واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: جامعه - «آخرين پاسخ»
جامعه - «آخرين پاسخ»
نورالله اكبري*: پس از مطالعه مقاله جناب آقاي عبداللهي در پاسخگويي به آن مردد بودم. اين ترديد به جهات متعدد بود. از طرفي از اثرگذاري پاسخ بر ذهن و انديشه نگارنده در ترديد بودم. چه آنكه قبلا به بيشتر مطالب مطروحه از سوي ايشان در نوشتههاي پيشين پاسخ گفته بوديم و از سوي ديگر با توجه به اولويت مسائل و معضلات آموزش و پرورش ترجيح ميدادم كه از اين فضا براي طرح مطالب ديگري استفاده شود. اما پس از مشورت با تعدادي از دوستان و احتمال برداشت ناصواب حق به جانب در صورت سكوت توسط نگارنده مرا بر آن داشت تا آخرين پاسخ را به مطالب مطروحه از سوي ايشان به نگارش درآورم. جناب آقاي عبداللهي تيتري براي نوشته خود انتخاب كرده سپس تلاش ميكنند براي اثبات خطر تجزيه كانون (بخوانيد تجزيه كانون صنفي معلمان ايران) از همه ابزارها حتي تحريف تاريخ و طرح ادعاهاي بيپايه و اساس كه در ذيل به آن اشاره ميشود استفاده نمايد.
نويسنده در مقدمه مقاله خود آوردهاند كه «در تاريخ معاصر ايران تشكلهاي صنفي معلمان از عوارض منفي يكسان رنج برده و آسيب ديدهاند» سپس اين آسيبها را اينگونه ميشمارند: «اول وسوسه قوي ورود به عرصه سياست، دوم وسوسه ورود به فعاليتهاي اقتصادي و سوم ماجراجويي و جاهطلبي شخصي افرادي كه در راس تشكلها قرار ميگيرند.»
يكسانانگاري دورههاي مختلف تلاش صنفي معلمان در طول 47 سال گذشته (اولين حركت عمومي معلمان در ايران و شهادت دكتر خانعلي در ارديبهشتماه سال 40، تجمع بزرگ معلمان در سال 80 و گردهمايي بزرگ معلمان در سال 85) سادهترين راه براي ارزيابي اين حركت، پيچيدن نسخهاي واحد و پيشگويي است.
بررسي واقعه سال 40 نشان ميدهد كه حركت معلمان در آن مقطع تاريخي، حركتي موفقيتآميز بوده است. در فضاي خفقانآميز سال 40 برگزاري تجمع اعتراضي دهها هزار معلم در ميدان بهارستان، وادار كردن دولت به تمكين خواستههاي فرهنگيان و زمينهسازي سقوط دولت از دستاوردهايي است كه بيشك در تاريخ معاصر ايران ماندگار خواهد بود. آقاي عبداللهي توضيح ندادند كه كداميك از دلايل سهگانه فوق سبب شكست (البته بهزعم ايشان) حركت صنفي معلمان در سال 40 شده است.
آيا مجموعه فعالان صنفي باشگاه مهرگان وسوسه قوي ورود به عرصه سياست داشتهاند؟
در اينجا لازم است توضيح دهم كه ديدگاه نامبرده ناشي از يك سنت قديمي در جوامع گذشته است كه اساسا معتقد بودند كه سياست همراه پستي است و مثل ميزدند كه سياست پدر و مادر ندارد.
براساس كدام منطق داشتن وسوسه و ميل ورود به عرصه سياسي سبب شكست ميشود؟ اين گفته به مانند اين است كه بگوييم ميل به خوردن سبب خوردن مال حرام يا گناه ميشود. ورود به عرصه سياست نهتنها مذموم نيست بلكه ميتواند به شرط آميختن با اخلاق و صداقت مفيد باشد. بهتر بود نگارنده مقاله از بيصداقتيها يا بداخلاقيها يا منع قانوني ورود فعالان صنفي باشگاه مهرگان به عرصه سياست مينوشتند.
تا آنجا كه بنده ميدانم فعالان صنفي باشگاه مهرگان از ورود به عرصه سياست منع نشده بودند و علت افول دولت جناب آقاي اميني و وزير آموزش و پرورش او (جناب آقاي درخشش) صرفا بداخلاقي يا بيصداقتي نبوده است بلكه تابع شرايط اجتماعي و سياسي ايران و شرايط بينالمللي بوده است. اما در ارتباط با كانون صنفي معلمان ايران وضع بهگونهاي ديگر است. بر اساس اساسنامه كانون صنفي معلمان ايران، اين نهاد تشكلي غيرسياسي و غيرانتفاعي است. اعضاي هياتمديره آن با عنوان كانون صنفي معلمان ايران حق ورود به عرصه سياسي را ندارند. در جامعه به شدت سياستزده ايران از سوي دولت و مردم هر عمل يا سخني به آساني جنبههاي سياسي مييابد. دولت ابزار تجمع يا تحصن را ابزاري سياسي ميداند و با هرگونه تجمع يا تحصني با ذهنيت مخالفت با دولت به مقابله برميخيزد. بهرغم نص صريح قانون اساسي اجازه برگزاري تجمعات انتقادي را نميدهد. همينگونه است نحوه مواجهه مردم با رفتارها و كردارهاي عمومي كه گاهي يك رفتار ساده اجتماعي يك رفتار سياسي قلمداد ميشود.
بهزعم نگارنده و جمعي كه به عنوان شوراي فعالان صنفي- مدني معلمان وارد انتخابات مجلس شوراي اسلامي شدند ورود به انتخابات مجلس شوراي اسلامي با توجه به جايگاه نظارتي، قانونگذاري، انتخابي بودن آن و تجربه ورود نهادهاي مدني و صنفي در جوامع توسعهيافته به پارلمان يك عمل سياسي صرف قلمداد نميشود بهويژه آنكه شوراي فعالان صنفي- مدني معلمان تنها با هدف پيگيري مسائل صنفي معلمان به اين عرصه گام گذاشت و تلاش كرد با ابزاري جديد و متفاوت از گذشته به طرح مطالبات و خواستههاي فرهنگيان در جامعه بپردازد.
بر اساس كدام مستند ادعا ميشود كه كانون صنفي معلمان يا هياتمديره آن وارد عرصه سياسي شدهاند؟
كانون صنفي معلمان ايران هيچگاه به عرصه سياسي وارد نشده و نخواهد شد. ورود عدهاي از اعضاي هياتمديره كانون صنفي معلمان ايران به عرصه انتخابات تنها به اتكاي شخصيت حقيقي آنها بوده است و آنان مجاز به استفاده از عنوان كانون صنفي معلمان ايران در انتخابات نبوده و نيستند. مدارك و مستندات موجود نشاندهنده اين واقعيت است كه اين افراد از اين عنوان هيچگاه استفاده نكردهاند.
آقاي عبداللهي مدعياند كه اعضاي هياتمديره كانون اعتبار خود را از كانون صنفي معلمان ايران گرفتهاند و مجاز به خرج كردن اين اعتبار در عرصه سياسي يا اقتصادي نيستند. اعتبار يك فرد بهويژه در كشورمان صرفا از يك سيستم گرفته نميشود. اعتبار هر فردي در تعامل دوطرفه با سيستم گرفته ميشود و فرد مجاز نيست اين اعتبار را مغاير با اهداف جمع و سيستم هزينه كند اما اگر اين اعتبار براي همان جمع و در راستاي منافع آنان هزينه شود ايرادي بر آن وارد نيست. بهتر است ايشان اسناد لازم براي هزينه كردن اعتبار اخذ شده از جمع را در راستاي منافع شخصي توسط اعضاي هياتمديره كانون ارائه كنند تا سيهروي شود هر كه در او غش باشد. اما در ارتباط با كانون صنفي معلمان ايران بايد گفت كه در اساسنامه كانون نه تنها كانون بلكه هيچيك از اعضاي هياتمديره آن از ورود به عرصه اقتصادي منع نشدهاند بلكه براساس تبصره ماده 21 اساسنامه، اين نهاد مجاز است با اداره بنگاههاي اقتصادي، هزينه لازم براي فعاليت خود را فراهم كند.
با وجود جواز فعاليتهاي اقتصادي براي كانون صنفي معلمان و هياتمديره آن اين نهاد تاكنون هيچگونه فعاليت اقتصادي نداشته است. وجود برخي از موسسات اقتصادي كه گاهي از آنها نام برده ميشود هيچ ارتباطي با كانون صنفي معلمان ايران ندارد و حضور برخي از اعضاي هياتمديره كانون در برخي از اين موسسات براساس حقوق طبيعي آنها بوده و بدون اشكال است. آقاي عبداللهي ادعايي را مطرح ميكنند و مينويسند يكي از علتهاي شكست و تجزيه تشكلهاي صنفي ماجراجويي و جاهطلبيهاي شخصي افرادي بوده است كه در راس تشكلها قرار ميگيرند به عنوان نمونه بد نيست ايشان يك مورد از جاهطلبيهاي فعالان صنفي باشگاه مهرگان يا كانون صنفي معلمان را ارائه كنند تا ديگران آگاه شوند و بدون دليل سخن نگفته باشند.
عضو هياتمديره كانون صنفي معلمان ايران
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]