زن وي تجاوز كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. وي سپس زن را با طناب بسته و 30 هزار دلار پول و جواهر را به سرقت برد. وي سپس پسر 8 ساله اين زوج را مورد اذيت و آزار قرار داد. كم‌تر از يك ماه بعد در 6 اوت 1985 راميرز به خانه مردي 38 ساله به نام كريستوفر پترسون و همسر 27 ساله وي ويرجينيا شد. راميرز هر دو را از ناحيه سر مورد اصابت قرار داد اما جالب اين‌كه هر دو زنده ماندند. پترسون مردي قوي هيكل بود و به رغم جراحت‌هايش راميرز را تعقيب كرد. راميرز دو روز بعد وارد عمل شد و اين بار به خانه مردي به نام احمد ضيا 35 ساله و زن 28 ساله وي سو‌كي در دايموند‌بار كاليفرنيا وارد شد. راميرز با شليگ گلوله‌اي به سر احمد وي را كشت و سپس به همسر وي تجاوز كرد. اكنون پليس بيش از پيش مورد انتقادات شديد قرار گرفته بود. جنايات در حال تكرار شدن بود. راميرز كه مي‌ديد از وي بيش از گذشته در جامعه شنيده مي‌شود براي ادامه دادن به جناياتش به شمال گريخت. راميرز در 24 اوت 1985 به ميشن ويه جو در 50 مايلي جنوب لس‌آنجلس رفت. وي وارد خانه مردي 29 ساله به نام كارنز و نامزد 27 ساله وي اينز اريكسون وارد شد. راميرز كارنز را از ناحيه سر با گلوله هدف قرار داد و اقدام به تجاوز به اريكسون كرد. وي سپس اريكسون را مجبور كرد به نام شيطان قسم بخورد و سپس دست و پاي او را بست و فرار كرد. اريكسون سريعاً خود را آزاد كرد و به سرعت به سوي پنجره دويد تا ضارب را ببيند و ديد كه وي سوار خودرويي نارنجي رنگ شد. وي سپس با پليس تماس گرفت. اوايل همان شب مردي جوان در تماس با پليس خبر داد مع تويوتايي نارنجي رنگ در منطقه در حال پرسه زدن است. وي كه شماره پلاك خودرو را نوشته بود آن را در اختيار پليس قرار داد. پليس با بررسي شماره پلاك متوجه شد كه اين خودرو به تازگي ربوده شده است. تيمي براي يافتن خودرو تشكيل شد. خودرو دو روز بعد در حالي كه گوشه‌اي رها شده بود، پيدا شد. پليس لس‌آنجلس چند روز خودرو را زير نظر گرفت اما فرد مظنون هيچ‌گاه به سراغ آن نيامد. ‌مأموران پس از انگشت نگاري‌ به سراغ خودرو رفته و‌ اثر انگشتي بر روي آينه خودرو دست يافتند. رايانه چند ساعت به بررسي اين اثر انگشت پرداخت و سر‌انجام نام اثر انگشت را ريكاردو ريچارد لويا راميرز اعلام كرد. پليس سر‌انجام قاتل شب‌هاي لس‌آنجلس را يافته بود. اكنون پليس به دنبال دستگيري وي بود. در 30 اوت 1985 اعلاميه‌اي براي دستگيري راميرز صادر شد. تا نيم روز تصوير راميرز در تمامي روزنامه‌ها و گزارش‌هاي تلويزيوني پخش شد. راميرز از همه جا بي خبر از اتوبوس پياده شد نمي‌دانست كه تمام شهر به دنبال وي هستند. هنگامي كه وارد مغازه‌اي شد زني فرياد زد" خودشه ،خودشه". وي سريعاً به خود آمد و در اين حال ديگر مشتريان مغازه برگشتند و راميرز را مجبور به فرار كردند. وي به منطقه اسپانيايي نشين شرق لس‌آنجلس رفت. وي كه جايي براي مخفي شدن نداشت در آن منطقه پرسه مي‌زد و تلاش كرد تا خودرويي را سرقت كند كه مردم خشمگين وي را احاطه كرده و دستگير كردند و شروع به ضرب و شتم ‌كردند. پليس سريعاً در منطقه حاضر شد و او را بازداشت كرد. راميرز 26 ساله به 14 فقره قتل و 31 فقره جنايت ديگر متهم شد. قتل پانزدهمي نيز در سانفرانسيسكو به وي نسبت داده شد. وي مورد چندين آزمايش پزشكي قرار گرفت اما سوابق اين امر موجود نيست. راميرز متولد 28 فوريه 1960 در الپاسو تگزاس بود و در آنجا با والدين خود، دو برادر و دو خواهر زندگي مي‌كرد. خانواده وي فقير بود و وي در دوران كودكي براي تأمين مخارج زندگي مجبور بود به همراه پدر به سر كار برود. او در 12 سالگي تحت تأثير پسر عمويش مايك قرار گرفت كه از كهنه سربازان جنگ ويتنام بود. مايك از آموختن روش‌هاي مباررزه و كشتن به راميرز لذت مي‌برد، اين كه چگونه ديگران را اذيت و آزار كند. زن مايك با رفتار وي مخالف بود و همواره با هم بحث مي‌كردند. بحث‌ها به تدريج بالا گرفت و يك روز مايك در مقابل چشم‌هاي راميرز گلوله‌اي در صورت‌ همسرش خالي كرد. مايك به خاطر قتل محاكمه شد اما خود را به ديوانگي زد و به دليل سابقه درخشانش در جنگ به آسايشگاه رواني فرستاده شد. در هر حال روند محاكمه راميرز 4 سال طول كشيد. وي در 20 سپتامبر 1989 به 43 فقره جنايت؛ 13 فقره قتل، سرقت و تجاوز محكوم شناخته شد. در 7 نوامبر همان سال قاضي مايكل تينان راميرز را به مرگ محكوم كرد و حكم اعدام در زندان سن كوئينتين اجرا شد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن