محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1797907019
الگویی برای داشتن زندگی بهتر
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: از حضرت جواد الائمه عليهالسلام بياموزيم1 انسان، يك موجود اجتماعى است و بدون ارتباط با افراد جامعه، هرگز نمىتواند به مراحل رشد، كمال و سعادت برسد. و در اين زمينه موفقيت انسان در گرو جلب دوستى ديگران است. به اين سبب، هر كسى در اين جهان دوست دارد تا در دل انسانها نفوذ كرده، طرف مقابل را با خود هم رأى و هماهنگ كند؛ زيرا براى موفقيت در يك تعامل اجتماعى، بهترين گزينه و روش، همان نفوذ در دل افراد جامعه و فتح دل آنان است. رمز توفيق پيشوايان دينى ما، به ويژه رسول مكرم اسلام صلىاللهعليهوآله نيز در ارتباط قوى و تنگاتنگ اجتماعى با مردم نهفته است. آن گراميان براى نيل به اهداف آسمانى و مقدس خويش تلاش مىكردند تا دل و جان مخاطبان را تسخير كنند و ارزشها و معارف الهى - انسانى، بهتر و عميقتر در وجود مخاطبانشان جاى گير شود. به همين دليل، قرآن كريم در ميان آن همه معجزهها، كرامتها و فضيلتها، انگشت اشارت را به سوى اين رمز، نشانه مىرود و بالاترين پيروزى رسول خدا صلىاللهعليهوآله را نفوذ آن بزرگوار در دلهاى مردم مىداند. قرآن مجيد درباره مهمترين راز موفقيت آن جناب مىفرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ»؛ «به بركت رحمت الهى، در برابر مردم، نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در كارها با آنان مشورت كن؛ اما هنگامى كه تصميم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.» در اين آيه شريفه، نكته هايى كليدى در توفيق ارتباط با مردم به چشم مىخورد كه براى همه انسانها، به ويژه مبلّغان اسلامى و كسانى كه با عموم مردم سر و كار دارند از ضروريات است. برخى از اين نكتهها عبارت اند از: 1. نرمى و مهربانى؛ 2. اجتناب از تندى و خشونت (مگر در مراحل آخر كه ديگر راهى نمانده باشد و به قول حافظ: آخِرُ الدَّوا اَلْكَىْ)؛ 3. عفو و بخشش؛ 4. نظرخواهى و مشورت؛ 5. طلب آمرزش از خداوند براى طرف مقابل؛ 6. قاطعيت و ترديد نداشتن در هدفهاى مقدس؛ 7. توكل و اعتماد به فضل و رحمت بى پايان الهى؛ 8. و... . آرى، مهمترين رمز توفيق رسول خدا صلىاللهعليهوآله و امامان معصوم عليهمالسلام ، در صيد دلهاى پاك و مستعد را مىتوان در ويژگيهاى خاص آنان در تعامل با مردم جستجو كرد. اوصاف برجسته و ويژگيهاى زيباى آنان در معاشرت با ديگران، دلهاى پاك و روانهاى سالم را به سوى آنان متمايل مىساخت؛ زيرا آن گراميان، شايستهترين انسانهاى عصر خود بودند. به اين سبب، حقيقت جويان و سعادت طلبان عالم كه وجدانى آگاه و عقلى پويا و فطرتى ناب داشته و دارند - بدون در نظر گرفتن آيين و اعتقادات خود - با مطالعه زندگى، رفتار و سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله و ائمه اطهار عليهمالسلام از عمق جان، مشتاق آشنايى و معرفت با ايشان مىشوند و در موارد بسيارى، مطالعه سيره و اخلاق پيشوايان دينى، آنان را به سوى حق و حقيقت رهنمون مىشود. با توجه به نكات فوق، در اين فرصت از شيوههاى امام نهم عليهالسلام در ارتباط قوى با مردم، سخن خواهيم گفت و رازهاى توفيق اجتماعى را در سيره و سخن حضرت جواد عليهالسلام بررسى مىكنيم. به اين اميد كه اين سلوك معنوى در دل و جانمان رسوخ كند و راه و روش آن بزرگوار در زندگى اجتماعى، چراغ را همان باشد. عفو و گذشت عفو و بخشش از صفات پسنديدهاى است كه در وجود هر كس باشد، نشانه كمال اوست و ديگران نيز علاوه بر محبت قلبى، به ديده احترام به او مىنگرند. امام جواد عليهالسلام كه كاملترين انسان عصر خويش بود، در اين وادى، گوى سبقت را از ديگران ربود و اسوه بارز مردم در مقام عفو و بخشش بود. آن گرامى، حتى درباره مخالفان سرسختِ خود نيز، عفو و گذشت داشت. حكيمه قرشى از بانوان صالح دوران آن امام مىگويد: بعد از شهادت آن حضرت، نزد امّ فضل، دختر مأمون و همسر امام عليهالسلام رفتم تا به او در اين مصيبت، تسليت بگويم. او چنان ناراحت و محزون بود كه سخنانش با ناله و گريههاى شديد همراه بود.من مقدارى با او سخن گفتم و وى را آرام كردم. سپس درباره كرامت، اخلاق ستوده، شرافت، بزرگوارى و اخلاص حضرت جواد عليهالسلام گفتگو كرديم. در ميان سخن، ام فضل گفت: «آيا مىخواهى از موضوع شگفت انگيزى كه فوق تصور است و در ميان من و آن حضرت اتفاق افتاد برايت بگويم» با تعجب گفتم: «اين داستان چه بوده است؟!» دختر مأمون گفت: از وقتى با حضرت جواد عليهالسلام زندگى مشترك آغاز كردم، همواره غيرت نشان مىدادم و مراقب حركت و رفتار وى بودم كه مبادا همسر ديگرى داشته، يا درصدد تجديد فراش باشد؛ حتى گاهى سخنانى را كه از وى مىشنيدم در دل، به شك و ترديد مىافتادم و بسا اين وسوسهها و تصورات مرا وادار مىكرد كه نزد پدرم، شكوه و گلايه كنم؛ اما پدرم مرا به آرامش دعوت مىكرد و مىگفت: «دخترم! او را تحمل كن و با همسرت مدارا داشته باش، او پاره تن رسول خداست.» تا اينكه روزى نشسته بودم. دخترى وارد شد و بر من سلام كرد. گفتم: «تو كيستى؟» او گفت: «من دخترى از نسل عمار ياسر و همسر ابوجعفر، محمد بن على امام جواد عليهالسلام هستم.» با شنيدن اين خبر، چنان آشفته خاطر شدم كه قادر به كنترل خود نبودم. وقتى او از نزد من بيرون رفت، بلند شدم و نزد پدرم رفتم و گزارش واقعه را برايش شرح دادم. مأمون به شدت مست بود و به طور كامل، هوش از سرش پريده بود. وى با شنيدن خبر، چنان برآشفت كه از غلامش شمشير خواست و در حالى كه به شدت خشمگين بود، با شمشير برهنه به سوى منزل امام جواد عليهالسلام حركت كرد. او ضمن حركت مىگفت: «به خدا قسم، او را مىكشم!» وقتى چنين ديدم گفتم: «انالله و انا اليه راجعون؛ من با همسرم چه كردم؟!» او رفت و من همچنان به خود مىپيچيدم و به صورت لطمه مىزدم. تا اينكه به اتاق امام جواد عليهالسلام وارد شد. او با شمشير حمله كرد و پشت سر هم، ضربات شمشير را بر بدن وى وارد مىكرد تا اينكه بدنش را قطعه قطعه كرد و سپس از اتاق بيرون آمد. من هم در حال اضطراب و پريشانى، پشت سر او مىدويدم. شب را تا صبح نخوابيدم. فرداى آن شب، نزد پدرم رفته، گفتم: «پدر مىدانى ديشب چه كردى؟» گفت: «نه، چه كردم؟!» گفتم: «تو ديشب ابن الرضا عليهالسلام را به قتل رساندى و او را با شمشير، قطعه قطعه كردى!» برق از چشمانش پريد و بيهوش شد. پس از مدتى به حال خود آمد و به من گفت: «واى بر تو! چه مىگويى؟» گفتم: «بله، به خدا سوگند! تو در حال مستى و با عصبانيت تمام به اتاق ابن الرضا عليهالسلام رفتى و با شمشير او را به قتل رساندى!» پدرم به شدت مضطرب و درمانده شد. سپس ياسر خادم را صدا زد و گفت: «واى بر تو! اين دخترم چه مىگويد؟» او گفت: «دخترت راست مىگويد.» در اين حال با دست به سينه و صورت خويش مىكوبيد و مىگفت: «انالله و انا اليه راجعون. به خدا قسم بيچاره شديم و به مهلكه گرفتارى افتاديم و تا آخر عمر رسوا شديم.» بعد گفت: «ياسر تو برو و خبرى بياور، عجله كن! چيزى نمانده است كه من قالب تهى كنم.» ياسر رفت و به سرعت برگشت و با خوشحالى گفت: «مژده باد! من رفتم. حضرت جواد عليهالسلام را ديدم كه صحيح و سالم در حال مسواك زدن بود. سلام كردم و گفتم: اى پسر رسول خدا! دوست دارم اين پيراهن خود را به من هديه دهى تا در آن نماز بخوانم و به آن تبرك جويم. هدفم از اين عمل، آن بود كه به بدن او نگاه كنم و آثار شمشير را ببينم. بدن او را ديدم، چنان سالم و سلامت بود كه ذرهاى اثر زخم شمشير در آن مشاهده نمىشد.» مأمون گريه كرد و گفت: «اين حادثه براى عبرت گرفتن اولين و آخرين كافى است. ياسر! برخى حركاتم را به ياد مىآورم كه ديشب چگونه با غضب شمشير به دست گرفتم و به اتاق او رفتم؛ اما موقع برگشت را هرگز به ياد نمىآورم. خدا اين دختر را لعنت كند. نزد ابن الرضا عليهالسلام برو و سلام مرا برسان و بيست هزار دينار هم برايش ببر» و هداياى ديگرى نيز براى امام فرستاد. ياسر نزد حضرت رفت و هدايا را تقديم داشت. امام به آنها نظر انداخت، تبسم كرد و گفت: «اى ياسر! آيا عهد بين او و پدرم و بين من و او اينگونه بود كه با شمشير بر من هجوم بياورد؟ آيا او نمىداند كه من ياورى و مدافعى (بى همتا) دارم كه مرا حمايت مىكند و از گزند حوادث مصون مىدارد؟» ياسر گفت: «سرورم! اى پسر رسول خدا! اين عتاب و سرزنشها را رها كن. به خدا قسم و به جدت رسول الله صلىاللهعليهوآله سوگند! كه او نمىداند و كارهايش از سر عقل و انديشه نيست و جايگاه خود را در روى زمين نمىشناسد. او نذر مهمى در راه خدا كرده است؛ عهد كرده است كه پس از اين، هرگز شراب نخورد و مست نشود؛ زيرا زمينههاى نفوذ شيطان را در وجودش هموار مىكند. اى پسر پيامبر! هر گاه شما نزد او آمديد در اين زمينه چيزى نگوييد و بر او عتاب نكنيد.» امام جواد عليهالسلام با كمال بزرگوارى، تمام گذشتهها را به فراموشى سپرد و همسرش و مأمون را عفو كرد و فرمود: «اتفاقاً تصميم من هم همين بود.» سپس آن حضرت، لباسهايش را پوشيد و همراه تعدادى از مردم، نزد مأمون رفت. مأمون با چهرهاى گشاده از آن حضرت استقبال كرد و آن بزرگوار را در كنارش نشانيد. ساده زيستى از عواملى كه در تعامل با مردم، رهبران بزرگ را محبوب قلبها مىكند، ساده زيستى و دل نبستن به مظاهر دنيوى و مفاخر آن است. امام جواد عليهالسلام به پيروى از پدران بزرگوار خود هرگز به تشريفات ظاهرى و تجملات، علاقه نشان نمىداد، زرق و برق دربار خلفاى عباسى در آن زمان براى بسيارى از مردم، فريبنده و جذاب بود؛ اما امام، هرگز خود را به تشريفات دنيوى نيالود و به اين دليل، دلبر و محبوب ديگران بود. حسين مكارى در اين باره مىگويد: وقتى امام جواد عليهالسلام در بغداد بود، به آن شهر سفر كردم. وقتى به دربار خليفه رفتم، امام را در يك زندگى مرفه و در نهايت جلال و تشريفات ملاحظه كردم. در دلم گفتم: «امام محمد تقى عليهالسلام با اين زندگى عالى و مجلل، ديگر به آن زندگى ساده در مدينه بر نمىگردد. چه كسى از غذاهاى لذيذ و زندگى تشريفاتى و مجلل و راحت دست مىكشد و به زندگى ساده بر مىگردد؟!» همين كه اين افكار به ذهن من خطور كرد، ديدم آن بزرگوار سر به زير انداخت. بعد از اندكى سر بلند كرد و در حالى كه از ناراحتى، رنگ صورت مباركش زرد شده بود به من فرمود: «يَا حُسَيْنُ خُبْزُ شَعِيرٍ وَ مِلْحُ جَرِيشٍ فِى حَرَمِ رَسُولِ اللَهِ اَحَبُّ اِلَىَّ ممَّا تَرَانِى فِيهَا؛ اى حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم رسول خدا صلىاللهعليهوآله نزد من بهتر است از آنچه كه تو در اينجا مشاهده مىكنى.» امام به حسين مكارى توضيح داد كه زندگى ساده برايش خيلى گواراتر از آن همه مظاهر دنيوى است؛ اما افسوس كه با اجبار حكومت، مجبور به سكونت در محيط اشرافى بود. آرى، براى مردان الهى، اشرافىگرى نه تنها لذت بخش نيست، بلكه آزار دهنده و غير متبوع نيز هست. برخورد با هنرمندان غيرمتعهد پيشواى نهم در راستاى ايفاى نقش خطير امامت و پاسدارى از ارزشهاى الهى در مقابل منكرات و كارهاى خلاف قوانين اسلامى به پاخاست و با تمام وجود با ضد ارزشها مبارزه كرد. آن حضرت نه تنها در محافل خصوصى، بلكه در جلسات عمومى و رسمى نيز هيچ گاه به متخلفان و حريم شكنان روى خوش نشان نمىداد؛ بلكه به شدت از اعمال زشت آنان بيزارى مىجست و اگر لازم مىشد از قوه قهريه و اقتدار امامت نيز در اين زمينه سود مىجست. محمد بن ريّان مىگويد: مأمون براى خدشه دار كردن شخصيت حضرت جواد عليهالسلام به هر حيلهاى دست مىزد تا نقطه ضعفى در ايشان بيابد و با درشت كردن آن، مقام امامت را بشكند و با آلوده كردن آن بزرگوار به امور دنيوى، از كرامت، عظمت و هيبت آن وجود نازنين در ميان اجتماع بكاهد؛ اما تمام راهها را به روى خود بسته ديد و از اين جهت، خود را عاجز و ناتوان يافت تا اينكه ماجراى ازدواج دخترش را با حضرت پيش آورد. او به اين منظور، محفل جشنى ترتيب داد و عدهاى از كنيزان ماهرو و آوازه خوان را در آن جلسه گردآورد. سپس دستور داد هر يك از آنان جامى به دست گيرند كه داخل آنها پر از گوهرهاى گران قيمت بود و در مقابل امام جواد عليهالسلام صف بكشند؛ ولى حضرت به آنان هيچ توجهى نكرد. در آنجا مردى هنرپيشه، نوازنده و خواننده، به نام «مخارق» حضور داشت. مأمون، وى را براى گرم كردن مجلس فراخواند. او براى رضايت مأمون اظهار داشت: «اى امير! مطمئن باش، من به راحتى مىتوانم خواسته شما را برآورم و او را به امور دنيوى و عيش و طرب وادارم.» آنگاه مرد نوازنده، مقابل امام آمد و با ندايى، همه را گرد خود جمع كرد. سپس به خوانندگى و نواختن آلات موسيقى مشغول شد، مدتى تلاش كرد؛ اما پيشواى نهم نه تنها به او توجهى نكرد؛ حتى به راست و چپ خود نيز نگاه نمىكرد. وقتى مرد نوازنده، گستاخى و بى ادبى را از حد گذراند و وجود مقدس امام را آزرده ساخت، حضرت سر را بلند كرده و به او نهيب زد: «اى ريش بلند! از خدا بترس!» همين جمله كوتاه، چنان او را مضطرب كرد كه از خود بيخود شد و آلات موسيقى از دستش افتاد و تا هنگام مرگ، ديگر نتوانست موسيقى بنوازد و از دستانش بهره ببرد. وقتى مأمون از او پرسيد: «چرا نتوانستى به كار خود ادامه دهى؟» او پاسخ داد: «وقتى ابوجعفر به من نهيب زد، چنان رعب و وحشتى بر دلم افتاد كه هيچگاه نمىتوانم آن را فراموش كنم.» آن حضرت درباره امر به معروف و نهى از منكر مىفرمود: «مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَكَرِهَهُ كَانَ كَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِيَهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَه؛ هر كسى در جلسه گناهى حضور داشته باشد؛ اما با آن مخالفت و آن را نكوهش كند، مانند اين است كه در آنجا حضور نيافته است و هر كس از جلسه گناهى غايب باشد؛ اما [در دل] به آن راضى شود، همانند كسى است كه در آن حضور يافته است.» صبر و بردبارى امام نهم عليهالسلام در مقابل مصائب و گرفتاريهاى روزگار بسيار شكيبا و بردبار بود. آن حضرت در مقابل حوادث سخت و پيشامدهاى ناگوار، هيچگاه آشفته و مضطرب نمىشد؛ بلكه با اتكال به خداوند متعال به صبر و تحمل روى مىآورد؛ البته اين در صورتى بود كه مشكلات به شخص حضرت روى مىآورد؛ اما درباره اصول اسلامى و حدود الهى كاملاً در مقام دفاع برمىآمد و موضع گيريهاى اساسى و حساب شدهاى به عمل مىآورد. آن بزرگوار، صبر بر مصائب را از بهترين صفات نيكمردان قلمداد كرده، مىفرمود: «الصَّبْرُ عَلَى الْمُصيِبَة مُصيِبَةٌ عَلَى الشَّامِتِ بِهَا؛ شكيبايى بر ناملايمات و مصائب بر شماتت كنندگان مصيب زده ناگوار است.» مردى از امام جواد عليهالسلام تقاضا كرد كه وى را نصيحت كند. امام فرمود: «اگر موعظه كنم، آن را مىپذيرى و بدان عمل مىكنى؟» سائل گفت: «آرى.» امام فرمود: «صبر را تكيه گاه و پشتوانه خود در رويارويى با فقر و ناكامى قرار ده.» يكى از دوستان امام جواد عليهالسلام طى نامهاى از گرفتاريهاى خود به حضرت شكايت، و مصيبت خود را در مرگ فرزندش عنوان كرد. امام در پاسخ نامهاش نوشت: «اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخْتَارُ مِنْ مَالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ اَنْفَسَهُ لِيَاْجُرَهُ عَلَى ذَلِكَ؛ آيا نمىدانى كه خداوند عزيز و جليل از مال و فرزندان مؤمن، بهترين آن را بر مىگزيند [و از او مىگيرد] تا در مقابل آن به او پاداش عنايت كند؟ noorportal.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]
صفحات پیشنهادی
فرزند کمتر یا بیشتر؟
داشتن فرزندی که با خنده اش فضای خانه را حال و هوایی دیگر دهد ، همیشه ... ایده فرزند کمتر و زندگی بهتر، رشد جمعیت و میل به داشتن فرزند را کاهش دادهاست. ... از سوی رسانهها و شرایط جامعه، تغییر الگوی زندگی، برگزاری مراسم ها،گفتوگوها و ...
داشتن فرزندی که با خنده اش فضای خانه را حال و هوایی دیگر دهد ، همیشه ... ایده فرزند کمتر و زندگی بهتر، رشد جمعیت و میل به داشتن فرزند را کاهش دادهاست. ... از سوی رسانهها و شرایط جامعه، تغییر الگوی زندگی، برگزاری مراسم ها،گفتوگوها و ...
جواهری در قصر زندگی خود باشد
کسب مهارتهای ضروری برای ایجاد زندگی بهتر، لازم است. ... 4- یانگوم در عرصه زندگی الگوهای خوبی دارد.داشتن الگوی مناسب لازمه پیشرفت یک انسان است. ...
کسب مهارتهای ضروری برای ایجاد زندگی بهتر، لازم است. ... 4- یانگوم در عرصه زندگی الگوهای خوبی دارد.داشتن الگوی مناسب لازمه پیشرفت یک انسان است. ...
الگوی پوران درخشنده در زندگی کیست؟
بحث، گفتوگوها و چالشها را در خانواده، مادر برای زندگی بهتر به وجود میآورد. ... سادهزیستی و نگاه انسانی به زندگی داشتن یکی از پیامهای مهم زندگی حضرت زهرا (س) ...
بحث، گفتوگوها و چالشها را در خانواده، مادر برای زندگی بهتر به وجود میآورد. ... سادهزیستی و نگاه انسانی به زندگی داشتن یکی از پیامهای مهم زندگی حضرت زهرا (س) ...
طرح اصلي دولت براي تامين مسكن ايرانيان در راه است
رييس جمهوري با بيان اينكه شيوه زندگي در مسكن ها و آپارتمان هاي كوچك مطلوب و ... گفت: ما با داشتن سرزميني وسيع مي توانيم زندگي بهتر از شرايط فعلي داشته باشيم. ... دنبال مي كنيم و بايد تلاش شود كه قم در آينده نزديك به شهري الگو تبديل شود. ...
رييس جمهوري با بيان اينكه شيوه زندگي در مسكن ها و آپارتمان هاي كوچك مطلوب و ... گفت: ما با داشتن سرزميني وسيع مي توانيم زندگي بهتر از شرايط فعلي داشته باشيم. ... دنبال مي كنيم و بايد تلاش شود كه قم در آينده نزديك به شهري الگو تبديل شود. ...
کلید داشتن زندگی طولانی چیست
کلید داشتن زندگی طولانی چیست. ... در مورد شیوه زندگیشان و فاکتورهای گوناگون مانند الگوی کاری، عادات، سرگرمیها، دوستانی که ... اما افرادی که مرتبا و در همه مواقع نسبت به زندگی خوش بین هستند و همواره تصور میکنند اوضاع بهتر میشود نه تنها ...
کلید داشتن زندگی طولانی چیست. ... در مورد شیوه زندگیشان و فاکتورهای گوناگون مانند الگوی کاری، عادات، سرگرمیها، دوستانی که ... اما افرادی که مرتبا و در همه مواقع نسبت به زندگی خوش بین هستند و همواره تصور میکنند اوضاع بهتر میشود نه تنها ...
بارداری در سنین پایین بهتر است
در حالی كه بسیاری از زنان برای ایجاد شرایط زندگی بهتر، قبل از تولد نخستین ... پیدا میكند تا جایی كه شانس داشتن فرزند با ژنهای معیوب (سندرم داون) در سنین بالای 45 سال ... فرماندار شازند: حضرت فاطمه (س) بهترين الگو براي زنان و دختران است ...
در حالی كه بسیاری از زنان برای ایجاد شرایط زندگی بهتر، قبل از تولد نخستین ... پیدا میكند تا جایی كه شانس داشتن فرزند با ژنهای معیوب (سندرم داون) در سنین بالای 45 سال ... فرماندار شازند: حضرت فاطمه (س) بهترين الگو براي زنان و دختران است ...
نظم ، لازمه زندگی
نظم را رعایت می کند، فعالیتهایش از نتیجه بهتر و بیشتری برخوردار خواهد شد. ... شده، با داشتن این ویژگی برجسته و پسندیده، پله های رشد و کمال را بهتر و سریع ... الگو برای دیگران: فردی که زندگی، رفتار و حتی فکرش را منظم کرده و به این ویژگی ...
نظم را رعایت می کند، فعالیتهایش از نتیجه بهتر و بیشتری برخوردار خواهد شد. ... شده، با داشتن این ویژگی برجسته و پسندیده، پله های رشد و کمال را بهتر و سریع ... الگو برای دیگران: فردی که زندگی، رفتار و حتی فکرش را منظم کرده و به این ویژگی ...
۱۰ راهکار اصولی برای متحول سازی زندگی تان !
احساس می کنید برای داشتن یک زندگی موفق باید چه اصولی را رعایت کنید؟ ... بهتر است که لیستی از آنها تهیه نمایید. سپس به جای اینکه سعی کنید آنها را ترک ... ۸- برای خود الگو و مربی انتخاب کنید پیدا کردن یک الگو در زندگی کمک بزرگی در راه ...
احساس می کنید برای داشتن یک زندگی موفق باید چه اصولی را رعایت کنید؟ ... بهتر است که لیستی از آنها تهیه نمایید. سپس به جای اینکه سعی کنید آنها را ترک ... ۸- برای خود الگو و مربی انتخاب کنید پیدا کردن یک الگو در زندگی کمک بزرگی در راه ...
اصولی برای زندگی زناشویی
اصولی برای زندگی زناشویی. برای داشتن پیوند زناشویی مستحکم ، عوامل زیادی لازم است . ... آماده ازدواج میشود یا بهتر است بگوییم نیاز به ازدواج را احساس میكند. ... با این حال اصول همواره اصول هستند و الگویی كه میتوان سرلوحه بینش و رفتار ...
اصولی برای زندگی زناشویی. برای داشتن پیوند زناشویی مستحکم ، عوامل زیادی لازم است . ... آماده ازدواج میشود یا بهتر است بگوییم نیاز به ازدواج را احساس میكند. ... با این حال اصول همواره اصول هستند و الگویی كه میتوان سرلوحه بینش و رفتار ...
بهداشت روان ؛ دانشی برای بهتر زیستن
بهداشت روان ؛ دانشی برای بهتر زیستن. ... بهداشت روانی را علمی برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی دانسته اند که تمام زوایای زندگی را از محیط خانه ... یا برعکس متملق و بی صداقت باشد، کودک همان را درست می پندارد و الگو قرار می دهد. ... عوامل موثر در ایجاد بهداشت روانی داشتن رابطه انسانی صحیح و سالم با اعضای خانواده و ...
بهداشت روان ؛ دانشی برای بهتر زیستن. ... بهداشت روانی را علمی برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی دانسته اند که تمام زوایای زندگی را از محیط خانه ... یا برعکس متملق و بی صداقت باشد، کودک همان را درست می پندارد و الگو قرار می دهد. ... عوامل موثر در ایجاد بهداشت روانی داشتن رابطه انسانی صحیح و سالم با اعضای خانواده و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها